Telegram Web
Audio
زیارت عاشورا
با نوای خاطره‌انگیز حاج منصور ارضی در دهه ۶۰

یکی از اعمال توصیه شده در ایام محرم (و به ویژه روز عاشورا) قرائت زیارت عاشورا است. نوای بالا👆یکی از زیباترین نسخه‌های صوتی این زیارت است که در سال ۶۴ توسط حاج منصور ارضی و در فضای سال‌های دفاع مقدس خوانده شده است.

از ویژگی‌های جذاب این نوای قدیمی و خاطره‌انگیز، قرائت روضه دلنشینی از حضرت عباس (ع) و مادر بزرگوار ایشان حضرت ام‌البنین است (دقیقه ۳۳):

🔹چو میوه داد فراوان، درخت بشکند از بار / ثمر چو داد نهالم، چه غم اگر که شکستند
🔸دو دست من ثمرم بود، پیش پای تو افتاد / خجل ز هدیه‌ ناقابلم به پیش تو هستم

در سالهای دفاع مقدس شاهد بودم، در مناطق جنگی هزاران رزمنده از جمله برادر شهیدم ،با این نوا چه شور وحالی داشتند
خدا ما را به آن قافله عشق ملحق کند
وعاقبت بخیرمان کند

روح تمامی شهیدان مظلوم شاد

به برکت صلوات بر محمد وآل محمد(ص)

https://www.tgoop.com/zekre_salavat
هوالشاهد

مهیا نیکزاد، دانش‌آموز هفت ساله‌ای که در حمله اسرائیل به مناطق مسکونی کشته شد.
#فرزندان_ایران

Mahya Nikzad,
The 7-year-old student,
Dear, it’s too hard to look you in the eyes. There is too much beauty, too much sensitivity and too much life for someone who is no longer alive. Israel killed you in its "purposeful and precise" attack on Tehran. Be in peace.


نثأر أروآح مطهر شهيدان مظلوم صلوات


https://www.tgoop.com/zekre_salavat
😢1
Forwarded from اتچ بات
هوالمحبوب

قسمت اول

سخنرانی دکتر علی شریعتی در مورد شهید و شهادت
خواهران, برادران!
اکنون شهیدان مرده‌اند، و ما مرده‌ها زنده هستیم. شهیدان سخنشان را گفتند، و ما کرها مخاطبشان هستیم، آنها که گستاخی آن‌ را داشتند که- وقتی نمی‌توانستند زنده بمانند- مرگ را انتخاب کنند، رفتند، و ما بی‌شرمان ماندیم، صدها سال است که مانده‌ایم. و جا دارد که دنیا بر ما بخندد که ما- مظاهر ذلت و زبونی- بر حسین(ع) و زینب(س)- مظاهر حیات و عزت- می‌گرییم، و این یک ستم دیگر تاریخ است که ما زبونان، عزادار و سوگوار آن عزیزان باشیم. امروز شهیدان پیام خویش را با خون خود گذاشتند و روی در روی ما بر روی زمین نشستند، تا نشستگان تاریخ را به قیام بخوانند.
در فرهنگ ما، در مذهب ما، در تاریخ ما، تشیع، عزیزترین گوهرهایی که بشریت آفریده است، حیات بخش ترین ماده‌هایی که به تاریخ، حیات و تپش و تکان می‌دهد، و خدایی ترین درسهایی که به انسان می‌آموزد که می‌تواند تا «خدا» بالا رود، نهفته است و میراث همه این سرمایه‌های عزیز الهی به دست ما پلیدان زبون و ذلیل افتاده است.
ما وارث عزیزترین امانت‌هایی هستیم که با جهادها و شهادت‌ها و با ارزش‌های بزرگ انسانی، در تاریخ اسلام، فراهم آمده است و ما وارث این همه هستیم، و ما مسؤول آن هستیم که امتی بسازیم از خویش، تا برای بشریت نمونه باشیم. «وکذالک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا» خطاب به ماست.
ما مسئول این هستیم که با این میراث عزیز شهدا و مجاهدانمان و امامان و راهبرانمان و ایمانمان و کتابمان، امتی نمونه بسازیم تا برای مردم جهان شاهد باشیم و شهید باشیم و پیامبر(ص) برای ما نمونه و شهید باشد.
رسالتی به این سنگینی، رسالت حیات و زندگی و حرکت بخشیدن به بشریت، بر عهده ماست، که زندگی روزمره‌مان را عاجزیم!
خدایا! این چه حکمت است؟
و ما که در پلیدی و منجلاب زندگی روزمره جانوریمان غرقیم، باید سوگوار و عزادار مردان و زنان و کودکانی باشیم که در کربلا برای همیشه، شهادتشان و حضورشان را در تاریخ و در پیشگاه خدا و در پیشگاه آزادی به ثبت رسانده‌اند.
خدایا این باز چه مظلومیتی بر خاندان حسین؟
اکنون شهیدان کارشان را به پایان رسانده‌اند. و ما شب شام غریبان می‌گرییم، و پایانش را اعلام می‌کنیم و می‌بینیم چگونه در جامعه گریستن بر حسین(ع)، و عشق به حسین(ع)، با یزید همدست و همداستانیم؟ او که می‌خواست این داستان به پایان برسد.
اکنون شهیدان کارشان را به پایان برده‌اند و خاموش رفته‌اند، همه‌شان، هر کدامشان، نقش خویش را خوب بازی کرده‌اند. معلم، مؤذن، پیر، جوان، بزرگ، کوچک، زن، خدمتکار، آقا، اشرافی و کودک، هر کدام به نمایندگی و به عنوان نمونه و درسی به همه کودکان و به همه پیران و به همه زنان، و به همه بزرگان و به همه کوچکان! مردنی به این زیبایی و با این همه حیات را انتخاب کرده‌اند.
اینها دو کار کردند، این شهیدان امروز دو کار کردند، از کودک حسین(ع) گرفته تا برادرش، و از خودش تا غلامش، و از آن قاری قرآن تا آن معلم اطفال کوفه، تا آن مؤذن، تا آن مرد خویشاوند یا بیگانه، و تا آن مرد اشرافی و بزرگ و با حیثیت در جامعه خود و تا آن مرد عاری از همه فخرهای اجتماعی، همه برادرانه در برابر شهادت ایستادند تا به همه مردان، زنان، کودکان و همه پیران و جوانان همیشه تاریخ بیاموزند که باید چگونه زندگی کنند- اگر می‌توانند- و چگونه بمیرند- اگر نمی‌توانند.
این شهیدان کار دیگری نیز کردند: شهادت دادند با خون خویش- نه با کلمه- شهادت دادند، در محکمه تاریخ انسان. هر کدام به نمایندگی صنف خودشان. شهادت دادند که در نظام واحد حاکم بر تاریخ بشری- نظامی که سیاست را و اقتصاد را و مذهب را و هنر را، و فلسفه و اندیشه را و احساس را و اخلاق را و بشریت را همه را ابزار دست می‌کند تا انسان‌ها را قربانی مطامع خود کند و از همه چیز پایگاهی برای حکومت ظلم و جور و جنایت بسازد- همه گروه‌های مردم و همه ارزش‌های انسانی محکوم شده است.
یک حاکم است بر همه تاریخ، یک ظالم است که بر تاریخ حکومت می‌کند، یک جلاد است که شهید می‌کند و در طول تاریخ، فرزندان بسیاری قربانی این جلاد شده‌اند، و زنان بسیاری در زیر تازیانه‌های این جلاد حاکم بر تاریخ، خاموش شده‌اند، و به قیمت خونهای بسیار، آخور آباد کرده‌اند و گرسنگی‌ها و بردگی‌ها و قتل عام‌های بسیار در تاریخ از زنان و کودکان شده است، از مردان و از قهرمانان و از غلامان و معلمان، در همه زمانها و همه نسلها.


نثار شهيدان مظلوم صلوات

https://www.tgoop.com/zekre_salavat
Forwarded from اتچ بات
هوالمحبوب

قسمت دوم


سخنرانی دکتر علی شریعتی در مورد شهید و شهادت


و اکنون حسین(ع) با همه هستی‌اش آمده است تا در محکمه تاریخ، در کنار فرات شهادت بدهد:
شهادت بدهد به سود همه مظلومان تاریخ.
شهادت بدهد به نفع محکومان این جلاد حاکم بر تاریخ.
شهادت بدهد که چگونه این جلاد ضحاک، مغز جوانان را در طول تاریخ می‌خورده است. با علی اکبر(ع) شهادت بدهد!
و شهادت بدهد که در نظام جنایت‌ و در نظامهای جنایت چگونه قهرمانان می‌مردند.
باخودش شهادت بدهد!

و شهادت بدهد که در نظام حاکم بر تاریخ چگونه زنان یا اسارت را باید انتخاب می‌کردند و ملعبه حرمسراها می‌بودند یا اگر آزاد باید می‌ماندند باید قافله‌دار اسیران باشند و بازمانده شهیدان، با زینبش!
و شهادت بدهد که در نظام ظلم و جور و جنایت، جلاد جائر بر کودکان شیرخوار تاریخ نیز رحم نمی‌کرده است. با کودک شیرخوارش!
و حسین(ع) با همه هستی‌اش آمده است تا در محکمه جنایت تاریخ به‌ سود کسانی که هرگز شهادتی به سودشان نبوده است و خاموش و بی دفاع می‌مردند، شهادت بدهد.
اکنون محکمه پایان یافته است و شهادت حسین(ع) و همه عزیزانش و همه هستی‌اش با بهترین امکانی که در اختیار جز خدا هست، رسالت عظیم الهی‌اش را انجام داده است.
دوستان!
در این تشیعی که، اکنون به این شکل که می‌بینیم درآمده است و هر کس بخواهد از آن تشیع راستین جوشان بیدار کننده، سخن بگوید، پیش از دشمن، به دست دوست قربانیش می‌کنند، درسهای بزرگ و پیامهای بزرگ، و غنیمت‌های بسیار و ارزش‌های بزرگ و خدایی و سرمایه‌های عزیز و روح‌های حیات بخش به جامعه و ملت و نژاد و تاریخ نهفته است.
یکی از بهترین و حیات بخش‌ترین سرمایه‌هایی که در تاریخ تشیع وجود دارد، شهادت است.
ما از وقتی که، به گفته جلال«سنت شهادت را فراموش کرده‌ایم، و به مقبره‌داری شهیدان پرداخته‌ایم، مرگ سیاه را ناچار گردن نهاده‌ایم» و از هنگامی که به جای شیعه علی(ع) بودن و از هنگامی که به جای شیعه حسین(ع) بودن و شیعه زینب(س) بودن، یعنی«پیرو شهیدان بودن»، «زنان و مردان ما» عزادار شهیدان شده‌اند و بس، در عزای همیشگی مانده‌ایم!
چه هوشیارانه دگرگون کرده‌اند پیام حسین(ع) را و یاران بزرگ و عزیز و جاویدش را، پیامی که خطاب به همه انسانهاست.
این که حسین(ع) فریاد می‌زند- پس از این که همه عزیزانش را در خون می‌بیند و جز دشمن و کینه توز و غارتگر در برابرش نمی‌بیند- فریاد می‌زند که«آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشـــد؟» «هل من ناصــر ینصرنی؟» مگر نمی داند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟ این سؤال، ‌سؤال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست. و این سؤال انتظار حسین(ع) را از عاشقانش بیان می‌کند و دعوت شهادت او را به همه کسانی که برای شهیدان حرمت و عظمت قایلند اعلام می‌نماید.
اما این دعوت را، این انتظار یاری از او را، این پیام حسین(ع) را- که«شیعه می‌خواهد» و در هر عصری و هر نسلی، شیعه می‌طلبد- ما خاموش کردیم به این عنوان که به مردم گفتیم که حسین(ع) اشک می‌خواهد. ضجه می‌خواهد و دگر هیچ، پیام دیگری ندارد. مرده است و عزادار می‌خواهد، نه شاهد شهید حاضر در همه جا و همه وقت و «پیرو».
آری، این چنین به ما گفته‌اند و می‌گویند!
هر انقلابی دو چهره دارد: چهره اول: ‌خون، چهره دوم: پیام.
و شهید یعنی حاضر، کسانی که مرگ سرخ را به دست خویش به عنوان نشان دادن عشق خویش به حقیقتی که دارد می‌میرد و به عنوان تنها سلاح برای جهاد در راه ارزشهای بزرگی که دارد مسخ می‌شود انتخاب می‌کنند، شهیدان حی و حاضر و شاهد و ناظرند، نه تنها در پیشگاه خدا که در پیشگاه خلق نیز و در هر عصری و قرنی و هر زمان و زمینی.
و آنها که تن به هر ذلتی می‌دهند تا زنده بمانند، مرده‌های خاموش و پلید تاریخند، و ببینید که آیا کسانی که سخاوتمندانه با حسین(ع) به قتلگاه خویش آمده‌اند و مرگ خویش را انتخاب کرده‌اند، در حالی که صدها گریزگاه آبرومندانه برای ماندنشان بود، و صدها توجیه شرعی و دینی برای زنده ماندنشان بود، توجیه و تاویل نکرده‌اند و مرده‌اند، اینها زنده هستند؟ آیا آنها که برای ماندشان تن به ذلت و پستی رها کردن حسین(ع) و تحمل کردن یزید دادند؟ کدام هنوز زنده‌اند؟
هر کس زنده بودن را فقط در یک لش متحرک نمی‌بیند، زنده بودن و شاهد بودن حسین(ع) را با همه وجودش می‌بیند، حس می‌کند و مرگ کسانی را که به ذلت‌ها تن داده‌اند، تا زنده بمانند، می‌بیند.

نثار شهيدان مظلوم صلوات

https://www.tgoop.com/zekre_salavat
Forwarded from اتچ بات
هوالمحبوب

قسمت سوم

سخنرانی دکتر علی شریعتی در مورد شهید و شهادت



آنها نشان دادند، شهید نشان می‌دهد و می‌آموزد و پیام می‌دهد که در برابر ظلم و ستم، ای کسانی که می‌پندارید: «نتوانستن از جهاد معاف می‌کند»، و ای کسانی که می‌گویید:«پیروزی بر خصم هنگامی تحقق دارد که بر خصم غلبه شود»، نه! شهید انسانی است که در عصر نتوانستن و غلبه نیافتن، با مرگ خویش بر دشمن پیروز می‌شود و اگر دشمنش را نمی‌کشد، رسوا می‌کند.
و شهید قلب تاریخ است، هم‌چنان‌که قلب به رگهای خشک اندام، خون، حیات و زندگی می‌دهد.

جامعه‌ای که رو به مردن می‌رود، جامعه‌ای که فرزندانش ایمان خویش را به خویش از دست داده‌اند و جامعه‌ای که به مرگ تدریجی گرفتار است، جامعه‌ای که تسلیم را تمکین کرده است، جامعه‌ای که احساس مسؤولیت را از یاد برده است، و جامعه‌ای که اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است، و تاریخی که از حیات و جنبش و حرکت و زایش بازمانده است، شهید همچون قلبی، به اندام‌های خشک مرده بی‌رمق این جامعه، خون خویش را می‌رساند و بزرگ‌ترین معجزه شهادتش این است که به یک نسل،‌ ایمان جدید به خویشتن را می‌بخشد.
شهید حاضر است و همیشه جاوید. کی غایب است؟
حسین(ع) یک درس بزرگ‌تر از شهادتش به ما داده است و آن نیمه تمام گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است. حجی که همه اسلافش، اجدادش، جدش و پدرش برای احیای این سنت، جهاد کردند. این حج را نیمه تمام می‌گذارد و شهادت را انتخاب می‌کند، مراسم حج را به پایان نمی‌برد تا به همه حج‌گزاران تاریخ، نمازگزاران تاریخ، مؤمنان به سنت ابراهیم، بیاموزد که اگر امامت نباشد، اگر رهبری نباشد، اگر هدف نباشد، اگر حسین(ع) نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانه خدا، با خانه بت، مساوی است. در آن لحظه که حسین(ع) حج را نیمه تمام گذاشت و آهنگ کربلا کرد، کسانی که به طواف، همچنان در غیبت حسین، ادامه دادند، مساوی هستند با کسانی که در همان حال، بر گرد کاخ سبز معاویه در طواف بودند، زیرا شهید که حاضر نیست در همه صحنه‌های حق و باطل، در همه جهادهای میان ظلم و عدل، شاهد است، حضور دارد، می‌خواهد با حضورش این پیام را به همه انسان‌ها بدهد که وقتی در صحنه نیستی، وقتی از صحنه حق و باطل زمان خویش غایبی، هرکجا که خواهی باش!
وقتی در صحنه حق و باطل نیستی، وقتی که شاهد عصر خودت و شهید حق و باطل جامعه‌ات نیستی، هر کجا که می‌خواهی باشد، چه به نماز ایستاده باشی، چه به شراب نشسته باشی، هر دو یکی است.
 شهادت«حضور در صحنه حق و باطل همیشه تاریخ» است.
و غیبت؟!
آنهایی که حسین(ع) را تنها گذاشتند و از حضور و شرکت و شهادت غایب شدند، اینها همه با هم برابرند، هر سه یکی‌اند: چه آنهایی که حسین(ع) را تنها گذاشتند تا ابزار دست یزید باشد و مزدور او، و چه آنهایی که در هوای بهشت، به کنج خلوت عبادت خزیدند و با فراغت و امنیت، حسین(ع) را تنها گذاشتند و از درد سر حق و باطل کنار کشیدند و در گوشه محراب‌ها و زاویه خانه‌ها به عبادت خدا پرداختند و چه آنهایی که مرعوب زور شدند و خاموش ماندند. زیرا در آنجا که حسین(ع) حضور دارد- و در هر قرنی و عصری حسین(ع) حضور دارد- هر کس که در صحنه او نیست، هرکجا که هست، یکی است، مؤمن و کافر، جانی و زاهد، یکی است. این است معنا این اصل تشیع که قبول هر عملی یعنی ارزش هر عملی به امامت و به رهبری و به ولایت بستگی دارد! اگر او نباشد، همه چیز بی‌معناست و می‌بینیم که هست.
و اکنون حسین حضور خودش را در همه عصرها و در برابر همه نسل‌ها، در همه جنگ‌ها و در همه جهادها، در همه صحنه‌های زمین و زمان اعلام کرده است، در کربلا مرده است تا در همه نسل‌ها و عصرها بعثت کند.
و تو، و من، ما باید بر مصیبت خویش بگرییم که حضور نداریم.
آری، هر انقلابی دو چهره دارد؛ خون و پیام! رسالت نخستین را حسین(ع) و یارانش امروز گزاردند، رسالت خون را، رسالت دوم، رسالت پیام است. پیام شهادت را به گوش دنیا رساندن است. زبان گویای خونهای جوشان و تن‌های خاموش، در میان مردگان متحرک بودن است. رسالت پیام از امروز عصر آغاز می‌شود. این رسالت بر دوش‌های ظریف یک زن، «زینب»(س)!- زنی که مردانگی در رکاب او جوانمردی آموخته است!- و رسالت زینب(س) دشوارتر و سنگین‌تر از رسالت برادرش.

نثار شهيدان مظلوم صلوات

https://www.tgoop.com/zekre_salavat
Forwarded from اتچ بات
هوالمحبوب

قسمت چهارم

سخنرانی دکتر علی شریعتی در مورد شهید و شهادت



آنهایی که گستاخی آن را دارند که مرگ خویش را انتخاب کنند، تنها به یک انتخاب بزرگ دست زده‌اند، اما کار آنها که از آن پس زنده می‌مانند دشوار است و سنگین. و زینب مانده است، کاروان اسیران در پی‌اش، وصف‌های دشمن، تا افق، در پیش راهش، و رسالت رساندن پیام برادر بر دوشش، وارد شهر می‌شود، از صحنه برمی‌گردد، آن باغهای سرخ شهادت را پشت سر گذاشته و از پیراهنش بوی گلهای سرخ به مشام می‌رسد، وارد شهر جنایت، پایتخت قدرت، پایتخت ستم و جلادی شده است، آرام، پیروز، سراپا افتخار، بر سر قدرت و قساوت، بر سر بردگان مزدور، و جلادان و بردگان استعمار و استبداد فریاد می‌زند:«سپاس خداوند را که این همه کرامت و این همه عزت به خاندان ما عطا کرد: افتخار نبوت، افتخار شهادت...».
زینب رسالت رساندن پیام شهیدان زنده اما خاموش را به دوش گرفته است، زیرا پس از شهیدان او به جا مانده است و اوست که باید زبان کسانی باشد که به تیغ جلادان زبانشان برده است.
اگر یک خون پیام نداشته باشد، در تاریخ گنگ می‌ماند و اگر یک خون پیام خویش را به همه نسل‌ها نگذارد، جلاد، شهید را در حصار یک عصر و یک زمان محبوس کرده است.

اگر زینب پیام کربلا را به تاریخ باز نگوید، کربلا در تاریخ می‌ماند، و کسانی که به این پیام نیازمندند از آن محروم می‌مانند، و کسانی که با خون خویش، با همه نسل‌ها سخن می‌گویند، سخنشان را کسی نمی‌شنود. این است که رسالت زینب سنگین و دشوار است. رسالت زینب پیامی است به همه انسان‌ها، به همه کسانی که بر مرگ حسین(ع) می‌گریند و به همه کسانی که در آستانه حسین سر به خضوع و ایمان فرود آورده‌اند، و به همه کسانی که پیام حسین(ع) را که«زندگی هیچ نیست جز عقیده و جهاد» معترفند؛ پیام زینب به آنهاست که:
«ای همه! ای هر که با این خاندان پیوند و پیمانداری، و ای هر کس که به پیام محمد مؤمنی، خود بیندیش، انتخاب کن! در هر عصری و در هر نسلی و در هر سرزمینی که آمده‌ای، پیام شهیدان کربلا را بشنو، بشنو که گفته‌اند: کسانی می‌توانند خوب زندگی کنند که می‌توانند خوب بمیرند. بگو ای همه کسانی که به پیام توحید، به پیام قرآن، و به راه علی(ع) و خاندان او معتقدید، خاندان ما پیامشان به شما، ای همه کسانی که پس از ما می‌آیید، این است که این خاندانی است که هم هنر خوب مردن را، زیرا هر کس آنچنان می‌میرد که زندگی می‌کند. و پیام اوست به همه بشریت که اگر دین دارید،«دین» و اگر ندارید «حریت»- آزادگی بشر- مسؤولیتی بر دوش شما نهاده است که به عنوان یک انسان دیندار، یا انسان آزاده، شاهد زمان خود و شهید حق و باطلی که در عصر خود درگیر است، باشید که شهیدان ما ناظرند، آگاهند، زنده‌اند و همیشه حاضرند و نمونه عمل‌اند و الگوی‌اند و گواه حق و باطل و سرگذشت و سرنوشت انسان‌اند».
و شهید، یعنی به همه این معانی.
هر انقلابی دو چهره دارد: خون و پیام
و هر کسی اگر مسؤولیت پذیرفتن حق را انتخاب کرده است و هر کسی که می‌داند مسؤولیت شیعه بودن یعنی چه، مسؤولیت آزاده انسان بودن یعنی چه، باید بداند که در نبرد همیشه تاریخ و همیشه زمان و همه جای زمین- که همه صحنه‌ها کربلاست، و همه ماهها محرم و همه روزها عاشورا- باید انتخاب کنند: یا خون را، یا پیام را، یا حسین بودن یا زینب بودن را، یا آنچنان مردن را، یا این‌چنین ماندن را. اگر نمی‌خواهد از صحنه غایب باشد.
عذر می‌خواهم، در هر حال وقت گذشته است و دیگر فرصت نیست و حرف بسیار است و چگونه می‌شود با یک جلسه، از چنین معجزه‌ای که حسین در تاریخ بشر ساخته است و زینب پرداخته است، سخن گفت؟
آنچه می‌خواستم بگویم حدیث مفصلی است که در این مجمل می‌گویم به عنوان رسالت زینب، «پس از شهادت» که:
«آنها که رفتند، کاری حسینی کردند، و آنها که ماندند، باید کاری زینبی کنند، و گرنه یزیدی‌اند»!...

نثار شهيدان مظلوم صلوات

https://www.tgoop.com/zekre_salavat
👏1
ختم صلوات امروزبه نیابت:
حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام وياران با وفايش
آيت الله سيد رضا بها ءالديني
حضرت آیت الله کاشف الغطاء
حاج علی پورفرخ
كربلايي حسين سماواتي

پدران ومادران
امام وشهدا
ايثارگران
اموات بي وارث
وبد وارث
باني شهيدان:
شهيدان مظلوم اخير جنايت رژيم صهيونيستي
شهداي عمليات تنگه ابوقريب سال١٣٦٧وشهداي مظلوم عمليات رمضان١٣٦١
مصطفی فرخی
وپدر ومادر بزرگوارش
علی اصغر حاج علی اکبری
عباس حاج علی اکبری
غلامرضا صالحی
مهدی محبی
ملک شامران
حسن كجداريان
عليرضا كچوئيان
داريوش رضائي نژاد
علی اکبر جوزی
اصغر جوانی
محمود نيكو منظر
اسماعيل قهرماني
مهدي كروبي
حبيب الله مظاهري
سعيد جان بزرگي
فرامرز نوروزي
غلامرضا صالحي
ناصراربابيان
مسعود ملا
تورح(ابوالفضل)بهمنی
غلامرضا فقیهی
محمود رحمتی
علی کیخا
شهید رشیدی


✍️ای حسین، ابدیت از آنِ توست. ای مسافر ابدیت، پیروزی همیشه از آنِ تو بوده و خواهد بود، زیرا آرمان تو پیروز است. آرمانی که برای انسان مطرح کردی پیروز است و شکست ندارد.

حرکت کشتی نجات آدمیان احتیاجی به دریا ندارد، این کشتی از قطره اشک مقدسی می گذرد که برای حسین علیه السلام ریخته می شود.

مرحوم علامه محمد تقی جعفری


نام حسین آمد و از خود بدر شدم

گویی از این جهان به جهان دگر شدم

نام حسین آمد و چشمم وضو گرفت

آب از سرم گذشت و دلم آبرو گرفت


سهم شما هر پنچشنبه صدصلوات

التماس دعا

حنيف

١٤٠٤/٤/١٩

https://www.tgoop.com/zekre_salavat
💔1
شُهداء سنگ‌ نشانند که رَه گم‌ نشود.

سی و نهمین سالگرد
شهادت شهیدسید محمدرضا
(مسعود)آقاميري را گرامی میداریم.

تاریخ شهادت:۱۳۶۵/۴/۱۹

محل شهادت: مهران(تپه های قلاویزان)

نثار روح مطهرش صلوات

https://www.tgoop.com/zekre_salavat
❤‍🔥1😍1
Forwarded from اتچ بات
هوالشاهد

شب جمعه است_هوایت_نکنم_میمیرم
تا سحر گریه برایت نکنم میمیرم

شب جمعه ۱۴۰۴/۰۴/۱۹

"شبِ جمعه"است ببینید که در اوجِ غمش

"مادرش" گریه کُنان آمده کُنجِ حرمش

عالَم از نالهٔ او باز به خود لرزیده...

"کربلا" ، جان به لبش آمده با هر قَدَمش

یاحسین(ع)

شبهای جمعه شهداء میهمان سرور و سالار شهیدان آقا اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام هستند

شهدا را یاد کنید
تا آنان نیز در نزد سرور و مولایمان
'' حضرت‌ثــــارالله ''
آقا
'' اباعبدالله‌الحسین علیه السلام '' بیاد
زیارتنامه شهدا


بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم

اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهْ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهْ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلّیّ الوَلِی النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـی عَبدِ اللہِ،
بِاَبـی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم

شهادت عشق است و زیبا...

اللهم ارزقنا الشهاده فی سبیلک تحت رایه نبیک و علی ایدی اشدالناس قساوه.
آمین یا رب‌العالمین

نثار شهدا صلوات


https://www.tgoop.com/zekre_salavat
❤‍🔥1
#راز_تنگه

💠 حماسه #تنگه_ابوقریب

آخرین عملیاتی که ایران انجام داد —- (پنج روز پیش از قبول قطعنامه)


1️⃣ قسمت اول


ابوقریب کجاست؟
یک تنگه استراتژیک در منطقه فکه، در شمال غرب خوزستان. جایی در نزدیکی دشت عباس و جاده اندیمشک – دهلران.

در روزهایی پایانی جنگ، صدام با کمک استکبار و پشتیبانی وسیع رژیم های مرتجع عربی به منظور داشتن دست برتر در جبهه های جنگ، دست به تحرکات گسترده نظامی زد و مناطقی را به تصرف خود درآورد. او در تیرماه ۶۷ نقشه خطرناکی در سر می پروراند و آن تصرف تنگه ابوقریب بود. چنانچه عراق از این تنگه راهبردی را به تصرف خود در می آورد، هیچ راه مقاومتی در برابر خود نمی‌دید و سقوط خوزستان قطعی بود


‼️ #شاهد_مثال برای اهمیت داشتن این تنگه:👇
همزمان با شروع تحرک دشمن در این منطقه، شهید صیاد شیرازی خودش را با هلی‌کوپتر به دشت عباس می رساند و پی می برد که فرمانده تیپ دزفول که مسئولیت دفاع از منطقه را داشته، بر اثر ترس و برای حفظ جان نیروها، دستور عقب نشینی داده و به آنها اجازه داده مواضع خود را ترک کنند!!! صیاد فوراً یکی از نیروها را احضار می‌کند و با لحنی مضطرب می‌پرسد: «به نظرت چه کار کنیم؟؟ تنگه در معرض سقوط کامل است؟ آن نیرو می‌گوید : «من می‌روم روبروی دشمنم می ایستم و تانک‌های او را می‌زنم». صیاد شیرازی که شجاعت این ارتشی دلیر را می بیندبا لحنی حاکی از مسرت می‌گوید: «تو از همین الآن فرمانده تیپ هستی» او باورش نمی‌شود؛ «مگر می‌شود در میدان جنگ کسی را فرمانده تیپ کرد؟» صیاد می‌گوید: «بله می‌شود، این هم درجه‌ات!!»

...و این حکایت از حساسیت بالای تنگه دارد که صیاد فوراً یک نیروی عادی را به سمت فرماندهی تیپ می گمارد❗️

ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️

در اوایل تابستان ۶۷ عراق غافلگیرانه عمل می‌کند، در روزهایی که کمتر کسی در ایران گمان می‌کند یک عملیات جدی و جدید پیش رو باشد و همه مشغول مقدمات پایان جنگ هستند، ناگهان ارتش بعث با تجهیزاتی کامل و نیروهای آماده به منطقه‌ای حمله می‌کند که به لحاظ جغرافیایی توان مبارزه پدافندی در آن بسیار سخت بود (تنگه ابوقریب) ... و این یعنی مقدمه سقوط خوزستان❗️

.... لذا به دلیل حساسیت بالا، فرماندهی جنگ، حفاظت از این گذرگاه مهم را به گردان عمار واگذار می کند.



🔹 گردان عمار لشگر ۲۷ ، مسئول حفاظت از تنگه ابوقریب

در آستانه پذیرش قطع‌نامه ۵۹۸ از سوی ایران، لشگر ۲۷ محمدرسول‌الله(ص) در سه جبهه غرب، میانی و جنوب با دشمن بعثی درگیر می‌شود. درگیری‌های جبهه میانی به گردان عمار لشگر ۲۷ سپرده می‌شود. در آن زمان محمد یزدی فرمانده گردان و غلامرضا صالحی، قائم مقام فرماندهی لشگر ۲۷ بود. آنها مأموریت پیدا می کنند جلوی پیشروی عراق را گرفته و از تنگه محافظت کنند، زیرا اگر ارتش بعث از آن عبور کرده و به پل کرخه می رسید، «انگار اصلاً این هشت سال را نجنگیده بودیم»‼️ .... و دیگر همه چیز تمام بود و صدام آقای جنگ بود..‼️


نثار شهیدان مظلوم صلوات

https://www.tgoop.com/zekre_salavat
💔2
💠 حماسه #تنگه_ابوقریب


2️⃣ قسمت دوم (پایانی)


#روز_حساس
ساعت ۹:۳۰ روز ۲۱ تیرماه ۱۳۶۷ سردار رحیم صفوی، جانشین وقت نیروی زمینی سپاه، به یزدی اعلام می‌کند که عراق قصد حمله به ابوقریب را دارد و هیچ نیرویی نداریم که مقابل آنها بایستد. نیروهای گ عمار هم تازه از خط پدافندی برگشته‌اند و به آنها مرخصی داده شده تا به تهران بروند. ... ساعت ۱۰ – ۱۱ صبح ، خبر می رسد عراق قصد تصرف تنگه را دارد... فوراً نیروها را آماده باش می دهند و به همراه مختصر سلاح و تجهیزات انفرادی که ته انبار تسلیحات باقی مانده بود و نیز آب و آذوقه اندک، توسط کامیون راهی منطقه می شوند.

محمد شریفی، جانشین گردان عمار نقل می کند:
من همراه دو نفر از نیروهای اطلاعات عملیات با ماشین خود با سرعت به سمت فکه در حرکت بودیم. در بین راه اندیمشک اوضاع را آشفته دیدیم و مردم سراسیمه و حیران! هر طور بود به سمت جاده اندیمشک–شوش رفتیم و خودمان راه به سه راهی تنگه ابوقریب رساندیم. از همانجا نگاه کردیم و برگشتیم و به یزدی ( (ف گردان) پیام دادیم که حرکت کنید، تا سه راه خبری نیست، ولی سریع خود را برسانید. ساعت ۲-۳ بعد از ظهر بود که این‌ها رسیدند. راه انداختن یک گردان، با آن سرعت، کار آسانی نبود».

محمد یزدی، فرمانده گردان عمار نقل می کند:
ما با عجله و شتاب به همراه رزمنده ها حرکت کردیم و به پل کرخه رسیدیم. در آنجا تجمع و ترافیک عجیبی بود. به دژبان آنجا گفتم: اینها را پخش کن تا حین بمباران و زمانی که دشمن آتش می‌ریزد، تلفات کمتری بدهیم. از آنجا که لباس خاکی بسیجی به تن داشتم مرا نشناخت و گفت اصلا شما کی هستید؟ و ... ادامه ماجرا ...
به او گفتم گفتم: راه را باز کن تا گردان رد شود. ...وقتی دیدم گوشش بدهکار نیست با کمی تندی تهدید کردم: مقاومت کنی، همینجا تو را می اندازم داخل رودخانه💦... بهر حال بعد از کلی اتفاقات راه را باز کردند و ما پیاده از پل کرخه به راه افتادیم تا این که به منطقه درگیری رسیدیم.

دو تیم را جلوتر فرستادم تا منطقه را چک کنند. چون اصلا نمی‌دانستیم دشمن کجاست. حدود هشت کیلومتر پیاده رفته بودیم. مهمات نیروها کم بود، غذا هم نخورده بودند و آب هم کم داشتیم. به محض رسیدن به تنگه، دو گروهان را در دو طرف مستقر کردیم و با دو دسته از میان گذرگاه گذشتیم. با عبور از تنگه، با دشمنی که در ۱۵۰ متری، پشت خاکریز مستقر بود، درگیر شدیم. آتش پر حجم او اعم از: توپخانه، ادوات، تانک‌ و تیربارها، حاکی از ترس، نگرانی و در انتظار بودن عراقی‌ها بود. گرمای شدید هوا در فصل تابستان خوزستان و نبود آب، کار را برای مقابله با دشمنِ مجهز، سخت کرده بود.

استعداد دشمن چیزی در حدود یک تیپ بود و در مقابل، تعداد نیروهای ما اندک بود ولی همین تعداد کم با ایمان و اراده راسخ در سخت‌ترین شرایط در برابر دشمن بعثی ایستادند و با مقاومتی مثال‌زدنی جلوی پیشروی او را گرفتند.

در آن روز سخت و نفس گیر، بیش از پنجاه تن از جمله غلامرضا صالحی، قائم مقام لشگر شهید شدند که تعدادی از آنها بر اثر تشنگی زیاد بود. این مجاهدین راه خدا به تکلیف خود عمل کردند، نگفتند تا آب نباشد و مهمات ندهید، نمی‌جنگیم. آنها تا پای جان مقاومت کردند و به اعلی‌ درجه علیین رسیدند🕊🕊🕊

🌴 طوبی لهم و حسن مآب


ا▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️

🔺 پ.ن: طبق گفته‌های فرماندهان، گردان عمار در طول جنگ تحمیلی، حدود هفتصد شهید و پنجاه اسیر داشت که برای یک گردان، عدد شگفت‌انگیزی محسوب می‌شود. حضور تاثیرگذار در عملیات‌هایی مانند: بیت‌المقدس، والفجر مقدماتی یک و ۴، والفجر ۸، کربلای ۵ .... و مرصاد، نمونه‌هایی از حضور مستمر گردان عمار در عملیات‌های حساس و مهم دوران دفاع مقدس است.


نثار شهیدان مظلوم صلوات

فیلم #تنگه_ابوغریب ، علاوه بر مستندنگاری رزم گردان عمار در روزهای آخر جنگ، نمایش بدون سانسوری از مدیریت جنگ، کمبودها و فداکاری‌های مردم است که تماشای آن برای نسل جدید ضروری به نظر میرسد..
👇👇👇👇👇
https://www.tgoop.com/zekre_salavat
💔2😭1
استاد علی صفایی حائری :
مرگ قطعی است
روزها که می گذرند، مثل موش هایی هستند که طناب عمر ما را می جوند. گذشت زمان ما را به خاک بر می گرداند، مگر اینکه قبلا خودمان را بقایی داده باشیم و ذبح کرده باشیم. آن هایی که ذبح نیستند، مردار هستند. ارزش ندارند و از دست رفته هستند.

سالگرد رحلت استاد صفایی حائری گرامی باد

نثار روحش صلوات

https://www.tgoop.com/zekre_salavat
❤‍🔥2🕊1
استاد علی صفایی حائری:

وسعت در دنيا : با توجه به فرازهاى سابق دعا، به‏ فراز آخر دعاى حضرت مى‏ رسيم: «اللّهُمَّ وَسِّعْ عَلَيْنا فِى الدُّنْيا، اللّهُمَّ انَّا نَعُوذُ بَكَ انْ تَزْوى‏ عَنّا وَجْهَكَ فِى حالٍ وَ نَحْنُ نَرْغَبُ الَيْكَ فيهِ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اعْطِنا ما تُحِبُّ وَ اجْعَلْهُ لَنا قُوَّةً فِيما تُحِبُّ يا ارْحَمَ الرَّاحِمينَ».
حضرت مى‏ فرمايند: خدايا به ما وسعتى عنايت فرما. اين وسعت دو شكل دارد:
1- امكانات زيادى به تو بدهند و هر چه مى‏ خواهى داشته باشى.
2- به سينه‏ ى باز و فراخ و به رفعتى از ذكر و آگاهى برسى كه از تنگناى دنيا و گرفتارى‏ ها، در وسعت و راحت باشى و در كنار رنج‏ها و با نبود امكانات، راحت زندگى كنى.
نكته‏ ى مهم و اساسى اين است كه اگر آدمى به تمامى امكانات هم برسد، رنج فردا را با خود دارد. در دنياى متحّول و با توجّه به وقوف و خودآگاهى انسان‏ وسعتى‏ براى او نخواهد بود و امنى‏ را نخواهد داشت؛ كه در متن بهارش، ترس زمستان و پاييز را همراه دارد و در متنِ خوشى‏ هايش، فرداى رنجور و ديروز گرفتار را شاهد است و حزن از گذشته و خوف از آينده را با خود دارد.
نكته‏ ى لطيف در دعا اين است كه تو وسعت در دنيا؛ «وَسِّعْ عَلَيْنا فِى الدُّنْيا» را طالبى نه وسعت با دنيا را. نگفته‏ وَسِّعْ عَلَيْنا بِالدُّنْيا. تو با امكانات دنيا به وسعت نرسيده‏ اى؛ كه:
«اجْعَلْ غِناىَ فِى نَفْسى‏ وَ رَغْبَتى‏ فِيما عِنْدَكَ»
اين بى‏ نيازى در دل تو آمده. چرا كه با وجود همه‏ ى امكانات، تو رنج فردا را دارى و با اينكه در كنار محبوبت هستى، ترس از جدايى را. و آدمى به اين تجربه و شهود رسيده و آن را چشيده، بارها زمينش زده‏ اند و او را بلند كرده‏ اند و فهميده است كه در هر شادى، رنجى نهفته است و در هر بهارى پاييزى پنهان.
پس وسعت دنيا آنجاست‏ كه تو اعتبار كنى، «فَاعْتَبِرُوا يا اولِى الْابْصارِ». و از ظهور و نمود پديده‏ ها به باطن آن‏ها راهى پيدا كنى و در نتيجه با همه‏ ى رنج‏ها، تو شادى و با همه‏ ى شادى‏ ها، ملتهبى كه نكند زمين بخورى و محروم شوى.
و آنجاست‏ كه وسعتى در صدر و سينه‏ ى تو، با رفعتى در ذكر و آگاهى تو «رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ» تحقّق پيدا كند كه حتّى با رنج‏ها راحت باشى. اين‏جاست كه بهشت نقد برايت حاصل مى‏ شود. در دعا آمده: «الهِى لاتَقْطَعْنِى عَنْكَ وَ لاتُبْعِدْنِى مِنْكَ يا نَعِيمِى وَ جَنَّتِى وَ يا دُنْياىَ وَ آخِرَتِى».
و اين بهشت نقد و حاضر توست كه به گفته‏ ى حافظ:
من كه امروزم بهشت نقد حاصل مى‏ شود، وعده‏ ى فرداى زاهد را چرا باور كنم.

نه اين كه امكانات زيادى باز كرده‏ اى كه با وجود همه‏ ى امكانات رنجورى، خير، اين غناى باطنى توست كه تو را در متن گرفتارى‏ ها راحت كرده است. با اين توجّه است و با اين وسعت در دنيا است كه بهشت نقد برايت حاصل مى‏ شود.
به تعبير ابا عبدالله وقتى كه همه‏ ى گرفتارى‏ ها بر او نازل مى‏ شد و وقتى حلقوم دريده‏ ى على اصغر و شيرخوار خود را مى‏ ديد و خونش را به آسمان پرتاب مى‏ كرد، مى‏ فرمود:
«هُوْنٌ عَلىَّ ما نَزَلَ بِى انَّهُ بِعِيْنِ اللّهِ»؛
آن چه از بلا و مصيبت‏ بر من فرود مى‏ آيد، سبك و راحت است، چون خدا مى‏ بيند و او بر مى‏ دارد.
آن‏چه كه رنج را برمى دارد و حضرت را راحت مى‏ كند، اين نيست كه سختى نديده و تيغ بر پاى او ننشسته، نه، حتّى گلوى طفل شير خوارش سرتاسر دريده شده، ولى راحت است و سينه‏ اى دارد از تمامى مصيبت‏ها بزرگ‏تر كه كهكشان رنج‏ها در آن شناور است و به جايى نمى‏ رسد.

شرحى بر دعاهاى روزانه حضرت زهرا(س) ؛ ص40 تا 42

سالگرد استاد علی صفایی حائری گرامی باد
نثار روحش صلوات


https://www.tgoop.com/zekre_salavat
❤‍🔥1
در گرمای بالای ۵۰ درجه که می‌جنگی
تیر و ترکش لازم نیست
چند ساعت به تو آب نرسد!
کارت تمام است ....

#تیرماه_۱۳۶۱
#عملیات_رمضان


نثار شهدای لب تشنه عملیات رمضان صلوات

https://www.tgoop.com/zekre_salavat
💔3
یاد وخاطره

شهیدحمید سربی

ای پر از بوی گل سرخ
بهارِ تو کجاست ....

یاد و خاطره

تک‌تیرانداز ماهر و دلیر
دارنده مقام کشوری در مسابقات تیراندازی
مربی آموزش اسلحه، پادگان امام حسین (ع)

گلگون کفن و عاشق
شهید حمید سربی

فرمانده گروهان ۳
گردان حمزه سید الشهدا (ع)
لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)

شهادت: عملیات کربلای ۱ ،قلاویزان تپه ی ۲۲۳


دوست و همرزم شهید:

حمید سربی معمولاً پیراهن استتار پلنگی می‌پوشید.
در پادگان امام حسین ع مربی آموزش اسلحه بود.
تک‌تیرانداز عالی بود و مقام کشوری در مسابقات تیراندازی هم داشت.
در مقر کارون به گردان آموزش آرپی‌جی ۷ داد و برای نمونه یک گلوله دوزمانه آرپی‌جی شلیک کرد که در آسمان منفجر شد
خیلی دقیق و علمی آرپی‌جی ۷ را آموزش داد.
من که خوره این چیزها هستم لذت بردم.
یک بی‌بی کلاش داشت که قنداق آن را با قنداق تاشو بغل تعویض کرده بود که سلاح جالبی شده بود.
در فاو فرمانده دسته ادوات بود و در کربلای یک فرمانده گروهان سه شد.
بدن ورزیده‌ای داشت و جذبه و ابهت خاص مربی‌های پادگان امام حسین ع وی در خاطر من باقی مانده است.
هم در فاو مجروح شده بود و هم مدت مأموریتش در جبهه تمام شده بود و مرتب احضارش می‌کردند ولی برنمی‌گشت.
عاقبت تیرماه ۱۳۶۵ در حالی که فرمانده فاتح گروهان سه گردان حمزه بود، روی تپه ۲۲۳ قلاویزان با اصابت ترکشی به قلبش به مقصود رسید.
روحش شاد.

نثار روح مطهرش صلوات


https://www.tgoop.com/zekre_salavat
💔4
هوالمحبوب

💠 در سختی ها، یکی شاکی می شود و یکی صبر می کند ... یکی بد می شود و یکی خوبی می کند ... یکی نا امید می شود و یکی امید می دهد ... شما چه می کنید ؟

الدَّهْرَ يَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ، فَإِذَا كَانَ لَكَ فَلَا تَبْطَرْ ، وَ إِذَا كَانَ عَلَيْكَ فَاصْبِرْ، فَبِكِلَيْهِمَا تُمْتَحَن‏

روزگار یک روز بر تو است و یک روز برای تو، پس اگر بر وفق مرادِ تو بود خیلی شادی مکن و اگر علیه تو بود صبر کن، پس بدان که به هردوی آنها امتحان می شوی ...


نثار حضرت مولا اميرالمومنين علي عليه السلام صلوات

https://www.tgoop.com/zekre_salavat
❤‍🔥2👏1
هوالمحبوب

✳️ بر شما باد به جد و کوشش و آمادگى و مهیا شدن و از آنجا که توشه توان برداشت، توشه اى برگرفتن.
دنیا نفریبدتان، آنسان که پیشینیانتان را فریفت. امتهایى که پیش از شما بودند و از میان رفتند. آنان که دنیا را دوشیدند و دستخوش فریب آن شدند. بسا شبها و روزها را که فنا کردند و تازه هاى آن را کهنه نمودند. مساکنشان گورهایشان شد و اموالشان میراث دیگران . چنان بى خردند که نمى دانند چه کسى بر سر گورشان آمده یا چه کسى برایشان زارى مى کند یا چه کسى ندایشان مى دهد و پاسخ گفتن نتوانند.
پس از دنیا حذر کنید.
دنیا مغرور کننده و فریبنده است، نیرنگ باز است، به دستى مى دهد و به دستى منع مى کند. به دستى بر تن شما جامه مى پوشد و به دستى جامه از تنتان به در مى کند.
آسودگیش بر دوام نیست و رنجهایش را پایان نباشد و بلایش را آرامش ‍نیست ...


📕 نهج البلاغه، خطبه 221

نثأر حضرت مولا اميرالمومنين علي عليه السلام صلوات

https://www.tgoop.com/zekre_salavat
😢1
شهید ماشاالله استاد مرتضی

استاد اخلاق و عارف جبهه ها
"شهید ماشاءاللّه اُستاد مرتضی"

مسئول ستاد واحد اطلاعات و عملیات

لشگر ۱۰ حضرت سیدالشهدا علیه السلام



شهادت= ۲۳ تیر ۱۳۶۵

نقده، درگیری با گروهک ضدانقلاب کومله

.

"مبارزه تا آخرین نفس"

نحوه شهادت=

.

در صبح روز ۲۳ تیر ۱۳۶۵ در کمین گروهک های ضد انقلاب قرار می گیرند و حدود ۳۶ نفر به شهادت می رسند و تعدادی اسیر می شوند

نقل می کنند این شهید مجروح شده بود و خودش را به مُردن زده بود، وقتی سرکرده ضد انقلاب ها بالای سر جنازه شهدا آمده بود، در یک لحظه از جا بر می خیزد و آنها را به رگبار می بندد و رئیس و معاونان گروهک را به درک می فرستد و ضد انقلاب ها هم او را آماج تیرهای بی رحمانه خودشان قرار می دهند و با پیکری پاره پاره به شهادت می رسد

.

بخشی از دستنوشته و وصیتنامه شهید:

.

«...امشب یا فردا شب قرار است در عملیاتی که در پیش است شرکت کنیم و از خداوند متعال سپاس گزارم که توفیق نوشتن این چند سطر را به من ارزانی داد تا سفارش کنم شما را به نماز، مخصوصا نماز جمعه که هر چه خیر است در نماز جمعه است

تلاوت قرآن که به یقین هم ناصح است و هم صحبتی بهتر از خداوند نخواهید یافت

شما را وصیت می کنم به محبت کردن به بندگان و مخلوقات خدا...»

.

این شهید دوست صمیمی آقای علی موسوی گرمارودی، شاعر معروف است

استاد علی موسوی گرمارودی به قدری با ایشان صمیمی بود که با هم عقد اُخوت بسته بودند

.

شعری که استاد علی موسوی گرمارودی برای این شهید سُرود و روی سنگ مزارش نوشتند:

.

استاد عشق و عارف روشن ضمیر بود

سردار و جان شکار و سترگُ و دلیر بود

.

در سرفرازی و به زُلالی چو آبشار

در اوج سربلندی خود، سر به زیر بود

.

پشمینه پوشِ خانِقَهِ عشق بود و مهر

تن پوش خُلق و خوی وی امّا حریر بود

.

با روبَهان بُزدل بیگانه، در نبرد

نستوه و حمله آور و غُرّنده شیر بود

.

معراج عاشقانه ی او، سال شصت و پنج

روز دوشنبه، بیست و سه ماهِ تیر بود

.

مزار شهید ماشاءاللّه استاد مرتضی

در گلزار شهدای بهشت زهرای (س) تهران

قطعه ۲۶، ردیف ۸۱، شماره ۲۶

.

هدیه به ارواح مطهر شهدای مظلوم و گمنام اطلاعات و عملیات

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و َعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین

.

https://www.tgoop.com/zekre_salavat
👌1
🕊🕊 ۱۳۶۷/۰۴/۲۵ — سالگرد شهادت مسعود ملا، مداح و دلاور گردان عمار

📷☝️شهید مسعود ملا در کنار رزمنده مخلص و عارف، شهید سید احمد پلارک


🌷مسعود ملا از عجایب و نوادر دفاع مقدس بود و الگویی برای رزمندگان گردان

🌴 این شهید بزرگوار در فرازی از وصیت نامه نورانی خود نوشته است:

✍️ پروردگارا از او میخواهم جراحت، اسارت و شهادت را روزی ام کنی و نگذاری شرمنده مولایم سیدالشهدا شوم



🔹...در تنگه ابوغریب، گردان عمار با تیپ زرهی عراق درگیر شد
گروهان مسعود ملا محاصره شد. در اینجا نیروهایش را عقب فرستاد و خودش با تعدادی از بچه ها ماندند وسط عراقی ها و نبرد تن به تن آغاز شد
در این بین، عراقی ها او را به رگبار بسته و پهلو و سینه اش را شکافتند

او در حالیکه بشدت زخمی بود، به اسارت دشمن در آمد. در اینجا صدامیان دستهای او را بسته و پشت خودروی نفربر و در حالیکه وی زنده بود و فریاد یازینب، یازینب بر لب داشت بر زمین کشاندند ...و پس از آن، آرزوی دیگرش محقق شد

⭕️...این بار سربازان دشمن در حالیکه او فریاد یا حسین یا حسین سر می داد، دوره اش کرده و سپس سر او را به مانند مولایش از قفا جدا کردند😭


نثار روح مطهر شهیدان صلوات


https://www.tgoop.com/zekre_salavat
❤‍🔥1
سلام بر تشنه لب عاشق؛
و سیراب از خون
دانش آموز بسیجی
شهید مهدی محبی

ازشهدای مدرسه شهید مهدوی
منطقه ۱۲ تهران

گروهان شهید باهنر
دسته کربلا

شهادت:۲۲ تیر ۱۳۶۷
ابوقریب

گردان عمار
🇮🇷لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)

همرزم شهید :
مهدی همیشه در دعای خود از خدا خواستار شهادت مانند مولایش حضرت ابوالفضل عليه السلام را داشت به همه سفارش میکرد که با نام عباس صدایش کنند و در اواخر زندگی با برکت این شهید والا مقام، نام گرامی عباس زینت بخش وجود شهید محبی شده بود. همه عباس صدایش می کردند و خود نیز عباس را زمزمه میکرد .
بعد از چند روز که برای آوردن پیکرش اقدام کردیم نگاه کردم دیدم فرقش شکافته و دستش از پیکرش جدا بود اونجا بود
یاد دعاهایش افتادم.



السلام علیک یا ابوالفضل العباس (ع)



نثار روح مطهر شهیدان صلوات


https://www.tgoop.com/zekre_salavat
😢1
2025/08/26 12:01:46
Back to Top
HTML Embed Code: