آیا میتوان از فلسفه سیاسی در ایران سخن گفت؟
زندهیاد جواد طباطبایی
@nimruz_ir | موسسهٔ نیمروز
بدیهی است که همۀ فیلسوفان دورۀ اسلامی ایرانی نبودند و بویژه در غرب سرزمینهای اسلامی، در آندلس و مغرب عربی، نیز فیلسوفانی که نوشتههای برخی از آنان اهمیتی داشت وجود داشتهاند. از میان این فیلسوفان میتوان به اجمال به ابنرشد، ابنباجه و ابنطفیل اشاره کرد، اما هیچ یک از این فیلسوفان و رسالههای آنان نزد اهل فلسفه در ایران شناخته شده نبود. وانگهی در هزاره میان برآمدن ابونصرفارابی تا مرگ ملاهادی سبزواری، فلسفه در ایران سنتی پیوسته ایجاد کرده و با آغاز دوران جدید نیز تدریس فلسفۀ قدیم در حوزههایی رواج داشته است.
تشخص فلسفۀ ایرانی:
ازین حیث، به دو دلیل تشخص فلسفۀ ایرانی و بسطی که فلسفه در ایران پیدا کرده است، میتوان از فلسفۀ سیاسی در ایران سخن گفت. تاریخ این فلسفه، در ایران، به خلاف کشورهای عربی، تاریخی پیوسته بود و میتوان، با عزل نظر از چند شارح و فیلسوفی که در کشورهایی برآمدند و دولت مستعجلی نیز داشتند، تاریخ فلسفه در ایران را جدای از آنان مورد بررسی قرار داد .
ایران، مکان تکوین فلسفهای متفاوت:
یاداوری این نکته دربارۀ کاربرد «ایران» به عنوان مکان تکوین فلسفهای متمایز از مجموع جهان اسلام، ضروری است، زیرا آنگاه که از بسط فلسفۀ یونانی در دنیای ایرانی سخن میگوییم، ناچار در اشاره به مکان این بسط، باید از تاریخ فلسفه در «ایران» سخن بگوییم، درحالیکه صورتی از همین فلسفه نیز وجود دارد که می توان آن را فلسفۀ ایرانی خواند، زیرا موضوع این فلسفه، که شیخ شهابالدین سهروردی موسس آن بود، صورتی از «ایران بزرگ فرهنگی» است.
فلسفۀ عربی وجود ندارد:
یونان و ایران دو واقعیت تمدنی بزرگ در دنیای باستان و موضوع دو گونۀ تأمل فلسفی بودند، که از این میان، ایران، به خلاف یونان که دورۀ مسیحی نداشت، دورهای نیز داشته است که آن را دورۀ اسلامی می خوانیم. ازاین رو ، آن بخشی از فلسفهای را که شارحان آن عرب بودند و موضوع آن قوم عرب نیست، بلکه تنها منابع آن به زبان عربی نوشته شده، نمیتوان فلسفۀ عربی خواند. دورهای و جریانی از فلسفه در دورۀ اسلامی نداریم که موضوع آن «الشعب العربی» باشد که نمیتوان ماهیت آن را روشن کرد. اینکه اقوامی، فراهم آمده از رعیتهای دولتهای ملی متفاوت و متناقض، به زبان واحدی سخن بگویند، بویژه اینکه آن زبان، زبان آئینی و علمی اقوام ناهمگن در دوره های متفاوت باشد، نمیتوان فلسفهای را که به آن زبان مشترک نوشته شده فلسفۀ آن قوم خواند.
منبع: مجملی از مقدمۀ ویراست جدید «زوال اندیشه سیاسی در ایران» که سابقاً در کانال تلگرام زنده یاد سید جواد طباطبایی منتشر شده است.
زندهیاد جواد طباطبایی
@nimruz_ir | موسسهٔ نیمروز
بدیهی است که همۀ فیلسوفان دورۀ اسلامی ایرانی نبودند و بویژه در غرب سرزمینهای اسلامی، در آندلس و مغرب عربی، نیز فیلسوفانی که نوشتههای برخی از آنان اهمیتی داشت وجود داشتهاند. از میان این فیلسوفان میتوان به اجمال به ابنرشد، ابنباجه و ابنطفیل اشاره کرد، اما هیچ یک از این فیلسوفان و رسالههای آنان نزد اهل فلسفه در ایران شناخته شده نبود. وانگهی در هزاره میان برآمدن ابونصرفارابی تا مرگ ملاهادی سبزواری، فلسفه در ایران سنتی پیوسته ایجاد کرده و با آغاز دوران جدید نیز تدریس فلسفۀ قدیم در حوزههایی رواج داشته است.
تشخص فلسفۀ ایرانی:
ازین حیث، به دو دلیل تشخص فلسفۀ ایرانی و بسطی که فلسفه در ایران پیدا کرده است، میتوان از فلسفۀ سیاسی در ایران سخن گفت. تاریخ این فلسفه، در ایران، به خلاف کشورهای عربی، تاریخی پیوسته بود و میتوان، با عزل نظر از چند شارح و فیلسوفی که در کشورهایی برآمدند و دولت مستعجلی نیز داشتند، تاریخ فلسفه در ایران را جدای از آنان مورد بررسی قرار داد .
ایران، مکان تکوین فلسفهای متفاوت:
یاداوری این نکته دربارۀ کاربرد «ایران» به عنوان مکان تکوین فلسفهای متمایز از مجموع جهان اسلام، ضروری است، زیرا آنگاه که از بسط فلسفۀ یونانی در دنیای ایرانی سخن میگوییم، ناچار در اشاره به مکان این بسط، باید از تاریخ فلسفه در «ایران» سخن بگوییم، درحالیکه صورتی از همین فلسفه نیز وجود دارد که می توان آن را فلسفۀ ایرانی خواند، زیرا موضوع این فلسفه، که شیخ شهابالدین سهروردی موسس آن بود، صورتی از «ایران بزرگ فرهنگی» است.
فلسفۀ عربی وجود ندارد:
یونان و ایران دو واقعیت تمدنی بزرگ در دنیای باستان و موضوع دو گونۀ تأمل فلسفی بودند، که از این میان، ایران، به خلاف یونان که دورۀ مسیحی نداشت، دورهای نیز داشته است که آن را دورۀ اسلامی می خوانیم. ازاین رو ، آن بخشی از فلسفهای را که شارحان آن عرب بودند و موضوع آن قوم عرب نیست، بلکه تنها منابع آن به زبان عربی نوشته شده، نمیتوان فلسفۀ عربی خواند. دورهای و جریانی از فلسفه در دورۀ اسلامی نداریم که موضوع آن «الشعب العربی» باشد که نمیتوان ماهیت آن را روشن کرد. اینکه اقوامی، فراهم آمده از رعیتهای دولتهای ملی متفاوت و متناقض، به زبان واحدی سخن بگویند، بویژه اینکه آن زبان، زبان آئینی و علمی اقوام ناهمگن در دوره های متفاوت باشد، نمیتوان فلسفهای را که به آن زبان مشترک نوشته شده فلسفۀ آن قوم خواند.
منبع: مجملی از مقدمۀ ویراست جدید «زوال اندیشه سیاسی در ایران» که سابقاً در کانال تلگرام زنده یاد سید جواد طباطبایی منتشر شده است.
👍21❤6👎4
به یاد شهریار عدل.pdf
537.8 KB
به یاد شهریار عدل
یادداشتی از احسان شواربی، پژوهشگر موزهٔ تاریخ هنر وین، اتریش
موسسهٔ نیمروز، مرکز مطالعات ایرانشناسی و علوم انسانی
یادداشتی از احسان شواربی، پژوهشگر موزهٔ تاریخ هنر وین، اتریش
موسسهٔ نیمروز، مرکز مطالعات ایرانشناسی و علوم انسانی
❤18👎9
کنسرت در تخت جمشید؛ آری یا نه؟
@nimruz_ir | موسسهٔ نیمروز
در روزهای اخیر، سخنهای گوناگونی دربارهٔ کنسرت علیرضا قربانی در تخت جمشید به میان آمده است. بسیاری از برگزاری این کنسرت در محوطهٔ تخت جمشید دفاع کرده و گفتهاند در برخی از کشورها از جمله ایتالیا و یونان، کنسرتهایی در محوطههای باستانی برگزار میشود. این مقایسه در حالی صورت میگیرد که وضعیت نگهداریِ محوطههای باستانی در ایران و متولیان آن، قابل مقایسه با کشورهای نامبرده نیستند. از سوی دیگر، بخشی از دستگاه سیاسیِ ایران نیز نگاهی ایدئولوژیک نسبت به میراث باستانی ایرانی دارد. چنین مسائلی باعث نگرانیِ جامعهٔ دانشگاهی و مدنی ایران شده است. از طرفی، تیم برگزار کنندهٔ کنسرت اعلام کرده است که در این برنامه از ابزار و شیوهای بهره خواهند گرفت که خطری تخت جمشید را تهدید نکند. با این حال به دلیل بیسابقه بودن چنین برنامهای در ایران و عدم آشنایی و تجربهٔ برگزار کنندگان و ناظران، نمیتوان یقین داشت که برگزاری چنین کنسرتی اساسا به محوطهٔ باستانی آسیب خواهد رساند یا نه. میتوان گفت؛ فرونشستها، قاچاقچیها، گسترش زمینهای کشاورزی و ناتوانیهای حفاظتی و مدیریتی، آسیبِ قطعیشان دهها و صدها برابر بیشتر از آسیب احتمالیِ برگزاری کنسرت است.
در کنار پیگیریِ مستمر نسبت به برگزاریِ ایمنِ کنسرت، باید توجه جامعهٔ مدنی و دانشگاهی را به سوی خطرات جدی و قطعیای که موجودیت میراث باستانی ایران را تهدید میکنند، جلب کرد.
@nimruz_ir | موسسهٔ نیمروز
در روزهای اخیر، سخنهای گوناگونی دربارهٔ کنسرت علیرضا قربانی در تخت جمشید به میان آمده است. بسیاری از برگزاری این کنسرت در محوطهٔ تخت جمشید دفاع کرده و گفتهاند در برخی از کشورها از جمله ایتالیا و یونان، کنسرتهایی در محوطههای باستانی برگزار میشود. این مقایسه در حالی صورت میگیرد که وضعیت نگهداریِ محوطههای باستانی در ایران و متولیان آن، قابل مقایسه با کشورهای نامبرده نیستند. از سوی دیگر، بخشی از دستگاه سیاسیِ ایران نیز نگاهی ایدئولوژیک نسبت به میراث باستانی ایرانی دارد. چنین مسائلی باعث نگرانیِ جامعهٔ دانشگاهی و مدنی ایران شده است. از طرفی، تیم برگزار کنندهٔ کنسرت اعلام کرده است که در این برنامه از ابزار و شیوهای بهره خواهند گرفت که خطری تخت جمشید را تهدید نکند. با این حال به دلیل بیسابقه بودن چنین برنامهای در ایران و عدم آشنایی و تجربهٔ برگزار کنندگان و ناظران، نمیتوان یقین داشت که برگزاری چنین کنسرتی اساسا به محوطهٔ باستانی آسیب خواهد رساند یا نه. میتوان گفت؛ فرونشستها، قاچاقچیها، گسترش زمینهای کشاورزی و ناتوانیهای حفاظتی و مدیریتی، آسیبِ قطعیشان دهها و صدها برابر بیشتر از آسیب احتمالیِ برگزاری کنسرت است.
در کنار پیگیریِ مستمر نسبت به برگزاریِ ایمنِ کنسرت، باید توجه جامعهٔ مدنی و دانشگاهی را به سوی خطرات جدی و قطعیای که موجودیت میراث باستانی ایران را تهدید میکنند، جلب کرد.
👍42❤5👏2
میرزاده عشقی
شاعری که پیشبینی کرد به مرگ طبیعی نخواهد مرد.
@nimruz_ir | موسسهٔ نیمروز
میزاده عشقی در ۱۲ تیر سال ۱۳٠۳ خورشیدی، ترور شد. وی از نویسندگان و شاعران دورهٔ مشروطه بود که انتقادات تندی را به حکومت و دولت وارد میساخت. میرزاده را شاید بتوان ملیترین شاعر معاصر ایران دانست، چراکه بیش از دیگران، به ایران و وطن جاودانهٔ خویش پرداخته است. شعرهای میرزاده نقش زیادی در نفوذ اندیشههای ایرانگرایانه در میان عامهٔ مردم داشته است.
عشقی در بامداد دوازدهم تیر ماه ۱۳۰۳ خورشیدی در خانهٔ مسکونیاش توسط دو نفر هدف گلوله قرار گرفت و در ۲۹ سالگی درگذشت. دو روز پیش از آن یکی از دوستانش (میر محسن خان) بهطور اتفاقی، در اتاق محرمانهٔ ادارهٔ تامینات نظمیه خبر «عشقی، محرمانه کشتهشود» را شنیدهبود.
در این غزل میرزاده عشقی مرگ خویش را پیشبینی میکند:
خاکم به سر، ز غصه به سر، خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم؟
آوخ کلاه نیست وطن تا که از سرم
برداشتند، فکر کلاهی دگر کنم
مرد آن بود که این کلهش بر سر است و، من:
نامردم ار به بی کله، آنی بسر کنم
من آن نیم که یکسره تدبیر مملکت
تسلیم هرزه گرد قضا و قدر کنم
زیر و زبر اگر نکنی خاک خصم ما
ای چرخ! زیر و روی تو، زیر و زبر کنم
جائیست آرزوی من، ار من به آن رسم
از روی نعش لشکر دشمن گذر کنم
هر آنچه می کنی؟ بکن ای دشمن قوی!
من نیز اگر قوی شدم از تو بتر کنم!!
من آن نیم به مرگ طبیعی شوم هلاک
وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم
معشوق «عشقی » ای وطن، ای مهد عشق پاک!
ای آن که ذکر عشق تو شام و سحر کنم:
«عشقت نه سرسری است که از سر به در شود»
«مهرت نه عارضیست که جای دگر کنم»
«عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم»
«با شیر اندرون شد و با جان به در کنم»
شاعری که پیشبینی کرد به مرگ طبیعی نخواهد مرد.
@nimruz_ir | موسسهٔ نیمروز
میزاده عشقی در ۱۲ تیر سال ۱۳٠۳ خورشیدی، ترور شد. وی از نویسندگان و شاعران دورهٔ مشروطه بود که انتقادات تندی را به حکومت و دولت وارد میساخت. میرزاده را شاید بتوان ملیترین شاعر معاصر ایران دانست، چراکه بیش از دیگران، به ایران و وطن جاودانهٔ خویش پرداخته است. شعرهای میرزاده نقش زیادی در نفوذ اندیشههای ایرانگرایانه در میان عامهٔ مردم داشته است.
عشقی در بامداد دوازدهم تیر ماه ۱۳۰۳ خورشیدی در خانهٔ مسکونیاش توسط دو نفر هدف گلوله قرار گرفت و در ۲۹ سالگی درگذشت. دو روز پیش از آن یکی از دوستانش (میر محسن خان) بهطور اتفاقی، در اتاق محرمانهٔ ادارهٔ تامینات نظمیه خبر «عشقی، محرمانه کشتهشود» را شنیدهبود.
در این غزل میرزاده عشقی مرگ خویش را پیشبینی میکند:
خاکم به سر، ز غصه به سر، خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم؟
آوخ کلاه نیست وطن تا که از سرم
برداشتند، فکر کلاهی دگر کنم
مرد آن بود که این کلهش بر سر است و، من:
نامردم ار به بی کله، آنی بسر کنم
من آن نیم که یکسره تدبیر مملکت
تسلیم هرزه گرد قضا و قدر کنم
زیر و زبر اگر نکنی خاک خصم ما
ای چرخ! زیر و روی تو، زیر و زبر کنم
جائیست آرزوی من، ار من به آن رسم
از روی نعش لشکر دشمن گذر کنم
هر آنچه می کنی؟ بکن ای دشمن قوی!
من نیز اگر قوی شدم از تو بتر کنم!!
من آن نیم به مرگ طبیعی شوم هلاک
وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم
معشوق «عشقی » ای وطن، ای مهد عشق پاک!
ای آن که ذکر عشق تو شام و سحر کنم:
«عشقت نه سرسری است که از سر به در شود»
«مهرت نه عارضیست که جای دگر کنم»
«عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم»
«با شیر اندرون شد و با جان به در کنم»
❤20👍6
بشری_1402_به_یاد_ایرج_افشار_دفتر_دوم_فهرست_و_صفحۀ_نخست_مقالات_.pdf
2.5 MB
دفتر دوم مجموعۀ «به یاد ایرج افشار» بهکوشش دکتر جواد بشری منتشر گردید.
نویسندگان مقالات این دفتر عبارتاند از:
سجاد آیدنلو، مهران افشاری، محمد افشینوفایی، محمود امیدسالار، بهروز ایمانی، جواد بشری، علیرضا خزایی، مهدی رحیمپور، علی رحیمیواریانی، مهران رضایی، محمدرضا شفیعی کدکنی، علیاشرف صادقی، نسرین عسکری، نسیم عظیمیپور، عبدالرسول فروتن، پژمان فیروزبخش، سید احمدرضا قائممقامی، باقر قربانی زرین، سمیره کریمی، سعید لیان، سید علی میرافضلی و مقالهای از ولادیمیر مینورسکی با ترجمۀ سید پدرام رسولی.
فایل حاضر با رعایت حقوق ناشر محترم منتشر گردیده و تنها دارای فهرست مقالات و صفحۀ اول هر مقاله است.
موسسهٔ نیمروز، مرکز مطالعات ایرانشناسی و علوم انسانی:
@nimruz_ir
نویسندگان مقالات این دفتر عبارتاند از:
سجاد آیدنلو، مهران افشاری، محمد افشینوفایی، محمود امیدسالار، بهروز ایمانی، جواد بشری، علیرضا خزایی، مهدی رحیمپور، علی رحیمیواریانی، مهران رضایی، محمدرضا شفیعی کدکنی، علیاشرف صادقی، نسرین عسکری، نسیم عظیمیپور، عبدالرسول فروتن، پژمان فیروزبخش، سید احمدرضا قائممقامی، باقر قربانی زرین، سمیره کریمی، سعید لیان، سید علی میرافضلی و مقالهای از ولادیمیر مینورسکی با ترجمۀ سید پدرام رسولی.
فایل حاضر با رعایت حقوق ناشر محترم منتشر گردیده و تنها دارای فهرست مقالات و صفحۀ اول هر مقاله است.
موسسهٔ نیمروز، مرکز مطالعات ایرانشناسی و علوم انسانی:
@nimruz_ir
❤14
خزایی_1402_بررسی_و_خوانش_شرح_حال_خودنوشت_امیراسماعیل_میرزا_معزالدوله.pdf
4.1 MB
علیرضا خزایی (۱۴۰۲)، «بررسی و خوانش شرح حال خودنوشت امیراسماعیل میرزا معزالدوله در عصر ناصری»، در: به یاد ایرج افشار، دفتر دوم، بهکوشش جواد بشری، تهران: انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، صص ۳۵۷- ۳۸۹.
مؤسسۀ نیمروز، مرکز مطالعات ایرانشناسی و علوم انسانی:
@nimruz_ir
مؤسسۀ نیمروز، مرکز مطالعات ایرانشناسی و علوم انسانی:
@nimruz_ir
❤11👍3
بیستم تیرماه، زادروز دکتر تورج دریاییست. او هماکنون استاد دانشگاه کالیفرنیا، ارواین و رئیس مرکز ایرانشناسی سموئل جردن است. شاید اغراق نباشد که بگوییم دریایی در ایران و جهان، یکی از شناختهشدهترین استادان و تاریخدانان دورهٔ ساسانیست. او وامدار بزرگانی چون پروفسور یارشاطر، ایرج افشار و... است، کسانی که در آنچه امروز دریایی به آن رسیده، موثر بودهاند. دریایی کارنامهٔ بزرگی از خود برجای گذاشته است. در کنار کتابها، مقالات و سخنرانیهایش، بانیِ جمعآوری مقالات، کتابها و برگزاری کنفرانسهای بسیاری بوده است. او با اینکه خارج از ایران زندگی میکند اما همواره، حامیِ مراکزیست که در داخل کشور در حوزههای ایرانشناسی فعالیت میکنند.
زادروزشان فرخنده
و به امید تندرستی ایشان
مرکز مطالعات ایرانشناسی و علوم انسانی نیمروز
زادروزشان فرخنده
و به امید تندرستی ایشان
مرکز مطالعات ایرانشناسی و علوم انسانی نیمروز
❤46👎9👍6🔥2🥰2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ایران، ایران، ایرانشهر
در سالهای اخیر عدهای بر این باورند که نام ایران، برساختی متأخر از سرزمین ماست. چنین باوری اساسا با شواهد تاریخی، زبانی و باستانشناختی در تضاد است. در اینجا نام ایران و ایرانشهر را خواهید دید که در متون فارسی میانه با خط پهلوی ساسانی به نگارش در آمده است.
حرف نویسی:
ʾylʾn ʾylʾn ʾylʾn štr'
آوانویسی:
Ērān, Ērān, Ērān-šahr
اِران، اِران، اِرانشهر
خوشنویسی از میلاد عابدی (دانشجوی دکتری زبانشناسی در دانشگاه زوریخ و پاریس و عضو شورای علمی موسسهٔ نیمروز)
مرکز مطالعات ایرانشناسی و علوم انسانی نیمروز
در سالهای اخیر عدهای بر این باورند که نام ایران، برساختی متأخر از سرزمین ماست. چنین باوری اساسا با شواهد تاریخی، زبانی و باستانشناختی در تضاد است. در اینجا نام ایران و ایرانشهر را خواهید دید که در متون فارسی میانه با خط پهلوی ساسانی به نگارش در آمده است.
حرف نویسی:
ʾylʾn ʾylʾn ʾylʾn štr'
آوانویسی:
Ērān, Ērān, Ērān-šahr
اِران، اِران، اِرانشهر
خوشنویسی از میلاد عابدی (دانشجوی دکتری زبانشناسی در دانشگاه زوریخ و پاریس و عضو شورای علمی موسسهٔ نیمروز)
مرکز مطالعات ایرانشناسی و علوم انسانی نیمروز
❤29🔥3👍2👎2
ادبیات در ایران باستان!
در این دوره که به صورت آنلاین و آفلاین برگزار میشود، به متون ایرانیِ پیش از اسلام پرداخته خواهد شد. در این ۸ جلسه آشنایی خوبی با انواع متن از نظر زبانی و محتوایی پیدا خواهید کرد. باهم نمونه متنهایی از فارسیباستان، اوستایی و پهلوی میخوانیم و آمادهٔ ورود به دنیای متنهای ایرانی و زبانهای ایرانی خواهیم شد.
کلاس از پنجشنبهٔ همین هفته (۲۸ تیر) آغاز خواهد شد. کسانی که در این روز و ساعت نمیتوانند شرکت کنند نگران نباشند. فایل آفلاین جلسات در گروه تلگرامی قرار میگیرد.
برای ثبت نام و اطلاعات بیشتر به شمارهٔ زیر در تلگرام یا واتسآپ پیام دهید:
(+98) 09154527564
مدرس دوره دکتر مصطفوی کاشانی هستند که دکتری خودشون رو در رشتهٔ فرهنگ و زبانهای باستانی ایران از دانشگاه تهران دریافت کردهاند.
برای ایرانیان داخل کشور با تخف٪یف: ۵۳٠
برای ایرانیان خارج از کشور: ۱ و ۲٠٠
@nimruz_ir
در این دوره که به صورت آنلاین و آفلاین برگزار میشود، به متون ایرانیِ پیش از اسلام پرداخته خواهد شد. در این ۸ جلسه آشنایی خوبی با انواع متن از نظر زبانی و محتوایی پیدا خواهید کرد. باهم نمونه متنهایی از فارسیباستان، اوستایی و پهلوی میخوانیم و آمادهٔ ورود به دنیای متنهای ایرانی و زبانهای ایرانی خواهیم شد.
کلاس از پنجشنبهٔ همین هفته (۲۸ تیر) آغاز خواهد شد. کسانی که در این روز و ساعت نمیتوانند شرکت کنند نگران نباشند. فایل آفلاین جلسات در گروه تلگرامی قرار میگیرد.
برای ثبت نام و اطلاعات بیشتر به شمارهٔ زیر در تلگرام یا واتسآپ پیام دهید:
(+98) 09154527564
مدرس دوره دکتر مصطفوی کاشانی هستند که دکتری خودشون رو در رشتهٔ فرهنگ و زبانهای باستانی ایران از دانشگاه تهران دریافت کردهاند.
برای ایرانیان داخل کشور با تخف٪یف: ۵۳٠
برای ایرانیان خارج از کشور: ۱ و ۲٠٠
@nimruz_ir
👍11
کارگاه تاریخ جادو و جادوگری!
جادو، بیگمان یکی از جذابترین و در عین حال از موضوعات بحث برانگیز و هراسانگیز است که بشر دست کم از میانرودانِ باستان تا اکنون با آن درگیر است. در این دوره قرار است با تاریخ جادو و جادوگری در ایران و جهان به صورت کلی آشنا شویم. از تعریف جادو و جادوگری تا بررسی جادو در متون مقدس ادیان مختلف و حتی متون معاصری که درباره فرهنگ عامه و جادو هستند.
برای ثبت نام و اطلاعات بیشتر به شمارهٔ زیر در تلگرام یا واتساپ پیام دهید:
(+98) 9154527564
آموزگار: نسیم حسنی، دانشآموختهٔ مطالعات خاورمیانه، دانشگاه آمریکایی بیروت
این کارگاه به صورت آنلاین و آفلاین است. جلسات ضبط شده و در گروه تلگرامی قرار میگیرند.
۱٠ جلسه، از ۲۳ مردادماه، سهشنبهها ساعت ۱۸ به وقت ایران.
شهریه شرکت در دوره با تخفیف برای ایرانیان داخل کشور: ۶۵٠ هزار تومان
شهریه برای ایرانیان خارج از کشور: یک میلیون و ۵٠٠ هزار تومان (معادل تقریبی ۲۵ دلار آمریکا)
@nimruz_ir
جادو، بیگمان یکی از جذابترین و در عین حال از موضوعات بحث برانگیز و هراسانگیز است که بشر دست کم از میانرودانِ باستان تا اکنون با آن درگیر است. در این دوره قرار است با تاریخ جادو و جادوگری در ایران و جهان به صورت کلی آشنا شویم. از تعریف جادو و جادوگری تا بررسی جادو در متون مقدس ادیان مختلف و حتی متون معاصری که درباره فرهنگ عامه و جادو هستند.
برای ثبت نام و اطلاعات بیشتر به شمارهٔ زیر در تلگرام یا واتساپ پیام دهید:
(+98) 9154527564
آموزگار: نسیم حسنی، دانشآموختهٔ مطالعات خاورمیانه، دانشگاه آمریکایی بیروت
این کارگاه به صورت آنلاین و آفلاین است. جلسات ضبط شده و در گروه تلگرامی قرار میگیرند.
۱٠ جلسه، از ۲۳ مردادماه، سهشنبهها ساعت ۱۸ به وقت ایران.
شهریه شرکت در دوره با تخفیف برای ایرانیان داخل کشور: ۶۵٠ هزار تومان
شهریه برای ایرانیان خارج از کشور: یک میلیون و ۵٠٠ هزار تومان (معادل تقریبی ۲۵ دلار آمریکا)
@nimruz_ir
❤17🔥4👍2
خزایی_1403_دربارۀ_اشکالها_و_نقایص_بیشمار_ترجمۀ_کتاب_اعراب_و_ایرانیان؛.pdf
2.9 MB
علیرضا خزایی (۱۴۰۳)، «دربارۀ اشکالها و نقایص بیشمار ترجمۀ کتاب اعراب و ایرانیان؛ براساس روایات فتوحات اسلامی»، دوماهنامۀ آینۀ پژوهش، سال ۳۵، شمارۀ ۲۰۶، خرداد و تیرماه، صص ۳۱۷- ۳۴۲.
@nimruz_ir
@nimruz_ir
❤9👎5👍4
هگمتانه ثبت جهانی شد!
چهل و ششمین اجلاس میراث جهانی یونسکو که هم اکنون در دهلی نو درحال برگزاری است، به ثبت پرونده «هگمتانه و مرکز تاریخی همدان» در فهرست میراث جهانی یونسکو پس از انجام اصلاحاتی به پیشنهاد ایکوموس و برخی از اعضا این کمیته، رأی مثبت داد و به این ترتیب بیست و هشتمین اثر ایران وارد این فهرست جهانی شد.
در بخش معرفی پرونده هگمتانه و مرکز تاریخی همدان آمده است: هگمتانه یا اکباتان ویرانههای پایتخت مادها را تشکیل میدهد. بعدها پایتخت (تابستانی) هخامنشیان و اشکانیان نیز شد. حفاریهای باستان شناسی تاکنون محدود بوده است، اما یک دیوار دفاعی عظیم از خشتهای گلی و یک طرح شهری شطرنجی را شناسایی شده است. همدان زیرشاخه الوند در رشته کوههای زاگرس بوده و هگمتانه که تاریخ ناگسستنی بشری داشته با سه هزار سال سکونت در آن روی تپهای درون شهر باستانی همدان قرار دارد. در هگمتانه شواهد نادری از تمدن مادها در قرن ششم و هفتم قبل از میلاد مشاهده شده است.
مرکز مطالعات ایرانشناسی و علوم انسانی نیمروز
چهل و ششمین اجلاس میراث جهانی یونسکو که هم اکنون در دهلی نو درحال برگزاری است، به ثبت پرونده «هگمتانه و مرکز تاریخی همدان» در فهرست میراث جهانی یونسکو پس از انجام اصلاحاتی به پیشنهاد ایکوموس و برخی از اعضا این کمیته، رأی مثبت داد و به این ترتیب بیست و هشتمین اثر ایران وارد این فهرست جهانی شد.
در بخش معرفی پرونده هگمتانه و مرکز تاریخی همدان آمده است: هگمتانه یا اکباتان ویرانههای پایتخت مادها را تشکیل میدهد. بعدها پایتخت (تابستانی) هخامنشیان و اشکانیان نیز شد. حفاریهای باستان شناسی تاکنون محدود بوده است، اما یک دیوار دفاعی عظیم از خشتهای گلی و یک طرح شهری شطرنجی را شناسایی شده است. همدان زیرشاخه الوند در رشته کوههای زاگرس بوده و هگمتانه که تاریخ ناگسستنی بشری داشته با سه هزار سال سکونت در آن روی تپهای درون شهر باستانی همدان قرار دارد. در هگمتانه شواهد نادری از تمدن مادها در قرن ششم و هفتم قبل از میلاد مشاهده شده است.
مرکز مطالعات ایرانشناسی و علوم انسانی نیمروز
❤33👍9🔥5
ابراهیمی_1402_در_سایۀ_پدر_و_برادران؛_گفتوگویی_کوتاه_با_علیرضا_خزایی.pdf
557.3 KB
«در سایۀ پدر و برادران؛ گفتوگویی با علیرضا خزایی پیرامون چهرۀ تاریخی حسینعلی میرزا فرمانفرما»، گفتوگوی فرشید ابراهیمی با علیرضا خزایی، ماهنامۀ اَمُرداد، سال ۲۴، شمارۀ ۴۸۸، ص ۶.
مرکز مطالعات ایرانشناسی و علوم انسانی نیمروز
@nimruz_ir
مرکز مطالعات ایرانشناسی و علوم انسانی نیمروز
@nimruz_ir
❤17👎5👍1
کارگاه شاهان ساسانی در آیینهٔ ادب فارسی!
در این کارگاه نخست ردپای خدانامهها و «تاریخ ملی ایرانیان» را در متون دوران اسلامی بررسی خواهیم کرد و به مایههای داستانی و افسانهای دربارهی شاهان ساسانی در ادبیات فارسی و اسطورهوارههای نقل شده از آنان خواهیم پرداخت.
منابع ما در این کارگاه به طور کلی متون تاریخی و داستانی، سیاستنامهها و عجایبنامههای فارسی و عربی است و به طور خاص شاهنامهی فردوسی، هفتپیکر و خسرو و شیرین نظامی، شیرین و فرهاد وحشی بافقی، فرهادنامهی عارف اردبیلی است.
برای ثبت نام به شمارهٔ زیر در تلگرام یا واتساپ پیام دهید:
(+98) 9154527564
آموزگار: دکتر مهرکعلی صابونچی، دانشآموختهٔ دکتری فرهنگ و زبانهای باستانی، پژوهشگاه علوم انسانی
این کارگاه به صورت آنلاین و آفلاین است. جلسات ضبط شده و در گروه تلگرامی قرار میگیرند.
۴ جلسه، از ۱٠ شهریورماه، شنبهها ساعت ۱۸ به وقت ایران.
شهریه شرکت در دوره با تخفیف برای ایرانیان داخل کشور: ۳۵٠ هزار تومان
شهریه برای ایرانیان خارج از کشور: ۹٠٠ هزار تومان
@nimruz_ir
در این کارگاه نخست ردپای خدانامهها و «تاریخ ملی ایرانیان» را در متون دوران اسلامی بررسی خواهیم کرد و به مایههای داستانی و افسانهای دربارهی شاهان ساسانی در ادبیات فارسی و اسطورهوارههای نقل شده از آنان خواهیم پرداخت.
منابع ما در این کارگاه به طور کلی متون تاریخی و داستانی، سیاستنامهها و عجایبنامههای فارسی و عربی است و به طور خاص شاهنامهی فردوسی، هفتپیکر و خسرو و شیرین نظامی، شیرین و فرهاد وحشی بافقی، فرهادنامهی عارف اردبیلی است.
برای ثبت نام به شمارهٔ زیر در تلگرام یا واتساپ پیام دهید:
(+98) 9154527564
آموزگار: دکتر مهرکعلی صابونچی، دانشآموختهٔ دکتری فرهنگ و زبانهای باستانی، پژوهشگاه علوم انسانی
این کارگاه به صورت آنلاین و آفلاین است. جلسات ضبط شده و در گروه تلگرامی قرار میگیرند.
۴ جلسه، از ۱٠ شهریورماه، شنبهها ساعت ۱۸ به وقت ایران.
شهریه شرکت در دوره با تخفیف برای ایرانیان داخل کشور: ۳۵٠ هزار تومان
شهریه برای ایرانیان خارج از کشور: ۹٠٠ هزار تومان
@nimruz_ir
❤11👍2👎2👏1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پوشه دیداری نشست گفتگو دربارۀ «ثبت جهانی هگمتانه»
سخنران:
دکتر مهرداد ملکزاده
(عضو هیئت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری)
این نشست در روز سهشنبه ۲۳ مردادماه ۱۴۰۳، به صورت گفتگوی حضوری در موزۀ ملی ایران در شهر تهران برگزار شده است.
@nimruz_ir
سخنران:
دکتر مهرداد ملکزاده
(عضو هیئت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری)
این نشست در روز سهشنبه ۲۳ مردادماه ۱۴۰۳، به صورت گفتگوی حضوری در موزۀ ملی ایران در شهر تهران برگزار شده است.
@nimruz_ir
❤10👍1
«اقتضای طبیعت مصدق؛ بریدهای دربارۀ رفتارهای غیراخلاقی محمد مصدق در کسوت نمایندۀ مجلس شورای ملی»
برگرفته از نامهای به قلم زندهیاد محمدعلی فروغی
ناگاه روزنامههای طهران رسید و معلوم شد آقای مصدق، نماینده محترم در مجلس شورای ملی، لازم دانستهاند بنده را به خیانتکاری منتسب نمایند و این معنی را یکی از دلایل مخالفت خود با کابینه آقای مستوفیالممالک قرار دهند. من در دوره پنجم شورای ملی، که باز ایشان وکالت داشتند، دیده بودم که با اصرار فوقالعاده مکرر به آقای میرزا حسین خان پیرنیا (موتمنالملک)، که رییس مجلس بودند، حمله میکردند و آن مرد محترم را مورد تنقید با لحن شدید قرار میدادند.
تعجب میکردم و پیش خود میگفتم: فرضا آقای پیرنیا خبط و خطایی بکند با آنکه همه کس تصدیق دارد که ایشان در وظایف ریاست مجلس کاملا با متانت و بیطرفی رفتار کرده و همیشه وجود ایشان یکی از موجبات وقار و عظمت مجلس بوده، چرا آقای مصدق این اندازه و به این حرارت از ایشان دنبال دارد.
در این موقع هم از حملات آقای مصدق نسبت به خودم با اینکه خیانتی نکردهام بر تعجبم افزود. چون بیانات ایشان را تا آخر خواندم دیدم درد شدیدی در دل دارند از اینکه بنده مدت زیادی در کابینههای متوالی وزیر و اخیرا رییسالوزرا بودهام و اکنون با وجود غیبت، در کابینه عضویت دارم و به علاوه، بعضی عناوین دیگر از قبیل ریاست دیوان تمییز و ریاست مدرسه حقوق را دارا هستم.
پس مشکلم راجع به آقای مصدق حل شد و دانستم اقتضای طبیعتش این است و به علاوه هر کس برای پیشرفت کار خود، بر حسب ذوق و فطرت خویش، راهی را اختیار میکند؛ مصدق هم این راه را اختیار کرده است که بیجهت یا باجهت به اشخاص حمله کند و در راه وطن اظهار شجاعت نماید. مختصر، جوان است و جویای نام آمده است. اظهار مسلمانی هم که مایه ندارد. در مجلس شورایملی قرآن از جیب یا شمایل از بغل درمیآوریم و زهره همه کس را آب میکنیم. با این تفصیل، کار به کام است و کیست که بتواند در مسلمانی و وطندوستی مصدق شک نماید.
اما رویه من غیر از این است و تو میدانی که از اول عمر خود تاکنون نه شارلاتانی کردهام، نه خودستایی، نه هوچی بودهام، نه آنتریکباز؛ برای رسیدن به مناصب و امتیازات و تحصیل شهرت و نام، اسبابچینی و دسیسه کاری نکرده و تاکنون هر مقامی را دارا شدهام، اعم از وکالت و ریاست و وزارت، بدون استثنا آن مقام دنبال من آمده است و من از پی آن نرفتهام. شاه و روسای وزرا و دوستان من همه بر این امر شاهدند و هیچکس نمیتواند از روی حقیقت مدعی شود که من برای رسیدن به مقامی از او تقاضایی کرده باشم و اینکه میگویم محض رجزخوانی نیست و نمیخواهم اجر اشخاصی را که در مورد من احسان کردهاند ضایع کنم و نیز ادعا ندارم که شخصی فوقالعاده هنرمندم.تنها ادعای من این است که به قدر قوه در خدمت به مملکت کوشیدهام و با اشخاصی که همقدم شدهام صمیمیت داشتهام و مخصوصا در دنیا راست راه رفتهام، نیت سوء نداشتهام، از خیانتکاری احتراز کردهام، از روی اختیار به کسی ضرر و آزاری نرساندهام، درصدد تضییع مردمان آبرومند برنیامدهام و اگر در این مشروحه از خودم ومصدق حرفی میزنم برای خودستایی یا تضییع او نیست؛ حقیقت حال را بیان میکنم و باقی را به خدا بازمیگذارم. زیرا هر چند هیچوقت قرآن و شمایل از جیب و بغل درنیاوردهام، کاملا معتقدم که در عالم حقیقتی هست و به او اتکا و اتکال دارم و هو نعم الوکیل.
منبع: حوریه سعیدی (۱۳۸۵)، «محمدعلی فروغی (ذکاءالملک) در رویارویی با محمد مصدق (مصدقالسلطنه)»، نشریۀ گنجینۀ اسناد، شمارۀ ۶۱، صص ۴۸- ۵۶.
@nimruz_ir
برگرفته از نامهای به قلم زندهیاد محمدعلی فروغی
ناگاه روزنامههای طهران رسید و معلوم شد آقای مصدق، نماینده محترم در مجلس شورای ملی، لازم دانستهاند بنده را به خیانتکاری منتسب نمایند و این معنی را یکی از دلایل مخالفت خود با کابینه آقای مستوفیالممالک قرار دهند. من در دوره پنجم شورای ملی، که باز ایشان وکالت داشتند، دیده بودم که با اصرار فوقالعاده مکرر به آقای میرزا حسین خان پیرنیا (موتمنالملک)، که رییس مجلس بودند، حمله میکردند و آن مرد محترم را مورد تنقید با لحن شدید قرار میدادند.
تعجب میکردم و پیش خود میگفتم: فرضا آقای پیرنیا خبط و خطایی بکند با آنکه همه کس تصدیق دارد که ایشان در وظایف ریاست مجلس کاملا با متانت و بیطرفی رفتار کرده و همیشه وجود ایشان یکی از موجبات وقار و عظمت مجلس بوده، چرا آقای مصدق این اندازه و به این حرارت از ایشان دنبال دارد.
در این موقع هم از حملات آقای مصدق نسبت به خودم با اینکه خیانتی نکردهام بر تعجبم افزود. چون بیانات ایشان را تا آخر خواندم دیدم درد شدیدی در دل دارند از اینکه بنده مدت زیادی در کابینههای متوالی وزیر و اخیرا رییسالوزرا بودهام و اکنون با وجود غیبت، در کابینه عضویت دارم و به علاوه، بعضی عناوین دیگر از قبیل ریاست دیوان تمییز و ریاست مدرسه حقوق را دارا هستم.
پس مشکلم راجع به آقای مصدق حل شد و دانستم اقتضای طبیعتش این است و به علاوه هر کس برای پیشرفت کار خود، بر حسب ذوق و فطرت خویش، راهی را اختیار میکند؛ مصدق هم این راه را اختیار کرده است که بیجهت یا باجهت به اشخاص حمله کند و در راه وطن اظهار شجاعت نماید. مختصر، جوان است و جویای نام آمده است. اظهار مسلمانی هم که مایه ندارد. در مجلس شورایملی قرآن از جیب یا شمایل از بغل درمیآوریم و زهره همه کس را آب میکنیم. با این تفصیل، کار به کام است و کیست که بتواند در مسلمانی و وطندوستی مصدق شک نماید.
اما رویه من غیر از این است و تو میدانی که از اول عمر خود تاکنون نه شارلاتانی کردهام، نه خودستایی، نه هوچی بودهام، نه آنتریکباز؛ برای رسیدن به مناصب و امتیازات و تحصیل شهرت و نام، اسبابچینی و دسیسه کاری نکرده و تاکنون هر مقامی را دارا شدهام، اعم از وکالت و ریاست و وزارت، بدون استثنا آن مقام دنبال من آمده است و من از پی آن نرفتهام. شاه و روسای وزرا و دوستان من همه بر این امر شاهدند و هیچکس نمیتواند از روی حقیقت مدعی شود که من برای رسیدن به مقامی از او تقاضایی کرده باشم و اینکه میگویم محض رجزخوانی نیست و نمیخواهم اجر اشخاصی را که در مورد من احسان کردهاند ضایع کنم و نیز ادعا ندارم که شخصی فوقالعاده هنرمندم.تنها ادعای من این است که به قدر قوه در خدمت به مملکت کوشیدهام و با اشخاصی که همقدم شدهام صمیمیت داشتهام و مخصوصا در دنیا راست راه رفتهام، نیت سوء نداشتهام، از خیانتکاری احتراز کردهام، از روی اختیار به کسی ضرر و آزاری نرساندهام، درصدد تضییع مردمان آبرومند برنیامدهام و اگر در این مشروحه از خودم ومصدق حرفی میزنم برای خودستایی یا تضییع او نیست؛ حقیقت حال را بیان میکنم و باقی را به خدا بازمیگذارم. زیرا هر چند هیچوقت قرآن و شمایل از جیب و بغل درنیاوردهام، کاملا معتقدم که در عالم حقیقتی هست و به او اتکا و اتکال دارم و هو نعم الوکیل.
منبع: حوریه سعیدی (۱۳۸۵)، «محمدعلی فروغی (ذکاءالملک) در رویارویی با محمد مصدق (مصدقالسلطنه)»، نشریۀ گنجینۀ اسناد، شمارۀ ۶۱، صص ۴۸- ۵۶.
@nimruz_ir
❤24👍16👎15
دانشکدههای دروغین
انتقاداتی به نظام دانشگاهی، که هنوز هم پابرجاست!
در کارهای فرهنگی هنوز هم نفهمیدهایم کدام یک لازمتر و فوریتر است. از تجمّل هیچ پرهیز نمیکنیم. هنوز نیمی از کودکانِ کشور وسیلهٔ تحصیل ندارند و آنها که دارند غالباً زیر سقفهای شکسته مینشینند، و گاهی قربانی شوق آموختن میشوند، اما بناهای مجلل گرانبها میسازیم، دانشکدههای دروغین بر پا میکنیم که نه معلّم و نه وسیلهٔ کار دارد و تازه معلوم نیست که این دانشکدهها اگر روزی راست دربیاید و شاگردانِ خوبی پرورش دهد، فارغالتّحصیلانِ آنها چه باری از دوش ملّت برمیدارند و تا کجا مورد استفاده قرار بگیرند. مقداری از پول کشور برای تحصیل گروه بزرگی از کودکان و جوانان به خارج میرود اما در داخل کشور آنقدر پول نداریم که دیوار کهنهٔ یک دبستانِ ناقص را تعمیر کنیم. بارها نوشتهایم که سواد داشتن مانند غذاخوردن از حقوقِ نخستینِ افرادِ بشر است و مهمترین وظیفهٔ دولت آن است که این حقوقِ ابتدایی را برای همهٔ افراد ملت با تساوی تامین کند.
تصوّرِ غلطی که از سالها پیش در ذهن اولیای دولت ما و از آنجا در اندیشهٔ اکثر مردم این سرزمین حاصل شده است و آن اینکه هر کودکی به دبستان رفت باید با درجهٔ دکتری از دانشگاه بیرون بیاید. بر اساس همین اشتباه و خطاست که وزارتِ فرهنگ ما بر عهدهٔ خود میداند که هر ده و شهر که دبستان تأسیس میکند هر سال کلاسهای بالاتری ترتیب بدهد و اگر نتوانست مردم عریضه و تلگراف میفرستند و اعتراضها میکنند که پس فرزاندان ما چه کنند. اما در هزارها نقطهٔ دیگر هنوز کلاس اول دبستان تأسیس نشده است و کودکان از وسیلهٔ آموختن الفبا هم محروم هستند. مثالی میآوریم. پدری ده فرزند دارد و درآمد مختصری که با آن میتواند برای همهٔ فرزندان خود نان و پنیر فراهم کند. اگر این پدر تمام درآمد خود را در آن صرف کند که به یک یا دو فرزند خود فسنجان بخوراند و فرزندان دیگرش از گرسنگی تلف شوند شما به رفتار او جز جهل و ظلم چه نامی خواهید داد؟
روشی که دستگاهِ فرهنگی ما پیش گرفته است با رفتارِ این پدر بیشباهت نیست. تأسیس دانشگاههای متعدّد آنهم ناقص و نادرست و صرف بودجهٔ هنگفتی در این راه در حالی که هنوز نتوانستهایم برای همهٔ کودکان کشور وسیلهٔ آموختن الفبا را فراهم کنیم درست با این مثال تطبیق میکند. علت این روش این است که هنوز باور نکردهایم و ایمان نیاوردهایم سواد داشتن برای هر فردی از ضروریات نخستین حیات است. هنوز نفهمیدهایم که پیشرفتهای اجتماعی بی حصول این مقدمه ممکن نیست. هنوز توجه نداریم که حکومت دمکراسی برای ملّتی که رای خودش را نمیتواند بنویسد نیز غیرعملی است و به شوخی شباهت دارد.
به این امر ایمان نداریم و به این سبب است که سرمایه و همت و وقت خود را در ریا و تظاهر و تجمّل صرف میکنیم. هر وقت راه درست را شناختیم تند از آن خواهیم گذشت و بسیار زود به منزل مقصود خواهیم رسید.
پرویز ناتل خانلری
سالنامهٔ کیان، سال۱۳۴۰
مرکز مطالعات ایرانشناسی و علوم انسانی نیمروز
انتقاداتی به نظام دانشگاهی، که هنوز هم پابرجاست!
در کارهای فرهنگی هنوز هم نفهمیدهایم کدام یک لازمتر و فوریتر است. از تجمّل هیچ پرهیز نمیکنیم. هنوز نیمی از کودکانِ کشور وسیلهٔ تحصیل ندارند و آنها که دارند غالباً زیر سقفهای شکسته مینشینند، و گاهی قربانی شوق آموختن میشوند، اما بناهای مجلل گرانبها میسازیم، دانشکدههای دروغین بر پا میکنیم که نه معلّم و نه وسیلهٔ کار دارد و تازه معلوم نیست که این دانشکدهها اگر روزی راست دربیاید و شاگردانِ خوبی پرورش دهد، فارغالتّحصیلانِ آنها چه باری از دوش ملّت برمیدارند و تا کجا مورد استفاده قرار بگیرند. مقداری از پول کشور برای تحصیل گروه بزرگی از کودکان و جوانان به خارج میرود اما در داخل کشور آنقدر پول نداریم که دیوار کهنهٔ یک دبستانِ ناقص را تعمیر کنیم. بارها نوشتهایم که سواد داشتن مانند غذاخوردن از حقوقِ نخستینِ افرادِ بشر است و مهمترین وظیفهٔ دولت آن است که این حقوقِ ابتدایی را برای همهٔ افراد ملت با تساوی تامین کند.
تصوّرِ غلطی که از سالها پیش در ذهن اولیای دولت ما و از آنجا در اندیشهٔ اکثر مردم این سرزمین حاصل شده است و آن اینکه هر کودکی به دبستان رفت باید با درجهٔ دکتری از دانشگاه بیرون بیاید. بر اساس همین اشتباه و خطاست که وزارتِ فرهنگ ما بر عهدهٔ خود میداند که هر ده و شهر که دبستان تأسیس میکند هر سال کلاسهای بالاتری ترتیب بدهد و اگر نتوانست مردم عریضه و تلگراف میفرستند و اعتراضها میکنند که پس فرزاندان ما چه کنند. اما در هزارها نقطهٔ دیگر هنوز کلاس اول دبستان تأسیس نشده است و کودکان از وسیلهٔ آموختن الفبا هم محروم هستند. مثالی میآوریم. پدری ده فرزند دارد و درآمد مختصری که با آن میتواند برای همهٔ فرزندان خود نان و پنیر فراهم کند. اگر این پدر تمام درآمد خود را در آن صرف کند که به یک یا دو فرزند خود فسنجان بخوراند و فرزندان دیگرش از گرسنگی تلف شوند شما به رفتار او جز جهل و ظلم چه نامی خواهید داد؟
روشی که دستگاهِ فرهنگی ما پیش گرفته است با رفتارِ این پدر بیشباهت نیست. تأسیس دانشگاههای متعدّد آنهم ناقص و نادرست و صرف بودجهٔ هنگفتی در این راه در حالی که هنوز نتوانستهایم برای همهٔ کودکان کشور وسیلهٔ آموختن الفبا را فراهم کنیم درست با این مثال تطبیق میکند. علت این روش این است که هنوز باور نکردهایم و ایمان نیاوردهایم سواد داشتن برای هر فردی از ضروریات نخستین حیات است. هنوز نفهمیدهایم که پیشرفتهای اجتماعی بی حصول این مقدمه ممکن نیست. هنوز توجه نداریم که حکومت دمکراسی برای ملّتی که رای خودش را نمیتواند بنویسد نیز غیرعملی است و به شوخی شباهت دارد.
به این امر ایمان نداریم و به این سبب است که سرمایه و همت و وقت خود را در ریا و تظاهر و تجمّل صرف میکنیم. هر وقت راه درست را شناختیم تند از آن خواهیم گذشت و بسیار زود به منزل مقصود خواهیم رسید.
پرویز ناتل خانلری
سالنامهٔ کیان، سال۱۳۴۰
مرکز مطالعات ایرانشناسی و علوم انسانی نیمروز
❤19👍3👎2
