tgoop.com/rashedansari/1842
Last Update:
بداهه ای برای همشهریان و هموطنان داغدیده ام در حادثه ی تلخ بندر شهید رجایی
در بندر شهید رجایی بهین دیار
پروانه ها در آتش بیداد روزگار،
یکباره سوختند تو گویی خزان رسید
برگلشنی که بود در آن جلوه ی بهار
ایران سیاه جامه به بر کرد و خون گریست
تنها نه بندر است از این داغ ، سوگوار
بسیار مادر و پدران اند ضَجّه زن
فرزندها به سوگ نشستند بیشمار
بادافره کدام گناه نکرده است
این شعله های خشم که درگوشه و کنار
سر بر کشیده است ستون بر ستون ز دود
خاموش از آب هم نشود شعله و شرار
یارب ! چه حکمتی است که این قوم نازنین
باشد اسیر زلزله یا سیل یا غبار!؟
خون از نگاهِ ساحل تفتیده می چکد
ای زخم خورده ابرِ جنوبی،فرو ببار
ازشروه های داغ جگر سوز پرشدیم
جاری بُود به دامن دل،اشکِ بیقرار
بفرست نعمت از پی نعمت کنار صبر
زین بعد ای مُهَیمن و ای ذات کردگار
ایرانی شریف و توانمند را که خلق
کرده ست در همیشه ی تاریخ افتخار
امیدوارم این که تو خشنود تا ابد
باشی ز ملت و شود او نیز رستگار
راشدانصاری(خالوراشد)
https://whatsapp.com/channel/0029Vb5rEKm4dTnPb9pePD1b
BY راشد انصاری
Share with your friend now:
tgoop.com/rashedansari/1842