Telegram Web
Forwarded from Mohammadreza Eslami
7.
آمارهای رسمی یا غیررسمی؟
Forwarded from Mohammadreza Eslami
8.
جمع بندی بحث: تا لحظه قبل از انفجار
Forwarded from Mohammadreza Eslami
9.
لحظه «پس از» انفجار:
بحث شیشه و پنجره در انفجار
Forwarded from Mohammadreza Eslami
10.
«پس از» انفجار:
آتش ناشی از انفجار + تعیین تکلیف سازه های با آسیب محدود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به مردی که همه چیز دارد
چه چیزی می توانم بدهم؟
✍️نقد یادداشت دکتر محمد فاضلی: «شکست‌ خوردن از پیروزی‌ها»

محمدرضا اسلامی

🔵در یادداشتی که در کانال دغدغه ایران منتشر شد، دکتر محمدفاضلی در تحلیل شرایط جمهوری اسلامی به بسط این دیدگاه پرداخته و گفته: «وضعی که امروز در ایران شاهدش هستیم، نتیجه چیست؟ من معتقدم این نتیجه آن چیزی است که نظام سیاسی جمهوری اسلامی یا حداقل بخشی از آن، "پیروزی‌های" خود می‌داند. آدمی، سازمان یا حکومت، همواره از ضعف‌ها و شکست‌هایش، شکست نمی‌خورد، بلکه گاهی به پیروزی‌هایش می‌بازد. پیروزی‌ها گاه مقدمه شکست‌های بزرگ هستند.»

محمدفاضلی با برشمردن برخی مسائلی که باعث حس پیروزی در ج ا شده، ادامه داده: «...کاش در همه این عرصه‌ها آن پیروزی‌های کوچک [برای ج ا] حاصل نشده بود... چون نیک بنگرید، گاهی شکست خوردن عین پیروزی در درازمدت است و در این حکمتی نهفته است.»

این تحلیل صحیح نیست.
با وجود ارادت به حضور دکترمحمد فاضلی ولی متمرکز شدن بر مسائل داخلی ج ا منجر به این استنتاج اشتباه شده، که در ادامه شرح می شود.

🔵نظام ج ا قایل به «پیروزی های کوچک» نیست. اساسا رویکرد نظام، خرسندی از پیروزی های کوچک نیست؛ در واقع گفتمان نظام اساسا "توسعه" نیست بلکه گفتمان نظام مبتنی بر “بقاء” است. عملا علت غرور در ساختار حکمرانی نه به دلیل موفقیت‌ها/پیروزی‌ها، بلکه به دلیل امکان بقاء Survive (به رغم تخاصم قدرتهای جهانی) است.

مثال: به شما می‌گویند تو (محمدفاضلی) فقط ده میلیون تومان در حساب جاری‌ات پول داری، پس تو دکتر فاضلی فقیر هستی. شما پاسخ می‌دهی: من همین که زنده مانده‌ام پیروزم (موجودی حساب بانکی‌ام مهم نیست. باکی نیست!)

و می‌گویی: من (فاضلی) از چنان سختیهایی در زندگی عبور کرده ام که همین زنده ماندنم (Survive) برایم "برنده بودن" محسوب می‌شود.

🔵برخلاف دیدگاه یادداشت کانال دغدغه ایران، نگاه جاری در عرصه حکمرانی ج ا مبتنی بر این است که:
نظام بین‌المللی حاضر است با ابومحمد جولانی دیل کند (Deal) و جولانی امروز/احمدالشرع دیروز را «بپذیرد». نظم بین‌المللی وقتی به پایِ معامله می‌رسد حتی حاضر است به شکل نانوشته با طالبان ۲۰۲۲ هم دیل کند و طالبان را هم بپذیرد (و حتی در برابر مسئله ممنوعیت تحصیل میلیونها دختر افغانستانی هیچ واکنش جدی نشان ندهد). ولی این نظم حاضر نیست با تفکر شیعی دیل کند.
عملا یک مشکل ماهوی با تفکر شیعی در اندیشه غرب وجود دارد.

لذا دیدگاه ج ا مبنی بر Survive (با آنچه محمدفاضلی "پیروزی‌های کوچک" خطابش می کند) متفاوت است.

🔵صریح‌تر صحبت کنیم؟
ویدئوی زیر را ببینیم. عملا همه مراکز نظری و اندیشکده‌های غربی می‌دانند که در بحث شریعت، «رواداری» در ملاعمر (یا حتی در عبدالغنی برادر) قابل مقایسه با روحیه فردی مثل سیدحسن نصراله نیست. اندیشکده سیاسی غربی می‌داند که عبدالغنی برادر یا هبت الله آخوندزاده در افغانستان به لحاظ نظری با فردی مانند سیدحسن نصراله کهکشانها متفاوت اند. اولی (یعنی هبت‌الله) می‌گوید: دختر نه تنها نباید به مدرسه برود بلکه حتی صورتش هم نباید پیدا باشد. دومی ولی هرگز اینگونه جزمی فکر نمی‌کند. اما وقتی که «زمان معامله» فرا برسد نظم بین‌المللی می‌تواند به یک Deal مشخص (تعمدا کلمه Deal را تکرار می کنم) با عبدالغنی برادر و هبت الله آخوندزاده برسد ولی همین نظم غربی، هرگز نمی تواند به یک تفاهم مشخص با سیدحسن نصراله لبنانی برسد.

همزمان آن اندیشکده غربی نیک واقف است که نقش حزب‌اله لبنان در بیرون راندن اسرائیل از جنوب کشورش در سال ۲۰۰۰ ماهیتِ «دفاعی» داشته و یکی از نقاط عطف در تاریخ معاصر درگیری‌های خاورمیانه به‌شمار می‌رود. اندیشکده می فهمد و نیک می‌داند که هویت/رویکرد طالبان یک رویکرد جزمی/سلفی در اعمال شریعت است. ولی به رغم اینها سیاستمدار غربی، تصورِ گفتگو با هبت‌الله و عبدالغنی برادر در افغانستان را دارد ولی تصور گفتگو با سیدحسن نصراله در لبنان را ندارد!

بازگردیم به ویدئوی زیر.
آقایی که در این ویدئو می بینید نماینده دموکرات(!) کنگره است. آقای Fetterman.🔻 این آقا به دیدن نتانیاهو و همسرش رفته‌است. در این دیدار نتانیاهو می‌خواهد به او "هدیه" ای بدهد. چه می‌دهد؟ یک پیجر نقره ای.
بعد واکنش این سناتور جالب است. می‌گوید: وقتی که ماجرای پیجرها رو شنیدم، عاشق‌اش شدم.
یعنی برای این "انسان" هیچ اهمیتی ندارد که در یک لحظه با فشردن یک دکمه بیش از 3000 چشم کور شده یا دست قطع شده و بیش از 3000 "انسان" در کنار خانواده و فرزندانشان معلول یا مقتول شده‌اند. باکی نیست.
پیجر نقره ای را می‌گیرد و این کار را تحسین می‌کند.

🔵ایرادهای ج ا به جای خود، ولی اشتباه راهبردی در تحلیل دکتر فاضلی این است که در بررسی مسائل ایران نمی‌توان فقط بر مسائل داخلی ج ا متمرکز بود. ساختار نامتعادل دنیای بیرون از ایران بر ماهیتِ بخشی از اتفاقات داخل ایران اثرگذار بوده و خواهد بود.

www.tgoop.com/solseghalam/2506
✍️ روز معلم و معلمان کم‌فروش
(بر ایشان مبارک مباد)

محمدرضا اسلامی

هیچ اغراق نیست که بگوییم در شکل‌گیری تمدن غربی مدرن، علم معادلات دیفرانسیل نقشی کلیدی داشته و در بسیاری از جنبه‌های علمی، صنعتی، و فناوری، پایه‌گذار تحولاتی بنیادین بوده است. این نقش را می‌توان در چند محور اصلی توضیح داد:

۱. انقلاب علمی و ظهور فیزیک کلاسیک

در قرن هفدهم، با کارهای نیوتن و لایبنیتس، حساب دیفرانسیل و انتگرال پدید آمد و بلافاصله در فیزیک بکار گرفته شد. نیوتن در Principia Mathematica از معادلات دیفرانسیل برای توصیف حرکت سیارات، اجسام، و قوانین مکانیک استفاده کرد. این آغاز استفاده از مدل‌سازی ریاضی برای توصیف قوانین طبیعت بود، که ستون فقرات علم مدرن محسوب می‌شود. چند قدم جلوتر برویم.

۲. انقلاب صنعتی و مهندسی

با پیشرفت معادلات دیفرانسیل، امکان تحلیل و طراحی سیستم‌های مکانیکی، حرارتی، و الکتریکی فراهم شد. مهندسان در قرن ۱۸ و ۱۹ برای طراحی ماشین‌ها، پل‌ها، موتورهای بخار و سپس، سیستم‌های الکتریکی از این علم بهره بردند. تمدن صنعتی بدون این ابزار تحلیلی قابل تصور نبود. چند قدم دیگر هم جلوتر برویم؟

۳. پیشرفت در علوم طبیعی

در زیست‌شناسی، شیمی، و حتی اقتصاد، بسیاری از پدیده‌ها را می‌توان با معادلات دیفرانسیل مدل کرد. رشد جمعیت، واکنش‌های شیمیایی، انتشار بیماری‌ها، و بسیاری پدیده‌های دیگر، همگی با این معادلات توصیف می‌شوند. بازهم چند قدم جلوتر برویم.

۴. پایه‌گذاری فناوری مدرن

از مهندسی برق تا کنترل فضاپیماها، از تحلیل سیگنال تا هوش مصنوعی، تقریباً تمامی علوم کاربردی به نحوی از معادلات دیفرانسیل (معمولی و جزئی) استفاده می‌کنند. این علم ابزار اصلی مدل‌سازی سیستم‌های پویا در جهان واقعی است.

۵. نقش فرهنگی و فلسفی

فراتر از کاربردهای عملی، معادلات دیفرانسیل دیدگاهی نو به انسان غربی داد: اینکه جهان را می‌توان با قوانین دقیق و فرمول‌های ریاضی توصیف کرد. این نگرش به طبیعت، نقش مهمی در شکل‌گیری عصر روشنگری، فلسفه علم، و نهادهای آموزشی غرب داشت.

۶. روز معلم

سالها گذشت تا که فهمیدم در تمام حوزه‌های رشته تخصصی‌ام ضعف درک پایه‌ای دارم. عملا یک گپ (حفره دانش) با من همیشه همراه بود و این گپ، دشمن «اعتماد به نفس مهندسی» بود. علت اصلی این حفره را نمی‌فهمیدم تا زمانی که یک استاد ژاپنی که در زندگی خودش «معلم»های خوبی داشت، به زحمت حالی‌ام کرد که توجه ذهنی تو به «کاربرد دانش» است حال آنکه اگر بخواهی مفهوم علم را در هر حوزه مهندسی بفهمی نباید از معادلات دیفرانسیل پایه در آن حوزه «شتابزده» عبور کنی.
این چند سطر که گفتنش اینجا آسان بود، پس از انبوهی دعوا، جر و بحث و یقه‌گیری میان ما اتفاق افتاد. او توضیح داد که از مهندسی زلزله تا مهندسی انفجار، در هر حوزه ای از مهندسی سازه که انگشت بگذاریم ضعف اصلی «عمیق نفهمیدن» معادلات دیفرانسیل پایه است.

این لحظه در زندگی من مثل یک شوک بود.
لحظه ای که متوجه شدم تمام تلاش من این بوده که «نرم افزارهای کامپیوتری» را بیاموزم حال آنکه قبل از آن، معلم‌هایم وظیفه داشتند که گوش مرا محکم بپیچانند و هشدار بدهند که هی! قدم اول‌ درک صحیح/عمیق معادله دیفرانسیل پایه است.

روز معلم بر چنین معلمانی مبارک مباد. برای سال‌های طولانی من طوطی‌‌وار خوانده بودم که: انتگرال بار روی تیر، مساوی می‌شود با نیروی برش (Shear) در آن تیر.
و انتگرال برش در همان تیر، می شود لنگر/خمش (Moment).
ولی همین سه سطر را معلم ژاپنی می‌کوشد تا از منظر حساب دیفرانسیل در کله دانش آموز/دانشجو به زحمت فرو کند!

۷. معلم و کتک زدنِ خودش

در زبان و فرهنگ ژاپنی اصطلاحی است با این مضمون که معلم تا جایی که بتواند تلاش می‌کند که به دانش آموز بفهماند، ولی از یک جایی به بعد اگر او نفهمد شروع می کند و خودش را می‌زند.
این مفهوم در ادبیات ژاپنی با تعابیری نظیر:

先生の責任 (Sensei no sekinin) – “مسئولیت معلم”

教えられないのは自分の未熟さ (Oshierarenai no wa jibun no mijukusa) – “اگر نمی‌توانم آموزش دهم، ناشی از ناپختگی خودم است”

در بیان‌های ادبی یا فیلم‌ها، گاهی معلم با گفتن عباراتی شبیه به «これも私の責任だ» (این هم تقصیر من است) یا حتی با زدن سر به دیوار یا میز، شدت سرخوردگی خود را نشان می‌دهد!

سالها گذشت تا متوجه شدم که در میان معلمان گذشته ما، رضا عابد کسی بود که می‌کوشید تا با عربده، فریاد، یا ابزارهای کمک آموزشی در مغز دانش‌آموز فرو کند که اگر مفهوم ریاضیِ «تغییر Rate of Change» و «مشتق Derivative» را نفهمی، فیزیک را نفهمیده ای. مهندسی «کاربرد» فیزیک و ریاضی است پس مهندسی را هم نخواهی فهمید. (اینجا +)

روز معلم بر این معلم‌ها مبارک باد.

▪️▪️▪️
📌راستی یک سوال: واقعا کدام کج‌سلیقگی‌ای باعث شد تا در فارسی برای‌ ترجمه ‌Derivative از واژه «مشتق» استفاده شود؟!

https://www.tgoop.com/solseghalam/2140
✍️ با خود ترامپ ارتباط بگیرید، واسطه‌ها مخرب‌اند
(آمریکا یک کشور همگن -Homogeneous- نیست)

محمدرضا اسلامی

🔵 اشتباه راهبردی درباره ایالات‌متحده این است که گمان کنیم با کشوری همگن و مبتنی بر سیاستهای غیرقابل تغییر مواجهیم. آمریکا سرزمین مهاجرانِ ده نسل پیش نیست، بلکه آمریکا کشوری است که در آن مارکو روبیو (همان «مارکو کوچولو» که رقیب انتخاباتی ترامپ در ۲۰۱۵ بود و اکنون تبدیل شده به سکرِتری روبیو) "فرزند" والدین مهاجر کوبایی بوده است. یعنی این آدم حتی یک نسل در این کشور نبوده است. باراک اوباما فرزند یک چوپان‌زاده کنیایی بود که در هاوایی متولد شد. تولد در «هاوایی» یعنی متولدشدن در پرت‌ترین نقطه کشور. برای تقریب به ذهن، مشابه این است که یک نفر فرزند والدین مهاجر اهل افغانستان در «جزیره لاوان» به دنیا بیاید و بعد بتواند در 47 سالگی خودش را از لاوان تا ریاست‌جمهوری ایران در تهران برساند. نه استرالیا، نه کانادا، نه نیوزلند ... و نه هیچ کشور دیگری چنین نیست. ایلان ماسک اگر که در کانادا مانده بود اکنون تسلا و اسپیس اکس و... رؤیایی در خوابهای شبانه‌اش یا حداکثر کاغذی نصب شده بر دفتر کارش می‌بود. سازوکار و ساختار ایالات متحده چنین است. اینکه چرا آمریکا چنین است بحثی مجزاست (که در این مجال نیست) و به قانون اساسی (اندیشه‌های بنیانگذاران این کشور) و اقلیم خاص سرزمین بر می‌گردد.

ما در ایران همواره درگیر یک اشتباه راهبردی بوده‌ایم و آن اینکه برای «هویت آمریکایی» یک تصور غیرواقعی قائل بوده‌ایم.

🔵 روحیه انسان مهاجر مبتنی بر دو ویژگی مهم است: مهاجر به دلیل سمباده/چالش‌های مهاجرت، قوی و با اراده است ولی همزمان شخص مهاجر دارای روحیه «انعطاف پذیری» است. مهاجر اگر دارای انعطاف‌پذیری نباشد در جریان فراز و نشیب‌های مهاجرت خرد می‌شود. آمریکا بر مهاجرت بنا نهاده شده و قانون اساسی آمریکا به شکلی بوده که بستر رشد برای فرد مصمم (ولی منعطف) فراهم باشد. این یک واقعیت تاریخی است و مبتنی بر سازوکار این کشور.
تمدنی که "انسان" در کشور آمریکا ایجاد کرده در مقایسه با سایر تمدن‌های انسانی مدرن (در سایر کشورها) قابلیت انعطاف بیشتری دارد.

🔵 بسته‌ شدن سفارت‌ها و عدم ارتباط دیپلماتیک متعارف/دائم/مستقیم فیمابین دولت‌های ایران با آمریکا باعث شد تا سالیان طولانی مسیر یک گفتگوی پیوسته «ممکن نباشد» و موضع تخاصم میان ایران و آمریکا فزونی یابد.
این درحالی است که در صورت وجود بستر ارتباط متعارف دیپلماتیک، ایران می‌توانست از ویژگیهای غیرهمگن/انعطاف پذیرِ فرزندان مهاجر، بیشترین «بهره برداری» را کند. (چیزی مشابه مقطع حمله آمریکا به صدام)

🔵 تردیدی در این نیست که "انسان مهاجر" علاوه بر دو ویژگی مذکور، زیاده‌خواه هم هست. اما جنس زیاده‌خواهی انسان مهاجر با جنس زیاده‌خواهی نژاد روس، یا نژاد آلمانی یا حتی نژاد ژاپنی متفاوت است. فرزندِ مهاجر، همزمان با زیاده‌خواهی، منعطف هم هست. عدم موفقیت «گفتگوهای منقطع» میان هیأتهای ایرانی و آمریکایی طی سالیان گذشته، به دلیل همین امر بوده که ایران با آمریکایی مواجه بوده که در موضع قدرت برتر جهانی قرار داشته است. لذا بخشی از خواسته‌های طرف آمریکایی همیشه در دید هیات مذاکره کننده ایرانی "غیرمنطقی" ارزیابی شده ولی هرگز این بحث در کشور ما جاری نبود که «اگر این میزان قدرت را روس‌ها داشتند با ما چگونه رفتار می کردند؟»
همین میزان قدرت را اگر که ژاپنی‌ها داشتند با کره ای‌ها یا با اعراب حاشیه خلیج فارس چه می کردند؟

🔵از زمانی که مارکو روبیو از مارکو کوچولو تبدیل شد به سکرتری روبیو تنها ۱۰ سال زمان لازم بود. همانگونه که از تبدیل شدن مارکو روبیویِ جوان یک لاقبا در فلوریدا به «فرماندار فلوریدا» تنها ۱۰ سال زمان مصرف شد!
امروز، می ۲۰۲۵ ، اشتباه راهبردی برای ایران این خواهد بود که «ارتباط» با چنین کشور ناهمگنی از طریق واسطه هایی همچون مارکو روبیو، یا حتی ویتکاف باشد.

🔵به گزاره های بالا ۲ گزاره/فکت دیگر را هم باید اضافه کنیم:

1️⃣- دونالد ترامپ «محتاج توجه» است. این جمله فقط دلالت به ضعف ترامپ ندارد، بلکه ترامپ به دلیل ماهیت بازرگان بودن «جدی گرفته شدن» برایش بسیار مهم است. دور نخست ریاست‌جمهوری ترامپ، ایران او را جدی نگرفت (و حتی تحقیر شد) ولی این بار باید خلاف نوبت قبل او احساس کند که جدی گرفته شده است.
2️⃣- ترامپ رسانه را خوب می‌فهمد. عمیق. او را باید در برابر رسانه قرار داد. در ارتباط مستقیم با خود ترامپ، او مقابل چشم رسانه‌های دنیا نشانده می‌شود. در مقابل رسانه‌ها بهانه از او ستانده می‌شود.

🔴امروز در ارتباط گرفتن با ترامپ واسطه‌ها مخرب‌اند. پزشکیان باید مستقیما (بدون این واسطه‌ها) و در مقابل رسانه‌ها با او سخن بگوید. پزشکیان همزمان باید این را بداند که قدرتِ ترامپ را اگر ولادیمیر پوتین داشت امروز تا اصفهان را سودای تصرف داشت.

www.tgoop.com/solseghalam
✍️ از بانک سومی‌تومو میتسویی در ژاپن تا بانک آینده در تهران، و بلای تفکر ثابتی‌ها

محمدرضا اسلامی

🔵 پیش از پرداختن به بانک آینده نگاهی داشته باشیم به یک بانک ژاپنی که در طول عمر خود فراز و نشیب‌های بسیاری متحمل شده است.
بانک سومی‌تومو میتسویی (SMBC) یکی از بزرگ‌ترین بانک‌های دنیاست که تحت گروه مالی سومی‌تومو میتسویی (Sumitomo Mitsui Financial Group - SMFG) فعالیت می‌کند. این بانک خدمات متنوعی از جمله بانکداری خرد، بانکداری شرکتی، سرمایه‌گذاری و مدیریت دارایی را در بیش از چهل (۴۰) کشور ارائه می‌دهد.

🔵 دقیقا در همان سال‌هایی که ناصرالدین شاه قاجار به اروپا سفر می‌کرد و تلاش‌هایی برای مدرن کردن ایران داشت ژاپنی‌ها نیز در سودای سامان بخشیدن به کشور فقیر و کشاورزی‌محورِ ژاپن بودند. دقیقا یک سال قبل از قتل ناصرالدین شاه یعنی در سال در سال ۱۸۹۵ در شهر اوساکا بانک سومی‌تومو تأسیس شد و به‌عنوان بخشی از گروه صنعتی سومیتومو (Sumitomo Group) فعالیت را آغاز کرد. (این مقیاس زمان مهم است از این جهت که میزان جلوتر بودن ژاپنی‌ها را در درک مفاهیم/مولفه های دنیای مدرن نشان می دهد). این بانک در طول قرن بیستم نقش مهمی در توسعه اقتصادی ژاپن ایفا کرد و با ارائه خدمات بانکی به شرکت‌های بزرگ مانند پاناسونیک، به یکی از بانک‌های اصلی کشور تبدیل شد.

🔵 «زایباتسو» (Zaibatsu - 財閥) به گروه‌های بزرگ صنعتی و مالی در ژاپن پیش از جنگ جهانی دوم گفته می‌شود که کنترل بخش عظیمی از اقتصاد کشور را در دست داشتند. این گروه‌ها معمولاً تحت مالکیت یک خانواده قدرتمند بودند و ساختاری هرمی و متمرکز داشتند.
زایباتسوها از دوره میجی (اواخر قرن ۱۹، یعنی از همان زمان ناصرالدین شاه ما) تا پایان جنگ جهانی دوم، موتور اصلی صنعتی شدن ژاپن بودند.

پس از شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم، نیروهای متفقین، سیاست‌هایی را برای شکستن ساختار انحصاری زایباتسوها اجرا کردند (Decartelization) چون که بسیاری از زایباتسوها در تولید تجهیزات نظامی نقش داشتند و در «اقتصاد جنگی ژاپن» بسیار مؤثر بودند. این سیاست متفقین باعث انحلال رسمی زایباتسوها شد، اما بسیاری از زایباتسوها با ساختارهای جدید و تحت عنوان «کی‌ ریتسو» (Keiretsu) دوباره سازمان‌دهی شدند. (سخت‌جان بودن ژاپنی‌ها)

بانک سومی‌تومو هم طی سالهای بعد از جنگ جهانی(۱۹۴۵ تا ۱۹۵۲) مصائب بسیاری را تحمل کرد تا مجدد در۱۹۵۲ موفق به ادامه حیات خود شد.

🔵در دهه ۱۹۷۰، بانک سومیتومو به دلیل اشتباهاتی در پرداخت برخی وام‌ها با مشکلات مالی ناشی از بازسازی شرکت‌های Ataka و Mazda مواجه شد که منجر به کاهش سودآوری بانک گردید.

🔵در دهه ۱۹۹۰، بحران اقتصادی ژاپن باعث شد بانک سومیتومو ضررهای بزرگی را تجربه کند و در سال ۱۹۹۵ اولین زیان خالص خود را پس از جنگ جهانی دوم گزارش کرد.

اما با این وجود بازهم سومی‌تومو خود را بازیابی کرد و در سال ۲۰۰۱، سومی‌تومو با بانک ساکورا (Sakura Bank) ادغام شد و بانک سومی‌تومو میتسویی (Sumitomo Mitsui Banking Corporation - SMBC) را تشکیل داد. این ادغام ترکیبی از شبکه قوی خرده‌فروشی بانک ساکورا در شرق ژاپن و تخصص سومی‌تومو در خدمات عمده‌فروشی در غرب ژاپن بود.

تاریخچه‌ای پر از فراز و نشیب تا به امروز (۲۰۲۵).
مجموع دارایی این بانک اکنون دوهزار میلیارد دلار است.(+)

🔵بحث ضرر و زیان‌ده بودن بانک آینده طی چند روز اخیر توسط طیفی از جبهه پایداری پیگیری می‌شود و وسیله ای برای کوبیدن دولت پزشکیان شده است. انگار نه انگار که اتفاقات بانک آینده طی چندین سال متوالی رخ داده است، و انگار نه انگار که ۳ سال قبل قدرت در دست همین جریانی بوده که اکنون منتقد پزشکیان هستند.
دولت پزشکیان هنوز ۱ ساله نشده، با فهرستی بلندبالا از مسائل و مشکلات مواجه است (همچون ناترازی برق، کمبود گاز/بنزین، تورم و…) که به برکت حضور امثال امیرحسین ثابتی‌ها، یک آیتم دیگر هم به انتهای این لیست اضافه شده به اسم «بانک آینده».

▪️▪️این گروه اکنون به دنبال انحلال آینده است در حالی که تفکر منطقی این است که ۳ استراتژی بررسی دقیق علمی شوند:
- دولت نسبت به اصلاح اساسی ساختار بانک اقدام کند
- دولت بانک آینده را در بانک دیگری ادغام کند
- دولت بانک آینده را منحل کند

از میان این ۳ استراتژی، فقط گزینه آخر مطلوب جبهه پایداری است و در سخنرانی‌های اخیر امیرحسین ثابتی نماینده مردم “تهران” در جمع مردم اهواز و مشهد(!) مطرح شده است!

🔵«زایباتسو» (Zaibatsu) اساسا در ایران شکل نمی گیرد چون در مرحله اول عمدتا میان خانواده‌ها پر از اختلاف است. ولی «اگر» احیانا زایباتسو ای هم شکل بگیرد (همچون کفش ملی، ارج، مینو، ایران‌ناسیونال، آینده و…) سرنوشت آن به تعبیر حافظ «دولت مستعجل» است. دلیل این امر وجود یک تفکر مخرب در کشور است که خودش را در امثال ثابتی‌ها نشان می دهد: «تفکر یا مصادره یا انحلال».
www.tgoop.com/solseghalam
✍️ علت رفتارهای سینوسی ویتکاف چیست؟!

محمدرضا اسلامی

🔵 رفتارهای متناقض یا «پاندولی» استیو ویتکاف در قبال موضوع انرژی هسته‌ای ایران را می‌توان از چند زاویه تحلیل کرد:

۱. نبود تجربه دیپلماتیک رسمی

ویتکاف پیشینه‌ای در حوزه سیاست خارجی یا روابط بین‌الملل ندارد؛ او یک سرمایه‌گذار املاک و از نزدیکان دونالد ترامپ است. فقدان آموزش رسمی در دیپلماسی یا سیاست‌گذاری بین‌المللی می‌تواند باعث موضع‌گیری‌های گاه شتابزده، گاه احساسی، ناپایدار یا متأثر از فضای رسانه‌ای شود.

۲. نقش واسطه‌ای غیررسمی

او به‌عنوان نماینده‌ای غیررسمی یا غیرسنتی در پرونده‌های پیچیده‌ای مانند مذاکرات ایران، بیشتر نقش واسطه‌ی سیاسی یا رسانه‌ای را بازی می‌کند تا یک مذاکره‌کننده حرفه‌ای. (برخلاف جایگاه جان کری). این موقعیت اجازه می‌دهد گاهی برای اهداف تاکتیکی، حرف‌هایی متناقض بزند—مثلاً هم‌زمان پیام نرمش و تهدید بدهد.

۳. تلاش برای متعادل‌سازی چند مخاطب

ویتکاف ممکن است تلاش کند تا پیام‌های متفاوتی به گروه‌های مختلف ارسال کند: در داخل آمریکا (مثلاً برای لابی‌های خاص اسرائیل یا رأی‌دهندگان محافظه‌کار) موضعی سخت‌گیرانه بگیرد، اما در رسانه‌های بین‌المللی یا خاورمیانه‌ای، لحن ملایم‌تری نشان دهد. این تلاش برای «رضایت همه» می‌تواند به مواضع متناقض منجر شود.

۴. اثرگذاری ترامپ

مواضع ویتکاف ممکن است بازتابِ مستقیم پیام‌هایی باشد که از دونالد ترامپ یا حلقه نزدیک به او دریافت می‌کند. ترامپ خود سابقه موضع‌گیری‌های متغیر درباره ایران و برجام (و همین‌طور سایر مسائل بین‌المللی) دارد. اگر ویتکاف در حال تطبیق دادن خود با تغییرات روزانه در دیدگاه‌های ترامپ باشد(!)، این باعث نوسان در اظهاراتش می‌شود.

۵. استفاده رسانه‌ای عمدی از ابهام

در برخی موارد، ابهام یا تضاد در گفتار ممکن است تعمدی باشد تا طرف مقابل (در اینجا ایران) در فضای عدم قطعیت باقی بماند. این تکنیک قدیمی ترامپ در مذاکره املاک است و گاهی در مذاکرات استفاده می‌شود تا دست بالا حفظ شود.

🔵 از میان موارد بالا مهمترین مورد کدام است؟

شماره ۳. بله همانگونه که در یادداشت قبل اشاره شد کشور ایالات متحده دارای دو ویژگی مهم است که باید در تحلیل‌های ما ایرانیان لحاظ شود:

✔️یک- آمریکا کشوری همگن نیست (مشابه مثلا ژاپن، انگلستان یا آلمان یا حتی روسیه و …) و این ناهمگنی منجر به مشاهده تناقض‌های شدید در پیام‌هایی است که از واشنگتن مخابره می شود (در مقایسه با پیام‌هایی که از لندن، توکیو، برلین و مسکو مخابره می شود)

✔️دو- آمریکا محل منازعه دائمی قدرت‌هاست.
قدرت‌های داخل ایالات متحده دائم در حال اعمال فشار بر یکدیگر هستند و شوربختانه این درحالی است که رسانه های ایران فقط با لابی اسرائیل در آمریکا (تاحدودی) آشنا هستند.
از این جهت مواضع سیاسی نسبت به یک موضوع مهم گاه در فاصله زمانی کوتاه دستخوش تغییر می شود.
دلیل این تغییر، جابجایی موازنه قدرت (Equilibrium of Power) در خاک آمریکاست. برای مثال از فاصله زمانی شروع به کمک تسلیحاتی به زلینسکی تا شروع انتقاد به زلینسکی «در کنگره آمریکا» کمتر از دو سال زمان طی شد!
مابقی ماجرای زلینسکی را هم که همه دیدیم.

🔴 نکته راهبردی از جانب تیم مذاکره کننده ایرانی

تیم ایران باید فقط بر آنچه که در خلال مذاکرات گفته می شود متمرکز باشد و بر حواشی رفتارهای رسانه ای تمرکز نکند. همزمان تیم ایرانی نباید بگذارد که نبود سفارت رسمی ایران در خاک آمریکا باعث «غیبت» از لابیِ فعال در داخل آمریکا بشود. بلکه تیم ایران باید دائم با رسانه ها و چهره‌های سرشناس در خاک آمریکا (به موازات مذاکره) در تماس باشد.

آمریکا دیگ جوشانی است که تغییرات در آن در بستر این جوشش (و عدم سکون/ثبات) رخ داده و می‌دهد. تیم ایران باید در مذاکره با ترامپ از حقایق تاریخی/اجتماعی ایالات‌متحده غافل نباشد.

و آیا اساسا زمان آن فرانرسیده که ایران هم در خاک کشور آمریکا سفارت رسمی (و مؤثر) داشته باشد؟

https://www.tgoop.com/solseghalam
✍️بانک‌های خصوصی را منحل کنیم؟

محمدرضا اسلامی

🔵 اینکه کسی بگوید بانک‌های خصوصی را منحل کنید مشابه این است که کسی بگوید: «دانشگاه‌های خصوصی را منحل کنید».
دانشگاه اساسا باید خصوصی باشد! دانشگاه دولتی مغایر با تعریف و هویت دانشگاه است. دانشگاه یعنی جایی که باید مرزهای دانش جابجا شود و این امر در یک سازوکار دولتی ممکن نیست. «چند دهه تجربه انسان» این است که دانشگاه باید «مستقل» و با سازوکار غیردولتی اداره بشود تا بتواند چابکی و توانِ «نوآوری» و تولید علم را داشته باشد. «انسان/بشر» به تجربه فهمیده که ساختار «زندگی کارمندی» با مقتضیات تولید علم/نوآوری همخوان نیست و از این رو «تجربه» به بشر آموخته که دانشگاه باید مستقل و غیردولتی باشد. لذا به دانشگاهی که حمایتِ دولت داشته باشد می‌گویند: «دانشگاه ایالتی» (مانند پِن‌استیت) و به دانشگاهی که حمایت دولتی نداشته باشد می‌گویند دانشگاه خصوصی (مانند دانشگاه پرینستون).
دانشگاه پن‌استیت زمین‌اش را از دولت دریافت‌کرده و برخی بودجه‌های دولتی هم می‌گیرد ولی سازوکار «دولتی» ندارد. سازوکار اداره‌اش «مستقل از دولت» و مبتنی بر همان شاکله نحوه اداره دانشگاه خصوصی مانند پرینستون است.

🔵
بازگردیم به بحث بانک.
«بانک دولتی» مطابق مفاهیم دنیای امروز به همان اندازه خنده‌دار است که دانشگاه دولتی.
به همان شکل که تولید علم و جابجایی مرزهای دانش، با زیست کارمندی/دولتی همخوانی ندارد، «تولید ثروت/واسطه‌گری مالی/خدمات پولی» هم ماهیت غیردولتی دارد.
اساسا کارکرد دولت سیاستگذاری است. «انسان» به تجربه فهمیده که وظیفه دولت «کارخانه داری/بنگاه‌داری» نیست، وظیفه دولت دانشگاه‌داری نیست، و به همین شکل وظیفه دولت «بانکداری» هم نیست. لذا کسی که می گوید «بانک‌های خصوصی را منحل کنید» به قدری از مرحله پرت است که نمی‌فهمد اساسا «بانک باید خصوصی باشد». بانک دولتی به همان اندازه در دنیای جدید بی‌معناست که کارخانه لاسیتک‌سازی دولتی، یا دانشگاه دولتی!

🔵از کسانی که امروز اردیبهشت 1404 پرچم «منحل‌کردن بانک‌های خصوصی» را علم کرده‌اند باید پرسید: وظایف بانک در دنیای جدید چیست؟
کارکرد بانک‌ها را می توان در این چند نقش اصلی خلاصه کرد:
- واسطه‌گری مالی (Financial Intermediation)
- فرآیند وام‌دهی یا ضریب فزاینده پولی
- ارائه خدمات مالی و پرداختی (مانند صدور کارت‌های بانکی، چک، ضمانت‌نامه بانکی)

🔵 اینها اساسا کار/وظیفه دولت نیست! انسان در دنیای جدید فهمیده که وظیفه دولت اینهاست: 1- تأمین امنیت 2- اجرای قوانین 3- ارایه خدمات عمومی در حوزه آموزش ابتدایی/متوسطه، بهداشت و درمان، زیرساختها، خدمات اضطراری (آتش‌نشانی، هلال‌احمر) 4- توزیع منابع (با دریافت مالیات و تخصیص بودجه) 5- سیاستگذاری توسعه.

همانگونه که "تولید دانش" و "لاستیک‌سازی" وظیفه دولت نیست بانکداری هم وظیفه دولت نیست.
مسئله‌ای تا به این حد پایه‌ای را افرادی مانند امیرحسین ثابتی نمی‌فهمند و می‌روند در مسجدی در اهواز می‌نشینند و برای پیرمرد مسجدی توضیح می‌دهند که پدرجان بدان که اگر تورم هست به خاطر بانک‌های خصوصی است و بانک‌های خصوصی باید منحل شوند.

🔵ما نمی‌توانیم منکر تجارب بشر/انسان در اداره جوامع بشویم. در دنیای امروز بانک‌های خصوصی (مانند سومی تومو) نقش مؤثرتری در پویایی اقتصادی کشورها ایفا می‌کنند، در حالی که بانک‌های دولتی (با شمار بسیار اندک) فقط نقش پشتیبان و تنظیم‌گر دارند.

✔️دلیل این امر چیست؟
▪️بانک‌های خصوصی به دلایل زیر کارآمدی/رقابت‌پذیری بالا دارند:
• انگیزه سودآوری باعث نوآوری در خدمات، افزایش بهره‌وری و پاسخ‌دهی سریع‌تر به نیاز بازار می‌شود.
• رقابت با سایر بانک‌ها باعث ارتقای کیفیت خدمات می‌شود.
• معمولاً منابع را به سمت بخش‌های پربازده‌تر اقتصادی هدایت می‌کنند.

▪️کشورهایی که تعداد اندکی بانک دولتی را حفظ کرده اند به این دلایل است:
• در کشورهای در حال توسعه، بانک‌های دولتی گاه نقش حیاتی در تأمین مالی پروژه‌های زیربنایی، صنایع مادر یا توسعه مناطق محروم دارند.
• در زمان بحران‌های اقتصادی یا مالی، بانک‌های دولتی می‌توانند با تزریق نقدینگی یا ارائه تسهیلات، نقش ضد‌چرخه‌ای/ثبات ایفا کنند.

در تمام کشورهای دنیا تجربه این بوده که در بانک دولتی، مدیریت ناکارآمد و مداخلات سیاسی موجب کاهش بهره‌وری بانک شده است.

🔵بانک سرمایه
بانک سرمایه هر تخلف و اشتباهی که کرده باید تاوان پس بدهد ولی این دلیل نمی‌شود که نماینده تهران بلیط هواپیما بگیرد و منابع عمومی کشور را مصرف کند تا برود به اهواز، یزد و مشهد و... و بگوید «بانکهای خصوصی باید منحل بشوند». اینکه چرا چنین فردی نماینده شده یک بحث است ولی بحث مهمتر برای کشور این است که چنین افرادی تیشه به ریشه می‌زنند. مشابه همان کسی که گفت: مملکت، سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی نمی‌خواهد. «منحلش» کنید. و منحل کرد!

www.tgoop.com/solseghalam
🔻
✍️اگر علی سرزعیم مدیرعامل قطر ایرلاین بود

۱- اگر علی سرزعیم مدیرعامل قطر ایرلاین بود و این شرکت سالیانه میلیاردها دلار درآمدزایی داشت، با حسرت می‌گفتیم: وای ببینید قطری‌ها چه مدیران لایقی را به صدر نشانده اند، و از این راه چه درآمدهای نجومی که کسب نمی‌کنند! این جملات یا جملاتی شبیه به این را با حسرت زیر لب زمزمه می‌کردیم یا در محافل خانوادگی چیزهایی قریب به این مضمون را برمی‌شمردیم.
ولی واقعیت این است که قطری‌ها علی سرزعیم ندارند. مدیرعامل فعلی قطر ایرلاین (بدر محمد المير) و مدیرعامل قبلی (اکبر الباکر) فرسنگ‌ها با مختصات و ویژگی‌های علی‌سرزعیم فاصله دارند. اکبر الباکر نه مانند سرزعیم درسخوانده بود و نه مانند او نویسنده کتاب و مقاله است. اکبر الباکر هیچ یک از خمیرمایه‌های شخصیتی علی سرزعیم را ندارد. وقتی که کتاب «اقتصاد برای همه» از علی سرزعیم را می خوانید (حتی اگر رشته شما اقتصاد نباشد) متوجه می شوید که این بشر چه درک عمیقی از مفاهیم اقتصادی داراست و علاوه بر آن چه ذوق روشنی در «کارِ نویسندگی» دارد.

۲- در یک جهان موازی چشمهایمان را ببندیم و تصوّر کنیم که به اجلاس داووس سوئیس رفته ایم و یک پنل/نشست گفتگو درباره آینده اقتصاد بین‌الملل درحال برگزاری‌است. تصور کنیم در این پنل از قطر «اکبر الباکر» آمده و از ایران از علی سرزعیم دعوت شده‌است. زمانی که این دو نفر روی دو مبل سفیدرنگ اجلاس داووس در کنار هم نشسته باشند، و لحظه‌ای که این دو شروع به صحبت کنند «تفاوت جنس» و تفاوت خمیرمایه‌های شخصیتی روشن می‌شود. محمد الباکر سالیان طولانی به منابع سرشار ثروت و حمایتهای مالی دسترسی داشته، اما «تفاوت»ها در «هنگام سخن گفتن» مشخص می‌شود.

۳- علی سرزعیم یک شخص نیست، بلکه یک تیپولوژی است. او مشابه رضا امیرخانی است. این یک تیپ خاصِ شخصیت ایرانی است که ضروری است شرح شود:

▪️سرزعیم کارشناسی را در رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه صنعتی شریف خوانده، و سپس از «مهندسی به اقتصاد» هجرت کرده است. کارشناسی‌ارشد و دکترا را صرف پژوهش در عالم پررمز و راز اقتصاد کرده‌است. او فارغ التحصیل دکترای اقتصاد از دانشگاه میلان ایتالیا (در گرایش اقتصاد مالی) است. پس تا اینجای بحث مشخص است که ما درباره یک تیپولوژی «درسخوانده» حرف می زنیم. یک تیپ شخصیتی که توان ذهنی مهندسی‌خواندن در شریف را دارا بوده و «جسارت» هجرت از مهندسی به اقتصاد را هم داراست! اما ویژگی دیگر این تیپولوژی این است که به شدت متدین است. تدیّن نه به مفهوم دین‌فروشی و نه به مفهوم ظاهر متشرع، بلکه تدین به مفهوم امر معنوی. تدین به مفهوم داشتنِ گوشه چشمی به آن چیزی که مصطفی ملکیان آن را با تعبیر «عقلانیت و معنویت» خطاب می‌کند.
اما وجه سوم از این تیپ شخصیتی شاید مهمتر از آن دو وجه دیگر است. در این تیپولوژی ایرانی «اصالت خانوادگی» به شدت پررنگ است. اصالت نه به مفهوم اشرافی‌گری، و نه به مفهوم برخورداری از خانواده ثروتمند، بلکه به مفهوم بزرگ‌شدن در فضای خانواده واجد ارزشهای رفتاری است.
و ویژگی چهارم (آخر) این تیپولوژی شخصیتی این است که به شدت «تملق نگو»ست. این نکته از این جهت مهم است که این تیپ رفتاری، دارای هوش و ذهن ممتازی است و می‌تواند بلد باشد که کِی و کجا تملق بگوید تا به امر «جهش» و حرکات جهشی وصل شود، ولی به دلیل همان اصالت خانوادگی و به دلیل همان تدین (به مفهوم امر معنوی) به شدت تملق‌نگوست.

۴- چرا این تیپولوژی شخصیتی مهم است؟
به دلیل جریان مشروطه، بسیاری از مولفه‌های مدرنیته نخست در ایرانِ پس از مشروطه و سپس با یک «تاخیر فاز زمانی» در کشورهای عربی منطقه خاورمیانه رخ داده است. در جریان این فراز و نشیب، طیفی از خانواده‌های متدین ایرانی شکل گرفت که به شدت به امر «تحصیل» بها داده و فرزندان خود را به این امر توصیه کرده‌اند. مثلا رضا روستاآزاد (رئیس سابق دانشگاه شریف) از زمره این تیپولوژی است. روستاآزاد نمونه جریانِ توسعه طلبی ایرانی است که در روند مدرنیته به شدت متدین باقی‌ماند (تدیّن به آن مفهومی که ذکر شد) و به شدت به «امر تحصیل فنآوری» بها داد. روستاآزاد دایی علی سرزعیم است. امثال روستاآزاد، رضا امیرخانی یا علی سرزعیم «جنس»ی نیستند که براحتی بتوانی در کشورهای عربی منطقه پیدا کنی.

۵- خبر تودیع سرزعیم از بانک توسعه تعاون را خواندم. سیستم او را تحمل نکرد.
جمهوری اسلامی طی سالهای اخیر در گردشی شگفت به سمت طیفی از نیروهای جوان متمایل شده که دارای مختصات رفتاری دقیقا خلاف تیپولوژی شرح شده در بالاست. افرادی همانند حجت عبدالملکی، یاسرجبرائیلی، محمدمهدی اسماعیلی، امیرحسین ثابتی و...نمونه‌های تیپ شخصیتی هستند که از مسیرهای «رشد جهشی» بالا آمدند و به شدت با ویژگیهای شخصیتی ذکر شده در بالا در تضاد هستند. ریاضی نخوانده و ریاضت نکشیده. اکنون این سوال جدی مطرح است که «چرا؟»

🖊محمدرضا اسلامی
www.tgoop.com/solseghalam/2516
30-31.pdf
294.2 KB
تجارت فردا - ۳ خرداد ۱۴۰۴ 🔺(پرونده: گزارش تحلیلی سفر ترامپ به منطقه خاورمیانه)
✍️یک شکست دیگر در اسپیس ایکس: عجب مستندسازی زیبایی!

محمدرضا اسلامی

🔵 یک توصیه جدی به نسل زد و دانشجویان امروز کشورمان می‌تواند این باشد که روند اتفاقاتی که در شرکت اسپیس‌ایکس در حال رخ دادن است را به طور منظم دنبال کنند. اسپیس‌ایکس آرام و مستدام در حال طیِ مسیری‌ است که چندسال پیش به تعبیر برخی افراد «پول سوزاندن» تلقی می‌شُد، ولی این شرکت توانسته مرزهای دانش مهندسی بشر را به شکل حیرت‌آوری «با شکست‌هایش» جابجا کند. بله با شکست‌هایش! دیروز (سه شنبه ۲۷ مه) شرکت اسپیس ایکس یک شکست دیگر را نیز متحمل شد و بلافاصله این شکست را در یک مستندسازی ویدئویی بسیار دقیق و فوق‌العاده در این لینک مقابل چشم و دیدگان دنیا قرار داد و در ۷ پاراگراف صادقانه درباره شرح شکست نوشت:
https://www.spacex.com/launches/mission/?missionId=starship-flight-9

🔵اینکه شکست بخوری و میلیون‌ها دلار هزینه‌ای که کرده‌ای پودر بشود و در دل اقیانوس برود، ولی آن را با این جمله بیان کنی:
... every lesson learned marks progress toward Starship’s goal of enabling life to become multiplanetary.

🔵خلاصه اتفاق دیروز
در تاریخ عصر سه‌شنبه ۲۷ مه ۲۰۲۵، شرکت اسپیس‌ایکس نهمین پرتاب آزمایشی فضاپیمای استارشیپ را از پایگاه استاربیس در تگزاس انجام داد. این پرتاب با هدف آزمایش قابلیت‌های جدید و «استفاده مجدد از بخش‌هایی از موشک» انجام شد، اما با مشکلات فنی مواجه ‌شد و به طور کامل موفقیت‌آمیز نبود.

▪️جزئیات پرتاب و اهداف آن
• زمان پرتاب: ساعت ۶:۳۶ عصر به وقت محلی
• موشک: استارشیپ (Ship 35) با بوستر سوپرهِوی (Booster 14-2)
• ویژگی برجسته: اولین استفاده مجدد از بوستر سوپرهوی در یک پرتاب آزمایشی
• محموله: ۸ شبیه‌ساز ماهواره‌های استارلینک به وزن تقریبی ۱۶٬۰۰۰ کیلوگرم
• هدف: رسیدن به مدار زیرمداری و فرود کنترل‌شده در اقیانوس هند برای استارشیپ و خلیج مکزیک برای بوستر

▪️مشکلات فنی و شکست مأموریت
• عدم باز شدن درب محفظه محموله: درب محفظه محموله باز نشد و مانع از رهاسازی شبیه‌سازهای ماهواره شد.
• نشت سوخت: نشتی در سیستم سوخت باعث کاهش فشار در مخزن اصلی شد.
• از دست رفتن کنترل: در نتیجه نشت سوخت، فضاپیما کنترل خود را از دست داد و به‌صورت غیرقابل کنترل شروع به چرخش کرد.
• شکست در ورود مجدد: استارشیپ در هنگام ورود مجدد به جو زمین متلاشی شد و بقایای آن در اقیانوس هند سقوط‌کرد.
• انفجار بوستر: بوستر سوپرهوی پس از جداشدن از استارشیپ و در حین تلاش برای فرود در خلیج مکزیک منفجر شد.

🔵واکنش ایلان ماسک پس از پرتاب
او اظهار داشت:
«استارشیپ به نقطه‌ای که موتورهای آن خاموش شوند رسید، که نسبت به پرتاب قبلی پیشرفت بزرگی است! نشت‌ها باعث کاهش فشار مخزن اصلی در حین مرحله پرواز و ورود مجدد شدند. داده‌های زیادی برای بررسی داریم»

دقت شود! اینهمه پول سوخت شد (برآوردها چیزی در حدود ۱۰۰ میلیون دلار است) ولی طرف می‌گوید: داده‌های زیادی برای بررسی داریم!

🔵توضیحی درباره تفاوت فالکون 9 با استارشیپ (Ship 35)

همکاران ایلان ماسک در اسپیس ایکس دو نوع راکت مختلف را توسعه داده اند:
▪️فالکون 9: برای مأموریت‌های مداری کنونی (مانند پرتاب ماهواره‌های پروژه اینترنت استارلینک)
▪️استارشیپ: پروژه‌ای آینده‌نگرانه و عظیم است که هدفش سفرهای بین‌سیاره‌ای و «استفاده مجدد» از تمام اجزاست.

🔵از برادران رایت تا اسپیس‌ایکس
«انسان» از زمان برادران رایت تا امروز که اسپیس‌ایکس مشغول جابجا کردن مرزهای دانش مهندسی هوا-فضا است مسیر شگفت آوری را طی کرده که این مسیر محصول دو چیز است: «ساختار» و «جنون».
از ابتدای کار هوانوردی، ویلبر و اورویل با نظم به توسعه یک روش قابل اعتماد برای کنترل خلبان به عنوان کلید حل «مشکل پرواز» تمرکز کردند. این رویکرد به‌طور قابل توجهی با سایر آزمایشگران آن زمان که تأکید بیشتری بر «توسعه موتورهای قدرتمند» داشتند «متفاوت» بود. رایت‌ها در کارگاه دوچرخه‌سازی با استفاده از یک تونل باد کوچک خانگی، داده‌های دقیقی را جمع‌آوری کردند که آنها را قادر ساخت بال‌ها و ملخ‌های کارآمدی طراحی کنند. اولین اختراع آنان ماشین پرنده نبود، بلکه یک سیستم کنترل آیرودینامیکی است که سطوح ماشین پرنده را کنترل کند! ساختار/نظم ذهنی به علاوه جنون این دو برادر باعث شد تا اولین هواپیمای قابل کنترل موتوردار در تاریخ ۱۷ دسامبر ۱۹۰۳ به تمدن بشری افزوده شود. امروز اسپیس‌ایکس ترکیبی از نظم/ساختار به همراه جنون است. پروژه استارشیپ اساسا از جنس جنون محض است.

🔵و یک نکته مهم دیگر نیز باید مورد توجه نسل زد قرار گیرد: هیچ یک از این اتفاقات در بخش دولتی رخ نمی‌دهد. گفته می‌شود که اگر قرار بود آزمایشِ شکست‌خورده امروز استارشیب را بخش دولتی (ناسا) انجام دهد، هزینه این کار بجای ۱۰۰ میلیون دلار حدود ۲میلیارد دلار + می‌بود.

www.tgoop.com/solseghalam
🔻یک بسته غنچه گل‌ محمدی، ۵ دلار و ۸۵ سنت
یک بسته لواشک، ۱۰ دلار و ۹۹ سنت

یک بشکه نفت سنگین ایران
(تحویل در ار‌وپا)
۶۰ دلار و ۶۴ سنت
معادل قیمت شش بسته لواشک در لس‌آنجلس

#ضرورت_صادرات
خرداد ۱۴۰۴

https://www.instagram.com/reel/DKUFrzrRC8n/?igsh=NTc4MTIwNjQ2YQ==

- - - - -
*این چند دقیقه ‌ویدئوی کوتاه بحثی است درباره اهمیت صادرات. و ضرورت استفاده از فرصت‌ها.
2025/05/31 12:08:00
Back to Top
HTML Embed Code: