RASHEDANSARI Telegram 1728
به نظر شما در این لحظه چه اتفاقی افتاد؟
زن داداش:« نه به خدا، اصلأ راضی نیستم افشین رو بیدار کنید؛ همین جا کنار خودتون توی هال می خوابم!»
خوانندگان عزیز، اگر چه با این حرف ِ زن داداش نفس آقا کمال بند آمد، اما از قدیم گفته اند: «در نومیدی بسی امید است/ پایان شب سیه سفید است».
وقتی زن داداش خوابید و صدای خر و پفش بلند شد آقا کمال به اتفاق زنِ بدشانس تر از خودش، سریع لحاف و تشک شان را برداشتند و پاورچین پاورچین رفتند روی پشت بام بخوابند. هنوز دقایقی نگذشته بود و داشتند در هوای خوب آن جا نفسی تازه می کردند که ناگهان سر و کله ی زن داداش پیدا شد و گفت:«اتاق خیلی گرمه، نمی شه خوابید. فکر کنم این جا خنک تر باشه!» کمال آقا با اخم و تخم گفت:« خب،کولر روشن می کردی». زن داداش گفت:« هر چی گشتم کنترلش پیدا نکردم». البته شوخی می کرد، هنوز هوا آن قدرها گرم نشده بود.
خیلی راحت، زن داداش آمد و کنار آن ها خوابید. ولی صبح که بیدار شد رفت داخل آشپزخانه پیش همسر آقا کمال، ضمن همکاری برای درست کردن صبحانه گفت:« عزیزم، شرمنده که من توی خواب خیلی خر و پف می کنم. دکتر هم بارها رفتم ولی فایده ای نداره. ببخشین تو رو خدا اگه دیشب نذاشتم بخوابین و...»
آقا کمال با لبخندی حرفش را قطع کرد و گفت:«اتفاقاً پدر و مادرت بیامرز که خر و پف می کردی،
چون تنها موقعی بود که ما احساس آرامش می کردیم...!» همسر آقا کمال لبخندی زد و زن داداش کمی به فکر فرو رفت و....

#خالوراشد
@rashedansari



tgoop.com/rashedansari/1728
Create:
Last Update:

به نظر شما در این لحظه چه اتفاقی افتاد؟
زن داداش:« نه به خدا، اصلأ راضی نیستم افشین رو بیدار کنید؛ همین جا کنار خودتون توی هال می خوابم!»
خوانندگان عزیز، اگر چه با این حرف ِ زن داداش نفس آقا کمال بند آمد، اما از قدیم گفته اند: «در نومیدی بسی امید است/ پایان شب سیه سفید است».
وقتی زن داداش خوابید و صدای خر و پفش بلند شد آقا کمال به اتفاق زنِ بدشانس تر از خودش، سریع لحاف و تشک شان را برداشتند و پاورچین پاورچین رفتند روی پشت بام بخوابند. هنوز دقایقی نگذشته بود و داشتند در هوای خوب آن جا نفسی تازه می کردند که ناگهان سر و کله ی زن داداش پیدا شد و گفت:«اتاق خیلی گرمه، نمی شه خوابید. فکر کنم این جا خنک تر باشه!» کمال آقا با اخم و تخم گفت:« خب،کولر روشن می کردی». زن داداش گفت:« هر چی گشتم کنترلش پیدا نکردم». البته شوخی می کرد، هنوز هوا آن قدرها گرم نشده بود.
خیلی راحت، زن داداش آمد و کنار آن ها خوابید. ولی صبح که بیدار شد رفت داخل آشپزخانه پیش همسر آقا کمال، ضمن همکاری برای درست کردن صبحانه گفت:« عزیزم، شرمنده که من توی خواب خیلی خر و پف می کنم. دکتر هم بارها رفتم ولی فایده ای نداره. ببخشین تو رو خدا اگه دیشب نذاشتم بخوابین و...»
آقا کمال با لبخندی حرفش را قطع کرد و گفت:«اتفاقاً پدر و مادرت بیامرز که خر و پف می کردی،
چون تنها موقعی بود که ما احساس آرامش می کردیم...!» همسر آقا کمال لبخندی زد و زن داداش کمی به فکر فرو رفت و....

#خالوراشد
@rashedansari

BY راشد انصاری


Share with your friend now:
tgoop.com/rashedansari/1728

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Informative Channel login must contain 5-32 characters Telegram desktop app: In the upper left corner, click the Menu icon (the one with three lines). Select “New Channel” from the drop-down menu. Read now Those being doxxed include outgoing Chief Executive Carrie Lam Cheng Yuet-ngor, Chung and police assistant commissioner Joe Chan Tung, who heads police's cyber security and technology crime bureau.
from us


Telegram راشد انصاری
FROM American