tgoop.com/solseghalam/953
Last Update:
✍️« موقعیت شرمسارانه » در شرکت ژاپنی
🔵یادداشت زیر از دوست گرامی جناب دکتر حسن ابراهیمی هست که در توکیو در شرکتی مرتبط با حوزه الکترو مغناطیس مشغول به کار هستند. این تجربه و تشریحِ فضای شرکت ژاپنی و احساسات واقعیِ کارکنان ، به گمانم خواندنی است.
در ادامۀ بحث های قبلی که در خصوصِ شرکت های "بزرگ" ژاپنی انجام شد، این یادداشت در خصوص فضای ذهنیِ کارکنانِ شرکت های کوچک ، استرس ها و چالش هایی که با آن دست به گریبان هستند، جالب توجه است.
- - - - -
🔴یادداشت 🔻
🔹« چند هفته پیش، یکی ازهمکاران که دوازده سال در این شرکت کار میکرده و قبلش نیز بیش از ده سال پژوهشگر شرکت پاناسونیک بود ولی به خاطر شوق به تحقیق، به این شرکت کوچک آمده بود، با دلشکستگی شرکت را ترک کرد و به شرکتی بزرگتر پیوست. قبلش با من در میان گذاشت و گفت که چون در «موقعیت شرمسارانه ای» قرار دارد، مجبور است شرکت را ترک کند. احتمال میدادم به علت کاهش درآمد شرکت، قصد دارد به جای دیگری برود. گفتم: بله امسال دخل شرکت از خرجش کمتر بوده. گفت: با رفتن من، دخلِ شرکت با خرجش برابر میشه. گفتم ولی با رفتن شما احتمالا دخل هم ، کم خواهد شد. خندید و گفت: فکر نکنم. در یکی از ایمیل های اخیرش گفت که در شرکتِ جدید، مانند تازه سرباز است و باید کلی کار انجام دهد و وقت سر خاراندن ندارد. از لحنش معلوم بود که اوضاع چندان خوشایندش نبود.
🔹برایم سوال بود که جریان چیست؟ ایشان که محقق خوبی اند و بخشِ دشواری از نرم افزار شرکت را هم خود او تحقیق و پیاده سازی اش را انجام داده و خودِ ایشان در بین متخصصین زمینه کاری ما در سطح ژاپن، به خوبی شناخته شده است. چرا در «موقعیت شرمسارانه ای» قرار دارد؟
🔹با پرس و جو و فضولی، بالاخره فهمیدم که ایشان به این علت از خود شرمنده بود که در دو سالِ گذشته با وجود اینکه سعی خود را کرده بود، نتوانسته بود "ایدۀ درآمد زایی" به شرکت ارائه بدهد. خدماتِ گذشته به جای خود، ولی وضعیت شرکت طوری است که تحقیق و برنامه نویسی به تنهایی مشکلش را حل نمیکند و باید مشکلاتی در صنعت بیابیم و نرم افزارِ خود را در جهت حل آن مشکلات توسعه دهیم. این که از مشتریان فعلی مان بپرسیم چه امکانات بیشتری در نرم افزارِ فعلی انتظار دارید، معمولا نمیدانند چه چیزی لازم دارند. نیاز هست خود بدانیم و خود بسازیم، آنگاه کاراییِ محصول خود را تبلیغ کنیم. البته که این کارها برای یک محقق که در صنعت حضور ندارد، بلکه پشت کامپیوتر نشسته و در زمینه های محاسباتی کار میکند، بسیار دشوار است. علاوه بر اینها، به علت بالا رفتن سن، توان برنامه نویسی همکار مذکور نیز کم شده بود. از مدیرِمان پرسیدم که فلان امکانات نرم افزار را که خود ایشان پیاده سازی کرده بودند و غیر از او کسی در ژاپن این دانش را ندارد. گفت: بله ولی این کار را مشتری از ما خواست و ما به او سپردیم و ایشان انجام دادند. «خودِ ایشان» در این دوازده سال هیچگاه «ایدۀ درآمدزایی ارائه ندادند». در شرکت بزرگ فعلی احتمالا مشکل کمتری خواهد داشت چون در شرکت های بزرگ معمولا "همیشه کاری برای انجام دادن هست" و نیازی به یافتنِ ایده نیست. این را هم افزودند که چون ایشان در بینِ متخصصین معروف است، رفتن ایشان تاثیر بدی بر وجهه شرکت دارد.
🔹با این حرفها، من هم حسابِ کارِ خودم را کردم و اینکه احتمالا روزی در موقعیت این همکار شرمسار قرار بگیرم. اما من برای اینکه شرمسار نشوم هزارتوجیه و بهانه بلدم. دیروز در مصاحبه سالانه ای که با مالک و مدیرعامل شرکت داشتم (رابطه خوبی با هم داریم و معمولا نگران است من از کارم ناراضی باشم) پرسید که در فرمِ ارزیابی نوشته ای که یک سال وقت خود را صرف کاری کردی که شرکت به تو سپرده، ولی شرکت هنوز موفق به فروش محصول نشده. آیا از این بابت نارضی هستی؟ گفتم ابداً! طبعا همه طرح ها و ایده ها به درآمد زایی نمیرسد . توضیح داد که بله چنین است و گاهی مشارکت ها غیر مستقیم یا درازمدت است. ولی برخی از افراد رضایتشان در مشارکت مستقیم در درآمد زایی شرکت است. با خود گفتم: این چاه اگر برای شرکت آب نداشت برای من که نان داشت!»
https://www.tgoop.com/solseghalam
BY ارزیابی شتابزده

Share with your friend now:
tgoop.com/solseghalam/953