SOLSEGHALAM Telegram 1431
✍️به بهانه روز بتن و به یاد دكتر قالیبافیان

🖊محمدرضا اسلامی

✔️🔹یک - بهار 1378 بود و عطر اردیبهشت در هوا. نشستی در ساختمان وزارت مسکن قرار بود برگزار بشود و درباره مراحل طراحی سازۀ برج میلاد صحبت شود.
دکتر #ارسلان_قهرمانی از شیراز آمده بود و در مورد طراحی فونداسیون برج توضیح داد و اینکه مشخصات خاک آن منطقه، چه بوده و چرا شمع در طراحی بکار نرفته است.
مهندس #بهمن_حقیقی هم از اصفهان آمده بود و درباره طراحی سازه و استفاده از تجارب دیگر کشورها توضیح داد.
در فاصله تنفس جلسه و وقت پذیرایی ، در لابی محل برگزاری نشست، در میان میهمانان، مردی بود که توجه را جلب می کرد.
یک سیبیل واقعا بلند و تا بناگوش رسیده و کتی که بر روی دوش انداخته بود (و نپوشیده بود) ، و تو گویی به سیاق داش آکل، چهره ای است که این روزها دیگر چندان باب نیست. چهره ای پر جذبه . از یکی از دوستان پرسیدم ایشان کیست؟ گفت مهندس قالیبافیان است. [آری واژه ی «مهندس» چه برازنده او بود]

✔️🔹دو- بهار 1379 بود و بوی بتن ریزی در کارگاه برج به هوا بود و صدای آرماتورهایی که با جرثقیل به آسمان می رفت تا متر به متر به ارتفاع برج افزوده شود.
در محوطه کارگاه دکتر قالیبافیان به همراه عده ای از دانشجویان دانشکده فنی در حال بازگشت از بازديد بودند. چهره ها خندان و روشن ، از دیدار مراحل اجرای پروژه. مهندس خیامیان دعوت گرفت که قبل از رفتن، به دفتر کارگاه بروند (و چه نیک احترام کرد ایشان را ).
در دفتر کارگاه، مهندس خیامیان پرسید چه خبر؟
دکتر قالیبافیان جواب داد:

"طاعت از دست نیاید، گُنهی باید کرد /
در دلِ دوست به هر شیوه، رهی باید کرد

گفتیم بچه ها رو بیاریم و مراحل اجرای سازه رو ببینند. به هر حال طاعت از دست نیاید، گنهی باید کرد! "

از این خوش ذوقی در پاسخ و زیبنده سخن گفتن، در میانه ی صدای بتن و آرماتور، سرشار از لذت می شدی.

✔️🔹سه- خرداد 1383 بود و فراخوانی رسیده بود برای ارایه مقاله در سمیناری در #پژوهشگاه_زلزله ، تحت عنوان بررسی دستورالعمل مقاوم سازی. کارهای سازه برج از بتن به فولاد رسیده بود و به اتفاق مهندس رحیمی نیا مقاله ای تنظيم شد در خصوص اتصالات سازه. اینکه به چه والذاریاتی واشرهای
DTI
را به رغم تحریم و با واسطه ی یک شرکت اروپایی، از آمریکا خریده و در سازه بکار رفته است. روز قبل از سمینار، تلفن زنگ زد. خانمی بود از پژوهشگاه زلزله. گفت:
برنامه ی ما عوض شده و بجای سمینار می خواهیم یک کارگاه داشته باشیم (در طبقه ی بالای پژوهشگاه) تا اساتید بتوانند بیشتر (و راحت تر) با هم گفتگو و تبادل نظر داشته باشند، لذا لطفا دانشجویان خود را با خود به همراه نیاورید! گفتم من که دانشجویی ندارم ولی چشم.

روز سمینار، وارد سالن برگزاری که شدم جَو سمینار کاملا مرا گرفت. یک میز گرد، که همه ی اساتید بزرگوار بر گرد آن بودند و هر کس به نوبت ارایه می کرد. به چند دانشجوی دکترا هم اجازه داده بودند که گوشه ای (مثل طفلان مسلم) بنشینند و گوش فرا بدهند. آن زمان مثل الان نبود که دانشجوی دکترا، مثل باران و تگرگ باریدن گرفته باشد. دانشجوی دکترا شدن، داستانی داشت و ارجی.
وسط صبحتهای یکی از اساتید درباره ضریب آلفا، یکی از دانشجوهای دکترا دست بلند کرد و توضیحاتی داد. با نگاهِ به انواعِ عتاب آلوده (به تعبیر حافظ) چنان نگاهی کردند به این برادر که یعنی: حرف می زنی؟ وسط گفتگوی بزرگان؟
همه ی اینها منجر شد که وقتی نوبت به ارایه من رسید خیلی پراسترس و بد ارایه کردم. خاطرم هست که اسلاید ها با عجله جلو و عقب می شد و تلاش كه صدا نلرزد و ... یک دست و پا چلفتگی تمام عیار. گشتاور به انگلیسی می شود
Torque (تُرک)
و توضیح دادم که برای کنترل اعمال گشتاورِ لازم به پیچ (به تعبیر کارگاهی ها: ترک زنی) روشهای مختلفی هست، و ما این واشرهای مخصوص را از آمریکا خریده و استفاده کرده ایم.
در پایان پرزنته هم تشکر کرده و جمله ای گفتم مبنی بر اینکه ببخشید اگر ارایه ی خوبی نداشتم.

جلسه تمام شد و در بازه ی پذیرایی و تنفس، (کلافه) ایستاده بودم که دکتر قالیبافیان به سمتم آمد. با همان چهره ی گشاده سر صبحت را باز کرد که: «آقای مهندس شما چرا اینقدر در پرزنته تُرک ها رو كتك زدید. آخر چرا ترک ها رو می زنید؟!» بعد از این شوخی، به جدیت گفت: «آقای مهندس شما در پایان گفتی ببخشید ارایه ام خوب نبود. بسیار هم خوب بود. خیلی هم خوب بود. حواست باشه كه تا آخر عمر حرفه ای ات ممکنه در ده ها جا، صحبت و سخنرانی کنی، دیگه هرگز نگو ببخشید بد صحبت کردم. خیلی هم خوب بودی. خیلی عالی.»

این کلمات آن لحظات ، در لابی طبقه ی بالای پژوهشگاه زلزله، انگار هرگز از خاطر محو نمی شود. نحوه ى برخورد اميد دهنده و انرژى بخش.
(قسمت دوم یادداشت در پایین🔻 )
@solseghalam



tgoop.com/solseghalam/1431
Create:
Last Update:

✍️به بهانه روز بتن و به یاد دكتر قالیبافیان

🖊محمدرضا اسلامی

✔️🔹یک - بهار 1378 بود و عطر اردیبهشت در هوا. نشستی در ساختمان وزارت مسکن قرار بود برگزار بشود و درباره مراحل طراحی سازۀ برج میلاد صحبت شود.
دکتر #ارسلان_قهرمانی از شیراز آمده بود و در مورد طراحی فونداسیون برج توضیح داد و اینکه مشخصات خاک آن منطقه، چه بوده و چرا شمع در طراحی بکار نرفته است.
مهندس #بهمن_حقیقی هم از اصفهان آمده بود و درباره طراحی سازه و استفاده از تجارب دیگر کشورها توضیح داد.
در فاصله تنفس جلسه و وقت پذیرایی ، در لابی محل برگزاری نشست، در میان میهمانان، مردی بود که توجه را جلب می کرد.
یک سیبیل واقعا بلند و تا بناگوش رسیده و کتی که بر روی دوش انداخته بود (و نپوشیده بود) ، و تو گویی به سیاق داش آکل، چهره ای است که این روزها دیگر چندان باب نیست. چهره ای پر جذبه . از یکی از دوستان پرسیدم ایشان کیست؟ گفت مهندس قالیبافیان است. [آری واژه ی «مهندس» چه برازنده او بود]

✔️🔹دو- بهار 1379 بود و بوی بتن ریزی در کارگاه برج به هوا بود و صدای آرماتورهایی که با جرثقیل به آسمان می رفت تا متر به متر به ارتفاع برج افزوده شود.
در محوطه کارگاه دکتر قالیبافیان به همراه عده ای از دانشجویان دانشکده فنی در حال بازگشت از بازديد بودند. چهره ها خندان و روشن ، از دیدار مراحل اجرای پروژه. مهندس خیامیان دعوت گرفت که قبل از رفتن، به دفتر کارگاه بروند (و چه نیک احترام کرد ایشان را ).
در دفتر کارگاه، مهندس خیامیان پرسید چه خبر؟
دکتر قالیبافیان جواب داد:

"طاعت از دست نیاید، گُنهی باید کرد /
در دلِ دوست به هر شیوه، رهی باید کرد

گفتیم بچه ها رو بیاریم و مراحل اجرای سازه رو ببینند. به هر حال طاعت از دست نیاید، گنهی باید کرد! "

از این خوش ذوقی در پاسخ و زیبنده سخن گفتن، در میانه ی صدای بتن و آرماتور، سرشار از لذت می شدی.

✔️🔹سه- خرداد 1383 بود و فراخوانی رسیده بود برای ارایه مقاله در سمیناری در #پژوهشگاه_زلزله ، تحت عنوان بررسی دستورالعمل مقاوم سازی. کارهای سازه برج از بتن به فولاد رسیده بود و به اتفاق مهندس رحیمی نیا مقاله ای تنظيم شد در خصوص اتصالات سازه. اینکه به چه والذاریاتی واشرهای
DTI
را به رغم تحریم و با واسطه ی یک شرکت اروپایی، از آمریکا خریده و در سازه بکار رفته است. روز قبل از سمینار، تلفن زنگ زد. خانمی بود از پژوهشگاه زلزله. گفت:
برنامه ی ما عوض شده و بجای سمینار می خواهیم یک کارگاه داشته باشیم (در طبقه ی بالای پژوهشگاه) تا اساتید بتوانند بیشتر (و راحت تر) با هم گفتگو و تبادل نظر داشته باشند، لذا لطفا دانشجویان خود را با خود به همراه نیاورید! گفتم من که دانشجویی ندارم ولی چشم.

روز سمینار، وارد سالن برگزاری که شدم جَو سمینار کاملا مرا گرفت. یک میز گرد، که همه ی اساتید بزرگوار بر گرد آن بودند و هر کس به نوبت ارایه می کرد. به چند دانشجوی دکترا هم اجازه داده بودند که گوشه ای (مثل طفلان مسلم) بنشینند و گوش فرا بدهند. آن زمان مثل الان نبود که دانشجوی دکترا، مثل باران و تگرگ باریدن گرفته باشد. دانشجوی دکترا شدن، داستانی داشت و ارجی.
وسط صبحتهای یکی از اساتید درباره ضریب آلفا، یکی از دانشجوهای دکترا دست بلند کرد و توضیحاتی داد. با نگاهِ به انواعِ عتاب آلوده (به تعبیر حافظ) چنان نگاهی کردند به این برادر که یعنی: حرف می زنی؟ وسط گفتگوی بزرگان؟
همه ی اینها منجر شد که وقتی نوبت به ارایه من رسید خیلی پراسترس و بد ارایه کردم. خاطرم هست که اسلاید ها با عجله جلو و عقب می شد و تلاش كه صدا نلرزد و ... یک دست و پا چلفتگی تمام عیار. گشتاور به انگلیسی می شود
Torque (تُرک)
و توضیح دادم که برای کنترل اعمال گشتاورِ لازم به پیچ (به تعبیر کارگاهی ها: ترک زنی) روشهای مختلفی هست، و ما این واشرهای مخصوص را از آمریکا خریده و استفاده کرده ایم.
در پایان پرزنته هم تشکر کرده و جمله ای گفتم مبنی بر اینکه ببخشید اگر ارایه ی خوبی نداشتم.

جلسه تمام شد و در بازه ی پذیرایی و تنفس، (کلافه) ایستاده بودم که دکتر قالیبافیان به سمتم آمد. با همان چهره ی گشاده سر صبحت را باز کرد که: «آقای مهندس شما چرا اینقدر در پرزنته تُرک ها رو كتك زدید. آخر چرا ترک ها رو می زنید؟!» بعد از این شوخی، به جدیت گفت: «آقای مهندس شما در پایان گفتی ببخشید ارایه ام خوب نبود. بسیار هم خوب بود. خیلی هم خوب بود. حواست باشه كه تا آخر عمر حرفه ای ات ممکنه در ده ها جا، صحبت و سخنرانی کنی، دیگه هرگز نگو ببخشید بد صحبت کردم. خیلی هم خوب بودی. خیلی عالی.»

این کلمات آن لحظات ، در لابی طبقه ی بالای پژوهشگاه زلزله، انگار هرگز از خاطر محو نمی شود. نحوه ى برخورد اميد دهنده و انرژى بخش.
(قسمت دوم یادداشت در پایین🔻 )
@solseghalam

BY ارزیابی شتابزده


Share with your friend now:
tgoop.com/solseghalam/1431

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

The SUCK Channel on Telegram, with a message saying some content has been removed by the police. Photo: Telegram screenshot. It’s easy to create a Telegram channel via desktop app or mobile app (for Android and iOS): The Channel name and bio must be no more than 255 characters long Select “New Channel” Image: Telegram.
from us


Telegram ارزیابی شتابزده
FROM American