Forwarded from اطلاعرسانی آثار فلسفی به تازگی انتشار یافته / در دست ترجمه
عنوان:
The moral status of animals in Islamic philosophy: a comparative and critical study
نویسنده:
Behnam Khodapanah
ناشر:
University of Jyväskylä (2024)
زبان اثر:
انگلیسی
(پایان نامه دکتری)
اثر جاری عنوان پایان نامه دکتری است که به مسئله جایگاه اخلاقی حیوانات در فلسفه اسلامی میپردازد. فصل نخست اثر به بررسی دیدگاه سه فیلسوف معاصر، پیتر سینگر، تام ریگان و مارتا نوسبام در زمینه اخلاق ارتباط با حیوانات میپردازد. فصل دوم و سوم اثر به ترتیب با پیمایش و بازسازی دیدگاههای ابنسینا و ملاصدرا درباره گونههای دیگر از منظر متافیزیکی، معرفتشناختی، روانشناختی و ...، و مقایسه آن با گرایشهای معاصر، درصدد پاسخ به پرسش جایگاه اخلاقی حیوانات از نظر ایشان برمیآید.
اثر به صورت رایگان و open access از طریق لینک زیر قابل دریافت است:
https://jyx.jyu.fi/handle/123456789/96439
#تالیفی
@philobooks
The moral status of animals in Islamic philosophy: a comparative and critical study
نویسنده:
Behnam Khodapanah
ناشر:
University of Jyväskylä (2024)
زبان اثر:
انگلیسی
(پایان نامه دکتری)
اثر جاری عنوان پایان نامه دکتری است که به مسئله جایگاه اخلاقی حیوانات در فلسفه اسلامی میپردازد. فصل نخست اثر به بررسی دیدگاه سه فیلسوف معاصر، پیتر سینگر، تام ریگان و مارتا نوسبام در زمینه اخلاق ارتباط با حیوانات میپردازد. فصل دوم و سوم اثر به ترتیب با پیمایش و بازسازی دیدگاههای ابنسینا و ملاصدرا درباره گونههای دیگر از منظر متافیزیکی، معرفتشناختی، روانشناختی و ...، و مقایسه آن با گرایشهای معاصر، درصدد پاسخ به پرسش جایگاه اخلاقی حیوانات از نظر ایشان برمیآید.
اثر به صورت رایگان و open access از طریق لینک زیر قابل دریافت است:
https://jyx.jyu.fi/handle/123456789/96439
#تالیفی
@philobooks
Forwarded from دژنپشت (محمود فاضلی بیرجندی)
.
کوچ نخبگان
۲۵ خرداد ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
چنان افتاد که در عهد فخرالدوله دیلمی بریدان خبر آوردند که هر بامداد سی چهل کس بر [بلندایی] میشوند و تا آفتاب زرد میباشند. اگر کس از ایشان بپرسد که به چه کار بر بلندا میشوید، گویند به تماشا.
فخرالدوله بفرمود تا ایشان را بیاوردند.
بپرسید که شما چه قوماید و به چه کار هر روز بر این بلندی میشوید؟
گفتند: به تماشا.
گفت: تماشا روزی، و دو روز، و ده روز باشد. مدتهاست که شما هر روز بر این کار میروید. راست بگویید.
گفتند: ملک ما را به جان زنهار دهد تا بگوییم.
فخرالدوله گفت: زنهارتان دادم، به جان و به تن و به مال.
پس بگفتند: ما قومی دبیرانیم، معطل و محروم مانده در فرمانروایی تو. و کسی ما را شغلی نمیفرماید.
و میشنویم که در خراسان پادشاهی آمده، محمود غزنوی نام، و اهل فضل است، و هر کس را در او هنری است و دانشی دارد خریداری میکند و ضایع نمیگذارد.
دل در او بستهایم و امید از این مملکت تو بریده.
هر روز بر اینجا میشویم و به دوستان در خراسان نامه مینویسیم و طلب یاری میکنیم تا به خراسان رویم، که صاحب عیالیم و درویش گشتهایم. به حکم ضرورت خان و مان میگذاریم تا به طلب شغل رو به غربت نهیم.
صاحب ابن عباد، وزیر فخرالدوله، گفت: این قوم را به من سپارید.
پس آنان را به خانه خودش برد و چندی که گذشت به فخرالدوله خبر داد که آنان را هر یکی اسبی و دستی جامه و نفقه بدادم. و از هر کس که در دیوان دو شغل داشت، یکی بستدم، و بدیشان دادم. چنان شد که همه را با شغلی و عملی به خانه خودش فرستادم.
فخرالدوله را خوش آمد و بپسندید و گفت: کاشکی آنچه امسال کردی به ده سال پیش از این کرده بودی تا ایشان را به مخالفان ما رغبت نیفتادی. و دیگر مردی را دو عمل و سه عمل نفرمایی تا عیش بر فرزانگان تنگ شود و عیبجویان گویند که در شهر و مملکت ما مرد بنمانده و حمل بر بیکفایتی ما کنند.
- سیاستنامه.
خواجه نظامالملک توسی.
کوتاه شده از ص ۲۲۷ تا ۲۲۹.
https://www.tgoop.com/dejnepesht4000
.
کوچ نخبگان
۲۵ خرداد ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
چنان افتاد که در عهد فخرالدوله دیلمی بریدان خبر آوردند که هر بامداد سی چهل کس بر [بلندایی] میشوند و تا آفتاب زرد میباشند. اگر کس از ایشان بپرسد که به چه کار بر بلندا میشوید، گویند به تماشا.
فخرالدوله بفرمود تا ایشان را بیاوردند.
بپرسید که شما چه قوماید و به چه کار هر روز بر این بلندی میشوید؟
گفتند: به تماشا.
گفت: تماشا روزی، و دو روز، و ده روز باشد. مدتهاست که شما هر روز بر این کار میروید. راست بگویید.
گفتند: ملک ما را به جان زنهار دهد تا بگوییم.
فخرالدوله گفت: زنهارتان دادم، به جان و به تن و به مال.
پس بگفتند: ما قومی دبیرانیم، معطل و محروم مانده در فرمانروایی تو. و کسی ما را شغلی نمیفرماید.
و میشنویم که در خراسان پادشاهی آمده، محمود غزنوی نام، و اهل فضل است، و هر کس را در او هنری است و دانشی دارد خریداری میکند و ضایع نمیگذارد.
دل در او بستهایم و امید از این مملکت تو بریده.
هر روز بر اینجا میشویم و به دوستان در خراسان نامه مینویسیم و طلب یاری میکنیم تا به خراسان رویم، که صاحب عیالیم و درویش گشتهایم. به حکم ضرورت خان و مان میگذاریم تا به طلب شغل رو به غربت نهیم.
صاحب ابن عباد، وزیر فخرالدوله، گفت: این قوم را به من سپارید.
پس آنان را به خانه خودش برد و چندی که گذشت به فخرالدوله خبر داد که آنان را هر یکی اسبی و دستی جامه و نفقه بدادم. و از هر کس که در دیوان دو شغل داشت، یکی بستدم، و بدیشان دادم. چنان شد که همه را با شغلی و عملی به خانه خودش فرستادم.
فخرالدوله را خوش آمد و بپسندید و گفت: کاشکی آنچه امسال کردی به ده سال پیش از این کرده بودی تا ایشان را به مخالفان ما رغبت نیفتادی. و دیگر مردی را دو عمل و سه عمل نفرمایی تا عیش بر فرزانگان تنگ شود و عیبجویان گویند که در شهر و مملکت ما مرد بنمانده و حمل بر بیکفایتی ما کنند.
- سیاستنامه.
خواجه نظامالملک توسی.
کوتاه شده از ص ۲۲۷ تا ۲۲۹.
https://www.tgoop.com/dejnepesht4000
.
Telegram
دژنپشت
دژنپشت،
کتابخانه کهن سرزمین پارس
به روزگار پارتها
دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی
نشانی در اینستاگرام:
mahmudfazelibirjandi
کتابخانه کهن سرزمین پارس
به روزگار پارتها
دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی
نشانی در اینستاگرام:
mahmudfazelibirjandi
Forwarded from | پنجهنامه: تاریخ و خاطره |
📚 رسائل اِخْوانُ الصَّفا، ۴ جلد، ترجمهٔ محمدعلی عسگری، انتشارات مولی، ۱۴۰۳.
🔹 پیش از این گزیدههایی از رسائل اخوان الصفا به فارسی برگردانده شده بود، اما این ترجمه شامل متن کامل این کتاب گرانسنگ است.
🔸 محمدعلی عسگری، دانشآموخته دکتری تاریخ و تمدن ملل اسلامی است و آثار تاریخی و ادبی بسیاری را از عربی به فارسی ترجمه کرده است. تقریظ دکتر سید حسین نصر و مقدمه مترجم را میتوانید در کانال نکتههای تاریخی بخوانید.
🔗 برای آشنایی با اخوان الصفا و رسائل آنها بنگرید به مدخل «اخوان الصفا» در دبا نوشته مرحومان شرفالدین خراسانی و تقی بینش.
🆔www.tgoop.com/HistoryandMemory
🔹 پیش از این گزیدههایی از رسائل اخوان الصفا به فارسی برگردانده شده بود، اما این ترجمه شامل متن کامل این کتاب گرانسنگ است.
🔸 محمدعلی عسگری، دانشآموخته دکتری تاریخ و تمدن ملل اسلامی است و آثار تاریخی و ادبی بسیاری را از عربی به فارسی ترجمه کرده است. تقریظ دکتر سید حسین نصر و مقدمه مترجم را میتوانید در کانال نکتههای تاریخی بخوانید.
🔗 برای آشنایی با اخوان الصفا و رسائل آنها بنگرید به مدخل «اخوان الصفا» در دبا نوشته مرحومان شرفالدین خراسانی و تقی بینش.
🆔www.tgoop.com/HistoryandMemory
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به گمانم جناب ملکیان در اینجا دو تلقی از آزادی را باهم خلط میکنند: آزادی در ادبیات عرفانی یا بگویید «آزادی از میل»، و آزادی در معنای مدرن لیبرال غربی آن که بالعکس مورد اخیر، بگویید «آزادیِ میل»، است. مگرنه اینکه دعوای روحانیون از قبل از انقلاب تاکنون با آزادی در سیاق ادبیات سیاسی، معطوف به همین آزادی در معنای غربیاش بوده!
درحالیکه در اولی، آزادی نوعی معنای باطنی و رواقی دارد و میل نه تنها غایت نیست بلکه عاملیت خود را در فعل از دست میدهد (بیان سقراط که: «اکثر انسانها زندهاند تا بخورند، ولی انسان فضیلتمند میخورد تا زنده بماند» در همین راستاست)؛ در دومی، بالعکس میل غایت است و عامل و محرک اصلی در فعل. در این بستر، میل جنسی و آزادیهای مرتبط با آن، البته از جایگاه ویژهای برخوردار است، که تابوشکنیهای جوامع غربی در امرجنسی خود گویای این مطلب است.
اینکه روحانیون فاقد نوع نخست از آزادی، یعنی آزادی از میل، هستند بحث دیگری است، اما آزادیِ غربی را عرفانی تلقی کردن به گمانم خلط بزرگی است!
@BeKhodnotes
درحالیکه در اولی، آزادی نوعی معنای باطنی و رواقی دارد و میل نه تنها غایت نیست بلکه عاملیت خود را در فعل از دست میدهد (بیان سقراط که: «اکثر انسانها زندهاند تا بخورند، ولی انسان فضیلتمند میخورد تا زنده بماند» در همین راستاست)؛ در دومی، بالعکس میل غایت است و عامل و محرک اصلی در فعل. در این بستر، میل جنسی و آزادیهای مرتبط با آن، البته از جایگاه ویژهای برخوردار است، که تابوشکنیهای جوامع غربی در امرجنسی خود گویای این مطلب است.
اینکه روحانیون فاقد نوع نخست از آزادی، یعنی آزادی از میل، هستند بحث دیگری است، اما آزادیِ غربی را عرفانی تلقی کردن به گمانم خلط بزرگی است!
@BeKhodnotes
دلمشغولیهای فلسفی-اخلاقی
Photo
چند روز پیش از پایاننامه دکتری خود با عنوان The moral status of animals in Islamic philosophy: a comparative and critical study، در دانشگاه یوواسکولای فنلاند زیرنظر دکتر Jari Kaukua و داوری دکتر Taneli Kukkonen از دانشگاه NYUابوظبی دفاع کردم. این اثر را از سال ۲۰۱۸ شروع به نوشتن کردم و تا همین اخیر، یعنی ۲۰۲۴ مشغول نوشتن اثر بودم، یعنی زمان تقریبی ۷ ساله. اثر در ۳ فصل اصلی و ۱ فصل مختصر نتیجهگیری است. فصل ۱ بررسی دیدگاههای سه فیلسوف معاصر در حوزه جایگاه اخلاقی حیوانات است: پیترسینگر، تام ریگان و مارتانوسبام. فصل ۲ به بازسازی دیدگاههای ابنسینا درباره حیوانات میپردازد و نهایتن تلاش میکند تا به پرسش از جایگاه اخلاقی حیوانات نزد او پاسخ دهد. فصل ۳ نیز بازسازی دیدگاههای ملاصدرا درباره حیوانات است و پس از آن تلاشی است برای پاسخ به پرسش از جایگاه اخلاقی حیوانات در نظام فلسفی او. اثرجاری البته صرفن یک اثر توصیفی از دیدگاه فیلسوفان مختلف درباره جایگاه اخلاقی حیوانات نیست و تلاش کردهام تا نهایتن از نوعی مشی اخلاق فضیلت در ارتباط و مواجهه با گونههای دیگر دفاع کنم. درباره اثر بیشتر توضیح خواهم داد.
@BeKhodnotes
@BeKhodnotes
محمد بن منور، نویسنده کتاب اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابی سعید، باب اول کتاب را با اشاره به تواضع و خاکساری شیخ ابوسعید ابوالخیر با بیان این نکته آغاز میکند که شیخ ابوسعید هیچگاه در اشاره به خود از ضمیر من و حتی ما استفاده نمیکرد و همواره خود را ایشان خطاب میکرد، چه اینکه ایشان یا آنها منیّت ضمیر اول شخص من و حتی ضمیر جمع ما را هم ندارد. هرچند نویسنده کتاب، همانگونه که در متن اثر توضیح داده، برای فهم بهتر خوانندگان و جلوگیری از پیچیدگی متن، نهایتن ضمیر ما را بجای ایشان بکار میبرد. این فرهنگ گرانبها را مقایسه کنید با فرهنگ معاصر خودنمایی و تظاهر، و به تعبیری فرهنگ فربه کرن من، خود، نفس (ego) که شبکههای اجتماعی و به خصوص اینستاگرام برای آن ساخته شده و مروج آنند. چه را از دست دادیم و در عوضش چه گرفتیم!
@BeKhodnotes
@BeKhodnotes
Audio
AudioLab
من چهرهام گرفته
من قایقم نشسته به خشکی ...
بداههخوانی استاد لطفی با شعری از نیما یوشیج
@BeKhodnotes
من قایقم نشسته به خشکی ...
بداههخوانی استاد لطفی با شعری از نیما یوشیج
@BeKhodnotes
حکایت بامزهای در اسرارالتوحید دیدم که به نوعی تیپیکال مراقبتگونه پدر و مادرهای ایرانی را حتی تا سنین بزرگسالی فرزندان در بیش از هزار سال پیش نشان میدهد.
ماجرا از این قرار است که بوسعید هر شب سحرگاه از خواب بیدار شده و منزل را ترک میکند. پدر بوسعید کنجکاو و البته نگران میشود که مبادا "از شیاطین جن و انس یکی راه او بزنند". از اینرو، یک شب پسر را به شیوه کارآگاهان در فیلمهای جنایی دنبال میکند و نهایتن سر از مسجدی در یک رباط [کاروانسرا یا خانقاهی] در میآورد که بوسعید در آنجا شبزندهداری و عبادت میکرده. جالب اینکه وقتی بوسعید وارد رباط میشود و درب را پشت سر خود میبندد، این پدرِ ولنکن و مسئولیتشناس کوتاه نیامده و از پشتبام وارد سرای میشود. ماجرا اما به اینجا هم ختم نمیشود. بوسعید ملامتی که درب مسجد داخل رباط را هم از پشت قفل کرده تا مبادا کسی متوجه عبادت او گردد، پدر را از ادامه ماموریتش منصرف نمیکند. و او روزنی را در درب یافته و بالاخره متوجه نیت پسر میگردد. پس پدر اینگونه کمی خیالش آسوده میگردد! :)
@BeKhodnotes
ماجرا از این قرار است که بوسعید هر شب سحرگاه از خواب بیدار شده و منزل را ترک میکند. پدر بوسعید کنجکاو و البته نگران میشود که مبادا "از شیاطین جن و انس یکی راه او بزنند". از اینرو، یک شب پسر را به شیوه کارآگاهان در فیلمهای جنایی دنبال میکند و نهایتن سر از مسجدی در یک رباط [کاروانسرا یا خانقاهی] در میآورد که بوسعید در آنجا شبزندهداری و عبادت میکرده. جالب اینکه وقتی بوسعید وارد رباط میشود و درب را پشت سر خود میبندد، این پدرِ ولنکن و مسئولیتشناس کوتاه نیامده و از پشتبام وارد سرای میشود. ماجرا اما به اینجا هم ختم نمیشود. بوسعید ملامتی که درب مسجد داخل رباط را هم از پشت قفل کرده تا مبادا کسی متوجه عبادت او گردد، پدر را از ادامه ماموریتش منصرف نمیکند. و او روزنی را در درب یافته و بالاخره متوجه نیت پسر میگردد. پس پدر اینگونه کمی خیالش آسوده میگردد! :)
@BeKhodnotes
به گمانم اگر تنها بخواهیم به یک نشانه برای اینکه بزرگترین دشمن انسان خودِ اوست اشاره کنیم، عدم تحمل تنهایی و مواجهه با خود یکی از این نشانههاست. این خودِ انسان به قدری مهیب و هولناک است که انسان را یارای سر کردن و مواجهه با او نیست. از همینرو، آدمی دست به هر کاری میزند که کمتر با خودش مواجه شود و همینکه تنهاییاش با خودش کمی طولانی میشود یا اضطراب و ناآرامی کل وجودش را فرا میگیرد و یا در نوعی از دلزدگی و ملال فرو میافتد.
در مقابل، در ادبیات عرفانیِ ایرانی-اسلامی، مفاهیمی همچون خلوت گزینی، مجاهده و ریاضت، یا در ادبیات عرفانیِ بودایی، مراقبه و کنارهگیری (retreat)، به نوعی در اشاره به مواجه شدن با همین خود یا نفس (ego)، بجای فرار از آن به انواع لطایف الحیل، پنجه در پنجه آن افکندن و رام کردن و مطیع کردن اوست به منظور رفع ناآرامیِ درونی که خود ریشه بسیاری از مشکلات است.
@BeKhodnotes
در مقابل، در ادبیات عرفانیِ ایرانی-اسلامی، مفاهیمی همچون خلوت گزینی، مجاهده و ریاضت، یا در ادبیات عرفانیِ بودایی، مراقبه و کنارهگیری (retreat)، به نوعی در اشاره به مواجه شدن با همین خود یا نفس (ego)، بجای فرار از آن به انواع لطایف الحیل، پنجه در پنجه آن افکندن و رام کردن و مطیع کردن اوست به منظور رفع ناآرامیِ درونی که خود ریشه بسیاری از مشکلات است.
@BeKhodnotes
حتی شیخ بوسعید هم وقتی حالش میگرفته (قبض)، نوعی گفتگو-درمانی میکرده تا حال دلش از گرفتگی به گشادگی (بسط) تبدیل شود!
خلاصه حکایت از این قرار است که شیخ بوسعید روزی برای اینکه حال دلش خوب شود با فردی همکلام میشود. از او میخواهد سخنی بگوید که حال دلش شاید باز شود. فرد تعریف میکند که چگونه پس از مدتی ریاضت اینگونه وسوسه شد تا بخواهد مشتی سنگ را به زر تبدیل کند. تا اینکه سنگها را در گوشهای گرد میکند و از خدا میخواهد آنها را زر کند. اما خیال خام مرد برای صاحب کرامت بودن اینگونه پاسخ مییابد که ندایی در میرسد «نهمار به رویش ری» (بسیار به سر و رویش برینید!).
همین همکلامی و حکایت بامزه حال بوسعید را خوش و گشاده میکند.
@BeKhodnotes
خلاصه حکایت از این قرار است که شیخ بوسعید روزی برای اینکه حال دلش خوب شود با فردی همکلام میشود. از او میخواهد سخنی بگوید که حال دلش شاید باز شود. فرد تعریف میکند که چگونه پس از مدتی ریاضت اینگونه وسوسه شد تا بخواهد مشتی سنگ را به زر تبدیل کند. تا اینکه سنگها را در گوشهای گرد میکند و از خدا میخواهد آنها را زر کند. اما خیال خام مرد برای صاحب کرامت بودن اینگونه پاسخ مییابد که ندایی در میرسد «نهمار به رویش ری» (بسیار به سر و رویش برینید!).
همین همکلامی و حکایت بامزه حال بوسعید را خوش و گشاده میکند.
@BeKhodnotes
دلمشغولیهای فلسفی-اخلاقی
حتی شیخ بوسعید هم وقتی حالش میگرفته (قبض)، نوعی گفتگو-درمانی میکرده تا حال دلش از گرفتگی به گشادگی (بسط) تبدیل شود! خلاصه حکایت از این قرار است که شیخ بوسعید روزی برای اینکه حال دلش خوب شود با فردی همکلام میشود. از او میخواهد سخنی بگوید که حال دلش شاید…
فقط یک تعبیر میتواند به خوبی حق مطلب را در خصوص ساختار کنونی عالم سیاست و آن سازمان ملل صهیونی-امپریالیستیِ کذاییاش ادا کند: "نَهمار به رویش ری!"
@BeKhodnotes
@BeKhodnotes
امروز در سفری یک روزه به شهر وین اتریش این ساختمان را دیدم: بنای یادبودی بنام تئودور هرتسفلد، کسی که ایده کشور مستقل یهود یا اسرائیل را مطرح کرد و عامل چنین بلای خانمانسوزی در خاورمیانه شد!
بنا را هم که ظاهرن یک ساختمان مسکونی بود، اسرائیل ساخته است! به گمانم محله عمدتن محله یهودینشین بود!
این اتریش چهرههای سرشناس زیادی داشته است که البته آنانی با اثرگذاریهای منفیشان به مراتب تاثیرگذارتر هم بودهاند: دیگری هم هیتلر که چنان کرد!
@BeKhodnotes
بنا را هم که ظاهرن یک ساختمان مسکونی بود، اسرائیل ساخته است! به گمانم محله عمدتن محله یهودینشین بود!
این اتریش چهرههای سرشناس زیادی داشته است که البته آنانی با اثرگذاریهای منفیشان به مراتب تاثیرگذارتر هم بودهاند: دیگری هم هیتلر که چنان کرد!
@BeKhodnotes
این ساختمان هم ظاهرن زمانی محل منزل مسکونی ویکتور فرانکل بوده، کسی که به عنوان بنیانگذار لوگوتراپی یا معنادرمانی شناخته میشود، که اکنون یک آپارتمان نوساز مسکونی است. کتاب انسان در جستجوی معنای او نیز اثر برجسته او در همین باره است که به فارسی نیز ترجمه شده است. این ساختمان هم در نزدیکی های همان محله بود.
فرانکل نیز از یهودیهای اتریش بود که ظاهرن آنگونه که در کتاب اخیر نیز میگوید در کمپهای کار اجباری نازیسم اسیر بوده و همانجا هم ایده معنادرمانی به تاسی از شوپنهاور و نیچه به ذهنش میرسد.
@BeKhodnotes
فرانکل نیز از یهودیهای اتریش بود که ظاهرن آنگونه که در کتاب اخیر نیز میگوید در کمپهای کار اجباری نازیسم اسیر بوده و همانجا هم ایده معنادرمانی به تاسی از شوپنهاور و نیچه به ذهنش میرسد.
@BeKhodnotes
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
این هم ویدئویی است از موزه زیگموند فروید در شهر وین که سابق بر این خانه و مطب و دفتر کار فروید بوده است.
در هر قسمت ویترینهایی قرار داشت که در کنار لوازمی باقیمانده از فروید پلاکاردهای مختصر و مفیدی هم راجع به مبانی روانکاوی فرویدی در آنها نوشته شده بود که در صورت تمایل میتوانید ویدئو را متوقف کرده و آنها را مطالعه کنید.
@BeKhodnotes
در هر قسمت ویترینهایی قرار داشت که در کنار لوازمی باقیمانده از فروید پلاکاردهای مختصر و مفیدی هم راجع به مبانی روانکاوی فرویدی در آنها نوشته شده بود که در صورت تمایل میتوانید ویدئو را متوقف کرده و آنها را مطالعه کنید.
@BeKhodnotes