Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
2196 - Telegram Web
Telegram Web
Forwarded from | پنجه‌نامه: تاریخ و خاطره | (𝓟𝓐𝓝𝓙𝓔𝓗)
🍃در این روزهای پر از دلهره و پر از زشتی، کمی زیبایی ببینید
🌷گلی باران‌زده و تنها روییده در کنار دیوار
🪴سر کوچهٔ گلایل، سادات‌محله، لشت‌نشا
🍂  بیست‌وهشتم خرداد ۱۴۰۴| ششمین روز از یورش اسرائیل به ایران


🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
Forwarded from انجامه [چوق الف] (𝓢𝓮𝔂𝓮𝓭 𝓙𝓪𝓿𝓪𝓭 𝓜𝓲𝓻𝓱𝓪𝓼𝓱𝓮𝓶𝓲 _ [سید جواد میرهاشمی] _)
خون است دلم برای ایران
جان و تن من فدای ایران
بهتر ز هزارگونه آوای
در گوش دلم نوای ایران
خوشتر ز صفای باغ ایران
من را به نظر صفای ایران
همچون دم عیسی مسیحا
جان بخش بود هوای ایران
افسوس ز ظلم روس منکوس
تشدید شده عزای ایران
وان دشمن وحشی ستمکار
برده ست همه غذای ایران
وین تفرقه و نفاق اشرار
خسته دل با صفای ایران
گشته ست کنون بسی غم افزای
آن ساحت غم زدای ایران
اینک که وطن شدست بیمار
دانی چه دهد شفای ایران
یکرنگی ملت است و دولت
داروی شفای زای ایران
ایران عزیز را خدایی ست
امید کند خدای ایران
از چشم بد شریر حفظش
تا بیش شود بهای ایران
تا مسکن اجنبی ست کشور
حاصل نشود رضای ایران
زیبد که ستوده وار گویی
خون است دلم برای ایران



#منوچهر_ستوده

https://www.tgoop.com/sjmirhashemianjameh
Forwarded from انجامه [چوق الف] (Seyed Javad Mirhashemi)

آنچه از ایشان آموختم
یادداشتی به بهانه پخش فیلم «خون است دلم برای ایران»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گمان مکن که جهان، ناروا ستوده تو را
تو اهل فضل و کمالی به جا ستوده تو را
خدا ستوده به «قرآن» مقام دانش را
تو اهل دانش و فضلی، خدا ستوده تو را
کریم اصفهانیان (طراز)

«منوچهر ستوده» کیست؟ پاسخ را باید از همسفر دیرینه‌اش، ایرج افشار شنید «ستوده با روحیۀ مردانه توانست پژوهندۀ کامل العیاری بشود و در جغرافیای تاریخی به مرشدی برسد و تازگی‌های بسیار بر اوراق تاریخ ایرانشهر بیفزاید و خود را با انتشارات متعددش به مرزهای علمی جهان برساند.»
ستوده در عصر خویش خداوندگار ایران‌شناسان بود. پرسش این است «آیا منوچهر ستوده فرزند خلیل متولد 28 تیر 1292 عودلاجان تهران و درگذشت 20 فروردین 1395 چالوس مازندران، مُرده است؟»
نوشتم قلم و قدم، باید مرد ستوده‌ای در میان باشد که قلم را با قدم پیوند زند تا «از آستارا تا استارباد» و «آثار تاریخی ورارود و خوارزم» خلق شود. براستی که مینوچهر است و اهل بهشت. او که پایان‌نامه‌اش به نام «قلاع اسماعیلیه» تحت نظر بدیع‌الزمان فروزانفر به انجام رسید؛ و به توصیه استادش پاسبانی و نگهبانی ادب و زبان‌فارسی را بر عهده گرفت.
فرزانه فروتن ایران‌مدار ما «ایرج افشار»، در مراسم نکوداشت دکتر ستوده در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی گفت:
«کاش میسر ‌شده بود که چنین مجلسی برای ستوده بر قلۀ دماوند گرفته می‌شد که او سعادت داشته است دوبار آن ستیغ آسمانی را زیرپا بگذارد و از فراز آن به گذشتۀ ایران بنگرد.
استاد ایرج افشار که از حضور در فیلم دوری می‌جست به اصرارم چند سطری تحریر نمود و براستی خلاصه فیلم «خون است دلم برای ایران» همان گفتار پیر دانا ایرج افشار است:
«ستوده مرد سفرست، سفر بی‌ارائه و بی‌پیرایه. جای خواب برای او مهم نیست. بیشتر به دلش می‌چسبد که خانه روستایی باشد از «زلم و زیمبو» بیزار است. ساده زندگی می‌کند. تا روزی که پاها سستی نگرفته بود بیشتر بر زمین می‌نشست. هر کجا که باشد باشد.»
نام این فیلم مستند «زندگی منوچهر ستوده» وامدار شعری است از خودشان. تا پیش از ساخت فیلم کمتر فردی اطلاع داشت آن ایران‌شناس نامی، دست و قلمی نیز بر شعر دارد و حال که در میان ما نیست به اشتباه او را شاعر خطاب می‌کنند.
شهریور 1320 ایران به اشغال متفقین در می‌آید. ایران و ویرانی، ستودۀ جوان را متأثر می‌کند و در روز 6 اسفند 1321 در بندر پهلوی (انزلی) می‌سراید:
خون است دلم برای ایران
جان و تن من فدای ایران
در این فیلم فقط بخشی کوچکی از خدمات علمی و فرهنگی دکتر منوچهر ستوده (۲۸ تیر ۱۲۹۲ تهران – ۲۰ فروردین ۱۳۹۵ چالوس) را به تصویر در آمده است. در این فیلم از فراز البرز با ستوده همراه می‌شویم تا ایران را بیشتر دوست داشته باشیم.
در این ده سالی که با دوربین نزد فرزانگان ایران زمین شاگردی کردم از ایشان آموختم که پرسشگر باشم و به فلک بی‌اعتنا. دانستم هیچ صاحب کبکبه و دبدبه‌ای ارزشی ندارد. باید گماشته نبود و خویش‌کار بود.
بنای زندگی‌اش بر این شعر گذشت و مهربانانه می‌گفت: «اگر زیر و رو شدی باز هم امید داشته باش...» و البته تابلوی خوشنویسی شده «معلومم شد که هیچ معلومم نشد» را بر دیوار باغ سی‌سرا که آن مرد ستودنی با هشت دهه خدمات علمی و فرهنگی پیش چشم داشت.
دکتر منوچهر ستوده در مقدمه جلد سوم کتاب «از آستارا تا استارباد» به سال 1355 خورشیدی و 1396 هجری قمری می‌نویسد: «امید است دعای خیر من بدرقه راه کسانی باشد که در راه گسترش دانش سعی و کوشش دارند. خداوند چنین کسان را تنها نخواهد گذاشت و نظر لطف خود را از ایشان دریغ نخواهد کرد.»
در زمانه‌ای که فست فود و اینترنت و بازی‌های رایانه‌ای و تلفن همراه مجال تفکر را از جوانان گرفته است؛ سهم «بنیانگذار دانش جغرافیای تاریخی ایران؛ منوچهر ستوده» در کتب درسی چه میزان است.
الگوپذیری و نیز معرفی سرمشق مناسب، یکی از اساسی‌ترین راهکارهای موجود در زمینه تربیت و پرورش نوجوانان و جوانان است. سرگذشت افرادی مانند منوچهر ستوده و معرفی‌اش در کتب درسی می‌تواند سرمشق وطندوستی به آیندگان ایران باشد و وقت آن است تا شعر «خون است دلم برای ایران» به کتاب‌های درسی راه یابد تا دانش‌آموزان مفهوم ایران‌شناسی و تاریخ و جغرافیا را بهتر از پیش بازشناسند.
خون است دلم برای ایران / جان و تن من فدای ایران
بهتر ز هزار گونه آوای / در گوش دلم نوای ایران
__________________
سید جواد میرهاشمی
کارگردان مستند
«خون است دلم برای ایران»
زیبایی‌شناسی و فلسفه هنر
Photo
▪️ مقاله‌ی جدید گاردین درباره‌ی زبان فارسی


روزنامه‌ی گاردین به‌تازگی و در شماره‌ی ۲۵ آگوست خود، مقاله‌ای درباره‌ی زبان فارسی منتشر کرده است. نویسنده می‌گوید: از میان تمام زبان‌هایی که می‌شناسم، فارسی تنها زبانی است که روح‌ام را لمس می‌کند؛ آرام و در عین حال شورانگیز. وقتی اولین بار واژه‌ی ساده‌ای مانند «دل‌تنگ» را شنیدم، قلب‌ام به لرزه افتاد؛ نه به‌خاطر معنای آن، بلکه به این خاطر که دیدم یک کلمه چگونه می‌تواند تمام پیچیدگی‌های درون‌ام را به نمایش درآورد. فارسی هم‌چون آینه‌ای است که روح را انعکاس می‌دهد، و در همان انعکاس، جهانی تازه از احساس و زیبایی پدید می‌آورد.

هر واژه در فارسی، دنیایی دارد. «نوش جان» فقط یک جمله‌ی ساده نیست؛ همزمان لذتِ خوردن و شادی روحی را به دیگری منتقل می‌کند و حسی از محبت و توجه را در خود نهفته است. وقتی کسی می‌گوید «صبح‌ات بخیر»، حس می‌کنم نه تنها زمان را بیان می‌کند، بلکه امید و آرامش را نیز هدیه می‌دهد. در این زبان، هر جمله حتی کوتاه‌ترین عبارت‌هایش، می‌توانند سکوت را تبدیل به شعر کنند، درد را تبدیل به موسیقی، و لحظه‌ها را به خاطره‌ای جاودان بدل سازند.

شُعرای فارسی، از حافظ تا مولانا، برای من نه فقط شاعر بلکه راهنمای روح هستند. هر بیت و هر مصرع آن‌ها، دریچه‌ای است به جهانی دیگر؛ جایی که احساس و معنای زندگی به هم پیوند می‌خورند. وقتی شعری را می‌خوانم، حس می‌کنم با خود شاعر هم‌قدم شده‌ام؛ در کوچه‌ها و باغ‌های دوران گذشته قدم می‌زنم و درک تازه‌ای از انسان بودن پیدا می‌کنم. گاهی واژگان فارسی آن‌قدر لطیف و دقیق هستند که گویی می‌توانند سکوت‌ها را معنی کنند، نگاه‌ها را بخوانند و حس‌ها را ملموس کنند.

وقتی با دوستان فارسی‌زبان صحبت می‌کنم، متوجه می‌شوم که حتی گفتگوهای روزمره‌ی آن‌ها پر از حس‌اند. فارسی به من یادآوری می‌کند که زبان می‌تواند چیزی بیش از ابزار ارتباط باشد؛ می‌تواند خود زندگی باشد، با تمام شور، لطافت و پیچیدگی‌هایش. فارسی به من نشان می‌دهد که در پس هر واژه و هر جمله، یک تجربه‌ی انسانی نهفته است؛ تجربه‌ای که روح را بیدار می‌کند و قلب را به تپش درمی‌آورد.

Persian: The Language That Speaks to My Soul (2025)

@zibaishenasi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پارچه ابریشمی، این اثر باستانی زیبا که کمتر دیده شود، احتمالا بعد از مرگ خسروپرویز ساخته شده است، زیرا خسرو را در کنار درخت قرار داده است.
و چهره تمام رخ

محل نگهداری این اثر: موزه دیوید دانمارک
محل کشف : ایران
@rezamahdavi51.
🌱 من یارِ بی یارانم🌱


تنهات یافتم، هر یکی به چیزی مشغول، و بدان خوش دل و خُرسند. بعضی روحی بودند، به روح خود مشغول بودند، بعضی به عقل خود، بعضی به نفس خود. ترا بی کس یافتیم. همه یاران رفتند به سوی مطلوبان خود، و تنهات رها کردند. من یار بی یارانم.


مقالات شمس تبریزی، تصحیح دکتر محمدعلی موحد، ص ۲۸۲.
@golhaymarefat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔰در ادامه‌ی نشست‌های هفتمین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران، نشستی با موضوع اقتباس و پژوهش در سینمای مستند، روز یکشنبه شانزدهم شهریورماه، در موزه‌ی سینما برگزار می‌شود، و فیلم‌های مستندی از زنده‌یاد خسرو سینایی به نمایش درمی‌آیند.
🔶همچنین در این رویداد به مقاله‌ی جدید محمد تهامی‌نژاد پرداخته می‌شود و حسن نقاشی و سید جواد میرهاشمی با یکدیگر گفت‌وگو می‌کنند.

🔶فیلم مستند «باران سیاه در چشمانم» به کارگردانی مشترک امیراطهر و امیرمسعود سهیلی و تهیه‌کنندگی‌ مهدی مطهر، به دو جشنواره‌ی بین‌المللی راه پیدا کرد.

#شبکه_مستند #خبر_مستند #ارتباطات

https://zil.ink/doctvirib
@doctvirib
🎙در ادامه پیش‌نشست‌های هفتمین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران؛
نکوداشت خسرو سینایی برگزار شد/ تجربه‌گرایی گمشده در سینمای مستند ایران

🎬 در پیش‌نشست «از متن تا واقعیت؛ اقتباس و پژوهش در سینمای مستند» که در موزه سینما و به یاد خسرو سینایی برگزار شد، فیلم‌سازان و پژوهشگرانی چون حسن نقاشی و سید جواد میرهاشمی از تجربه‌گرایی نسل گذشته، اهمیت پژوهش و نگاه شخصی در روایت مستند گفتند.

✍️ در این نشست همچنین یادداشتی از محمد تهامی‌نژاد درباره پرتره و نسبت آن با مستند خوانده شد؛ جایی که او پرتره را نه صرفاً تصویری از چهره، بلکه روایتی بصری از هویت و شخصیت دانست.

🌿 از استعاره‌های شاعرانه سینایی تا چالش‌های اخلاقی در بازنمایی شخصیت‌ها، محور اصلی این گفت‌وگوها بود؛ تلاشی برای یادآوری اینکه سینمای مستند تنها ثبت واقعیت نیست، بلکه خلق جهانی تازه از نگاه فیلم‌ساز است.

🔺متن کامل خبر⬅️↙️

🔗 https://iycs.ir/?p=92182

🌿 www.iycs.ir
@IYCSnewschannel
📌https://www.instagram.com/iycs.ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنرانی استاد دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
در نخستین شب گرامی‌داشت یکصدمین سالروز تولد استاد ایرج افشار

در قالب هشتاد و هشتمین جلسۀ سفرنامه‌خوانی با مهدی گوهری

شنبه پنجم مهر ۱۴۰۴، موزۀ سینما
ایران را چرا باید دوست داشت؟
به مناسبت صدسالگی ایرج افشار

با سخنرانی:
سیّد مصطفی محقّق داماد
ژاله آموزگار
هوشنگ دولت‌آبادی
کاوه بیات
مجید تفرشی
جواد بشری

همراه با پیام تصویری:
محمود امیدسالار
تورج دریایی


دبیر جلسه:
شهریار شاهین‌دژی

چهارشنبه، ۱۶ مهر ۱۴۰۴
ساعت ۱۷
کانون زبان پارسی
، واقع در باغ موقوفات دکتر محمود افشار

نشانی: خیابان ولی‌عصر، سه‌راه زعفرانیه، خیابان عارف‌نسب، شمارۀ ۱۲

ورود برای عموم آزاد است.

این مراسم به‌طور زنده از صفحۀ اینستاگرام بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار پخش خواهد شد.
http://instagram.com/afsharfoundation

طراحی پوستر از هادی حیدری

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
Forwarded from مظاهر مصفا
دهمین سالروز درگذشت عبدالرحیم جعفری

بنیانگذار مؤسسه‌ی انتشارات امیرکبیر




و
اینک برای من جای آن دارد که بگویم: پروردگارا!
من در روز قیامت با همین کتاب خاطرات و سرگذشت خود به بارگاه تو می‌آیم تا ببینی که یکی از محروم‌ترین و سخت‌کوش‌ترین و امیدوارترین بندگان تو بوده‌ام و در طول زندگی خود بیش از حد توانایی یک آدم متعارف تحمل و بردباری داشته‌ام و با این همه پیوسته امید و توکلم فقط به تو بوده است؛ ای کریم دانا و توانا!

عبدالرحیم جعفری

‍«در جستجوی صبح»
خاطرات عبدالرحیم جعفری، بنیانگذار مؤسسه‌ی انتشارات امیرکبیر | چاپ اول، بهار ۱۳۸۳ | انتشارات روزبهان

@mazahermosaffa
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔰 فیلم مستند «فرزانه‌ی فروتنِ ایران‌مدارِ ما» به کارگردانی سیدجواد میرهاشمی، دوشنبه چهاردهم مهرماه در دانشگاه امام جواد علیه سلام در شهر یزد به نمایش درمی‌آید‌.


🔶 این فیلم مستند، پرتره‌ای از استاد فقید، ایرج افشار، نویسنده، پژوهشگر و ایران‌شناس شاخص ایرانی است‌.


🔶 نمایشگاه «ایران را چرا باید دوست داشت؟»، منتخبی از عکس‌ها و اسناد پژوهشی ایرج افشار، به مناسبت صدمین زادروز او، از چهارشنبه شانزدهم مهرماه به مدت یک هفته در باغ موقوفات دکتر محمود افشار برگزار می‌شود.


#شبکه_مستند #خبر_مستند


https://zil.ink/doctvirib
@doctvirib
www.doctv.ir
ایران را چرا باید دوست داشت؟ (۱)

این ایّام بسیاری از اصول و نوامیس که در نظر مردم همواره مسلّم و مقدّس بود، از مسلّمیت و قدس افتاده است یا لااقل مثل سابق محلّ اتفاق نیست. برای بعضی در آن باب تردید و تشکیک حاصل شده و جماعتی مخالف و منکر آن گردیده‌اند. از جملۀ آن اصول، حبّ وطن و علاقۀ ملّیّت است که منکر آن شده و درصددند به احساسات بین‌المللی تبدیل نمایند. در نظر من، علاقۀ ملّیّت با احساسات بین‌المللی و وطن‌پرستی و با حبّ نوع بشر منافات ندارد و به‌آسانی جمع می‌شود.
اگر مهر من نسبت به وطن تنها از آن سبب باشد که خود از آن مرز و بوم هستم و بخواهم این عنوان را وسیلۀ مغایرت خویش و بیگانه قرار داده و از اختلاف و نفاق بین مردم برای خود استفاده کنم، این وطن‌پرستی نیست، خود‌پرستی است و مانند تعصّب دینی آن جماعت از ارباب ادیان که اختلاف دین و مذهب و نفاق بین مردم را وسیلۀ منافع و اعتبارات شخصی و فرقه‌ای قرار می‌دادند، مذموم است و باید مردود باشد.
ولیکن یک وطن‌پرستی بی‌غرضانه هم هست که هر فردی چون پروردۀ آب و خاکی است به واسطۀ نعمت‌ها و تمتّعاتی که از وطن و ابنای وطن دریافت کرده نسبت به آن‌ها در خود حق‌شناسی احساس می‌کند، چنان‌که فرزند نسبت به پدر و مادر مهر می‌ورزد. این حبّ وطن مستحسن است بلکه هر فردی به آن مکلّف می‌باشد، الّا اینکه می‌توان متذکّر شد که این وطن‌پرستی با حبّ کلّیۀ نوع بشر منافات ندارد و انسان همچنان‌که در درجۀ اوّل رهین منّت پدر و مادر و در درجۀ دوم مدیون ابناء وطن است، در درجۀ سوم ذمه‌اش مشغول کلّیۀ نوع بشر می‌باشد و همه را باید دوست بدارد و خیر و سعادت همه را باید بخواهد که خیر و سعادت خود او و قوم او هم در آن است. بعبارة اخری، این قسم وطن‌پرستی جزو تعاون و همبستگی کل نوع بشر است.

* نقل از یادنامۀ مدی (Modi) از پارسیان هند، چاپ بمبئی، ۱۹۳۰.

[سیاست‌نامۀ ذکاء‌الملک: مقاله‌ها، نامه‌ها و سخنرانی‌های سیاسی محمّدعلی فروغی، به‌کوشش ایرج افشار، هرمز همایون‌پور، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۴، ص ۲۵۱]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
ایران را چرا باید دوست داشت؟ (۲)

... از این گذشته یک منشأ و مأخذ دیگر نیز برای وطن‌پرستی هست که در نظر من از منشأ سابق‌الذکر هم محکم‌تر و معقول‌تر می‌باشد و آن وطن‌پرستی کسی است که وطن و ابناء وطن خود را لایق مهر و قابل محبّت می‌داند، از جهت قدر و منزلتی که در واقع دارند. مانند دوستی کسی نسبت به شخص دیگر نه از جهت خویش و قرابت یا مهربانی و ملاطفتی که بین آن‌ها بوده، بلکه به سبب منزلتی که به واسطۀ قدر و قیمت واقعی در نظر یکدیگر حاصل نموده‌اند.
به عقیدۀ من به‌ویژه این نوع محبّت است که به قول معروف بنای آن خالی از خلل است. امروز دانشمندان و صاحب‌نظران دنیا متفق‌اند بر اینکه کلّیّۀ موجودات و نوع بشر در طریق ترقّی قدم می‌زنند و متوجّه کمال و طالب وصول به آن می‌باشند و اگر یک وظیفۀ معنوی برای مردم، فرداً یا جمعاً، قائل باشیم چنان‌که نمی‌توانیم قائل نباشیم، آن وظیفه این است که در وصول نوع بشر به مدارج عالیۀ کمال شرکت و مدد نمایند.
هر قوم و جماعتی مانند هر فردی که این وظیفه را ادا کند عزیز و قابل احترام و محبّت است و هرچه بهتر و بیش‌تر از عهدۀ آن برآید گرامی‌تر است و علاقه به وجود و بقای او بیش‌تر باید داشت. و هرچه یک قوم در ادای این وظیفه کوتاهی کند البته عزّتش کمتر و علاقه به وجود و بقای او ضعیف‌تر خواهد بود، مگر اینکه این کوتاهی تقصیر او نبوده و عوائق و موانع او را از کار باز داشته باشد و در آن صورت وظیفۀ هر کس است که آن عوائق را حتّی‌الامکان مرتفع سازد و عنصر بی‌ثمر را در مجمع انسانیّت مثمر نماید.
غرض اینکه هر کس عضو هیئت و جماعتی باشد که وظیفۀ انسانیّت خود را چنان‌که بیان کردم ادا نموده است، حق دارد هیئت و جماعت خود را دوست بدارد و در عین اینکه البتّه نباید منکر وجود سایر اقوام و ملل باشد علاقۀ او نسبت به قوم و ملّت خویش علاقۀ معقول و مستحسن است. حال تصوّر می‌کنم هر کس به احوال ایرانیان درست معرفت یابد تصدیق خواهد کرد که این قوم در وظیفۀ خود در عالم انسانیّت کوتاهی نکرده بلکه نسبت به بسیاری از اقوام دیگر در راه وظیفه‌‌شناسی پیش‌قدم است و مداومتش در این راه نیز از اکثر ملل بیش‌تر بوده است.

[سیاست‌نامۀ ذکاء‌الملک: مقاله‌ها، نامه‌ها و سخنرانی‌های سیاسی محمّدعلی فروغی، به‌کوشش ایرج افشار، هرمز همایون‌پور، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۴، ص ۲۵۲]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
ایران را چرا باید دوست داشت؟ (۳)

هرچند برای ملّت ایرانی به اقتضای طبیعت روزگار متأسّفانه دوره‌های تنزّل و انحطاط نیز پیش آمده که در آن دوره‌ها از ابراز استعداد و مایۀ خداداد ممنوع و محروم گردیده است ولیکن ظلمت آن ایّام همه وقت عارضی و قهری و موقّتی بوده و با این همه هیچ‌گاه تندباد حوادث که بر ایران و مردم آن هجوم آورده چراغ معرفت را در آن مملکت و آتش ذوق و شور را در دل ایرانیان به‌کلّی خاموش ننموده و به قول خواجه حافظ شیرازی:

ازآن به دیر مغانم عزیز می‌‌دارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست

قوم ایرانی هرگاه شوکت و سیادت داشته قدرت خود را برای استقرار امنیّت و آسایش و رفاه مردم به کار برده، اقوام زیردست خویش را به ملاطفت و رأفت اداره کرده، مزاحم آداب و رسوم و زبان و خصوصیّات قومیّت آن‌ها نشده، هرگز به هدم و تخریب آبادی‌ها و قتل عام نفوس نپرداخته و با آنکه از طرف دشمنان مکرّر به بلیّات نهب و حرق و قتل و چپاول گرفتار گردیده، هنگام قدرت در صدد تلافی برنیامده است.
کیش باستانی ما ویرانی و درندگی را مانند بیماری و تاریکی از آثار شیطان و اهریمن خوانده و ایجاد وسایل آبادی و روشنایی و تندرستی را مایۀ تقرّب یزدان دانسته است. در تمام دورۀ سه‌هزارسالۀ تاریخ ما از صاحبان شوکت، آن‌ها که ایرانی حقیقی بوده‌اند، نام خود را به عملیّاتی مانند فجایع آشوریان و بابلیان و چنگیزیان و تیموریان و امثال آن‌ها ننگین و ملوّث ننموده‌اند. آزار و اذیت و قتل و غارت و ویرانی و تعصّب جاهلانه در مملکت ایران کمتر وقتی از خود ایرانیان ناشی شده و غالباً عمل خارجیان یا از تأثیر و نفوذ ایشان بوده است.
ایرانیان مثل یونانیان و رومیان، زیردستان خود را بنده و عبید نساخته و زحمات زندگانی خویش را به دوش آن‌ها بار نکرده و بزرگان و سلاطین ایرانی هیچ وقت مانند رومیان برای تفنّن و تفرّج خاطر، اسرا را با یکدیگر یا با شیر و ببر و پلنگ به جنگ نینداخته‌اند. دولت‌های ایرانی هرگز مانند اسپانیولی‌ها طرد و تبعید چند صد هزار نفر مردم بی‌آزار را به جرم اختلاف دین و مذهب روا نداشته‌اند بلکه خارجیان را به مملکت خود دعوت نموده‌اند. رفتار سلاطین صفویه با ارامنه نمونه‌‌ای از این شیوه و طریقه است و دست یافتن کورس شاهنشاه ایران بر بابل بشارت آزادی قوم یهود از اسارت هفتادساله بوده است.

[سیاست‌نامۀ ذکاء‌الملک: مقاله‌ها، نامه‌ها و سخنرانی‌های سیاسی محمّدعلی فروغی، به‌کوشش ایرج افشار، هرمز همایون‌پور، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۴، ص ۲۵۲-۲۵۳]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
یادداشت استاد قاسم صافی عضو ارشد کتابخانه مرکزی از سال 1356 در باره مرحوم ایرج افشار

به یاد استاد ایرج افشار، پیرفرهنگ کتابداری و کتاب شناسی
ابتدای آشنایی و دیدار من با زنده یاد ایرج افشار نخستین بار، به اواسط سال ۱۳۴۸ برمی‌گردد. زمانی که به جز تحصیل در رشته زبان و ادبیات فارسی، دانش کتابداری نوین را که امروز علم اطلاعات و دانش‌شناسی گفته می‌شود در دانشکده علوم تربیتی می‌آموختم و برای کارورزی کتابداری به کتابخانه مرکزی که آن هنگام تا طبقه سوم آماده بهره‌برداری بود مراجعه می‌کردم، و پس از آنکه مدیریت مجله دانشکده، نشریه مرکزی دانشگاه تهران و تحقیقی در کاربرد زمان فراغت دانشجویان بر عهده ام گرفت برای دریافت مقاله‌ای با عنوان «دقیقی در تحقیقات مستشرقان» سال ۱۳۵۴ به دیدار و نشستی با او نائل شدم، و متعاقباً در سال ۱۳۵۶ به عنوان عضو هیئت علمی کتابخانه مرکزی، در مسئولیت اداره خدمات کتابداری و امور انتشاراتی و اداره نشریه کتابداری و خدمات دیگر، افتخار همکاری با ایشان را یافتم، و از این پس توفیق دیدار مکرر و ملازمت با او برایم میسر شد، و به تدریج شخصیت کم مانندی از او در زمینه اشتغالاتی که داشت بر ذهنم متصور گردید.
به مرور که با آثار و خدمات علمی ایشان در موضوعات مختلف و آثار عدیده‌ای که طی عمر پربرکتش پدید می‌آورد، شگفتی‌ها از پرکاری و تسلط او در تاریخ و فرهنگ و اشرافش بر احوال رجال علم و ادب و تاریخ ملاحظه می‌گردید. چنانکه زبان و قلم این ناچیز، صرف نظر از روحیه مثبت‌گرایی و توجه به ترویج فضیلت‌های بزرگان، از او به نیکی یاد می‌کرد، و دلبستگی و عرق ملی او را که در وجودش متبلور بود می‌ستود.
بر روی هم می‌توان گفت که شخصیت و مقام اجتماعی مرحوم افشار و مدیریت علمی و خدمات او به عالم کتابداری و کتابشناسی و بنیان‌گذاری و اعتلای کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران ستودنی است.
از بخت خوشی که مرحوم افشار داشت، بسیاری از امکانات و خصوصیات را از محیط زیستی که سازنده شخصیت او بود، و از پدر بزرگوار و خیّرش مرحوم دکتر محمود افشار که یادش گرامی باد کسب کرده بود، و برتری فضل او در شناخت پیچ و خم‌های نسخه‌شناسی و نگارش حواشی سودمند و تجمیع صاحبان دانش و هنر از مختصات آشکار او بود.
مرحوم افشار در صیانت و اشاعه فرهنگ، ملی مقام و مرجعیت ویژه‌ای داشت، و یکی از کوشش‌های او در این زمینه به جز تدوین فهرست مجموعه مقالات فارسی، مجموعه نادره کاران فرهنگی و ادبی معاصر است. مجموعه نادره کاران؛ سوگنامۀ نام آوران فرهنگی و ادبی معاصر، و معرفی آثار قلمی و تجلیل قابل ملاحظه‌ای است که از بزرگان علم و ادب و فرهنگ ایران داشت، و در واقع درسی است برای نسل جوان که بدانند آیندگان هم خدمات آنها را چنانچه در شمار برجستگان جامعه باشند فراموش نخواهند کرد. ضمن آن که به یاد آوردن فضیلت‌ها، عمیقاً نیاز درمانگرانه امروز جامعه ایران نیز می‌تواند به حساب آید، و به تبیین تاریخ علوم انسانی معاصر مدد رساند.
یادآوری این نکته ضروری است که قضاوت درباره روابط افراد و پی بردن به نیت آنان کار سختی است، چون امری پیچیده و متحول است. به هر تقدیر برشمردن فضیلت‌های افراد به منزله مبرّا بودن مطلق آنان از لغزش‌های ناشی از برخوردهای عاطفی و بروز احساسات نیست. رحمت خداوند بر او باد.
قاسم صافی 15 مهر 1404
مرحوم ایرج افشار، و دکتر هوشنگ نهاوندی رئیس دانشگاه تهران، در یکی از مخازن نفیس
از مجموعه عکسهای کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران

16 مهرماه 1404، صدمین سالروز تولد مرحوم استاد ایرج افشار
@UT_Central_Library
2025/10/22 11:41:03
Back to Top
HTML Embed Code: