tgoop.com/rashedansari/1816
Last Update:
میهمان سمج و...
سروده ی راشد انصاری
نگاهی، لحظه ای بر ساعتت کن
برو فکری برای عادتت کن
نشستی همچنان مشغول خوردن
نباشی فکر جیب خالی من
نمی دانی مگر میوه گران است
عروج نرخ آن تا کهکشان است
«گز» و «سوهان» و «گردو» ، یا که «پسته»
بریزی در شکم هی بسته بسته!
دگر در خانه ام چیزی ندارم
ز مأکولات تا پیشت گذارم
ندیدم تا کنون این گونه مهمان
عجب غارتگری هستی به دوران
یکی از بچه هایت ، بچه ام کشت
ز بس زد بر ملاج و کلّه اش مشت
یکی از آن وروجک های شیطون
شده آویز پنکه مثل میمون!
دو تا لیوان شکسته دختر تو
شکسته استکان ها همسر تو
تو گویی زلزله آمد در این جا
که ویران شد اساس خانه ی ما
اگر مهمان حبیب حق تعالی است
چرا بر ما نزولش چون بلایاست!؟
*
خوشا مهمان که بی آفات آید
به پشتش کوله ی سوغات آید
بیارد خوردنی های فراوان
اگر می آید از شیراز و کرمان
اگر آید ز لار و سمت شیراز
بیارد مسقطی با یوخه ی ناز
ز یزد آرَد کمی قطاب و شیره
ز کرمان هم بسی قاووت و زیره
وگر اهل ولایات جنوب است
بیارد ماهی و میگو که خوب است
https://chat.whatsapp.com/GQ4dptYDHMtLYoAku4lkxT
BY راشد انصاری
Share with your friend now:
tgoop.com/rashedansari/1816