tgoop.com/rashedansari/1845
Last Update:
هیچ رقمه قصد برگشت نداشت! یعنی فیلم های این دو نفر replay نشد و سر جای فعلی اش ماند!
اما خوشبختانه اخوی از زندان آزاد شد، یعنی آن چیزی که انتظارش را داشتیم. مادرم درد از سرش خارج شد، یعنی سردردش کاملاً خوب شد و بچه اش نیز خود به خود سِقط شد. زن داداشم پس از سال ها باردار شد. پسر دومی ِ خاله ام دختر خوش تیپی را به تور زد ( یا بر عکس!).
به هر حال از تعجب شاخ در آورده بودم که یک شب مرد سفید پوشی سوار بر اسب آمد به خوابم و گفت:" فرزندم! کسی که جیبت را زده بود به راه راست هدایت شد و از روی یادداشت شما حسابی دعا کرد و اشک ریخت و توبه کرد و... اگر چه پول تان را خرج کرده بود! حلالش می کنی؟
تشکر کردم و گفتم:" از شیر مادر حلال تر. خدا را شکر همه چیز به روال عادی و حتی بهتر از قبل برگشته به جز عّمه ام زهرا که هنوز بر نگشته سر ِ خونه و زندگی اش!".
- " اونم یه مشکل کوچولو در بخش تقاضاش پیش اومده که به زودی حل می شه..." این را گفت و رفت ...
BY راشد انصاری
Share with your friend now:
tgoop.com/rashedansari/1845