tgoop.com/solseghalam/2418
Last Update:
✍️نوشابه خوردنهاى جلال آل احمد
🔹متاسفانه امسال هم (همچون سالهای گذشته) متنى در تلگرام و شبکهها دست به دست مى شود به نقل از خانم سيمين دانشور، درباره نوشابه خوردنها و سيگار كشيدنهاى جلال آل احمد.
اينكه جلال او را [سیمین را] هم سيگارى و «نوشابه خور» كرده بود.
و اينكه آل احمد همچون برخى ديگر از دوستان و مراد/مريدانش، بخاطر زياده روی در ميگسارى (و به اصطلاح عرق خورى)، دچار "بيمارى" (هاى مختلف) شد و مُرد.
این متن + را سهند ایرانمهر منتشر کرده است.
🔷 اين متن در كتاب "غروب جلال" نيامده بود و ظاهرا به ویرایش نسخه منتشره در ۱۳۸۴ افزوده شده است.
متاسفانه سهند ایرانمهر قبلا هم این متن را منتشر کرده بود و این برای بار چندم است که بر این وجه آل احمد تاکید می شود.
🔷 در اينكه جلال اهل مراعات شريعت نبوده و در بخش طولانى از عمر كوتاهش، گريزان از مُتدينين بوده ، بحثي نيست. اما اينكه هر نوبت در سالگرد درگذشتش این متن در شبکه های اجتماعی به گردش درآورده شود، محل تعجب و حيرت است.
🔷 اگر كسى مى خواهد از زندگى آل احمد «اين پرده» را پر رنگ كند، تا خيالش راحت شود كه ميخوارگى و ميگسارى مختص خواصِ اهل ادب و سياست و روشنفكران هم بوده، با همان لحن و كلام جلال بايد بهش گفت: حضرت! برو در خلوت خودت هر كاره كه مي خواهى باش، ولي اگر نقل قولی ذكر مى كنى از تاريخ، فقط بر یک وجه از زندگی کسی تاکید چرا؟
🔵 آل احمد در زمان کودکیِ پدربزرگ من و شما می نوشت. او شتابزده مُرد (به تعبیر سیمین دانشور). او انسان کاملی نبود ولی انسان «اهل کوشش» بود. در زمانه ای که سرزمین ایران غرق در بی سوادی و فقر بود او به فکرِ «کاغذ، قلم و انتشار» بود. او دغدغه ایران داشت و تمام وجودش دغدغه «مردمی که اصالت زندگی در آنها هست» بود. (باز تعبیر از سیمین دانشور)
🔵 حال اینهمه سال بعد از مرگ آل احمد جماعتی پیدا می شوند که او را بیرحمانه نقد می کنند. گویی انگار نه انگار که جلال در ۴۶ سالگی عمرش تمام شده و مرده است. فقط ۴۶ سال و آنهمه تولید و تکاپو؟!
🔵 نقد آل احمد ایرادی نیست، ولی گفتن بخشی از احوال او و نگفتن بخشی دیگر، کاری زشت و نابخشودنی است. در اینجا(+) می توانید فایل صوتی کتاب غروب جلال نوشته خانم سیمین دانشور را با صدای ناصر زراعتی بشنوید. در هیچ کجای چاپ نخست کتاب (زمستان ۱۳۶۰ - انتشارات رواق)، متنی که آقای سهند ایرانمهر در کانالش آورده، وجود ندارد. ظاهرا این بخش در ویرایش سال ۱۳۸۴ به کتاب افزوده شده است. شوربختانه شگفت آور است که از میان «آنهمه بحثهای سیمین درباره جلال» امسال نیز سهند ایرانمهر همین بحث مشروب و سیگار جلال را منتشر کرده است.
🔵 از میان صفحات کتاب غروب جلال:
«… یک روز جلال ماشیناش را کنار شالیزار متوقف کرد، و دفترچه یادداشتاش را با مداد از جیب درآورد و مشغول نوشتن شد. به “این کارش” عادت داشتم؛ در داشبورد ماشین، درجیباش و روی میز کنار تختش همیشه “دفترچه و مدادی” آماده داشت، و آنچه به ذهنش می رسید یا آنچه مصاحبانش می گفتند و جالب می نمود یادداشت می کرد.» (دقیقه ۴۷)
«… کسی که با جلال بود هرگز تنها نبود.
در سالیان درازی که ما با هم بودیم من [سیمین] همواره از خویشان و دوستان، دور و دورتر می شدم و به او نزدیک و نزدیکتر!…
او مرا بس بود
وقتی خویشان و دوستان برایم دلسوزی می کردند که «اجاقم کور مانده» تهِ دلم به آنها می خندیدم. چرا که اجاقی روشنتر از اجاقِ من نبود.»
(دقیقه ۵۰:۵۰)
🔵 درباره جلال آل احمد این یادداشت را ملاحظه کنید:
https://www.tgoop.com/solseghalam/1411
🔵 کتاب را بخرید یا فایل صوتیاش را بشنوید. جاهایی که خانم سیمین دانشور درباره سیگار و نوشابه آل احمد سخنی گفته فقط اینهاست:
نوشابه: دقیقه ۸:۰۶
نوشابه: دقیقه ۱۴:۲۸
سیگار: دقیقه ۱۶:۵۱
سیگار: دقیقه ۴۱:۵۹
این چند جمله از قسمت پایانی کتاب غروب جلال:
«…بوسیدمش و بوسیدمش. در این دنیا کمتر زنی اقبالِ مرا داشته که جفتِ مناسب خودش را پیدا کند. مثل دو مرغ مهاجر که همدیگر را یافته باشند، و در یک قفس با یکدیگر همنوا شده باشند، و “این” قفس را برای هم “تحمل پذیر” کرده باشد. تابوت را در آمبولانس گذاشتند و راه افتادیم…»
✍️محمدرضا اسلامی
https://www.tgoop.com/solseghalam
BY ارزیابی شتابزده

Share with your friend now:
tgoop.com/solseghalam/2418