tgoop.com/rashedansari/1834
Last Update:
برای راشد انصاری دیده بانی:
بیشتر اندوه دارد هر کسی داناتر است
گونههای دانش از خون دلِ دانا، تر است
در گلویش استخوان، در چشمهایش نیش خار
بر لبانش زخم کاری، بر زبانش نشتر است
خون دلها میخورد آموزگار پر خرد
آن که دارای ستایش از سوی پیغمبر است
صدهزاران غنچه و گل در میان بوستان
تشنه و پژمرده، از نامهربانی پرپر است
صدهزاران درد و افسوس است از امروز و دی
باز هم تلواسهی آینده او را در سر است
در دل او خرمنِ خاشاکِ خشکِ خودخوری
نیشخند دشمنان بر خرمنش چون اخگر است
دشمنِ او تندرست و، کامِ بدخواهان روا
دیریِ درمانِ دردِ دوستان، دردآور است
گرچه کردارش درست و گرچه گفتارش به جاست
آن که میباید ببیند، بشنود، کور و کر است
میهن ما دیده آسیب فراوان بارها
ای بسا راز مگو در سینهی این کشور است
هرچه دارا بود شد نادار و بس دلها شکست
تنگدستی ها که در این کشور پهناور است
دانش اندوزی که خورده سالها دود چراغ
صدهزار افسوس، دست ناامیدی بر سر است
بس پرستار و پزشک و نیز، داروخانه دار
بسته و دلخسته از اندوه و زخم بستر است
کاستی را با خردمندی نمایان میکند
تلخی گفتار او، چون انگبین و شکّر است
گر که نادانی شبیخون زد به فرهنگ و سخن
نیست اندوهی، که شیر دیدهبان در سنگر است
۲۱فروردین ۱۴٠۴
بیرم
دکتر احمد طاهری - دشت لاله گله دار
BY راشد انصاری
Share with your friend now:
tgoop.com/rashedansari/1834