SIRATALRASOOL Telegram 15687
سيرة الرسول(مولوی عبدالرحمن خوافی)
«قیصر»، بعد از این مصاحبه و اظهار نظرها، به بزرگان «روم» اجازه داد که وارد کاخ شوند و آنگاه دستور داد، دروازه‌ها بسته شود ۔ بعد رو به حضار کرد و چنین ایراد سخن نمود: «ای مردم «روم»! اگر می‌خواهید به رستگاری و سعادت برسید و کشورتان پایدار بماند، با این پیامبر…
🌴🕋🕌
2⃣8⃣1⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۱۸۲﴾

أریسیین چه کسانی بودند؟:

در نامه‌ای که به سوی قیصر «روم»، «هرقل» نوشته شده «أریسیین» یا «یریسیین» بر حسب اختلاف روایات وارد شده است، در صورتی که این کلمه در نامه‌های دیگران نیامده است ۔ گفتار معروف در این باره این است که «الأریسیین» جمع «أریسی» است و منظور از آن، زیر دستان و خدمتگزاران و دهقانان هستند۔(¹)
علامه «ابن منظور» در «لسان العرب» از «ثعلب» نقل کرده است که «الأرس»؛ یعنی «الأصل» و «أریس» یعنی «الأکار»، (دهقان و کشاورز) و از «ابن الأعرابی» نقل کرده است ۔ که «أرس یأرس أرْساً إذا صار أریساً» و «أرّس یؤرّس تأريساً إذا صار أکاراً» و از «أبو عبیده» نقل کرده که او گفته است: «نزد من پسندیده این است که «أریس» به بزرگ‌تر قوم گفته می‌شود۔» [کسی که امر او مورد اطاعت واقع شود و دیگران از وی فرمان ببرند۔] (²)
اینجا برای خواننده زیرک و فهمیده، این سؤال پیش می‌آید، که هر گاه منظور از «أریسیین» کشاورزان باشند، پس امپراطور «ایران»، (خسرو پرویز) شایسته‌تر بود که نسبت به گناه آنان بیم داده شود و این کلمه در نامه او باید ذکر می‌گردید ۔ چرا که طبقه کشاورزان در «ایران» خیلی گسترده‌تر و متمایز‌تر از آنان در دولت «روم» بودند ۔ بطوریکه درآمد عمده «ایران» به کشاورزی وابسته بود، «الأزهریّ» نیز چنان که «ابن منظور» از وی نقل کرده است، می‌گوید:

«روستاییانی که بر آیین «کسری» بودند، مردمی کشاورز و دهقان بودند که با زمین و آبادانی آن سروکار داشتند، امّا اهل «روم»، مردمی صنعت پیشه و اهل هنر بودند و به مجوس «أریسیین» می‌گفتند، یعنی آنها را به «أریس» که معنای آن «الأکّار» (دهقان) است، منسوب می‌کردند و عرب‌ها به آنها «فلّاحین» (کشاورزان) می‌گفتند»(³)

با توجه به دلایل گذشته، ما ترجیح می‌دهیم که منظور از «أریسیین» پیروان «آریوس» مصری (۳۳۶-۲۸۰ م (ARIUS) هستند، این شخص بنیان گذار یکی از فرقه‌های مسیحی است که نقش عمده‌ای در تاریخ عقاید مسیحی و اصلاح آن داشته و مدت زمانی دولت «بیزانس» را به خود مشغول کرده بود ۔ «آریوس»، کسی است که ندای توحید را سر داد و میان «خالق» و «مخلوق» و «اب» و «ابن» (طبق تعبیر مسیحیان) فرق قایل شد ۔ این اقدام او بسیار بحث برانگیز بود و در جامعه آن روز و تا چند قرن، هر کجا موضوع بحث و گفتگو، قرار گرفت ۔
خلاصه آراء، «آریوس» این بود که برای «اله واحد» اصلاً شایسته نیست که بر روی زمین ظهور نماید، او فقط حضرت «مسیح» را به قوت و کلام الهی خویش مشرف ساخته است، وحدانیت و أبدیت از جمله صفات اساسی «اللّٰه» هستند، خداوند هیچ کسی را مستقیماً از ذات خود نیافریده است، «ابن» اصلاً «اله» نیست! بلکه مظهر حکمت امر پروردگار است و الوهیت او امر اضافی است نه مطلق۔(⁴)
«جیمز ماکینون» (James. Machenon) در کتاب خود «از مسیح تا قسطنطین» می‌نویسد:
«آریوس» اصرار می‌ورزید که تنها اللّه یگانه، قدیم است، او ازلی و ابدی است و شریکی ندارد، اوست که «ابن» را از عدم آفرید، پس «ابن» ازلی نیست و خداوند از ازل اب (پدر) نبوده است، زمانی و روزگاری طولانی سپری شده که «ابن» اصلاً وجودی نداشته است؛ «ابن» دارای یک حقیقت مخصوصی است که خداوند در آن با او مشارکت ندارد ۔ «ابن» خاضع تحولات خاصی است، و هرگز به معنی صحیح «اللّه» نیست، البته این صلاحیت را دارد که به تکامل برسد، اما در هر حال او یک مخلوق کامل است و بس۔»(⁵)
در صورتی که کلیسای «اسکندریه» در اوایل قرن چهارم میلادی به الوهیت مطلقه حضرت «مسیح» اعتقاد داشت و در میان خالق و مخلوق فرق نمی‌گذاشت ۔
به همین سبب رئیس کلیسای «مصر» از طریق «الکساندر» (Alexander) در سال ۳۲۱ م، «آریوس» را از کلیسای «اسکندریه» بیرون راند ۔
«آریوس» گرچه از شهر بیرون رفت، ولی دعوی و مباحثه با خروج او پایان نیافت ۔ امپراطور «قسطنطین» برای قطع نزاع بسیار تلاش نمود، ولی موفق نگردید، او در سال ۳۲۵ م کنفرانس بزرگی در «نیقیه» برگزار نمود که در آن ۲۰۳۰ أسقف شرکت نمودند ۔ اما چون خود امپراطور به الوهیت «مسیح» تمایل داشت، بنابراین علیه «آریوس» حکم صادر نمود ۔ با آن که اغلب شرکت کنندگان کنفرانس «آریوس» را مورد تأیید قرار دادند و فقط ۳۱۸ نفر اسقف موافق با نظر امپراطور، رأی دادند ۔ سرانجام «آریوس» به «الیریا» (illyria) تبعید گردید و کتب وی سوزانده شد و نزد هر کسی کتاب‌های او دیده می‌شد، مورد مجازات قرار می‌گرفت، اما این تلاش‌ها و اقدام‌ها از اهمیت «آریوس» و اقبال مردم به سوی او چیزی نکاست ۔
بالآخره «قسطنطین» مجبور شد، موضع خود را نرم‌تر کرده و ممنوعیت را از عقیده او لغو اعلام نماید ۔ «آریوس» بعد از مرگ رقیب بزرگ خود «الکساندر»، و تبعید خلیفه وی «آداناسیوس»، (Athanasius) دوباره به «اسکندریه» عودت نمود و نزدیک بود که «قسطنطین»، ریاست کلیسای «مصر» را به او تفویض کرده و عقیده‌اش را اختیار نماید، اما چنگال مرگ ناگهان او



tgoop.com/siratalrasool/15687
Create:
Last Update:

🌴🕋🕌
2⃣8⃣1⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۱۸۲﴾

أریسیین چه کسانی بودند؟:

در نامه‌ای که به سوی قیصر «روم»، «هرقل» نوشته شده «أریسیین» یا «یریسیین» بر حسب اختلاف روایات وارد شده است، در صورتی که این کلمه در نامه‌های دیگران نیامده است ۔ گفتار معروف در این باره این است که «الأریسیین» جمع «أریسی» است و منظور از آن، زیر دستان و خدمتگزاران و دهقانان هستند۔(¹)
علامه «ابن منظور» در «لسان العرب» از «ثعلب» نقل کرده است که «الأرس»؛ یعنی «الأصل» و «أریس» یعنی «الأکار»، (دهقان و کشاورز) و از «ابن الأعرابی» نقل کرده است ۔ که «أرس یأرس أرْساً إذا صار أریساً» و «أرّس یؤرّس تأريساً إذا صار أکاراً» و از «أبو عبیده» نقل کرده که او گفته است: «نزد من پسندیده این است که «أریس» به بزرگ‌تر قوم گفته می‌شود۔» [کسی که امر او مورد اطاعت واقع شود و دیگران از وی فرمان ببرند۔] (²)
اینجا برای خواننده زیرک و فهمیده، این سؤال پیش می‌آید، که هر گاه منظور از «أریسیین» کشاورزان باشند، پس امپراطور «ایران»، (خسرو پرویز) شایسته‌تر بود که نسبت به گناه آنان بیم داده شود و این کلمه در نامه او باید ذکر می‌گردید ۔ چرا که طبقه کشاورزان در «ایران» خیلی گسترده‌تر و متمایز‌تر از آنان در دولت «روم» بودند ۔ بطوریکه درآمد عمده «ایران» به کشاورزی وابسته بود، «الأزهریّ» نیز چنان که «ابن منظور» از وی نقل کرده است، می‌گوید:

«روستاییانی که بر آیین «کسری» بودند، مردمی کشاورز و دهقان بودند که با زمین و آبادانی آن سروکار داشتند، امّا اهل «روم»، مردمی صنعت پیشه و اهل هنر بودند و به مجوس «أریسیین» می‌گفتند، یعنی آنها را به «أریس» که معنای آن «الأکّار» (دهقان) است، منسوب می‌کردند و عرب‌ها به آنها «فلّاحین» (کشاورزان) می‌گفتند»(³)

با توجه به دلایل گذشته، ما ترجیح می‌دهیم که منظور از «أریسیین» پیروان «آریوس» مصری (۳۳۶-۲۸۰ م (ARIUS) هستند، این شخص بنیان گذار یکی از فرقه‌های مسیحی است که نقش عمده‌ای در تاریخ عقاید مسیحی و اصلاح آن داشته و مدت زمانی دولت «بیزانس» را به خود مشغول کرده بود ۔ «آریوس»، کسی است که ندای توحید را سر داد و میان «خالق» و «مخلوق» و «اب» و «ابن» (طبق تعبیر مسیحیان) فرق قایل شد ۔ این اقدام او بسیار بحث برانگیز بود و در جامعه آن روز و تا چند قرن، هر کجا موضوع بحث و گفتگو، قرار گرفت ۔
خلاصه آراء، «آریوس» این بود که برای «اله واحد» اصلاً شایسته نیست که بر روی زمین ظهور نماید، او فقط حضرت «مسیح» را به قوت و کلام الهی خویش مشرف ساخته است، وحدانیت و أبدیت از جمله صفات اساسی «اللّٰه» هستند، خداوند هیچ کسی را مستقیماً از ذات خود نیافریده است، «ابن» اصلاً «اله» نیست! بلکه مظهر حکمت امر پروردگار است و الوهیت او امر اضافی است نه مطلق۔(⁴)
«جیمز ماکینون» (James. Machenon) در کتاب خود «از مسیح تا قسطنطین» می‌نویسد:
«آریوس» اصرار می‌ورزید که تنها اللّه یگانه، قدیم است، او ازلی و ابدی است و شریکی ندارد، اوست که «ابن» را از عدم آفرید، پس «ابن» ازلی نیست و خداوند از ازل اب (پدر) نبوده است، زمانی و روزگاری طولانی سپری شده که «ابن» اصلاً وجودی نداشته است؛ «ابن» دارای یک حقیقت مخصوصی است که خداوند در آن با او مشارکت ندارد ۔ «ابن» خاضع تحولات خاصی است، و هرگز به معنی صحیح «اللّه» نیست، البته این صلاحیت را دارد که به تکامل برسد، اما در هر حال او یک مخلوق کامل است و بس۔»(⁵)
در صورتی که کلیسای «اسکندریه» در اوایل قرن چهارم میلادی به الوهیت مطلقه حضرت «مسیح» اعتقاد داشت و در میان خالق و مخلوق فرق نمی‌گذاشت ۔
به همین سبب رئیس کلیسای «مصر» از طریق «الکساندر» (Alexander) در سال ۳۲۱ م، «آریوس» را از کلیسای «اسکندریه» بیرون راند ۔
«آریوس» گرچه از شهر بیرون رفت، ولی دعوی و مباحثه با خروج او پایان نیافت ۔ امپراطور «قسطنطین» برای قطع نزاع بسیار تلاش نمود، ولی موفق نگردید، او در سال ۳۲۵ م کنفرانس بزرگی در «نیقیه» برگزار نمود که در آن ۲۰۳۰ أسقف شرکت نمودند ۔ اما چون خود امپراطور به الوهیت «مسیح» تمایل داشت، بنابراین علیه «آریوس» حکم صادر نمود ۔ با آن که اغلب شرکت کنندگان کنفرانس «آریوس» را مورد تأیید قرار دادند و فقط ۳۱۸ نفر اسقف موافق با نظر امپراطور، رأی دادند ۔ سرانجام «آریوس» به «الیریا» (illyria) تبعید گردید و کتب وی سوزانده شد و نزد هر کسی کتاب‌های او دیده می‌شد، مورد مجازات قرار می‌گرفت، اما این تلاش‌ها و اقدام‌ها از اهمیت «آریوس» و اقبال مردم به سوی او چیزی نکاست ۔
بالآخره «قسطنطین» مجبور شد، موضع خود را نرم‌تر کرده و ممنوعیت را از عقیده او لغو اعلام نماید ۔ «آریوس» بعد از مرگ رقیب بزرگ خود «الکساندر»، و تبعید خلیفه وی «آداناسیوس»، (Athanasius) دوباره به «اسکندریه» عودت نمود و نزدیک بود که «قسطنطین»، ریاست کلیسای «مصر» را به او تفویض کرده و عقیده‌اش را اختیار نماید، اما چنگال مرگ ناگهان او

BY سيرة الرسول(مولوی عبدالرحمن خوافی)


Share with your friend now:
tgoop.com/siratalrasool/15687

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Informative How to build a private or public channel on Telegram? “[The defendant] could not shift his criminal liability,” Hui said. On June 7, Perekopsky met with Brazilian President Jair Bolsonaro, an avid user of the platform. According to the firm's VP, the main subject of the meeting was "freedom of expression." Hashtags are a fast way to find the correct information on social media. To put your content out there, be sure to add hashtags to each post. We have two intelligent tips to give you:
from us


Telegram سيرة الرسول(مولوی عبدالرحمن خوافی)
FROM American