BEKHODNOTES Telegram 847
حکایت

آورده‌اند که در عهد انوشروان عادل شخصی زمینی به اجاره گرفت تا در آنجا زراعت کند. قضا را، چون گاو بر آن زمین راند، لویدی (دیگ) پرزر بدید آمد. در حال، پیش خداوند زمین آمد و او را گفت در زمین تو لویدی پرزر یافته‌ام، بیا بردار. خداوند زمین گفت به من چه تعلق دارد؟ تو زمین از من یک سال به اجاره گرفته‌ای، هرچه از آن زمین حاصل شود، از آن تست. میان ایشان گفت‌وگو دراز کشید. نه خداوند زمین قبول می‌کرد و نه مستأجر.
صاحب‌خبران این حال را اعلام نوشروان کردند. پیش‌کاران انوشروان گفتند چون هیچ‌یک قبول نمی‌کنند و خصومت میان ایشان قایم شده، بفرمای تا به خزینه آورند. انوشروان بر ایشان خشم گرفت و زجری تمام فرمود و گفت مرا به ظلم می‌دارید و به جور و ستم می‌فرمایید؟ زمین ملک کسی و مستأجر و یابندۀ زر دیگری، از آن به من چه تعلق دارد؟ معاذ الله که من این اجازت دهم.
چند روز برین حال بگذشت و خصومت منقطع نمی‌شد. چون عاجز آمدند، حوالت آن داوری به بوزرجمهر حکیم کردند. بوزرجمهر در میان بنشست و آن مال را سه قسم کرد. یکی خداوند زمین را و یکی یابنده را و یکی دیگر را فرمود تا در شهر و ولایت بر فرومانده و از نیک به بد افتاده و صاحب‌عیالان و وام‌داران قسمت کنند و بگویند که تا نوشروان بر جایگاه باشد، شما را چنین راحتها خواهد بود، تا دعا به جان نوشروان کنند و جهت راحت خود، درازی عمر او از حق خواهند. این ادرارها (مقرری‌ها) که در جهان پادشاهان به مستحقان داده‌اند از آنجاست. پس هر دو خصم را پرسید که فرزند چه دارید؟ مالک زمین پسری داشت و مستأجر دختری. بوزرجمهر آن دختر را به آن پسر داد و آن چهار دانگ مال به ایشان تسلیم کرد و میان ایشان پیوندی ظاهر شد، و تا روز قیامت صفت عدل و نیکنامی نوشروان باقی ماند.
پس هرگاه که پادشاه چون نوشیروان و وزیر چون بوزرجمهر و رعیت چون آن دو مرد صاحب‌زمین و مستأجر بود که لویدی پر از زر یافت و روا نداشت که برگیرد، جهان چنان آبادان بود که خشتی کهن از آن به دست نیاید. لاجرم هم جهان آبادان بود و هم رعیت نیکواعتقاد و آسوده. تا بدانی که به سبب عدل و داد نام نیک در جهان می‌ماند. و مصنف گوید،
بیت:

عادل ز زمانه نام نیکو ببرد
ظلم از دل و دست مرد نیرو ببرد

گر تربیت عدل کنی بُردی دست
ور تو نکنی آن که کند او ببرد

[مونس‌نامه، ابوبکر بن خسرو الاستاد، تصحیح و تحقیق دکتر نسرین عسکری، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ۱۵۱ - ۱۵۲]

قیمت با تخفیف: ۲۲۵۰۰۰ تومان

https://bit.ly/3W2vck1

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation



tgoop.com/Bekhodnotes/847
Create:
Last Update:

حکایت

آورده‌اند که در عهد انوشروان عادل شخصی زمینی به اجاره گرفت تا در آنجا زراعت کند. قضا را، چون گاو بر آن زمین راند، لویدی (دیگ) پرزر بدید آمد. در حال، پیش خداوند زمین آمد و او را گفت در زمین تو لویدی پرزر یافته‌ام، بیا بردار. خداوند زمین گفت به من چه تعلق دارد؟ تو زمین از من یک سال به اجاره گرفته‌ای، هرچه از آن زمین حاصل شود، از آن تست. میان ایشان گفت‌وگو دراز کشید. نه خداوند زمین قبول می‌کرد و نه مستأجر.
صاحب‌خبران این حال را اعلام نوشروان کردند. پیش‌کاران انوشروان گفتند چون هیچ‌یک قبول نمی‌کنند و خصومت میان ایشان قایم شده، بفرمای تا به خزینه آورند. انوشروان بر ایشان خشم گرفت و زجری تمام فرمود و گفت مرا به ظلم می‌دارید و به جور و ستم می‌فرمایید؟ زمین ملک کسی و مستأجر و یابندۀ زر دیگری، از آن به من چه تعلق دارد؟ معاذ الله که من این اجازت دهم.
چند روز برین حال بگذشت و خصومت منقطع نمی‌شد. چون عاجز آمدند، حوالت آن داوری به بوزرجمهر حکیم کردند. بوزرجمهر در میان بنشست و آن مال را سه قسم کرد. یکی خداوند زمین را و یکی یابنده را و یکی دیگر را فرمود تا در شهر و ولایت بر فرومانده و از نیک به بد افتاده و صاحب‌عیالان و وام‌داران قسمت کنند و بگویند که تا نوشروان بر جایگاه باشد، شما را چنین راحتها خواهد بود، تا دعا به جان نوشروان کنند و جهت راحت خود، درازی عمر او از حق خواهند. این ادرارها (مقرری‌ها) که در جهان پادشاهان به مستحقان داده‌اند از آنجاست. پس هر دو خصم را پرسید که فرزند چه دارید؟ مالک زمین پسری داشت و مستأجر دختری. بوزرجمهر آن دختر را به آن پسر داد و آن چهار دانگ مال به ایشان تسلیم کرد و میان ایشان پیوندی ظاهر شد، و تا روز قیامت صفت عدل و نیکنامی نوشروان باقی ماند.
پس هرگاه که پادشاه چون نوشیروان و وزیر چون بوزرجمهر و رعیت چون آن دو مرد صاحب‌زمین و مستأجر بود که لویدی پر از زر یافت و روا نداشت که برگیرد، جهان چنان آبادان بود که خشتی کهن از آن به دست نیاید. لاجرم هم جهان آبادان بود و هم رعیت نیکواعتقاد و آسوده. تا بدانی که به سبب عدل و داد نام نیک در جهان می‌ماند. و مصنف گوید،
بیت:

عادل ز زمانه نام نیکو ببرد
ظلم از دل و دست مرد نیرو ببرد

گر تربیت عدل کنی بُردی دست
ور تو نکنی آن که کند او ببرد

[مونس‌نامه، ابوبکر بن خسرو الاستاد، تصحیح و تحقیق دکتر نسرین عسکری، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ۱۵۱ - ۱۵۲]

قیمت با تخفیف: ۲۲۵۰۰۰ تومان

https://bit.ly/3W2vck1

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation

BY دلمشغولیهای فلسفی-اخلاقی




Share with your friend now:
tgoop.com/Bekhodnotes/847

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Private channels are only accessible to subscribers and don’t appear in public searches. To join a private channel, you need to receive a link from the owner (administrator). A private channel is an excellent solution for companies and teams. You can also use this type of channel to write down personal notes, reflections, etc. By the way, you can make your private channel public at any moment. Telegram channels fall into two types: While the character limit is 255, try to fit into 200 characters. This way, users will be able to take in your text fast and efficiently. Reveal the essence of your channel and provide contact information. For example, you can add a bot name, link to your pricing plans, etc. The administrator of a telegram group, "Suck Channel," was sentenced to six years and six months in prison for seven counts of incitement yesterday. In the next window, choose the type of your channel. If you want your channel to be public, you need to develop a link for it. In the screenshot below, it’s ”/catmarketing.” If your selected link is unavailable, you’ll need to suggest another option.
from us


Telegram دلمشغولیهای فلسفی-اخلاقی
FROM American