AFSHARFOUNDATION Telegram 2915
حکایت

آورده‌اند که در عهد انوشروان عادل شخصی زمینی به اجاره گرفت تا در آنجا زراعت کند. قضا را، چون گاو بر آن زمین راند، لویدی (دیگ) پرزر بدید آمد. در حال، پیش خداوند زمین آمد و او را گفت در زمین تو لویدی پرزر یافته‌ام، بیا بردار. خداوند زمین گفت به من چه تعلق دارد؟ تو زمین از من یک سال به اجاره گرفته‌ای، هرچه از آن زمین حاصل شود، از آن تست. میان ایشان گفت‌وگو دراز کشید. نه خداوند زمین قبول می‌کرد و نه مستأجر.
صاحب‌خبران این حال را اعلام نوشروان کردند. پیش‌کاران انوشروان گفتند چون هیچ‌یک قبول نمی‌کنند و خصومت میان ایشان قایم شده، بفرمای تا به خزینه آورند. انوشروان بر ایشان خشم گرفت و زجری تمام فرمود و گفت مرا به ظلم می‌دارید و به جور و ستم می‌فرمایید؟ زمین ملک کسی و مستأجر و یابندۀ زر دیگری، از آن به من چه تعلق دارد؟ معاذ الله که من این اجازت دهم.
چند روز برین حال بگذشت و خصومت منقطع نمی‌شد. چون عاجز آمدند، حوالت آن داوری به بوزرجمهر حکیم کردند. بوزرجمهر در میان بنشست و آن مال را سه قسم کرد. یکی خداوند زمین را و یکی یابنده را و یکی دیگر را فرمود تا در شهر و ولایت بر فرومانده و از نیک به بد افتاده و صاحب‌عیالان و وام‌داران قسمت کنند و بگویند که تا نوشروان بر جایگاه باشد، شما را چنین راحتها خواهد بود، تا دعا به جان نوشروان کنند و جهت راحت خود، درازی عمر او از حق خواهند. این ادرارها (مقرری‌ها) که در جهان پادشاهان به مستحقان داده‌اند از آنجاست. پس هر دو خصم را پرسید که فرزند چه دارید؟ مالک زمین پسری داشت و مستأجر دختری. بوزرجمهر آن دختر را به آن پسر داد و آن چهار دانگ مال به ایشان تسلیم کرد و میان ایشان پیوندی ظاهر شد، و تا روز قیامت صفت عدل و نیکنامی نوشروان باقی ماند.
پس هرگاه که پادشاه چون نوشیروان و وزیر چون بوزرجمهر و رعیت چون آن دو مرد صاحب‌زمین و مستأجر بود که لویدی پر از زر یافت و روا نداشت که برگیرد، جهان چنان آبادان بود که خشتی کهن از آن به دست نیاید. لاجرم هم جهان آبادان بود و هم رعیت نیکواعتقاد و آسوده. تا بدانی که به سبب عدل و داد نام نیک در جهان می‌ماند. و مصنف گوید،
بیت:

عادل ز زمانه نام نیکو ببرد
ظلم از دل و دست مرد نیرو ببرد

گر تربیت عدل کنی بُردی دست
ور تو نکنی آن که کند او ببرد

[مونس‌نامه، ابوبکر بن خسرو الاستاد، تصحیح و تحقیق دکتر نسرین عسکری، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ۱۵۱ - ۱۵۲]

قیمت با تخفیف: ۲۲۵۰۰۰ تومان

https://bit.ly/3W2vck1

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation



tgoop.com/AfsharFoundation/2915
Create:
Last Update:

حکایت

آورده‌اند که در عهد انوشروان عادل شخصی زمینی به اجاره گرفت تا در آنجا زراعت کند. قضا را، چون گاو بر آن زمین راند، لویدی (دیگ) پرزر بدید آمد. در حال، پیش خداوند زمین آمد و او را گفت در زمین تو لویدی پرزر یافته‌ام، بیا بردار. خداوند زمین گفت به من چه تعلق دارد؟ تو زمین از من یک سال به اجاره گرفته‌ای، هرچه از آن زمین حاصل شود، از آن تست. میان ایشان گفت‌وگو دراز کشید. نه خداوند زمین قبول می‌کرد و نه مستأجر.
صاحب‌خبران این حال را اعلام نوشروان کردند. پیش‌کاران انوشروان گفتند چون هیچ‌یک قبول نمی‌کنند و خصومت میان ایشان قایم شده، بفرمای تا به خزینه آورند. انوشروان بر ایشان خشم گرفت و زجری تمام فرمود و گفت مرا به ظلم می‌دارید و به جور و ستم می‌فرمایید؟ زمین ملک کسی و مستأجر و یابندۀ زر دیگری، از آن به من چه تعلق دارد؟ معاذ الله که من این اجازت دهم.
چند روز برین حال بگذشت و خصومت منقطع نمی‌شد. چون عاجز آمدند، حوالت آن داوری به بوزرجمهر حکیم کردند. بوزرجمهر در میان بنشست و آن مال را سه قسم کرد. یکی خداوند زمین را و یکی یابنده را و یکی دیگر را فرمود تا در شهر و ولایت بر فرومانده و از نیک به بد افتاده و صاحب‌عیالان و وام‌داران قسمت کنند و بگویند که تا نوشروان بر جایگاه باشد، شما را چنین راحتها خواهد بود، تا دعا به جان نوشروان کنند و جهت راحت خود، درازی عمر او از حق خواهند. این ادرارها (مقرری‌ها) که در جهان پادشاهان به مستحقان داده‌اند از آنجاست. پس هر دو خصم را پرسید که فرزند چه دارید؟ مالک زمین پسری داشت و مستأجر دختری. بوزرجمهر آن دختر را به آن پسر داد و آن چهار دانگ مال به ایشان تسلیم کرد و میان ایشان پیوندی ظاهر شد، و تا روز قیامت صفت عدل و نیکنامی نوشروان باقی ماند.
پس هرگاه که پادشاه چون نوشیروان و وزیر چون بوزرجمهر و رعیت چون آن دو مرد صاحب‌زمین و مستأجر بود که لویدی پر از زر یافت و روا نداشت که برگیرد، جهان چنان آبادان بود که خشتی کهن از آن به دست نیاید. لاجرم هم جهان آبادان بود و هم رعیت نیکواعتقاد و آسوده. تا بدانی که به سبب عدل و داد نام نیک در جهان می‌ماند. و مصنف گوید،
بیت:

عادل ز زمانه نام نیکو ببرد
ظلم از دل و دست مرد نیرو ببرد

گر تربیت عدل کنی بُردی دست
ور تو نکنی آن که کند او ببرد

[مونس‌نامه، ابوبکر بن خسرو الاستاد، تصحیح و تحقیق دکتر نسرین عسکری، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ۱۵۱ - ۱۵۲]

قیمت با تخفیف: ۲۲۵۰۰۰ تومان

https://bit.ly/3W2vck1

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation

BY بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار




Share with your friend now:
tgoop.com/AfsharFoundation/2915

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

The Channel name and bio must be no more than 255 characters long Telegram is a leading cloud-based instant messages platform. It became popular in recent years for its privacy, speed, voice and video quality, and other unmatched features over its main competitor Whatsapp. 6How to manage your Telegram channel? The SUCK Channel on Telegram, with a message saying some content has been removed by the police. Photo: Telegram screenshot. The group’s featured image is of a Pepe frog yelling, often referred to as the “REEEEEEE” meme. Pepe the Frog was created back in 2005 by Matt Furie and has since become an internet symbol for meme culture and “degen” culture.
from us


Telegram بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
FROM American