tgoop.com/siratalrasool/15585
Last Update:
🌴🕋🕌
2⃣7⃣1⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۱۷۲﴾
دعوت پادشاهان و فرمانروایان به اسلام
«اواخر سال ششم یا اوایل سال هفتم هجرت»
دعوت حکیمانه:
وقتی صلح برقرار شد و اوضاع آرام گشت، موقعیت و فرصت خوبی برای رشد و پیشرفت دعوت اسلامی میسر گردید، حضرت رسول اللّٰه ﷺ از فرصت استفاده نموده، نامههایی به پادشاهان جهان و فرمانروایان عرب، مرقوم فرمودند(¹)، و آنان را با حکمت و اندرز نیکو، به دین اسلام و راه پروردگار متعال دعوت کردند۔(²) در این زمینه، آنحضرت ﷺ اهتمام زیادی بخرج دادند و برای هر کدام، فرستادهای بسیار مناسب که با زبان و اوضاع کشور طرف مقابل آشنایی داشته باشد، در نظر گرفتند
به آنحضرت ﷺ گفته شد که سلاطین هیچ نامهای را بدون مهر قبول نمیکنند و به آن اعتنا نمیورزند، بنابراین حضرت رسول اکرم ﷺ دستور داد مهری از نقره ساخته شود و در آن «محمد رسول اللّٰه» حک گردد
این نامهها روشن ساخت که دین اسلام تنها متعلق به عربها و شبه جزیره «عربستان» نیست، به راستی که این دین متعلق به همه بشر و آیین تمام جهان بشریت است، این نامهها در واقع برای خارج از شبه جزیره «عربستان» و صاحبان زور و قدرت و فرمانروایان کشورهای متمدن و پیشرفته، هشدار و زنگ خطری بود که اگر آنها این دعوت را نپذیرند و مانع نفوذ آن در میان ملتهای خود شوند؛ قطعاً محکوم به انقراض و سقوط خواهند شد
منابع:
(¹) - دعوة النبي صلى الله عليه وسلم للملوك والأمراء إلى الإسلام، أخرجه مسلم في: كِتَابُ الْجِهَادِ وَالسِّيَرِ؛ بَابُ كُتُبِ النَّبِيِّ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِلَى مُلُوكِ الْكُفَّارِ يَدْعُوهُمْ إِلَى اللّٰهِ عَزَّ وَجَلَّ، برقم: (١٧٧۴)، والترمذي في: أَبْوَابُ الِاسْتِئْذَانِ وَالْآدَابِ عَنْ رَسُولِ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ؛ بَابٌ فِي مُكَاتَبَةِ الْمُشْرِكِيْنَ، (٢٧١۶)، من حديث أنس بن مالك رضي اللّٰه عنه ۔
(²) - نظر ما این است که این نامهها در ماه ذی الحجه سال ششم هجرت برابر با ۶۲۸ میلادی، بعد از صلح «حدیبیه» نوشته و ارسال شدهاند، چنان که «واقدیؒ» نیز معتقد به همین است، دلیلش این است که در رأس این پادشاهان امپراطور ایران، «خسرو پرویز» بود و بدیهی است که مرگ او در ماه مارس سال ۶۲۸ اتفاق افتاد، از این بر میآید که صلح «حدیبیه» در اوایل سال ۶۲۸ پیش آمده است، بدین ترتیب خیلی بعید بنظر میرسد که نامه «هرقل» در سال ۶۲۸ به سوی او ارسال شده باشد، زیرا او در این سال به طرف ارمنستان لشکرکشی نمود ۔ (مراجعه شود به کتاب فتح العرب مصر، آلفرد بتلر، ص: ۱۳۹۔۱۴۰)
(³) - از گفتار «ابن سعدؒ» در «طبقات» ج: ۲ ص: ۲۳ و سیوطیؒ در «خصائص الکبری» ج: ۲ ص: ۱۱، چنین بر میآید که این امر بطریق معجزه بوده است، روایتی که آنها ذکر کردهاند دارای این جمله است: «فأصبحَ کل واحد یتکلّم لغة البلاد التي أرسل إلیها» هر یکی از فرستادگان قدرت یافت که با زبان همان کشوری که به آن فرستاده میشد، سخن بگوید» نگارنده، با آنکه وقوع چنین معجزهای را بعید نمیپندارد، زیرا سیره رسول اکرم ﷺ و انبیای گذشته مملو از معجزات و خوارق العاده هستند و انکار معجزه در واقع جهالت و غرور است؛ اما با این وصف، نگارنده معتقد است که انتخاب فرستادگان، مبنی بر حکمت و حسن تدبیر بوده است، زیرا وجود کسانی که با زبانهای رومی و فارسی و مصری و زبان حبشه آشنایی داشته باشند، کمیاب نبوده است ۔ چرا که عربها با این ملتهای چهارگانه به کثرت ارتباط و اختلاط داشتند، مسافرتهای تجاری به این کشورها زیاد انجام میگرفت، مسئله زبان فقط برای همین چهار ملت بود ۔ فرمانروایان عرب و سران قبایل که مشکل زبان نداشتند چون زبان خودشان عربی بود، انتخاب «دحیه کلبی» و اعزام او به سوی هرقل «قیصر روم»، معنی لطیفی را دربر دارد که نظریه ما را تأیید میکند و آن اینکه انتخاب افراد مبنی بر حسنگزینش و رعایت حکمت بوده است، زیرا دحیه جوانی خوش قیافه، بسیار باهوش و زیرک و صادق الایمان بود ۔ حتی گفته میشود که جبرئیل به شکل او نزد رسول اللّٰه ﷺ میآمد، با توجه به اوضاع تمدنی بلاد شام او از هرکس دیگری مناسبتر بود ۔
(⁴) - أخرجه البخاري في: كِتَابُ الْجِهَادِ؛ بَابُ دَعْوَةِ الْيَهُودِ وَالنَّصَارَى…، برقم: (٢٩٣٩) والترمذي: (٢٧١٩)، وأبو داود في: كِتَاب الْخَاتَمِ؛ بَابُ مَا جَاءَ فِي اتِّخَاذِ الْخَاتَمِ، برقم: (۴۲۱۴)، والبيهقي في «شعب الإيمان»: (۱۹۶/۵)، وابن حبان في صحيحه: (۳۰۳/۱۴) برقم: (۶۳۹۲) ۔ وغيرهم من حديث أنس بن مالك رضي اللّٰه عنه
https://www.tgoop.com/siratalrasool
BY سيرة الرسول(مولوی عبدالرحمن خوافی)

Share with your friend now:
tgoop.com/siratalrasool/15585