tgoop.com/quranicfragments/330
Last Update:
افزودن به جهان یا بازچیدن آن؟
۱- «دریدا استدلال میکند هدف برخی استعارههای شاعران تضعیف و شکستن کارکرد ارجاعی زبان است تا بگذارند ما در شعر غرق شویم. هدف شاعر این است که ما را از واقعیت دور کند و از ارجاعدهندگی زبان بگریزد به سوی «جهانی» که در شیء زیبا گشوده شده است.
رویکرد مشابهی به معنا، گرچه دیگر وامدار دریدا نیست، در بررسیهای اخیر داستانهای عهد جدید در سنت ارنست فوکس و یوآخریم یرمیاس به کار بسته شده است. رویکردهایی که مستقیما از الهیدانان «هرمنوتیک جدید» و غیرمستقیم از هایدگر تأثیر پذیرفته است و داستانها را اساسا واحدهای خالص معنایی میداند. این رویکردها میگویند تنها جهانی که اهمیت دارد، «جهانی» است که به داستان پا گذاشته و با داستانها تکه تکه شده است. جهانی که پیشاپیش یک جهان اگزیستانسیال [=انسانپایه] است [*]».
۲- در یادداشت پیش پرسیده بودم:«آیا بهراستی انگشت اشارهی محمد(ص) به سوی جهانی بیگانه است؟ او آمده بود تا انبانی از وامواژهها و مفاهیم بیگانه و بیرون از زبان و زندگی هرروزهی پیروانش را به آنها آموزش دهد؟ محمد(ص) نویددهندهی خوشبختی جهان هرروزهی قرآن است یا پیامآور سعادت در جهان بیگانهی ترجمهی قرآن؟!». اگر نخواندهایدش، مهربانی کنید و اکنون بخوانید و سپس پیش بروید.
۳- متن ادبی، جهان را دوباره میچیند. همین جهان را. اینبار زیباتر و خواستنیتر. به چیزها دوباره معنا میدهد. متن ادبی، جهان را تحملپذیر میکند. پیشنهادی است برای بازچینش جهان.
۴- میپرسم: محمد(ص) چه چیزهایی را از بیرون به جهان شنوندگانش افزود؟ او از آنها میخواست به چیزهایی بپردازند که تا دیروز هیچ سر و کاری با آنها نداشتند؟ یا از آنها میخواست داشتههای خودشان را ببینند و دوباره ببینند؟ او میخواست گلستان و آتشستانی بیرون از این جهان را به آنان بنمایاند؟ یا میخواست به آنان بگوید همینجا که به سر میبرید، بسته به پندار و گفتار و کردارتان، میتواند گلستانی باشد یا آتشستانی؟ قرآن دربارهی بیرون این جهان سخن میگوید؟ یا دربارهی بازچینش خود این جهان؟ میخواهد چیزهایی به جهان شنوندگانش بیافزاید؟ یا میخواهد همین جهانشان را باز بچیند؟ میگوید باید به جهان اینگونه نگاه کنید چون بهراستی جهان اینگونه است و اگر اینگونه ندانیدش به آشتستانی بیرون از این جهان درانداخته خواهید شد؟ یا میگوید باید به جهان اینگونه نگاه کنید چون بهراستی اگر جهان اینگونه نباشد، آشتستانی است؟ میگوید خدا بیاندازه مهربان است و اگر بیاندازه مهربانش ندانید، بیاندازه با شما نامهربانی میکند؟! یا میگوید بیاندازه مهربان باشید و زندگی خود را چنان بچینید که گویی خدا بهراستی بیاندازه مهربان است؛ که اگر چنین باشد به قندستان درافتادهاید و اگر او بیاندازه مهربان نباشد، جهان آتشستانی است اما شما دست کم این چندروزه در قندستانی که خود ساختهاید شیرینکام خواهید بود. قرآن از قندستانی که در دست خداست سخن میگوید؟ یا از قندستانی که در دست ماست؟ قرآن یک گزارش است یا یک پیشنهاد زیباییشناختی؟
۵- اگر قرآن در کار بازچیدن جهان باشد و نه افزودن به آن، ترجمه چگونه باید باشد؟ نه این است که ترجمه نیز باید جهان را باز بچیند، نه آنکه به آن بیافزاید؟ «مؤمن» اگر أمن نباشد و أمن نبخشد، «صالح» اگر در صلح نباشد و برای صلح نکوشد، «عمل» اگر با کار پیوندی نداشته باشد، «جنة» اگر میوههای شیرین ندهد، پس همهی اینها به چه کار میآید جز رها کردن و باز نچیدن اینجا به امید آنجا؟ ترجمه هنگامی که خود را به واژگان بیرون از جهان زبان مادری میآلاید، متن ادبی را از باز چیدن این جهان و گشودن درهای زیبایی ناتوان میسازد. زیبایی بیرون از اینجا مژده داده شده. چشم و دست انسان برای بازدیدن و بازچیدن جهان خود بسته میشود. متنی که برای بازدیدن جهان آمده بود، میشود متنی برای نادیدن آن.
#قرآن #دین #ریشه #ترجمه #زبان #زیبایی #استعاره
[*] Soskice, Janet Martin (1985). Metaphor and Religious Language. Oxford University Press, P. 98.
BY یادداشتهای قرآنی
Share with your friend now:
tgoop.com/quranicfragments/330