tgoop.com/quranicfragments/271
Last Update:
قرآن چه میگوید؟
نخست: همآفریدگاری
۱- نخستین بار در بخش چهارم مستند «عیسی و قرآن»، که با تلاش آقای میرکریمی شاید ۵ هفته پس از این، فارسیاش به دستتان برسد، از آقای عزیز العظمة و خانم ژاکلین شَبّی شنیدم که اسلام در آغاز، یک دین تکپرستانه Monolatristic بوده و نه یک دین یکتاپرستانه Monotheistic. تفاوتشان کجاست؟ دین تکپرستانه انحصارگرا نیست. یعنی فقط خدایی را میان دیگر خدایان برجسته میسازد تا در سایهی آن خدا، بتواند پیوندهای آسیبدیدهی اجتماعی را التیام ببخشد. خدایانی را که در گذشته بودند، انکار نمیکند بلکه به خدایی تازه اما فراگیر فرا میخواند تا همگان با همهی تفاوتهایشان از آن رو که به خدای فراگیر تازه، پایبند و دلبستهاند، بتوانند با یکدیگر به همزیستی برسند. این داستان همینجا در زمستان ۹۹ برایم به پایان رسید. ادعای غریبی بود که راهی برای راستیآزماییاش نمیدانستم.
۲- «میتوان گفت محمد بن عبدالله[ص] موضعی میانه گرفت. در مکه او به اصلاحاتی محتاطانه دعوت میکرد. پیام او متمرکز بود بر باور به اینکه آخرالزمان نزدیک است و یک خدا بشر را داوری خواهد کرد. اما این خدا نام نداشت؛ او «الله»، خدای برتر چندگانهپرستی که مکیان از زمان پیروزیشان بر ابرهه محترم میشمردند، نبود؛ «الرحمن»، خدای یگانهپرستانی همچون مسیحیان، یهودیان یا پیروان مُسَیلَمة که از دین اجدادی خود بریده بودند، نیز نبود. محمد[ص] در آن زمان خدای خود را «الرّبّ» (آفریننده) نامید، با گونههایی مختلف همچون: ربّ العالمین، ربّ السماوات السبع، ربّ المشرق و المغرب و ما بینهما، ربّ هذا البیت، ربّ موسی و هارون، ربّ الفلق و مانند آن (۱۴۰۰ سال پادشاهی در عربستان پیش از اسلام، کریستین ژولین روبن، ترجمهی محمد علی خوانینزاده، نشر حکمت، ص۱۳۷)». چند شب پیش این جملات را در این کتاب تازه به فارسی برگرداندهشده، خواندم. آنجا بود که راه راستیآزمایی آن ادعای غریب را یافتم.
۳- دو گزاره باید جداگانه اثبات شوند: نبود واژهی الله در سورههای آغازین و کاهش واژهی ربّ با هر چه جلوتر رفتن زمان.
۴- در نمودار نخست میلههای آبی، سورههای مکّیاند. این نمودار بر پایهی نرخ کاربستهای ریشهی ر-ب-ب در قرآن، در هر صد واژه است. یعنی اگر سورهای ۱۰ واژه داشته باشد و ۱ بار این ریشه در آن به کار رفته باشد، نمرهی ۱۰ میگیرد. و اگر سورهای ۳۰۰۰ واژه داشته باشد و ۳۰ بار این ریشه در آن به کار رفته باشد نمرهی ۱ میگیرد. یعنی یکدهم نمونهی نخست.
۵- چنانکه میبینید «ربّ» در سورههای مدنی وزنی ندارد. نخستین میلهی گلبهی-رنگ و بلندی که در سمت چپ نمودار هست، نیز برای سورهی ۱۱۰ یعنی نصر است که مدنی نامیدن آن (از جمله بر پایهی ترتیب نزول سبکشناسانه و غیرتاریخی مارک دوری) چندان درست نیست.
۶- با خود گفتم شاید چون سورههای مکّی کوتاهاند و شمار واژگانشان کم است، نمودار پیش چندان دور از انتظار نیست؛ اما دیدم نمیتوان اینگونه گفت، چون نمودار دوم با همین سنجه، برای ریشهی و-ل-ه چیزی وارونه را نشان میدهد. جز سورهی ۱۱۲ یعنی توحید، که بیشترین چگالی واژهی «الله» را دارد (و البته باز هم در ترتیب نزول مارک دوری در مرز مکی و مدنی است) سورههای بلند مدنی با نمرههای بالا، دست برتر را دارند. این نشان میدهد بهراستی چگالی «ربّ» در سورههای مدنی ناچیز و نزدیک به هیچ و چگالی «الله» در همین سورهها بسیار بالاست.
۷- نمودار سوم کاربستهای واژهی «الله» را نه بر پایهی چگالترین سورهها بلکه فراوانی را بر پایهی چینش کنونی قرآن مینمایاند. همانگونه که میبینید پس از سورهی ۶۷ دیگر «الله» بسیار کمرنگ و میتوانیم بگوییم تقریبا نیست میشود! این نیز بسیار شگفت است.
۸- این نگاه، دو رویکرد درپیچیده درون یکتاپرستی را از هم جدا میکند. یک روی یکتاپرستی به سوی خداست و روی دیگرش به سوی انسان و جامعهی انسانی. اگر بپذیریم قرآن در آغاز نه به «الله»، بهسان خدای شناختهشدهی مکهنشینان، بلکه تنها به «آفریدگار- ربّ» همگان فرا میخوانده میتوانیم بگوییم پافشاریاش بر بخش انسانی و اینجهانی و آغوشگشا و یگانهساز و برابرساز یکتاپرستی یعنی همآفریدگاری، بهسان هممیهنی، بوده؛ نه بر بخش خدایی و آنجهانی یکتاپرستی که با گذشت زمان، کارکردی درست وارونه یافته است و بهجای گردآوردن آدمیان و آفریدگان، آنها را نابرابر و جدا میسازد و میتاراند و سرکوب میکند. شاید آمیختن پسین «الله» و «الرحمٰن» یعنی خدایان شناختهشدهی شبه جزیره و یهودیان و مسیحیان نیز با «ربّ» نه برای گسیل کردن اینجهانیان به جهانی دیگر بلکه برای فراگیر ساختن همآمیزی اجتماعی بوده است. همه فراخوانده شدند تا برای خاطر هر چیزی که میپرستند، از دریدن دیگر آدمیان و دیگر آفریدگان دست بردارند!
#قرآن #pragmatics #ریشه #ر_ب_ب #وله #ترتیب_نزول #قرائت_پذیری
BY یادداشتهای قرآنی
Share with your friend now:
tgoop.com/quranicfragments/271