🌴🕋🕌
(هرشب یک نکته قرآنی)
«إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا»
«ما فقط برای رضای خدا به شما طعام میدهیم و از شما هیچ پاداشی نمی خواهیم حتی انتظارتشکرهم نداریم!
وَرِضْوَٰنٌ مِّنَ ٱللَّهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلْفَوْزُ ٱلْعَظِيمُ.
و برتر و بزرگتر از هر نعمت، ذره ی رضا و خشنودی خداست و آن به حقیقت کامیابی بزرگ است.»
کسانی که به واسطهی تقوا و اعمالِ صالحِ ونیکوکاری خود، انتظارِ پاداش از خدا را دارند، از درکِ درستِ فضیلت بسی به دورند، گویی که انتظار دارند بخاطرِ تحمّلِ دهشناکترین بردگی جایزه بگیرند! این درحالی است که برعکس فضیلت و پرستش خدا به خودیِ خود شادیِ محض و آزادیِ تمامعیار است.
@siratalrasool
(هرشب یک نکته قرآنی)
«إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا»
«ما فقط برای رضای خدا به شما طعام میدهیم و از شما هیچ پاداشی نمی خواهیم حتی انتظارتشکرهم نداریم!
وَرِضْوَٰنٌ مِّنَ ٱللَّهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلْفَوْزُ ٱلْعَظِيمُ.
و برتر و بزرگتر از هر نعمت، ذره ی رضا و خشنودی خداست و آن به حقیقت کامیابی بزرگ است.»
کسانی که به واسطهی تقوا و اعمالِ صالحِ ونیکوکاری خود، انتظارِ پاداش از خدا را دارند، از درکِ درستِ فضیلت بسی به دورند، گویی که انتظار دارند بخاطرِ تحمّلِ دهشناکترین بردگی جایزه بگیرند! این درحالی است که برعکس فضیلت و پرستش خدا به خودیِ خود شادیِ محض و آزادیِ تمامعیار است.
@siratalrasool
🌴🕋🕌
(حدیث امروز)
پیامبرﷺ میفرماید:
«با یکدیگر دشمنی نکنید، حسادت نورزید و به یکدیگر، پشت ننمایید. بلکه برادروار، خدا را عبادت کنید. و برای هیچ مسلمانی جایز نیست که بیشتر از سه روز با برادر مسلمانش، قهر باشد.»
«لا تَباغَضوا، ولا تَحاسَدوا، ولا تَدابَروا، وكونوا عِبادَ اللهِ إخوانًا، ولا يحِلُّ لِمُسلِمٍ أن يَهجُرَ أخاه فوقَ ثلاثةِ أيَّام»
(صحيح البخاري ـ ۶۰۶۵.)
«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»
@siratalrasool
(حدیث امروز)
پیامبرﷺ میفرماید:
«با یکدیگر دشمنی نکنید، حسادت نورزید و به یکدیگر، پشت ننمایید. بلکه برادروار، خدا را عبادت کنید. و برای هیچ مسلمانی جایز نیست که بیشتر از سه روز با برادر مسلمانش، قهر باشد.»
«لا تَباغَضوا، ولا تَحاسَدوا، ولا تَدابَروا، وكونوا عِبادَ اللهِ إخوانًا، ولا يحِلُّ لِمُسلِمٍ أن يَهجُرَ أخاه فوقَ ثلاثةِ أيَّام»
(صحيح البخاري ـ ۶۰۶۵.)
«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»
@siratalrasool
سيرة الرسول(مولوی عبدالرحمن خوافی)
ادامهی قسمت قبل👆👆👆 «هرقل» بعد از غلبه و پیروزی بر «ایران»، دوباره به حالت قبلی خود برگشت و مشغول عیش و خوشگذرانی گردید ۔ تا این که با لشکرکشی مسلمانان به کشورش رو برو گشت و دولتش بر اثر آن سقوط کرد و بساط حکومت «بیزانس» از «آسیا» و «آفریقا» و «اروپا»، برچیده…
🌴🕋🕌
7⃣7⃣1⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۱۷۷﴾
خسرو پرویز دوّم (۵۹۰-۶۲۸ م):
«خسرو پرویز» فرزند «هرمزچهارم» و نوهٔ «خسرواول، أنوشیروان» (معروف به عادل) بود، عربها به او «کسریٰ أبرویز» میگفتند، مراسم تاجگذاری وی بعد از قتل پدرش در سال ۵۹۰ م، انجام گرفت ۔ «بهرام چوبین» علیه «خسرو» شورش نمود و «خسرو» را شکست داد، او از مملکت «ساسانی» گریخت و به «موریقس» (MAURlCE) امپراطوری «بیزانس»، پناه برد و از او برای استرداد حکومتش تقاضای کمک نمود ۔ «موریقس» با نیروهای بزرگی، «خسرو» را کمک کرد ۔ جنگ خونینی میان «بهرام» و نیروهای «بیزانس» در گرفت ۔ سرانجام «بهرام» شکست خورد و «خسرو» بر تخت نیاکانش، متمکن گردید ۔
«خسرو» در سال ۶۱۲ م بر مملکت «بیزانس» آهنگ هجوم کرد، تا انتقام ولی نعمت و پدر معنوی خود «موریقس» را از «فوقس» (phocas) که غاصب سلطنت قیصر بود، بگیرد ۔ در همین دوران «فوقس» توسط «هرقل» به قتل رسید، اما قتل «فوقس» مانع پیشروی «خسرو» نگردید او تا «قسطنطنیه» پیش رفت و به طرز بیسابقهای مملکت رقیبش را مورد تاخت و تاز قرار داد ۔ در سال ۶۱۵ م پیروزیها و فتوحات او به اوج خود رسید ۔ تا این که بالآخره «هرقل» ایرانیها را از کشورش بیرون راند و بر مرکز مملکت «ساسانی» حملهآور گردید، «خسرو» مجبور شد که پایتخت را ترک نموده به جایگاه امنی پناهنده شود ۔ اما دیری نگذشت که در کودتایی در سال ۶۲۸ م، به قتل رسید ۔ مورخان ایرانی، بر این امر اتفاق نظر دارند که «خسرو دوم» از نظر شکوه و عظمت بزرگترین پادشاه «ایران» بوده است ۔ دولت «ساسانی» در عهد او در آرایش و تمدن و خوشگذرانی و تجمل پرستی به اوج خود رسید ۔ وسعتش به قدری بود که قسمتی از ولایت شمالی غرب «هند» در قلمرو آن داخل شده بود۔(¹)
غرور «خسرو» به حدی رسیده بود که خود را چنین لقب میداد و نامگذاری میکرد: «در میان خدایان انسانی است، فناناپذیر و در میان انسانها خدایی است بینظیر، کلمهاش بلند و مجدش با شکوه، همراه خورشید با نور خود طلوع میکند و شبهای تیره و تار را با نورش روشن میسازد»(²)
در زمان او مملکت «ساسانی» به طرز بیسابقهای ابهت و شکوه یافت، او از تمام پادشاهان گذشته خشنتر، مقتدرتر و دور اندیشتر بود ۔ به طوری که ذکر میکنند از نظر نیرو، توان، فتح، پیروزی، جمعآوری ثروت، گنج و مساعدت روزگار، از همه ملوک گذشته گوی سبقت برده بود، به همین دلیل او را «پرویز» نام نهادند که معنای آن به عربی، «مظفر» یعنی پیروزمند است۔(³)
«خسرو پرویز»، در زمینه تجملپرستی و تشریفات بسیار مبالغه میکرد، خوردنیها و نوشیدنیهای گوناگونی ایجاد کرد(⁴) و در استعمال لوازم آرایشی و عطرها، زیاد اغراق میورزید، در زمان او غذاهای لذیذ و مشروبات پیش رفته و عطرهای دلپذیر، رواج عجیبی پیدا کرده بود، آواز خوانی و رامشگری به اوج خود رسیده بود و مردم به این نوع زندگی مرفه، دلبستگی خاصی پیدا کرده بودند ۔
«خسرو»، در جمعآوری ثروتها و ذخیره اندوزی گنجها، سخت حریص بود ۔ وقتی دارایی وی در سال ۶۰۷ م ۶۰۸ م از ساختمان قدیم به ساختمان جدید در «تیسفون» منتقل کرده شد، مقدار آن ۴۶۸ میلیون مثقال طلا، بود که معادل ۳۷۵ میلیون فرانک طلا است، در سالی که او بر تخت سلطنت جلوس کرد ۔ در انبار وی ۸۸۰ میلیون مثقال طلا وجود داشت،(⁵) این پادشاه ۳۷ سال حکومت کرد و بعد از مرگ وی پسرش «شیرویه»، جانشین وی گردید ۔
منابع:
(¹) - «ایران در عهد ساسانیان»، ص: ۶۰۲ ۔
(²) - في الآلهة إنسان غير فان، وفي البشر إله ليس له ثان، علت كلمته، وارتفع مجده، يطلع مع الشمس بضوئه، وينير الليالي المظلمة بنوره» (ایران در عهد ساسانیان، ص: ۶۰۴) ۔
(³) - تاريخ الأمم والملوك للطبري: ۱۳۷/۲، المطبعة الحسينية الطبعة الأولى بمصر ۔
(⁴) - مراجعه شود به: «تاريخ الأمم والملوك» للطبري، ص: ٩٩۵ ۔
(⁵) - «ایران در عهد ساسانیان»، ص: ۶۱۱ ۔
https://www.tgoop.com/siratalrasool
7⃣7⃣1⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۱۷۷﴾
خسرو پرویز دوّم (۵۹۰-۶۲۸ م):
«خسرو پرویز» فرزند «هرمزچهارم» و نوهٔ «خسرواول، أنوشیروان» (معروف به عادل) بود، عربها به او «کسریٰ أبرویز» میگفتند، مراسم تاجگذاری وی بعد از قتل پدرش در سال ۵۹۰ م، انجام گرفت ۔ «بهرام چوبین» علیه «خسرو» شورش نمود و «خسرو» را شکست داد، او از مملکت «ساسانی» گریخت و به «موریقس» (MAURlCE) امپراطوری «بیزانس»، پناه برد و از او برای استرداد حکومتش تقاضای کمک نمود ۔ «موریقس» با نیروهای بزرگی، «خسرو» را کمک کرد ۔ جنگ خونینی میان «بهرام» و نیروهای «بیزانس» در گرفت ۔ سرانجام «بهرام» شکست خورد و «خسرو» بر تخت نیاکانش، متمکن گردید ۔
«خسرو» در سال ۶۱۲ م بر مملکت «بیزانس» آهنگ هجوم کرد، تا انتقام ولی نعمت و پدر معنوی خود «موریقس» را از «فوقس» (phocas) که غاصب سلطنت قیصر بود، بگیرد ۔ در همین دوران «فوقس» توسط «هرقل» به قتل رسید، اما قتل «فوقس» مانع پیشروی «خسرو» نگردید او تا «قسطنطنیه» پیش رفت و به طرز بیسابقهای مملکت رقیبش را مورد تاخت و تاز قرار داد ۔ در سال ۶۱۵ م پیروزیها و فتوحات او به اوج خود رسید ۔ تا این که بالآخره «هرقل» ایرانیها را از کشورش بیرون راند و بر مرکز مملکت «ساسانی» حملهآور گردید، «خسرو» مجبور شد که پایتخت را ترک نموده به جایگاه امنی پناهنده شود ۔ اما دیری نگذشت که در کودتایی در سال ۶۲۸ م، به قتل رسید ۔ مورخان ایرانی، بر این امر اتفاق نظر دارند که «خسرو دوم» از نظر شکوه و عظمت بزرگترین پادشاه «ایران» بوده است ۔ دولت «ساسانی» در عهد او در آرایش و تمدن و خوشگذرانی و تجمل پرستی به اوج خود رسید ۔ وسعتش به قدری بود که قسمتی از ولایت شمالی غرب «هند» در قلمرو آن داخل شده بود۔(¹)
غرور «خسرو» به حدی رسیده بود که خود را چنین لقب میداد و نامگذاری میکرد: «در میان خدایان انسانی است، فناناپذیر و در میان انسانها خدایی است بینظیر، کلمهاش بلند و مجدش با شکوه، همراه خورشید با نور خود طلوع میکند و شبهای تیره و تار را با نورش روشن میسازد»(²)
در زمان او مملکت «ساسانی» به طرز بیسابقهای ابهت و شکوه یافت، او از تمام پادشاهان گذشته خشنتر، مقتدرتر و دور اندیشتر بود ۔ به طوری که ذکر میکنند از نظر نیرو، توان، فتح، پیروزی، جمعآوری ثروت، گنج و مساعدت روزگار، از همه ملوک گذشته گوی سبقت برده بود، به همین دلیل او را «پرویز» نام نهادند که معنای آن به عربی، «مظفر» یعنی پیروزمند است۔(³)
«خسرو پرویز»، در زمینه تجملپرستی و تشریفات بسیار مبالغه میکرد، خوردنیها و نوشیدنیهای گوناگونی ایجاد کرد(⁴) و در استعمال لوازم آرایشی و عطرها، زیاد اغراق میورزید، در زمان او غذاهای لذیذ و مشروبات پیش رفته و عطرهای دلپذیر، رواج عجیبی پیدا کرده بود، آواز خوانی و رامشگری به اوج خود رسیده بود و مردم به این نوع زندگی مرفه، دلبستگی خاصی پیدا کرده بودند ۔
«خسرو»، در جمعآوری ثروتها و ذخیره اندوزی گنجها، سخت حریص بود ۔ وقتی دارایی وی در سال ۶۰۷ م ۶۰۸ م از ساختمان قدیم به ساختمان جدید در «تیسفون» منتقل کرده شد، مقدار آن ۴۶۸ میلیون مثقال طلا، بود که معادل ۳۷۵ میلیون فرانک طلا است، در سالی که او بر تخت سلطنت جلوس کرد ۔ در انبار وی ۸۸۰ میلیون مثقال طلا وجود داشت،(⁵) این پادشاه ۳۷ سال حکومت کرد و بعد از مرگ وی پسرش «شیرویه»، جانشین وی گردید ۔
منابع:
(¹) - «ایران در عهد ساسانیان»، ص: ۶۰۲ ۔
(²) - في الآلهة إنسان غير فان، وفي البشر إله ليس له ثان، علت كلمته، وارتفع مجده، يطلع مع الشمس بضوئه، وينير الليالي المظلمة بنوره» (ایران در عهد ساسانیان، ص: ۶۰۴) ۔
(³) - تاريخ الأمم والملوك للطبري: ۱۳۷/۲، المطبعة الحسينية الطبعة الأولى بمصر ۔
(⁴) - مراجعه شود به: «تاريخ الأمم والملوك» للطبري، ص: ٩٩۵ ۔
(⁵) - «ایران در عهد ساسانیان»، ص: ۶۱۱ ۔
https://www.tgoop.com/siratalrasool
Telegram
سيرة الرسول(مولوی عبدالرحمن خوافی)
موضوع کانال:
سیرت پیامبر اکرم ﷺ از تولد تا وفات به صورت صوتی
ارائهدهنده:
مولوی عبدالرحمن خوافی
هدف:
معرفی دقیق، مستند و قابل فهم از زندگی پیامبر برای عموم، به ویژه نسل جوان
سیرت پیامبر اکرم ﷺ از تولد تا وفات به صورت صوتی
ارائهدهنده:
مولوی عبدالرحمن خوافی
هدف:
معرفی دقیق، مستند و قابل فهم از زندگی پیامبر برای عموم، به ویژه نسل جوان
🌴🕋🕌
هرروز با مولانا
"باز اندر چشم و دل او گریه یافت
رحمتی بیعلتی در وی بتافت"
صالح آدم بسیار مهربانی بود و با اینکه میدانست آن قوم نابهکار بودند اما رحمتی بدون علت و رحمت بیدلیل و زیادی در دلش به وجود آمده و گریه میکند و در چشم و دل او گریه پدید میآید.
" قطره میبارید و حَیران گشته بود
قطرهی بیعلت از دریای جود"
آنقدر دریای جود و کرم و بخشش او زیاد بود؛ حضرت صالح حکم انسان کامل را دارد. گاهی دل انسان کامل میسوزد که چرا ما اشتباه میکنیم یا مورد عذاب قرار میگیریم.
مضمون این بیت این است این قطرهای که از چشم حضرت صالح میبارید برای منی که انسانی نابکار هستم نشان دهندهی این است که انسان کامل چقدر علاقهمند هدایت ماست و این بخشندگی حضرت صالح را نشان میدهد.
روایتی نیز هست که میگوید اگر میدانستید ما چهقدر به شما مشتاق هستیم و میفهمیدید چهقدر آرزوی بازگشت و هدایت شما را داریم از اشتیاق جان میدادید.
@siratalrasool
هرروز با مولانا
"باز اندر چشم و دل او گریه یافت
رحمتی بیعلتی در وی بتافت"
صالح آدم بسیار مهربانی بود و با اینکه میدانست آن قوم نابهکار بودند اما رحمتی بدون علت و رحمت بیدلیل و زیادی در دلش به وجود آمده و گریه میکند و در چشم و دل او گریه پدید میآید.
" قطره میبارید و حَیران گشته بود
قطرهی بیعلت از دریای جود"
آنقدر دریای جود و کرم و بخشش او زیاد بود؛ حضرت صالح حکم انسان کامل را دارد. گاهی دل انسان کامل میسوزد که چرا ما اشتباه میکنیم یا مورد عذاب قرار میگیریم.
مضمون این بیت این است این قطرهای که از چشم حضرت صالح میبارید برای منی که انسانی نابکار هستم نشان دهندهی این است که انسان کامل چقدر علاقهمند هدایت ماست و این بخشندگی حضرت صالح را نشان میدهد.
روایتی نیز هست که میگوید اگر میدانستید ما چهقدر به شما مشتاق هستیم و میفهمیدید چهقدر آرزوی بازگشت و هدایت شما را داریم از اشتیاق جان میدادید.
@siratalrasool
🌴🕋🕌
ابنعائشه فرموده است: «به آنچه امید نداری از آنچه بدان امید داری امیدوارتر باش؛ چنانکه موسی علیهالسلام به سمت آتش رفت، اما خداوند جبار با او سخن گفت و اورا به پیامبری انتخاب وبه سوی فرعون فرستاد».
ثمار القلوب في المضاف والمنسوب 17/1
@siratalrasool
ابنعائشه فرموده است: «به آنچه امید نداری از آنچه بدان امید داری امیدوارتر باش؛ چنانکه موسی علیهالسلام به سمت آتش رفت، اما خداوند جبار با او سخن گفت و اورا به پیامبری انتخاب وبه سوی فرعون فرستاد».
ثمار القلوب في المضاف والمنسوب 17/1
@siratalrasool
🌴🕋🕌
هر چه تو در دل پنهان داری – از نیک و بد – حق تعالی آن را بر ظاهر تو پیدا گرداند. هرچه بیخ (ریشه) درخت پنهان می خورد، اثر آن در شاخ و برگ ظاهر می شود: سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم (نشان سجود و شکوه بندگی در چهرۀ ایشان آشکار است – فتح – 29-)، سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ (زود باشد که ما بر پیشانی او داغ و نشان نهیم – قلم – 16).
هرکسی بر ضمیر تو مطلع نشود، رنگ روی خود را چه خواهی کردن؟
مولانا
فیه ما فیه
@siratalrasool
هر چه تو در دل پنهان داری – از نیک و بد – حق تعالی آن را بر ظاهر تو پیدا گرداند. هرچه بیخ (ریشه) درخت پنهان می خورد، اثر آن در شاخ و برگ ظاهر می شود: سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم (نشان سجود و شکوه بندگی در چهرۀ ایشان آشکار است – فتح – 29-)، سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ (زود باشد که ما بر پیشانی او داغ و نشان نهیم – قلم – 16).
هرکسی بر ضمیر تو مطلع نشود، رنگ روی خود را چه خواهی کردن؟
مولانا
فیه ما فیه
@siratalrasool
🌴🕋🕌
(هر شب یک نکته قرآنی)
«وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا»
«بر مردم لازم است (که بر یتیمان ستم نکنند و) بترسند از این که انگار خودشان دارند میمیرند و فرزندان درمانده و ناتوانی از پس خود برجای میگذارند و نگران حال ایشان میباشند (که آیا دیگران دربارهی آنان چه روا میدارند؟ پس هم اینک آنچه از مردم انتظار دارند که در حق فرزندانشان انجام دهند، خودشان در حق یتیمان مردم روا دارند و بالِ مهر و محبّت بر سر نوباوگان بیپناه بکشند) پس از خدا بترسند و با یتیمان با متانت و محبّت سخن بگویند.»
(النساء آیه9)
@siratalrasool
(هر شب یک نکته قرآنی)
«وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا»
«بر مردم لازم است (که بر یتیمان ستم نکنند و) بترسند از این که انگار خودشان دارند میمیرند و فرزندان درمانده و ناتوانی از پس خود برجای میگذارند و نگران حال ایشان میباشند (که آیا دیگران دربارهی آنان چه روا میدارند؟ پس هم اینک آنچه از مردم انتظار دارند که در حق فرزندانشان انجام دهند، خودشان در حق یتیمان مردم روا دارند و بالِ مهر و محبّت بر سر نوباوگان بیپناه بکشند) پس از خدا بترسند و با یتیمان با متانت و محبّت سخن بگویند.»
(النساء آیه9)
@siratalrasool
🌴🕋🕌
(حدیث امروز)
«أَحَبُّ الأعمالِ إلى اللهِ إيمانٌ بالله، ثم صِلَةُ الرَّحِمِ، ثم الأمرُ بالمعروفِ والنَّهيُ عن المنكرِ. وأبغضُ الأعمالِ إلى اللهِ الإشراكُ باللهِ ثم قطيعةُ الرَّحِمِ»
(صحيح الجامع ١٦٦)
پیامبر ﷺ فرمودند: دوست داشتنی ترین اعمال نزد خداوند:
ایمان به اللهﷻ سپس صله رحم، سپس امر به معروف و نهی از منکر است،
و زشت ترین اعمال نزد خدا
شرک به خدا، سپس قطع صله رحم است.»
«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»
@siratalrasool
(حدیث امروز)
«أَحَبُّ الأعمالِ إلى اللهِ إيمانٌ بالله، ثم صِلَةُ الرَّحِمِ، ثم الأمرُ بالمعروفِ والنَّهيُ عن المنكرِ. وأبغضُ الأعمالِ إلى اللهِ الإشراكُ باللهِ ثم قطيعةُ الرَّحِمِ»
(صحيح الجامع ١٦٦)
پیامبر ﷺ فرمودند: دوست داشتنی ترین اعمال نزد خداوند:
ایمان به اللهﷻ سپس صله رحم، سپس امر به معروف و نهی از منکر است،
و زشت ترین اعمال نزد خدا
شرک به خدا، سپس قطع صله رحم است.»
«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»
@siratalrasool
سيرة الرسول(مولوی عبدالرحمن خوافی)
🌴🕋🕌 7⃣7⃣1⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۱۷۷﴾ خسرو پرویز دوّم (۵۹۰-۶۲۸ م): «خسرو پرویز» فرزند «هرمزچهارم» و نوهٔ «خسرواول، أنوشیروان» (معروف به عادل) بود، عربها به او «کسریٰ أبرویز» میگفتند، مراسم تاجگذاری وی بعد از قتل پدرش در سال ۵۹۰ م، انجام گرفت ۔ «بهرام…
🌴🕋🕌
8⃣7⃣1⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۱۷۸﴾
مقوقس:
«مقوقس» حکمران «اسکندریه» و نماینده عمومی دولت «بیزانس»، در «مصر» بود، اغلب تاریخ نویسان عرب، نام او را «مقوقس» ذکر کردهاند، امّا در نام حقیقی و کنیهاش، اختلاف زیادی وجود دارد، مؤرّخ «أبو صالح» که تاریخ خود را در سال ششم هجریّ (۱۲۰۰ م) تألیف نموده، نام این حاکم را «جریج بن مینا المقوقس» ذکر نموده است، «ابن خلدون» معتقد است که او از «قبطی» هاست، «مقریزیّ» نام او را «المقوقس الرومیّ» ذکر کرده است ۔
وقتی ایرانیها به «مصر» حمله کردند، حاکم «اسکندریه» که از جانب دولت «بیزانس» گماشته شده بود، و «جوهن دی. المونیر» (John the Almoner) نام داشت ۔ از «اسکندریه» به «قبرس» فرار کرد و همانجا درگذشت، «هرقل» به جای او نماینده دیگری بنام «جورج» منصوب کرد، شاید همین را عربها «جریج» میگویند ۔ «هرقل» ریاست، کلیسای «ملکانی» را نیز به عهده او گذاشت، بعضی دیگر از مؤرّخان میگویند: انتخاب او به این سمت، در سال ۶۲۱ م صورت گرفته است ۔
«آلفرد بتلر» نویسنده کتاب «فتح العرب لمصر» مینویسد:
«عربها معتقد بودند هر حکمرانی که از طرف «بیزانس»ها بعد از پیروزی آنها بر «ایران»، در «مصر» فرمانروا باشد، «مقوقس» لقب داده میشود ۔ این «مقوقس» در آنِ واحد ریاست کلیسا و فرمانروایی «مصر» را به عهده داشت ۔ «جرج» که نماینده دولت «بیزانس» بود، لقب «مقوقس» یافت ۔ طبق اعتقاد این نویسنده «مقوقس»، لقب است نه اسم؛ بعضی دیگر معتقدند که این اسم ریشه «قبطی» دارد و ممکن است یکی از اسقفهای «قبطی»، هنگام تسلط «ایران» بر «مصر»، زمام حکومت را به دست گرفته باشد ۔ قوای «ایران» در سال ۶۲۸ از «مصر» عقب نشینی کردند، اما پیمان صلح در سال ۶۶۸ م به امضاء رسید؛ ممکن است نامه رسول اللّٰه ﷺ در همین برهه از تاریخ به دست «مقوقس» رسیده باشد ۔ یعنی هنگامی که او بطور مستقل، زمامدار حکومت «مصر» شده بود ۔ به همین دلیل حضرت رسول اکرم ﷺ او را به «عظیم القبط» (بزرگ قبطیان) خطاب نموده است ۔
«مصر» از غنیترین و حاصلخیزترین ایالتهای دولت «بیزانس» به شمار میرفت، جمعیت آن نیز بسیار بود ۔ این ایالت از نظر مواد غذایی، پایتخت را تأمین میکرد ۔ فاتح «مصر»، «عمرو بن العاصؓ» (م ۶۳ هـ) که ۱۴ سال بعد از نامه رسول اکرم ﷺ به «مقوقس»، وارد «مصر» شده بود، در نامه خود به امیرالمؤمنین حضرت «عمر بن خطابؓ» در وصف «مصر» چنین نوشته است:
«مصر تربة غبراء وشجرة خضراء، طولها شهر، وعرضها عشر» (¹)
«مصر سرزمینی است که خاک آن غبار آلود، درختانش سرسبز و خرم، مسافت طولش یک ماه و عرضش ده روز است۔)
مطلب دیگری که دلالت بر آبادانی «مصر» و کثرت جمعیت آن دارد، این است که وقتی «عمرو بن العاصؓ»، «مصر» را در سال ۲۰ هـ (۶۴۰ م) فتح کرد، افراد واجد شرایط جزیه را آمارگیری نمود، آمارشان متجاوز از شش میلیون نفر بود۔(²) تعداد رومیها بالغ بر ۱۰۰ هزار نفر بود، در نامه «عمرو بن العاصؓ» به امیرالمؤمنین حضرت «عمر بن خطّابؓ» چنین آمده است:
«أمّا بعد، فإنّي فتحت مدينة لا أصف ما فيها غير أنّي أحصيت فيها أربعة آلاف متنة، بأربعة آلاف حمام، وأربعين ألف يهوديّ، وأربعمئة ملهى للملوك»
«من شهری را فتح کردهام، که از عهده وصف آن بر نمیآیم، صرفاً این قدر میتوانم بگویم که در آنجا ۴۰۰۰ هزار جایگاه مستحکم با ۴۰۰۰ حمام وجود دارد تعداد یهودیان بالغ بر ۴۰۰۰ نفر میباشد ۔ برای پادشاهان ۴۰۰ تفریح گاه در نظر گرفته شده است»(³)
منابع:
(¹) - النجوم الزاهرة، لابن تغري بردي، ج: ١ ص: ٣٢ ۔
(²) - مراجعه شود به: «دائرة المعارف القرن العشرین» از محمد فرید وجدی، ماده «مصر» ۔ ولی مؤلف با توجه به رشد جمعیت در شهرهای مختلف در صحت این آمار تردید دارد زیرا با وجود گذشت زمان، جمعیت مصر هنوز از ۴۰ میلیون تجاوز نکرده است ۔
(³) - حسن المحاضرة؛ للسيوطي ۔
https://www.tgoop.com/siratalrasool
8⃣7⃣1⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۱۷۸﴾
مقوقس:
«مقوقس» حکمران «اسکندریه» و نماینده عمومی دولت «بیزانس»، در «مصر» بود، اغلب تاریخ نویسان عرب، نام او را «مقوقس» ذکر کردهاند، امّا در نام حقیقی و کنیهاش، اختلاف زیادی وجود دارد، مؤرّخ «أبو صالح» که تاریخ خود را در سال ششم هجریّ (۱۲۰۰ م) تألیف نموده، نام این حاکم را «جریج بن مینا المقوقس» ذکر نموده است، «ابن خلدون» معتقد است که او از «قبطی» هاست، «مقریزیّ» نام او را «المقوقس الرومیّ» ذکر کرده است ۔
وقتی ایرانیها به «مصر» حمله کردند، حاکم «اسکندریه» که از جانب دولت «بیزانس» گماشته شده بود، و «جوهن دی. المونیر» (John the Almoner) نام داشت ۔ از «اسکندریه» به «قبرس» فرار کرد و همانجا درگذشت، «هرقل» به جای او نماینده دیگری بنام «جورج» منصوب کرد، شاید همین را عربها «جریج» میگویند ۔ «هرقل» ریاست، کلیسای «ملکانی» را نیز به عهده او گذاشت، بعضی دیگر از مؤرّخان میگویند: انتخاب او به این سمت، در سال ۶۲۱ م صورت گرفته است ۔
«آلفرد بتلر» نویسنده کتاب «فتح العرب لمصر» مینویسد:
«عربها معتقد بودند هر حکمرانی که از طرف «بیزانس»ها بعد از پیروزی آنها بر «ایران»، در «مصر» فرمانروا باشد، «مقوقس» لقب داده میشود ۔ این «مقوقس» در آنِ واحد ریاست کلیسا و فرمانروایی «مصر» را به عهده داشت ۔ «جرج» که نماینده دولت «بیزانس» بود، لقب «مقوقس» یافت ۔ طبق اعتقاد این نویسنده «مقوقس»، لقب است نه اسم؛ بعضی دیگر معتقدند که این اسم ریشه «قبطی» دارد و ممکن است یکی از اسقفهای «قبطی»، هنگام تسلط «ایران» بر «مصر»، زمام حکومت را به دست گرفته باشد ۔ قوای «ایران» در سال ۶۲۸ از «مصر» عقب نشینی کردند، اما پیمان صلح در سال ۶۶۸ م به امضاء رسید؛ ممکن است نامه رسول اللّٰه ﷺ در همین برهه از تاریخ به دست «مقوقس» رسیده باشد ۔ یعنی هنگامی که او بطور مستقل، زمامدار حکومت «مصر» شده بود ۔ به همین دلیل حضرت رسول اکرم ﷺ او را به «عظیم القبط» (بزرگ قبطیان) خطاب نموده است ۔
«مصر» از غنیترین و حاصلخیزترین ایالتهای دولت «بیزانس» به شمار میرفت، جمعیت آن نیز بسیار بود ۔ این ایالت از نظر مواد غذایی، پایتخت را تأمین میکرد ۔ فاتح «مصر»، «عمرو بن العاصؓ» (م ۶۳ هـ) که ۱۴ سال بعد از نامه رسول اکرم ﷺ به «مقوقس»، وارد «مصر» شده بود، در نامه خود به امیرالمؤمنین حضرت «عمر بن خطابؓ» در وصف «مصر» چنین نوشته است:
«مصر تربة غبراء وشجرة خضراء، طولها شهر، وعرضها عشر» (¹)
«مصر سرزمینی است که خاک آن غبار آلود، درختانش سرسبز و خرم، مسافت طولش یک ماه و عرضش ده روز است۔)
مطلب دیگری که دلالت بر آبادانی «مصر» و کثرت جمعیت آن دارد، این است که وقتی «عمرو بن العاصؓ»، «مصر» را در سال ۲۰ هـ (۶۴۰ م) فتح کرد، افراد واجد شرایط جزیه را آمارگیری نمود، آمارشان متجاوز از شش میلیون نفر بود۔(²) تعداد رومیها بالغ بر ۱۰۰ هزار نفر بود، در نامه «عمرو بن العاصؓ» به امیرالمؤمنین حضرت «عمر بن خطّابؓ» چنین آمده است:
«أمّا بعد، فإنّي فتحت مدينة لا أصف ما فيها غير أنّي أحصيت فيها أربعة آلاف متنة، بأربعة آلاف حمام، وأربعين ألف يهوديّ، وأربعمئة ملهى للملوك»
«من شهری را فتح کردهام، که از عهده وصف آن بر نمیآیم، صرفاً این قدر میتوانم بگویم که در آنجا ۴۰۰۰ هزار جایگاه مستحکم با ۴۰۰۰ حمام وجود دارد تعداد یهودیان بالغ بر ۴۰۰۰ نفر میباشد ۔ برای پادشاهان ۴۰۰ تفریح گاه در نظر گرفته شده است»(³)
منابع:
(¹) - النجوم الزاهرة، لابن تغري بردي، ج: ١ ص: ٣٢ ۔
(²) - مراجعه شود به: «دائرة المعارف القرن العشرین» از محمد فرید وجدی، ماده «مصر» ۔ ولی مؤلف با توجه به رشد جمعیت در شهرهای مختلف در صحت این آمار تردید دارد زیرا با وجود گذشت زمان، جمعیت مصر هنوز از ۴۰ میلیون تجاوز نکرده است ۔
(³) - حسن المحاضرة؛ للسيوطي ۔
https://www.tgoop.com/siratalrasool
Telegram
سيرة الرسول(مولوی عبدالرحمن خوافی)
موضوع کانال:
سیرت پیامبر اکرم ﷺ از تولد تا وفات به صورت صوتی
ارائهدهنده:
مولوی عبدالرحمن خوافی
هدف:
معرفی دقیق، مستند و قابل فهم از زندگی پیامبر برای عموم، به ویژه نسل جوان
سیرت پیامبر اکرم ﷺ از تولد تا وفات به صورت صوتی
ارائهدهنده:
مولوی عبدالرحمن خوافی
هدف:
معرفی دقیق، مستند و قابل فهم از زندگی پیامبر برای عموم، به ویژه نسل جوان
🌴🕋🕌
هرروز با مولانا
جمله بی قراری ات از طلب قرار توست
طالب بی قرار شو تا که قرار آیدت
مثلا کسی که عاشق کوهنوردی است. اگر فقط به فکر رسیدن به قله باشد (طلب قرار)، تمام راه برایش خستهکننده و مملو از بیقراری است. اما اگر عاشق خودِ کوهنوردی باشد و از هر قدم لذت ببرد (طالب بیقرار شود)، در همین مسیر به آرامش و لذتی عمیق میرسد و در نهایت نیز به قله خواهد رسید.
@siratalrasool
هرروز با مولانا
جمله بی قراری ات از طلب قرار توست
طالب بی قرار شو تا که قرار آیدت
مثلا کسی که عاشق کوهنوردی است. اگر فقط به فکر رسیدن به قله باشد (طلب قرار)، تمام راه برایش خستهکننده و مملو از بیقراری است. اما اگر عاشق خودِ کوهنوردی باشد و از هر قدم لذت ببرد (طالب بیقرار شود)، در همین مسیر به آرامش و لذتی عمیق میرسد و در نهایت نیز به قله خواهد رسید.
@siratalrasool
🌴🕋🕌
اگر سردمداران و جنگ طلبان و جنگ افروزان هر دورانی خود و خانواده شان در خط مقدم جبهه های جنگ بودند چنین اتفاقاتی در تاریخ بشریت قطعا کمتر رخ میداد
آیا خواهد آمد روزی که ، به هر مناسبتی که هست، تمام جنگها نه برای لحظات کوتاهی، بلکه برای همیشه تمام بشوند و دنیای سراسر امنیت و آرامش و انسانیت در کل جهان داشته باشیم؟!؟!
به امید انروز...
@siratalrasool
اگر سردمداران و جنگ طلبان و جنگ افروزان هر دورانی خود و خانواده شان در خط مقدم جبهه های جنگ بودند چنین اتفاقاتی در تاریخ بشریت قطعا کمتر رخ میداد
آیا خواهد آمد روزی که ، به هر مناسبتی که هست، تمام جنگها نه برای لحظات کوتاهی، بلکه برای همیشه تمام بشوند و دنیای سراسر امنیت و آرامش و انسانیت در کل جهان داشته باشیم؟!؟!
به امید انروز...
@siratalrasool
🌴🕋🕌
خلاصه زندگی بعضى از ما از زبان مولانا
آن یکی خر داشت، پالانش نبود
یافت پالان، گرگ خر را در ربود!
کوزه بودش، آب مینامد به دست
آب را چون یافت، خود کوزه شکست!
@siratalrasool
خلاصه زندگی بعضى از ما از زبان مولانا
آن یکی خر داشت، پالانش نبود
یافت پالان، گرگ خر را در ربود!
کوزه بودش، آب مینامد به دست
آب را چون یافت، خود کوزه شکست!
@siratalrasool
🌴🕋🕌
سؤال شرعی
ایستادن خردسالان در صف بزرگسالان در نماز چه حکمی دارد؟
جواب
طبق نظر علمای متقدم، بهتر است خردسالان پشت سر بزرگسالان بایستند.
اما امروزه به دلیل اینکه زنان معمولاً پشت سر کودکان نیستند و نظارت مستقیم روی آنها کمتر است، برای رفع دغدغه والدین، بهتر است خردسالان کنار بزرگترهای خود در صف بزرگسالان بایستند تا با آرامش نماز اقامه شود و نظم مسجد حفظ گردد.
(محمودالفتاوی 2/72)
@siratalrasool
سؤال شرعی
ایستادن خردسالان در صف بزرگسالان در نماز چه حکمی دارد؟
جواب
طبق نظر علمای متقدم، بهتر است خردسالان پشت سر بزرگسالان بایستند.
اما امروزه به دلیل اینکه زنان معمولاً پشت سر کودکان نیستند و نظارت مستقیم روی آنها کمتر است، برای رفع دغدغه والدین، بهتر است خردسالان کنار بزرگترهای خود در صف بزرگسالان بایستند تا با آرامش نماز اقامه شود و نظم مسجد حفظ گردد.
(محمودالفتاوی 2/72)
@siratalrasool
🌴🕋🕌
(هر شب یک نکته قرآنی)
«قُلْ مَن بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيْهِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ»
«بگو: آیا چه کسی فرماندهی بزرگ همهچیز را در دست دارد (و ملک فراخ کائنات و حکومت مطلقه بر موجودات، از آن او است؟) و او کسی است که پناه میدهد (هر که را بخواهد) و کسی را (نمیتوان) از (عذاب) او پناه داد، اگر فهمیده و آگاهید؟!»
(سوره مؤمنون آیه 88)
@siratalrasool
(هر شب یک نکته قرآنی)
«قُلْ مَن بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيْهِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ»
«بگو: آیا چه کسی فرماندهی بزرگ همهچیز را در دست دارد (و ملک فراخ کائنات و حکومت مطلقه بر موجودات، از آن او است؟) و او کسی است که پناه میدهد (هر که را بخواهد) و کسی را (نمیتوان) از (عذاب) او پناه داد، اگر فهمیده و آگاهید؟!»
(سوره مؤمنون آیه 88)
@siratalrasool
🌴🕋🕌
(حدیث امروز)
حق مسلمان بر مسلمان:
عن أبي هريرة رضي الله عنه : أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال:«حقُّ المُسلمِ على المُسلمِ خمسٌّ: ردُّ السلام، وعِيَادَةُ المريض، واتباع الجنائز، وإجابة الدَّعوة، وتَشميتُ العاطِس».
(متفق علیه)
ابو هريره رضى الله عنه از رسول الله (صلى الله عليه و سلم) روايت مى كند كه فرموده اند:
«حق مسلمان بر مسلمان، پنج مورد است: ۱- جواب سلام،
۲- عيادت بيمار،
۳- همراهى جنازه،
۴- قبولى دعوت،
۵- و دعا براى عطسه كننده.»
«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»
@siratalrasool
(حدیث امروز)
حق مسلمان بر مسلمان:
عن أبي هريرة رضي الله عنه : أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال:«حقُّ المُسلمِ على المُسلمِ خمسٌّ: ردُّ السلام، وعِيَادَةُ المريض، واتباع الجنائز، وإجابة الدَّعوة، وتَشميتُ العاطِس».
(متفق علیه)
ابو هريره رضى الله عنه از رسول الله (صلى الله عليه و سلم) روايت مى كند كه فرموده اند:
«حق مسلمان بر مسلمان، پنج مورد است: ۱- جواب سلام،
۲- عيادت بيمار،
۳- همراهى جنازه،
۴- قبولى دعوت،
۵- و دعا براى عطسه كننده.»
«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»
@siratalrasool
سيرة الرسول(مولوی عبدالرحمن خوافی)
🌴🕋🕌 8⃣7⃣1⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۱۷۸﴾ مقوقس: «مقوقس» حکمران «اسکندریه» و نماینده عمومی دولت «بیزانس»، در «مصر» بود، اغلب تاریخ نویسان عرب، نام او را «مقوقس» ذکر کردهاند، امّا در نام حقیقی و کنیهاش، اختلاف زیادی وجود دارد، مؤرّخ «أبو صالح» که تاریخ خود…
🌴🕋🕌
9⃣7⃣1⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۱۷۹﴾
نجاشِی:
این کشور از قدیم الایام به نام «حبشه یا «اتیوپی» (Ethiopia) نامیده میشود ۔ و از مناطق آفریقای شرقی، به شمار میآید که در قسمت جنوب غربی دریای «سرخ» قرار دارد ۔ تعیین مرزهای آن روز «حبشه» مشکل است ۔ حکومتش از باستانیترین حکومتهای، جهان است ۔ در تواریخ و اخبار یهود آمده است که ملکهٔ «سبا» در «حبشه» سکونت میکرد و فرزندان «سلیمانؑ» پیوسته بر «حبشه» حکومت میکردند، آغاز سکونت یهود در «حبشه» بعد از ویرانی «هیکل سلیمان» صورت گرفته است، مسیحیت از قرن چهارم میلادی در «حبشه» انتشار یافت، وقتی پادشاه «یمن» مسیحیان را در کشور خود مورد ظلم و ستم قرار داد، «جستینین اول»، از پادشاه «حبشه» خواست که به یاری مسیحیان «یمن» بشتابد، به همین دلیل پادشاه «حبشه» در سال ۵۲۵ م بر «یمن» حمله کرد و آن را تحت سلطه خود قرار داد، تسلط «حبشه» بر «یمن» حدود پنجاه سال، طول کشید ۔ در همین دوران بود که «ابرهه» پادشاه «یمن» که دست نشانده «حبشه» بود به قصد تخریب کعبه، به «مکه» تهاجم آورد و حادثه «فیل» اتفاق افتاد ۔
پایتخت «حبشه» «آکسیوم» بود، حکومت «حبشه» یک دولت مستقل بود، که زیر بار هیچ حکومت بیگانهای نمیرفت و به کسی خراج و مالیات نمیداد، ارتباط آن با امپراطوری «بیزانس» فقط از طریق دوستی و مشارکت در دین مسیحی بود، دلیل این مدعا این است که «جستینین» امپراطوری «بیزانس» در نیمه قرن سوم مسیحی، شخصی به نام «جولیان»را به عنوان سفیر به کشور «حبشه» فرستاد۔(¹)
«دی لیکی الیری» در کتاب خود «العرب قبل محمد» مینویسد: «حبشه» از سال ۵۲۲ م تا ظهور اسلام، بر تجارت و بازرگانی شرق اقیانوس «احمر» و «افریقا» بلکه تجارت «هند»، نیز مسلط بود»۔(²)
پادشاهان «حبشه» همواره به لقب «نجاشی» (Nagusa. Nagashi) ملقب میشدند ۔ اما اقوال و روایات، در مورد تعیین این «نجاشی» که مخاطب نامه رسول اللّٰه ﷺ است و به اسلام دعوت شده بود، اختلاف دارند ۔
اما وجود دو شخصیت جداگانه از نظر تاریخ مسلم است؛ اولی آن شخصی بود که مسلمانان در سال پنجم بعثت نبوی به سوی او هجرت کردند و «جعفر بن أبیطالبؓ» نیز در میان آنها بود، البته بسیار بعید به نظر میرسد که رسول اکرم ﷺ به سوی این «نجاشی» نامه نوشته و او را به اسلام دعوت کرده باشد، زیرا هنوز شرایط آن روز چنین کاری را ایجاب نمیکرد و وقتش فرا نرسیده بود ۔ همچنین ما سراغ نداریم که رسول اکرم ﷺ قبل از هجرت، به احدی از پادشاهان نامهای نوشته و او را به اسلام دعوت کرده باشد ۔ خواسته رسول اکرم ﷺ و مسلمانان از این «نجاشی» فقط این بود که مسلمانان مظلوم را به عنوان پناهنده، در کشور خود بپذیرد ۔
از روایاتی که «ابن هشام» و دیگران در کتب سيره نقل کردهاند، چنین بر میآید که ایمان در قلب این «نجاشی» داخل شده بود ۔ او اعتقاد داشت که «عیسی بن مریمؑ» بنده خدا و رسول او و کلمهاش است که خداوند متعال به «مریم» القا کرده بود ۔
اما آن «نجاشی» که رسول اکرم ﷺ به سوی وی نامه نوشت و او را به اسلام دعوت کرد، طبق نظر «حافظ ابن کثیر»، کسی است که بعد از «نجاشی» مسلمان، زمام امور را به دست گرفته بود ۔
«ابن کثیر» میگوید: «رسول اکرم ﷺ قبل از فتح «مکه»، همزمان با نامههای دیگر پادشاهان به سوی این «نجاشی» نامهای نوشت و او را به دین اسلام دعوت نمود۔»
به نظر ما، راجح این است که این «نجاشی» همان فردی است که اسلام آورد و رسول اللّٰه ﷺ خبر مرگ او را به مسلمانان ابلاغ نمود و بر وی نماز جنازه (غائبانه) خواند ۔
«اُبی» در شرح مسلم از «واقدی» و سیره نگاران دیگر نقل کرده است:
«این همان «نجاشی» است که رسول اکرم ﷺ در رجب سال نهم هجرت بعد از بازگشت از «تبوک» بر او نماز جنازه خواند۔(³)
طبق توضیح فوق، میتوان تمام روایات را جمع نمود و قراین نیز بر همین مطلب دلالت دارد ۔ و اللّٰه اعلم ۔
منابع:
(¹) - A. H. M. Jons. & Eliyzabeth. Monroe: AHistoy of Abissinea. (oxford) ۱۹۳۵) P. ۶۳.
(²) - Arabea. Before Mohammad "(London. ۱۹۲۷) p. ۱۲۰.
(³) - صحیح مسلم، طبع مصر، ج: ۵ ص: ۱۶۶ ۔
https://www.tgoop.com/siratalrasool
9⃣7⃣1⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۱۷۹﴾
نجاشِی:
این کشور از قدیم الایام به نام «حبشه یا «اتیوپی» (Ethiopia) نامیده میشود ۔ و از مناطق آفریقای شرقی، به شمار میآید که در قسمت جنوب غربی دریای «سرخ» قرار دارد ۔ تعیین مرزهای آن روز «حبشه» مشکل است ۔ حکومتش از باستانیترین حکومتهای، جهان است ۔ در تواریخ و اخبار یهود آمده است که ملکهٔ «سبا» در «حبشه» سکونت میکرد و فرزندان «سلیمانؑ» پیوسته بر «حبشه» حکومت میکردند، آغاز سکونت یهود در «حبشه» بعد از ویرانی «هیکل سلیمان» صورت گرفته است، مسیحیت از قرن چهارم میلادی در «حبشه» انتشار یافت، وقتی پادشاه «یمن» مسیحیان را در کشور خود مورد ظلم و ستم قرار داد، «جستینین اول»، از پادشاه «حبشه» خواست که به یاری مسیحیان «یمن» بشتابد، به همین دلیل پادشاه «حبشه» در سال ۵۲۵ م بر «یمن» حمله کرد و آن را تحت سلطه خود قرار داد، تسلط «حبشه» بر «یمن» حدود پنجاه سال، طول کشید ۔ در همین دوران بود که «ابرهه» پادشاه «یمن» که دست نشانده «حبشه» بود به قصد تخریب کعبه، به «مکه» تهاجم آورد و حادثه «فیل» اتفاق افتاد ۔
پایتخت «حبشه» «آکسیوم» بود، حکومت «حبشه» یک دولت مستقل بود، که زیر بار هیچ حکومت بیگانهای نمیرفت و به کسی خراج و مالیات نمیداد، ارتباط آن با امپراطوری «بیزانس» فقط از طریق دوستی و مشارکت در دین مسیحی بود، دلیل این مدعا این است که «جستینین» امپراطوری «بیزانس» در نیمه قرن سوم مسیحی، شخصی به نام «جولیان»را به عنوان سفیر به کشور «حبشه» فرستاد۔(¹)
«دی لیکی الیری» در کتاب خود «العرب قبل محمد» مینویسد: «حبشه» از سال ۵۲۲ م تا ظهور اسلام، بر تجارت و بازرگانی شرق اقیانوس «احمر» و «افریقا» بلکه تجارت «هند»، نیز مسلط بود»۔(²)
پادشاهان «حبشه» همواره به لقب «نجاشی» (Nagusa. Nagashi) ملقب میشدند ۔ اما اقوال و روایات، در مورد تعیین این «نجاشی» که مخاطب نامه رسول اللّٰه ﷺ است و به اسلام دعوت شده بود، اختلاف دارند ۔
اما وجود دو شخصیت جداگانه از نظر تاریخ مسلم است؛ اولی آن شخصی بود که مسلمانان در سال پنجم بعثت نبوی به سوی او هجرت کردند و «جعفر بن أبیطالبؓ» نیز در میان آنها بود، البته بسیار بعید به نظر میرسد که رسول اکرم ﷺ به سوی این «نجاشی» نامه نوشته و او را به اسلام دعوت کرده باشد، زیرا هنوز شرایط آن روز چنین کاری را ایجاب نمیکرد و وقتش فرا نرسیده بود ۔ همچنین ما سراغ نداریم که رسول اکرم ﷺ قبل از هجرت، به احدی از پادشاهان نامهای نوشته و او را به اسلام دعوت کرده باشد ۔ خواسته رسول اکرم ﷺ و مسلمانان از این «نجاشی» فقط این بود که مسلمانان مظلوم را به عنوان پناهنده، در کشور خود بپذیرد ۔
از روایاتی که «ابن هشام» و دیگران در کتب سيره نقل کردهاند، چنین بر میآید که ایمان در قلب این «نجاشی» داخل شده بود ۔ او اعتقاد داشت که «عیسی بن مریمؑ» بنده خدا و رسول او و کلمهاش است که خداوند متعال به «مریم» القا کرده بود ۔
اما آن «نجاشی» که رسول اکرم ﷺ به سوی وی نامه نوشت و او را به اسلام دعوت کرد، طبق نظر «حافظ ابن کثیر»، کسی است که بعد از «نجاشی» مسلمان، زمام امور را به دست گرفته بود ۔
«ابن کثیر» میگوید: «رسول اکرم ﷺ قبل از فتح «مکه»، همزمان با نامههای دیگر پادشاهان به سوی این «نجاشی» نامهای نوشت و او را به دین اسلام دعوت نمود۔»
به نظر ما، راجح این است که این «نجاشی» همان فردی است که اسلام آورد و رسول اللّٰه ﷺ خبر مرگ او را به مسلمانان ابلاغ نمود و بر وی نماز جنازه (غائبانه) خواند ۔
«اُبی» در شرح مسلم از «واقدی» و سیره نگاران دیگر نقل کرده است:
«این همان «نجاشی» است که رسول اکرم ﷺ در رجب سال نهم هجرت بعد از بازگشت از «تبوک» بر او نماز جنازه خواند۔(³)
طبق توضیح فوق، میتوان تمام روایات را جمع نمود و قراین نیز بر همین مطلب دلالت دارد ۔ و اللّٰه اعلم ۔
منابع:
(¹) - A. H. M. Jons. & Eliyzabeth. Monroe: AHistoy of Abissinea. (oxford) ۱۹۳۵) P. ۶۳.
(²) - Arabea. Before Mohammad "(London. ۱۹۲۷) p. ۱۲۰.
(³) - صحیح مسلم، طبع مصر، ج: ۵ ص: ۱۶۶ ۔
https://www.tgoop.com/siratalrasool
Telegram
سيرة الرسول(مولوی عبدالرحمن خوافی)
موضوع کانال:
سیرت پیامبر اکرم ﷺ از تولد تا وفات به صورت صوتی
ارائهدهنده:
مولوی عبدالرحمن خوافی
هدف:
معرفی دقیق، مستند و قابل فهم از زندگی پیامبر برای عموم، به ویژه نسل جوان
سیرت پیامبر اکرم ﷺ از تولد تا وفات به صورت صوتی
ارائهدهنده:
مولوی عبدالرحمن خوافی
هدف:
معرفی دقیق، مستند و قابل فهم از زندگی پیامبر برای عموم، به ویژه نسل جوان
🌴🕋🕌
هرروز با مولانا
دید خود مگذار از دید خسان
که به مردارت کشند این کرکسان
دید خود چیه؟
دید خسان چیه؟
مردار چیه؟
کرکسان کیا هستند؟
چگونه کرکسان ما را به مردار میکشانند؟
@siratalrasool
هرروز با مولانا
دید خود مگذار از دید خسان
که به مردارت کشند این کرکسان
دید خود چیه؟
دید خسان چیه؟
مردار چیه؟
کرکسان کیا هستند؟
چگونه کرکسان ما را به مردار میکشانند؟
@siratalrasool
Audio
🌴🕋🕌
3⃣درس سوم :اوضاع جزیره العرب قبل بعثت،
در این درس باشما این مطالب را مرور خواهیم کرد
1- عرب پیش از اسلام از لحاظ نسب وریشه به کجا وصل میشد؟
2-چه ادیانی قبل بعثت پیامبر اکرم در جامعه عرب حاکم و مشغول فعالیت بودند،؟
3-اسباب و علل انتشار ادیان قبلی یعنی یهودیت و مسیحیت در شبه جزیره عربستان متوجه خواهیم شد که چرا مورد استقبال واقع نشد؟
4-وضعیت اجتماعی عرب پیش از اسلام چگونه بود،؟
5-نیاز عرب به دین آسمانی و نجات بخش چقدر احساس می شد؟
همه این مسائل دست به دست هم داده تا زمینه ظهور پیامبر رحمت در جزیره العرب اتفاق بیفتد لذا باتوجه به ارتباط موضوعات به یک دیگر از اعضای گرامی تقاضا میگردد که کلیب ها را با دقت استماع نمایند،
( در نشر خیر و خوبی ها سهیم باشید مولوی عبدالرحمن خوافی کانال سيرة الرسول باخرز)
@siratalrasool
3⃣درس سوم :اوضاع جزیره العرب قبل بعثت،
در این درس باشما این مطالب را مرور خواهیم کرد
1- عرب پیش از اسلام از لحاظ نسب وریشه به کجا وصل میشد؟
2-چه ادیانی قبل بعثت پیامبر اکرم در جامعه عرب حاکم و مشغول فعالیت بودند،؟
3-اسباب و علل انتشار ادیان قبلی یعنی یهودیت و مسیحیت در شبه جزیره عربستان متوجه خواهیم شد که چرا مورد استقبال واقع نشد؟
4-وضعیت اجتماعی عرب پیش از اسلام چگونه بود،؟
5-نیاز عرب به دین آسمانی و نجات بخش چقدر احساس می شد؟
همه این مسائل دست به دست هم داده تا زمینه ظهور پیامبر رحمت در جزیره العرب اتفاق بیفتد لذا باتوجه به ارتباط موضوعات به یک دیگر از اعضای گرامی تقاضا میگردد که کلیب ها را با دقت استماع نمایند،
( در نشر خیر و خوبی ها سهیم باشید مولوی عبدالرحمن خوافی کانال سيرة الرسول باخرز)
@siratalrasool
🌴🕋🕌
در لحظاتی که روح یک انسان راهی سفر بیبازگشت میشود، حقایقی آشکار میشود که شاید در ازدحام دنیا آن را نادیده گرفته باشیم. در این لحظات، هیچ صدایی جز صدای قلب نیست، و هیچ پناهی جز آغوش بیپایان خداوند.
روحی که به سوی مقصد ازلی حرکت میکند، گویی از بند زمان و مکان آزاد میشود. نه دستهای محبتآمیز و نه اشکهای جاری نمیتوانند آن را بازگردانند. همه چیز از اختیار ما خارج است. تنها چیزی که باقی میماند، آن پیوندی است که با خالق بستهایم، ریسمانی که هیچ طوفانی نمیتواند آن را از هم بگسلد.
اینجا، حقیقتی بزرگ رخ مینماید: هیچکس جز او برای شما نمیماند. هیچکس توانایی بخشیدن آرامش به شما را ندارد، جز فرشتگان رحمتش که مأمور همراهیتان هستند.
پس چرا دل به دنیایی ببندیم که ما را در لحظهای چنین تنها میگذارد؟ چرا به ریسمانی چنگ نزنیم که استوارترین است و ما را از افتادن نجات میدهد؟
آری، راه همان است که او نشان داده؛ با او بودن، به او دل بستن و از او خواستن. او بهترین سرپرست است و زیباترین فرجام، برای آنهایی است که دل و جانشان را به او سپردهاند.
نمیشود به خدا ایمان داشته باشیم ولی از مرگ بترسیم
@siratalrasool
در لحظاتی که روح یک انسان راهی سفر بیبازگشت میشود، حقایقی آشکار میشود که شاید در ازدحام دنیا آن را نادیده گرفته باشیم. در این لحظات، هیچ صدایی جز صدای قلب نیست، و هیچ پناهی جز آغوش بیپایان خداوند.
روحی که به سوی مقصد ازلی حرکت میکند، گویی از بند زمان و مکان آزاد میشود. نه دستهای محبتآمیز و نه اشکهای جاری نمیتوانند آن را بازگردانند. همه چیز از اختیار ما خارج است. تنها چیزی که باقی میماند، آن پیوندی است که با خالق بستهایم، ریسمانی که هیچ طوفانی نمیتواند آن را از هم بگسلد.
اینجا، حقیقتی بزرگ رخ مینماید: هیچکس جز او برای شما نمیماند. هیچکس توانایی بخشیدن آرامش به شما را ندارد، جز فرشتگان رحمتش که مأمور همراهیتان هستند.
پس چرا دل به دنیایی ببندیم که ما را در لحظهای چنین تنها میگذارد؟ چرا به ریسمانی چنگ نزنیم که استوارترین است و ما را از افتادن نجات میدهد؟
آری، راه همان است که او نشان داده؛ با او بودن، به او دل بستن و از او خواستن. او بهترین سرپرست است و زیباترین فرجام، برای آنهایی است که دل و جانشان را به او سپردهاند.
نمیشود به خدا ایمان داشته باشیم ولی از مرگ بترسیم
@siratalrasool
🌴🕋🕌
(حدیث امروز)
فضیلٺ نماز جمعه:
عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رضی الله عنه أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ قَالَ: «مَنِ اغْتَسَلَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ غُسْلَ الْجَنَابَةِ ثُمَّ رَاحَ فَكَأَنَّمَا قَرَّبَ بَدَنَةً، وَمَنْ رَاحَ فِي السَّاعَةِ الثَّانِيَةِ فَكَأَنَّمَا قَرَّبَ بَقَرَةً، وَمَنْ رَاحَ فِي السَّاعَةِ الثَّالِثَةِ فَكَأَنَّمَا قَرَّبَ كَبْشًا أَقْرَنَ، وَمَنْ رَاحَ فِي السَّاعَةِ الرَّابِعَةِ فَكَأَنَّمَا قَرَّبَ دَجَاجَةً، وَمَنْ رَاحَ فِي السَّاعَةِ الْخَامِسَةِ فَكَأَنَّمَا قَرَّبَ بَيْضَةً، فَإِذَا خَرَجَ الإِمَامُ حَضَرَتِ الْمَلائِكَةُ يَسْتَمِعُونَ الذِّكْرَ».
ابو هريره رضی الله عنه روايت مي كند كه رسول الله ﷺ فرمود: «هركس، روز جمعه مانند غسل جنابت، غسل نمايد و اول وقت براي نماز جمعه برود، گويا شتري صدقه نموده است. و هر كس، بعد از آن، برود، گويا گاوي صدقه نموده است. و هر كس، بعد از آن، برود، گويا قوچي صدقه نموده است. و هر كس، بعد ازآن، برود، گويا يك مرغ صدقه نموده است. و هر كس، بعد از آن، برود، گويا يك تخممرغ صدقه نموده است. ولي زماني كه امام براي ايراد خطبه برخيزد، فرشتگان (قلم و كاغذ خود را جمع كرده) به خطبه گوش مي دهند.»
«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»
@siratalrasool
(حدیث امروز)
فضیلٺ نماز جمعه:
عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رضی الله عنه أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ قَالَ: «مَنِ اغْتَسَلَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ غُسْلَ الْجَنَابَةِ ثُمَّ رَاحَ فَكَأَنَّمَا قَرَّبَ بَدَنَةً، وَمَنْ رَاحَ فِي السَّاعَةِ الثَّانِيَةِ فَكَأَنَّمَا قَرَّبَ بَقَرَةً، وَمَنْ رَاحَ فِي السَّاعَةِ الثَّالِثَةِ فَكَأَنَّمَا قَرَّبَ كَبْشًا أَقْرَنَ، وَمَنْ رَاحَ فِي السَّاعَةِ الرَّابِعَةِ فَكَأَنَّمَا قَرَّبَ دَجَاجَةً، وَمَنْ رَاحَ فِي السَّاعَةِ الْخَامِسَةِ فَكَأَنَّمَا قَرَّبَ بَيْضَةً، فَإِذَا خَرَجَ الإِمَامُ حَضَرَتِ الْمَلائِكَةُ يَسْتَمِعُونَ الذِّكْرَ».
ابو هريره رضی الله عنه روايت مي كند كه رسول الله ﷺ فرمود: «هركس، روز جمعه مانند غسل جنابت، غسل نمايد و اول وقت براي نماز جمعه برود، گويا شتري صدقه نموده است. و هر كس، بعد از آن، برود، گويا گاوي صدقه نموده است. و هر كس، بعد از آن، برود، گويا قوچي صدقه نموده است. و هر كس، بعد ازآن، برود، گويا يك مرغ صدقه نموده است. و هر كس، بعد از آن، برود، گويا يك تخممرغ صدقه نموده است. ولي زماني كه امام براي ايراد خطبه برخيزد، فرشتگان (قلم و كاغذ خود را جمع كرده) به خطبه گوش مي دهند.»
«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»
@siratalrasool