tgoop.com/physics3p/4273
Last Update:
معمای سطل نیوتن
هنگامی که جسمی با سرعت ثابت در حال حرکت است، تفاوتی ندارد این سرعت چه اندازه و در چه جهتی باشد، در صورتی که مرجعی وجود نداشته باشد که حرکت را نسبت به آن بسنجیم هیچ تفاوتی بین حالت سکون و حرکت با سرعت ثابت وجود ندارد.
اما هنگامی که تغییرات سرعت (شتاب) وجود داشته باشد داستان فرق میکند. حتی در اتاقک دربستهای که هیچ ارتباطی با محیط بیرون ندارد میتوان متوجه وجود شتاب شد.
اما سوال پیش میآید که چرا شتاب چنین است؟ چرا کیهان بین شتاب و سرعت ثابت تفاوت قائل میشود.
در یک کلام، چرا تمام چارچوب های لخت همارز هستند؟
این مسئلهای بود که نیوتن، همعصران او و اندیشمندان پس از او نیز درگیر آن بودند.
بعضی مانند لایبنیتز نسبیگرا بودند. یعنی معتقد بودند که صرفاً حرکات نسبی هستند و نمیتوان آنرا مفهومی مطلق در نظر گرفت. تنها زمانی میتوان در مورد حرکت صحبت کرد که آنرا نسبت به مرجعی سنجید. وقتی ما تغییر موقعیت خود نسبت به جاده، درختها، خانه ها و بقیه چیزهای اطرافمان را مشاهده میکنیم نتیجه میگیریم در حرکت هستیم. اگر در فضایی کاملاً تهی باشیم که هیچ مرجعی برای سنجش تغییر موقعیت ما وجود نداشته باشد نمیتوانیم راجب سکون یا حرکت خود نظری بدهیم.
شاید این موضوع منطقی و درست به نظر برسد اما صبر کنید. نیوتن برای زیر سوال بردن این بحث آزمایش ذهنی را مطرح کرد. سطل پر از آبی را درنظر بگیرید که متصل به طناب از سقف آویزان است. اگر این سطل را بچرخانید و سپس رها کنید، سطل شروع به چرخش میکند. پس از مدتی آب درون آن نیز میچرخد و نیروی گریز از مرکز باعث ایجاد فرورفتگی در آب میشود.
اگر تنها حرکات نسبی معنا دارند، چرا پس از آنکه حرکت نسبی آب و سطل صفر شد همچنان سطح مقعر آب را میبینیم؟
در اینجا حرکت آب نسبت به چه چیزی سنجیده میشود؟ یا بهتر بپرسیم چطور آب درون سطل متوجه حرکت شتابدار خود میشود و نسبت به این حرکت واکنش نشان داده و سطح آن مقعر میشود؟
این سوال بنیادی بود که ذهن نیوتن را به خود مشغول کرده بود.
نیوتن چنین پاسخ میدهد که حتما مرجع مطلقی وجود دارد که بتوان حرکت را نسبت به آن سنجید. فضا چنین مفهوم مطلقی برای تمام اجسام درون آن است. فضا مرجع مطلقی است که حرکت تمام اجسام را میتوان نسبت به آن سنجید.
ماخ پاسخ معما را اینگونه میدهد: هنگامیکه سطل آب میچرخد، از دیدگاه مرجع آب تمام اجرام دور آن از جمله اجسام روی زمین، خود زمین، ستارگان و... در حال چرخش دور آن هستند و برهمکش گرانشی بین آنها موجب چنین پدیدهای میشود. بنابراین لختی اجسام ناشی از برهمکنش گرانشی بین جسم و تمام اجسام اطراف آن است.
اما اکنون ما جایگاه برتری نسبت به نیوتن، لایبنیتز ، ماخ و بقیه آنها داریم. زیرا اکنون نظریه اینشتین در دسترس ماست. بیایید ببینیم نسبیت انیشتین چطور این معما را حل میکند.
طبق نسبیت، فضا و زمان هرکدام مفهومهای نسبی هستند بنابراین فضای مطلق نیوتن اعتبار ندارد. نسبیت، فضا و زمان را ترکیب میکند و فضا-زمان را میسازد. در تئوری نسبیت، فضا-زمان مفهوم مطلقی است یعنی هرچند فضا و زمان به طور جداگانه نسبی هستند و ناظران متفاوت ممکن است اندازهگیری های متفاوتی داشته باشند اما کل چهار بعد فضا-زمان برای تمامی این ناظران مطلق است و بر سر آن تفاهم دارند. یعنی طول بازه زمان فضا-زمان
ds²=c²dt²–dx²–dy²–dz²
برای تمامی ناظران مقداری یکسان است و بر سر آن توافق دارند. اصطلاحا ds ناوردای نسبیتی است.
تمام اجسامی که در فضا-زمان با سرعت ثابت حرکت کنند جهان خط آنان که خط سیر آنها در فضا-زمان را نشان میدهد، خطی صاف خواهد بود که تمامی ناظران بر سر آن توافق دارند. اما جهان خط یک حرکت شتابدار منحنی خواهد بود. بنابراین فضا-زمان مرجعی مطلق است که میتوان حرکت را نسبت به آن سنجید. هرناظری میتواند جهان خط یک جسم شتابدار از جسم بی شتاب را تشخیص دهد و این همان تفاوتی است که میان حرکت با سرعت ثابت و حرکت شتابدار وجود دارد.
🆔 @Physics3p
BY Quantum Physics
Share with your friend now:
tgoop.com/physics3p/4273