SOLSEGHALAM Telegram 2074
ارزیابی شتابزده
✍️ترمی که گذشت (گزارش شماره 3) سرانجام این ترم کرونایی به پایان رسید. برنامۀ این ترم بهار، یک درس طرح سازه فولادی، دو آزمایشگاه فولاد و دو آزمایشگاه طرح اختلاط بتن بود. سرجمع، در میان چهارده کلاسِ یکسال گذشته، حتی یک دانشجوی سیاه پوست هم نداشته ام. نمونه…
✍️ ترمی‌که گذشت

حوادث و روزها به سرعت می گذرند و در هر مقطعی از عمر، احوال انسان مختلف است. لذا اگر در هر بازه از زمان، مسائل آن ثبت نشود از ذهن گم می شوند (یا با مسائل جدید جایگزین می شوند). به روال سالهای قبل، در چند کلامی به ترم گذشته و دغدغه هایش پرداخته می شود. این مشاهدات مربوط به یک درس طراحی سازه های چوبی (همراه با دو جلسه آزمایشگاه در هفته) و یک درس مقاومت مصالح (دو جلسه در هفته) است.

خلاصه ترم گذشته:

1️⃣- اعتماد به نفس، ساختن یا شکستن؟
مقاومت مصالح با بچه هایی که در اصطلاح ترنسفر هستند (Transfer Students) برگزار شد. این اصطلاح به دانشجویانی که از
Community College
به دانشگاه می آیند اطلاق می شود.
«کامیونیتی کالج» به مراکز آموزشی گفته می شود که دو ساله هستند و مدرک معادل «دوره کاردانی» می دهند.
امسال هم مشابه سال قبل در یک کلاس سی نفره حدود 4 یا 5 دانشجوی بسیار مستعد حضور داشتند که هم از توان محاسباتی بالا برخوردار بودند و هم در گفتگوهای کلاس مشارکت دایم می کردند. اما جدای از آن چند نفر، نحوۀ مشارکت سایرین در این درس (و حتی حالتِ نشستن) به شدت تحت تاثیر «اعتماد به نفس دانشجو» قرار دارد. دیگر کاملا برایم مشخص شده که این بچه ها چون که قبلا «برچسب کامیونیتی کالج» بر پیشانیشان خورده، احساس رضایت از خود و اعتماد به نفس کمتری دارند. پسر یا دختر دانشجو خودش را دست کم می گیرد، توان محاسباتی و ذهنی خودش را «معمولی/عادی» قلمداد می کند و این بسیار خطرناک است.

این متاسفانه یکی از واقعیات #آموزش_مهندسی در دنیای ماست که «حس فرد» نسبت به خودش به شدت به دانشگاهی که «محل تولدِ علمی» او بوده بستگی دارد. ای بسا دانشجوی متوسط/معمولی که به دلیل برخورداریِ خانوادگی و دسترسی به دبیرستان خوب، وارد دانشگاه ممتاز شده و حس رضایتمندی از خویش دارد، و ای بسا دانشجوی مستعد که به دلیل اینکه «زادگاه علمی» او در کامیونیتی کالج بوده، حس خوبی به خودش ندارد.
در این کلاس یکی از مهمترین مباحثی که کار می کنم تلاش برای ساختن اعتماد به نفس بچه ها و پرورش «انگیزه» در آنهاست.

اما در این بحث، یکی از بدترین مسایلی که این سالها دیده ام افرادی هستند که به دلیل عدم کارنامه موفق تحصیلی در مقطع دبیرستان و ورود به دانشگاه غیرممتاز، بخشی از سالهای جوانی را با حس مذکور می گذرانند «ولی» وقتی که در مسیر شغلی به موفقیتهای معمولی/متعارف دست پیدا می کنند دچار غرور و نخوت عجیبی می شوند. و این تناقض عجیبی است!

کسی که تا سالها خودش را معمولی می دانسته، یکباره خودش را «ویژه» می پندارد.

در مجموع ایجاد انگیزه و اعتماد به نفس در دانشجو باید همراه با این تبصره باشد که فرد در آینده از تواضع رفتاری دور نشده و دچار توهّم مدیریت جهان نشود.

2️⃣- نازپروردِ تنعم
دربارۀ درس سازه های چوبی (Design of Timber Structures) چند نوبت در طول ترم + صحبت شد. اما جدای از مباحث فنی، نکته ای که بسیار حائز اهمیت بود جدیت بچه ها و حضور در کلاس (صبح زود) بود. چون به این بحث قبلا در یادداشت نسل زد + اشاره شده نیازی به تکرار بحث نیست ولی ذکر یک خاطره جالب توجه است: هفته آخر به دلیل شرکت در کنفرانس موفق به تشکیل جلسه رفع اشکال (یا Office Hours) نشدم. لذا به همه ایمیل زده شد که اگر کسی اشکالی دارد در تعطیلی پایان هفته می توانیم گفتگو کنیم. روز شنبه چندین نفر ایمیل زدند که منتظریم! گفتم یکشنبه عصر در دفتر خواهم بود. یکشنبه عصر ساعت 5 (مشابه جمعه عصر ایران) وقتی که به دفتر رسیدم حدود ده نفر منتظر بودند! متعجب شدم. از ساعت 5 که شروع کردیم تا حدود 9:30 شب طول کشید که دربارۀ یک به یک سوالات گفتگو شود!

از گذشته این ذهنیت اشتباه با من بود که بچه های خانواده های ثروتمند اهل تلاش نیستند و خوب درس نمی خوانند و... ولی اینها فرزندان خانواده های ثروتمند منطقه اورنج کانتی و سلیکن ولی هستند و عموما از خانواده هایی برخوردار.
«نازپرورد تنعم» هایی (به تعبیر حافظ) که قدر و ارزش زندگی را می دانند.
این ذهنیت اشتباهی است که از طریق نوشته های دکتر شریعتی یا غزلیات حافظ به ما منتقل شده بود.

مسئله ای که باعث «عدم جدیت» می شود «رفاه» نیست بلکه عدم آگاهی در جوان است.

3️⃣-بدخوابی
بدترین چالش ترم قبل بدخوابی یا بیخوابی بود. حسب اتفاق در روز نخست ترم گذشته در یادداشتی + به مساله «زن در جامعه آمریکا» پرداختم. دو سه روز بعد، اتفاق مهسا امینی رخ داد و ماجراها…

روند به این شکل شد که روزها سرپا و مشغول به کار و دویدن و… و شب (مقارن با آغاز روز در ایران) رگبار خبرها... این سیکل‌ کار روز و کابوس شب از یک جایی به بعد تو را مستهلک می کند. عملا چالش بیخوابی از جایی به بعد مثل یک شکنجه عمل می کند. بیماری مادر و دو عمل جراحی ایشان (و دستان بسته از این سر عالم) هم مزید بر همه چیز شد و... ای سال برنگردی.
www.tgoop.com/solseghalam
👍5421👏7



tgoop.com/solseghalam/2074
Create:
Last Update:

✍️ ترمی‌که گذشت

حوادث و روزها به سرعت می گذرند و در هر مقطعی از عمر، احوال انسان مختلف است. لذا اگر در هر بازه از زمان، مسائل آن ثبت نشود از ذهن گم می شوند (یا با مسائل جدید جایگزین می شوند). به روال سالهای قبل، در چند کلامی به ترم گذشته و دغدغه هایش پرداخته می شود. این مشاهدات مربوط به یک درس طراحی سازه های چوبی (همراه با دو جلسه آزمایشگاه در هفته) و یک درس مقاومت مصالح (دو جلسه در هفته) است.

خلاصه ترم گذشته:

1️⃣- اعتماد به نفس، ساختن یا شکستن؟
مقاومت مصالح با بچه هایی که در اصطلاح ترنسفر هستند (Transfer Students) برگزار شد. این اصطلاح به دانشجویانی که از
Community College
به دانشگاه می آیند اطلاق می شود.
«کامیونیتی کالج» به مراکز آموزشی گفته می شود که دو ساله هستند و مدرک معادل «دوره کاردانی» می دهند.
امسال هم مشابه سال قبل در یک کلاس سی نفره حدود 4 یا 5 دانشجوی بسیار مستعد حضور داشتند که هم از توان محاسباتی بالا برخوردار بودند و هم در گفتگوهای کلاس مشارکت دایم می کردند. اما جدای از آن چند نفر، نحوۀ مشارکت سایرین در این درس (و حتی حالتِ نشستن) به شدت تحت تاثیر «اعتماد به نفس دانشجو» قرار دارد. دیگر کاملا برایم مشخص شده که این بچه ها چون که قبلا «برچسب کامیونیتی کالج» بر پیشانیشان خورده، احساس رضایت از خود و اعتماد به نفس کمتری دارند. پسر یا دختر دانشجو خودش را دست کم می گیرد، توان محاسباتی و ذهنی خودش را «معمولی/عادی» قلمداد می کند و این بسیار خطرناک است.

این متاسفانه یکی از واقعیات #آموزش_مهندسی در دنیای ماست که «حس فرد» نسبت به خودش به شدت به دانشگاهی که «محل تولدِ علمی» او بوده بستگی دارد. ای بسا دانشجوی متوسط/معمولی که به دلیل برخورداریِ خانوادگی و دسترسی به دبیرستان خوب، وارد دانشگاه ممتاز شده و حس رضایتمندی از خویش دارد، و ای بسا دانشجوی مستعد که به دلیل اینکه «زادگاه علمی» او در کامیونیتی کالج بوده، حس خوبی به خودش ندارد.
در این کلاس یکی از مهمترین مباحثی که کار می کنم تلاش برای ساختن اعتماد به نفس بچه ها و پرورش «انگیزه» در آنهاست.

اما در این بحث، یکی از بدترین مسایلی که این سالها دیده ام افرادی هستند که به دلیل عدم کارنامه موفق تحصیلی در مقطع دبیرستان و ورود به دانشگاه غیرممتاز، بخشی از سالهای جوانی را با حس مذکور می گذرانند «ولی» وقتی که در مسیر شغلی به موفقیتهای معمولی/متعارف دست پیدا می کنند دچار غرور و نخوت عجیبی می شوند. و این تناقض عجیبی است!

کسی که تا سالها خودش را معمولی می دانسته، یکباره خودش را «ویژه» می پندارد.

در مجموع ایجاد انگیزه و اعتماد به نفس در دانشجو باید همراه با این تبصره باشد که فرد در آینده از تواضع رفتاری دور نشده و دچار توهّم مدیریت جهان نشود.

2️⃣- نازپروردِ تنعم
دربارۀ درس سازه های چوبی (Design of Timber Structures) چند نوبت در طول ترم + صحبت شد. اما جدای از مباحث فنی، نکته ای که بسیار حائز اهمیت بود جدیت بچه ها و حضور در کلاس (صبح زود) بود. چون به این بحث قبلا در یادداشت نسل زد + اشاره شده نیازی به تکرار بحث نیست ولی ذکر یک خاطره جالب توجه است: هفته آخر به دلیل شرکت در کنفرانس موفق به تشکیل جلسه رفع اشکال (یا Office Hours) نشدم. لذا به همه ایمیل زده شد که اگر کسی اشکالی دارد در تعطیلی پایان هفته می توانیم گفتگو کنیم. روز شنبه چندین نفر ایمیل زدند که منتظریم! گفتم یکشنبه عصر در دفتر خواهم بود. یکشنبه عصر ساعت 5 (مشابه جمعه عصر ایران) وقتی که به دفتر رسیدم حدود ده نفر منتظر بودند! متعجب شدم. از ساعت 5 که شروع کردیم تا حدود 9:30 شب طول کشید که دربارۀ یک به یک سوالات گفتگو شود!

از گذشته این ذهنیت اشتباه با من بود که بچه های خانواده های ثروتمند اهل تلاش نیستند و خوب درس نمی خوانند و... ولی اینها فرزندان خانواده های ثروتمند منطقه اورنج کانتی و سلیکن ولی هستند و عموما از خانواده هایی برخوردار.
«نازپرورد تنعم» هایی (به تعبیر حافظ) که قدر و ارزش زندگی را می دانند.
این ذهنیت اشتباهی است که از طریق نوشته های دکتر شریعتی یا غزلیات حافظ به ما منتقل شده بود.

مسئله ای که باعث «عدم جدیت» می شود «رفاه» نیست بلکه عدم آگاهی در جوان است.

3️⃣-بدخوابی
بدترین چالش ترم قبل بدخوابی یا بیخوابی بود. حسب اتفاق در روز نخست ترم گذشته در یادداشتی + به مساله «زن در جامعه آمریکا» پرداختم. دو سه روز بعد، اتفاق مهسا امینی رخ داد و ماجراها…

روند به این شکل شد که روزها سرپا و مشغول به کار و دویدن و… و شب (مقارن با آغاز روز در ایران) رگبار خبرها... این سیکل‌ کار روز و کابوس شب از یک جایی به بعد تو را مستهلک می کند. عملا چالش بیخوابی از جایی به بعد مثل یک شکنجه عمل می کند. بیماری مادر و دو عمل جراحی ایشان (و دستان بسته از این سر عالم) هم مزید بر همه چیز شد و... ای سال برنگردی.
www.tgoop.com/solseghalam

BY ارزیابی شتابزده


Share with your friend now:
tgoop.com/solseghalam/2074

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Developing social channels based on exchanging a single message isn’t exactly new, of course. Back in 2014, the “Yo” app was launched with the sole purpose of enabling users to send each other the greeting “Yo.” Each account can create up to 10 public channels Telegram Android app: Open the chats list, click the menu icon and select “New Channel.” best-secure-messaging-apps-shutterstock-1892950018.jpg Activate up to 20 bots
from us


Telegram ارزیابی شتابزده
FROM American