tgoop.com/osiangar24/955
Last Update:
🔵 چگونه مغالطه را تشخیص دهیم؟
تشخیص مغالطه مهارتی است عملی، نه فهرستی خشک از تعاریف. این مهارت شامل عادتهای فکری مشخصی است که به تو اجازه میدهد یک استدلال را بازسازی کنی، نقاط ضعفش را پیدا کنی و مرز میان «استدلال قابل قبول» و «فریب ظاهراً منطقی» را مشخص کنی. در ادامه چارچوبی روشن و قابل اجرا میدهم که هر بار بتوانی سراغش بروی.
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
اول: استدلال را بازسازی کن، مقدمات را جدا کن و نتیجه را مشخص کن.
بسیاری از مغالطات از همانجا پیدا میشوند که گوینده نتیجه را بهعنوان «بدیهی» فرض میکند و زنجیرهی منطقی مقدمات را پنهان نگه میدارد. اگر نتوانی بهصورت روشن بنویسی «از A و B چرا به C میرسیم؟»، احتمال مغالطه بالاست.
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
دوم: تعاریف و ابهامات را آشکار کن.
واژههای مبهم خاکستریاند؛ کسانی که میخواهند اقناع کنند معمولاً از ابهام سود میبرند. پرسش کن: این اصطلاح دقیقاً یعنی چه؟ آیا گوینده در طول بحث معنیاش را تغییر نمیدهد؟ بسیاری از طفرهها و بازیهای زبانی از همینجا آغاز میشود.
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
سوم: فروض پنهان را بیرون بکش.
هر استدلالی متکی به پیشفرضهایی است. از خود بپرس کدام گزارهها بدون دلیل پذیرفته شدهاند؟ آیا این فروض قابل اثباتاند یا برآمده از سوگیریهای فرهنگی یا احساسی؟ مغالطهها اغلب بر پایهی فروض نامستدل ساخته میشوند.
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
چهارم: تناسب نوع استدلال و نتیجه را بسنج.
آیا گوینده استدلال قیاسی میخواهد کند یا استقرایی؟ در قیاس، صحت مقدمات ضروری است؛ در استقرا، نمونهها و اعتبارشان اهمیت دارد؛ در تمثیل، تشابههای بنیادین باید وجود داشته باشد. اگر نتیجه از نوع استدلال پشتیبانی نکند، این یک نقطه قرمز است.
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
پنجم: شواهد را بررسی کن، کیفیت، کمیت و انتخابشان را بسنج.
آیا شواهد گزینشی نیست؟ آیا نمونهها تصادفی و معتبرند؟ آیا دادهها تحریف یا خارج از زمینه آمدهاند؟ تعمیمهای شتابزده و نتایج از نمونهی ناکافی از همین ضعف برمیخیزند.
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
ششم: از سوگیریها آگاه باش، آنها را بخشی از تحلیل کن.
چند سوگیری رایج که تشخیص مغالطه را دشوار میکنند: سوگیری تأیید (فقط دنبالِ شواهدی میگردیم که باورمان را تأیید کند)، در دسترس بودن (نمونههای برجسته را همهجا میبینیم و فراموش میکنیم معتبر نیستند)، چارچوببندی (همین مضمون به شکل متفاوت، نتیجهی متفاوتی میدهد)، لنگرگذاشتن (اولین عدد یا ایدهای که شنیدیم تأثیرش را حفظ میکند)، انگیزشگرایی (استدلال برای توجیه خواستهها). وقتی استدلالی را میخوانی، هم از خطای منطقی طرف مقابل مراقب باش و هم از سوگیریهای خودت.
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
هفتم: به احساسات و زبانِ بارگذاریشده توجه کن.
اگر بیشتر از شواهد، با خشم، ترحم یا طنز مواجهی، آگاه باش که ممکن است با «توسل به احساسات» روبهرو باشی. واژگان بارگذاریشده معمولاً جای تحلیل را میگیرند.
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
چکلیست سریع برای هر استدلال (پنج پرسش کلیدی)
۱. چه نتیجهای ادعا شده و مقدماتش چیست؟
۲. آیا تعاریف واضحاند؟ آیا فروض پنهان هست؟
۳. آیا شواهد واقعی، کافی و معتبر ارائه شدهاند؟
۴. آیا نتیجه منطقی از مقدمات پیمیآید یا شکاف منطقی وجود دارد؟
۵. آیا زبان احساسی، حملهی شخصی یا اقناع مبتنی بر اکثریت بهکار رفته؟
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
برای فهم بهتر به دو مثال کوتاه کاربردی زیر توجه کنید:
«همهی مردم قبول دارند، پس درست است.» این همان «توسل به اکثریت» است؛ حجم باور، دلیل علمی نیست.
«دوستم فلان محصول را استفاده کرد و نتیجه گرفت؛ پس این محصول مفیده.» این همان «تعمیم ناروا» است. تجربه یک شخص، مفید یا مضر بودن محصول را نشان نمیدهد.
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
تشخیص مغالطه مهارتی است که با تمرین روزانه شکل میگیرد: بازسازی استدلال، بازخواست فروض، سنجش شواهد و نگهداری هوشیاری نسبت به سوگیریهای خودت. این کار نه صرفاً فنی، که اخلاقی و سیاسی هم هست؛ چرا که دفاع از ذهن خود، دفاع از امکانِ گفتوگوی معنادار است. در پست بعدی، وارد مجموعهی مغالطات غیررسمی میشویم و هر پست را به یک مغالطه اختصاص میدهیم: تعریف، ساختار، مثالها و روش مشخص تشخیص.
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
🟦 #تفکرنقادانه
#مغالطه
✅ #عصیانگر | OSIANGAR ✅
BY عصیانگر
Share with your friend now:
tgoop.com/osiangar24/955