tgoop.com/quranicfragments/237
Last Update:
دیشب به فاطمه گفتم وقتی چند بار به مهمانی در خانهمان دعوتت کردم و نیامدی خیلی به دلم آمد. از سختترین اتفاقاتی بود که در سال گذشته از سر گذراندمشان. گمانم خیلی شرمندهاش کردم. گفت آخر من آدم مهمانیبرویی نیستم و عذرخواهی کرد. گفتم من هم نبودم و میفهمم چه میگویی اما حالا دیگر سالهاست که دعوت دست کم چندم کسی را اینقدر راحت رد نمیکنم. گفت این یکی را بر من ببخش، من پروتکلهای خودم را در رفت و آمد دارم. پروتکل، مثل ناخنی که به تخته کشیده شود رشتهی بحث را پاره کرد. تا چند ثانیه منگ بودم. مثل شنیدن بوی خون پس از نوش جان کردن یک مشت محکم در بینی، یا زنگی که پس از خوردن یک سیلی محکم، در گوش آدم کش میآید. گفتم ان شاءالله که همیشه رو به راه باشی و مثل من دچار رقت نشوی. من از ته دل دعا کرده بودم اما ناگهان فهمیدم از بیرون شبیه نفرین به چشم میآید. گفت ترساندیام. گفتم ببخشید، دعایم واقعی بود. باز هم بخشش خواست از اینکه نیامده. از گفتوگویمان راضی نمیشدم. گپ من بر سر دعوتهای بیپاسخ نبود. نه میخواستم بگویم چرا نیامدی و نه میخواستم پوزش بشنوم و نه حتی میخواستم بگویم بیا. خاری در دلم خلیده بود که پیدایش نمیکردم. بحثمان بیفرجام ماند. دست کم از نگاه من. نیمروزی پستر خار را یافتم. آنچه را که میخواستم بگویم و نمییافتمش. «نه یا رسیده به تو داستان کسانی که میهمان دل و دست باز مهربانپدری شدند و آشتیش بگفتند و گفت آشتی من همی سزای چنین نابخواندگان باشد؟- هَل أتاكَ حديثُ ضَيفِ إبراهيمَ المُكرَمينَ؟ إذ دَخَلوا عَليهِ فَقالوا سلاما قالَ سلامٌ قومٌ مُنكَرون (۵۱:۲۴-۲۵)». دنبال «سلامٌ قومٌ مُنكَرون» میگشتم، «آشتیام پیشکش شما نشناختگان». «مهربانپدر- ابرهىٰم [۱]»، با آشتی به پیشواز چیزی میرود که ناشناخته و محاسبهناشده و ناشمرده و ناخوانده است. چیزی که نادانسته فرا میرسد و رخ میدهد. در تورات آمده است «One of the guests was the LORD (Genesis 18:10)» یکی از آن مهمانان خود خدا بود. آنچه مرا میرنجاند و نگران میکرد و نمییافتمش همین پیشبینیناپذیر بودن حضور خداوندی بود. خداوندی که ناگهان مهمان میشود. نمیخواستم به فاطمه بگویم بیا، نمیخواستم بگویم پوزش بخواه، نمیخواستم بگویم از دل من در بیاور. میخواستم بگویم دیدار خدایی که من میشناسم در دانستهها نیست، در «مُنكَرون»ها و ناشناختهها و ناخواندههاست. مبادا نبینیشان. تنها و تنها میخواستم همین را بگویم. چه اگر نه، روزی ناگهان چیزی نا آشنا و ناشناخته از جایی ناشمرده و نادانسته در میکوبد و همهی شمردهها و دانستههای ما را زیر و رو میکند.
#قرآن #ریشه #ن_ک_ر #سوره_ذاریات
[۱] آرتور جفری در Foreign vocabulary of the qur’an, Brill, 2007, p. 45 از نووی (۶۳۱-۶۷۶ ق) نقل میکند که ابراهیم نویسهگردانیشدهی واژهی سریانی «أب رحيم» است و کریستوف لوکزمبرگ در The Syro-Aramaic Reading of the Koran, Schiler,2007, p.93 نشان میدهد که این نویسهگردانی چگونه رخ داده.
BY یادداشتهای قرآنی
Share with your friend now:
tgoop.com/quranicfragments/237