QURANICFRAGMENTS Telegram 337
Forwarded from فراموشی
عقیده در بافتار

در ادبیات کتاب مقدس به داستان بریدن سر اسحاق به دست اب‌راهیم می‌گویند עֲקֵדָה که اگر این واژه‌ی عبری را با حروف معادل عربی‌اش بازنویسی کنیم می‌شود: عقیده. عقیده از ریشه‌ی ع-ق-د یعنی گره زدن اشاره‌ای است به بستن چشمان اسحاق هنگام آماده کردنش برای قربانی. قربانی از ریشه‌ی ق-ر-ب است یعنی آن‌چه نزدیک و پیش خدا فرستاده و کشانده می‌شود: پیش‌کش. در جمله‌ی آغازین میان اب و ر[ا]هیم نیم‌فاصله زدم چون این نیز نامی عبری است که اگر به عربی برش گردانیم می‌شود أب رحیم: مهربان‌پدر [۱]. این‌ها همه به چه کار می‌آید؟ این‌که مهربان‌پدری(!) پارچه‌ای را روی چشمان فرزندش گره بزند تا او را، با بریدن سرش، به خدا پیش‌کش کند، به چه کار ما می‌آید؟

این تردستی‌های بی‌هوده را کردم که بهانه کنمشان و بگویم عقیده در فرهنگ ادیان ابراهیمی تا امروز دو گونه فهمیده می‌شود. گونه‌ی رایج‌تر این است که عقیده فرمان خداست و باید چشم این و آن را ببندیم و سر بنهیم و سر ببریم. عقیده است دیگر! فرمان خداست. خدا علیه انسان.

اما پژوهش‌گران کتاب مقدس (برای نمونه این‌جا) می‌گویند ماجرا آن اندازه هم پیچیده نیست. در دوره‌ای پیش‌کش کردن فرزندان برای خدایان فراگیر بوده است و داستان اب‌راهیم تصویری است از چرخش از پیش‌کش‌های انسانی به سوی پیش‌کش‌های جان‌وری. گامی است رو به جلو. رو به نکشتن انسان‌ها برای خدایان.

اگر فرض بند بالا را درباره‌ی داستان اب‌راهیم بپذیریم، دیگر این پرسش درباره‌ی این داستان از بیخ و بن جای طرح‌شدن نمی‌یابد که در صورت تعارض فرمان خدا و اخلاق، چه باید بکنیم. بسیار مهم است ما از زمانه‌ی رواج فرزندکشی به داستان اب‌راهیم می‌نگریم یا از زمانه‌ای که هیچ کس فرزندش را به هیچ خدایی پیش‌کش نمی‌کند. اگر ما یکی از مردمان جامعه‌ی فرزندکش بودیم، شاید داستان اب‌راهیم برایمان بیش از حد نازک‌دلانه و فانتزی به نظر می‌رسید. در آن صورت، داستان اب‌راهیم در چشم ما داستانی بود که می‌خواست با یک پایان‌بندی نچسب، ما را از عقیده‌های درخشان و راستینمان درباره‌ی روش‌های به دست آوردن رضایت خدایانمان دور کند! رضایتی که برایمان روشن بود جز با ریختن خون فرزندانمان به دست نمی‌آید.

آسمان‌ریسمان بافتم که بگویم عقیده عقیده است اما جهت خواندنش مهم است. ما نمی‌توانیم داستان اب‌راهیم را که فراخوانی به گذار از پیش‌کش‌های انسانی بوده، به عنوان گواه تقدم دین بر اخلاق جا بزنیم؛ چه در دل خودمان و چه در دل دیگران. اما وای به روزی که گواهی گذر از زمانه‌ی پیش‌کش‌های انسانی، خود به سندی تاریخی تبدیل شود که گاهی خدایان از شما می‌خواهند چشم دیگری را ببندید و سرش را ببرید!

#دین #روزنوشت #تورات #قرآن
[۱] درباره‌ی ترجمه‌ی ابراهیم به مهربان‌پدر بنگرید به پاورقی نخست این یادداشت.



tgoop.com/quranicfragments/337
Create:
Last Update:

عقیده در بافتار

در ادبیات کتاب مقدس به داستان بریدن سر اسحاق به دست اب‌راهیم می‌گویند עֲקֵדָה که اگر این واژه‌ی عبری را با حروف معادل عربی‌اش بازنویسی کنیم می‌شود: عقیده. عقیده از ریشه‌ی ع-ق-د یعنی گره زدن اشاره‌ای است به بستن چشمان اسحاق هنگام آماده کردنش برای قربانی. قربانی از ریشه‌ی ق-ر-ب است یعنی آن‌چه نزدیک و پیش خدا فرستاده و کشانده می‌شود: پیش‌کش. در جمله‌ی آغازین میان اب و ر[ا]هیم نیم‌فاصله زدم چون این نیز نامی عبری است که اگر به عربی برش گردانیم می‌شود أب رحیم: مهربان‌پدر [۱]. این‌ها همه به چه کار می‌آید؟ این‌که مهربان‌پدری(!) پارچه‌ای را روی چشمان فرزندش گره بزند تا او را، با بریدن سرش، به خدا پیش‌کش کند، به چه کار ما می‌آید؟

این تردستی‌های بی‌هوده را کردم که بهانه کنمشان و بگویم عقیده در فرهنگ ادیان ابراهیمی تا امروز دو گونه فهمیده می‌شود. گونه‌ی رایج‌تر این است که عقیده فرمان خداست و باید چشم این و آن را ببندیم و سر بنهیم و سر ببریم. عقیده است دیگر! فرمان خداست. خدا علیه انسان.

اما پژوهش‌گران کتاب مقدس (برای نمونه این‌جا) می‌گویند ماجرا آن اندازه هم پیچیده نیست. در دوره‌ای پیش‌کش کردن فرزندان برای خدایان فراگیر بوده است و داستان اب‌راهیم تصویری است از چرخش از پیش‌کش‌های انسانی به سوی پیش‌کش‌های جان‌وری. گامی است رو به جلو. رو به نکشتن انسان‌ها برای خدایان.

اگر فرض بند بالا را درباره‌ی داستان اب‌راهیم بپذیریم، دیگر این پرسش درباره‌ی این داستان از بیخ و بن جای طرح‌شدن نمی‌یابد که در صورت تعارض فرمان خدا و اخلاق، چه باید بکنیم. بسیار مهم است ما از زمانه‌ی رواج فرزندکشی به داستان اب‌راهیم می‌نگریم یا از زمانه‌ای که هیچ کس فرزندش را به هیچ خدایی پیش‌کش نمی‌کند. اگر ما یکی از مردمان جامعه‌ی فرزندکش بودیم، شاید داستان اب‌راهیم برایمان بیش از حد نازک‌دلانه و فانتزی به نظر می‌رسید. در آن صورت، داستان اب‌راهیم در چشم ما داستانی بود که می‌خواست با یک پایان‌بندی نچسب، ما را از عقیده‌های درخشان و راستینمان درباره‌ی روش‌های به دست آوردن رضایت خدایانمان دور کند! رضایتی که برایمان روشن بود جز با ریختن خون فرزندانمان به دست نمی‌آید.

آسمان‌ریسمان بافتم که بگویم عقیده عقیده است اما جهت خواندنش مهم است. ما نمی‌توانیم داستان اب‌راهیم را که فراخوانی به گذار از پیش‌کش‌های انسانی بوده، به عنوان گواه تقدم دین بر اخلاق جا بزنیم؛ چه در دل خودمان و چه در دل دیگران. اما وای به روزی که گواهی گذر از زمانه‌ی پیش‌کش‌های انسانی، خود به سندی تاریخی تبدیل شود که گاهی خدایان از شما می‌خواهند چشم دیگری را ببندید و سرش را ببرید!

#دین #روزنوشت #تورات #قرآن
[۱] درباره‌ی ترجمه‌ی ابراهیم به مهربان‌پدر بنگرید به پاورقی نخست این یادداشت.

BY یادداشت‌های قرآنی


Share with your friend now:
tgoop.com/quranicfragments/337

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

The best encrypted messaging apps Telegram message that reads: "Bear Market Screaming Therapy Group. You are only allowed to send screaming voice notes. Everything else = BAN. Text pics, videos, stickers, gif = BAN. Anything other than screaming = BAN. You think you are smart = BAN. Telegram Channels requirements & features With the sharp downturn in the crypto market, yelling has become a coping mechanism for many crypto traders. This screaming therapy became popular after the surge of Goblintown Ethereum NFTs at the end of May or early June. Here, holders made incoherent groaning sounds in late-night Twitter spaces. They also role-played as urine-loving Goblin creatures. Over 33,000 people sent out over 1,000 doxxing messages in the group. Although the administrators tried to delete all of the messages, the posting speed was far too much for them to keep up.
from us


Telegram یادداشت‌های قرآنی
FROM American