tgoop.com/rashedansari/1836
Last Update:
مراسم رو نمایی از کتاب استاد راشد انصاری(خالو راشد)
در شهرستان گراش ۲۱/۱/۱۴۰۴
سروده ی: استاداحمد حبیبی ـ بستک
حکایت گویم از شعر و ز شاعر
که در دُرّ دری، استاد و ماهر
بیانش خوب و شیرین و شرر خیز
که گویی از صفاهان است و تبریز
کلامش جِدّ و هم طنّاز باشد
پر از تمثیل و اهل راز باشد
به شعر طنز دارای مقام است
پسند خاطر هم خاصّ و عام است
کتاب و گفتهاش چون قند و پند است
دُرَر بار و نکاتش پر ز قند است
ز بندر تا به لارستانِ دیرین
ندیدم همچو طنزی نغز و شیرین
به شیرینی چو خرمای خنیزی
که باب خوردن و دفعِ مریضی
که هر طنزی بود چون طنز خالو،
بود آب حیات و نوشدارو
سخنهایش چه جِدّ و هَزل باشد
چو حاتم؛ اهل بخش و بذل باشد
که راشد؛ شیخ ما، شوریده باشد
به شعر و شاعری، ورزیده باشد
به شعر و شوخی و شور ترانه
رقیبش نیست در خاورمیانه
خودش سنگین و رنگین و وزین است!
به اخلاق حَسَن، نیکوترین است
ز شهر دیدهبان، صحرای باغ است
جوارِ باقرِ اهلِ فداغ است
دوبیتیهای او، چون شعر باقر
که هر دو خوش سخن باشند و ماهر
ترانه با دوبیتیها و شَروا
ز راشد، هم ز باقر، هم ز محیا
بود ورد زبان مردم ما
به ایّام خوشی و ناخوشیها
تمام مردم ما، اهل شعرند
به شاعر، حرمت بسیار دارند
به هر شهر و دیاری، رو بیاری
بیابی شعر، چون ابر بهاری
ز لارستان و شروای جنوبی
ز دیگر شهرها، نامی به خوبی
ز لامرد و ز مُهر و اشکنان را
ز هر صاحبدلی، کِهْ هم مِهان را
گراش و بستک و خنج و اوز را
که در علم و هنر باشند کوشا
ز جویم تا بنارو، ملک پِشوَر
همه خواهان شعر این هنرور
تمام این بلاد از اهل فضلاند
به شعر خالو از جان، دل ببندند
که جمله فاضل و اهل صفایند
که در مردانگی، خود باوفایند
خداوندا! بِده بر راشد ما
بیانی همچو سعدی یا که نیما
BY راشد انصاری
Share with your friend now:
tgoop.com/rashedansari/1836