tgoop.com/nimaclick/2333
Last Update:
قفلزنهای عاشق
و ارواح باشکوه سنژرمن
فرشین کاظمینیا
حدود دو هفته پیش، یعنی ۱۶ ژوئیه ۲۰۲۵، احتمالاً یک جفت توریست عاشقپیشهی امریکایی به نامهای آقای «ویلی» (ویلیام) Willy و خانمی که نامش «پیلار» Pilar است، در مدت اقامتشان در پاریس خواستند مانند هزاران زوج عاشق دیگر، نشانهای از خود در پاریس باقی بگذارند.
دلدادگان جوان معمولاً وقتی از حاشیهی ساحل شرقی رودخانهی سِن بالا میآیند، برای نصب «قفلهای عشق»
(Cadenas d’amour)، نردهی پلهایی را که میبینند، انتخاب اولشان است. «پل هنرها» (Pont des Arts) در مقابل «فرهنگستان فرانسه»، بیش از هر پل دیگری تا سال ۲۰۱۵ یادگار عشاق را برعهده داشت. شهرداری پاریس به منظور حذف بار اضافی چندین تنی به این پُل، دیوارههای آن را با شیشه پوشانده که عملاً دیگر امکان قفل زدن منتفی شده است.
از آن به بعد عشاقی که اصرار دارند قفلشان را نصب کنند، در مسیر خود، از بارانداز ولتر تا مونمارتر، هر جا را که مناسب تشخیص بدهند، به عنوان جای قفلشان انتخاب خواهند کرد. اغلب هم میبینند که آیا دیگران قفل گذاشتهاند یا نه، چون ترجیح میدهند به صورت آئینی در نوعی جشن همگانی شرکت کرده باشند.
پیشتر در فرستهی دیگری، ویدیویی از انبوه قفلها در حاشیهی «باغ نتردام» گذاشته بودم. این قفلها در جای جای حاشیهی سن دیده میشوند و گاه در نقاطی دیده میشوند که به راستی موجب شگفتی است!
زوج مذکور، وقتی در داخل ایستگاه «سن ژرمن دپره» خط ۴ متروی پاریس، منتظر قطار بودند تا احتمالاً به «گرد دو نورد» و بعد به فرودگاه «شارل دوگل» بروند و پاریس را ترک گویند، ناگاه یادشان آمد که ای دل غافل؛ قفلشان را نزدهاند! به گمانم دیگر فرصتی برای بازگشت به ساحل رودخانه هم نداشتهاند. ناگاه برگشتند و قفل در دست چشمشان به واژهی Saint (به معنی مقدس) از تابلوی Saint-German افتاد؛ پس قفل را همان جا نصب کردند و لابد کلیدش را به جای «سِن»، بر ریل قطار پرتاب کردند؛ جایی که دیگر هیچکس آن را نخواهد یافت.
این ایده که قفلزنی عاشقانه در پاریس پدیدهای همهجایی شده و به مثابه نوعی سوژهی سیال، در جایی نامعمول حتی میتواند دیده شود؛ برایم جالب بود و از آن عکسهایی گرفتم.
***
حالا که تا این جا آمدهایم، خوب است به طرف دیگری از همین ایستگاه مترو، یعنی سکوی خط ۶ به طرف «شارل دو گل- اتوال» هم نگاهی بیندازیم. در این سکو، تصاویر چند شخصیت فرهنگی و هنری که به محلهی سن ژرمن مرتبط بودهاند همراه کتیبههایی برای معرفی آنها بر روی عبارت Saint-German Des Prés نصب شده که مرور آنها خالی از لطف نیست. از این قسمت ایستگاه مترو نیز عکسهایی گرفتم که در ویدیو-عکس حاضر، آوردهام.
در نخستین عکس «مایلز دیویس» (Miles Davis) (۱۹۲۶-۱۹۹۱) و «ژولیت گرکو» (Juliette Gréco) (۱۹۲۷-۲۰۲۰) دیده میشوند.
در اوائل دههی ۱۹۵۰، در تاریکی دودآلود زیرزمینهای سنژرمن، «ژولیت گرکو» جوان که از فیلسوفان اگزیستانسیالیست آن دوران الهام میگرفت، ماجرای عاشقانهی کوتاه و پرشوری را با نوازندهی نابغهی ترومپت آفریقایی-آمریکایی تجربه کرد که بسیار مشهور شد. به دور از امریکا، جایی که در برخی ایالتهاتش هنوز در آن زمان ازدواجهای مختلط نژادی ممنوع بود، رابطهی «مایلز دیویس» و «ژولیت» به نمادی از روح آزادی و عشق پاریسی بدل شد که با موسیقی و هنر جلوهگر میشد.
در آن سالها، «سنژرمن» محلهی پرجوش و خروشی بود که در شبهای روشن آن ترانههای شاعران خوانده میشد و ادبیات جدید فرانسه با موسیقی جَز، امکان بازآفرینی مییافت؛ تا رویای سپیدهدم پاریس، از نو ساخته شود.
«ژولیت گرکو» و «مایلز دیویس» نیز در کابارهی مشهوری به نام «تابو» (Le Tabou) از برجستهترین چهرههای شبهای عشق و موسیقی سنژرمن بودند که خاطرات فراوانی از آنها ثبت شده است.
«ژولیت»، شبها در کاباره «تابو» برنامه اجرا میکرد. این مکان در تراسهای زیرزمینی خیابان Dauphine قرار داشت و بهعنوان پاتق هنرمندان، شاعران، روشنفکران و بازدیدکنندگان آمریکایی معروف شده بود.
کتیبهی دوم مربوط به «سونیا ریکیل» (Sonia Rykiel) (۱۹۳۰-۲۰۱۶) طراح مد برجسته است. «ریکل» با موهای سرخی که داشت، از نمادهای جنبشهای فمینیستی دههی ۷۰ شمرده میشد؛ زیرا لباسهای او زنان را از فرمهای سفت و محدودکننده آزاد میکرد. همچنین او با هنرمندان، نویسندگان و چهرههای فرهنگی فرانسه در ارتباط بود و خودش نیز دستی به قلم داشت و کتاب رمانگونهی «رمان و خاطرات» او با استقبال چشمگیری مواجه شد.
#نامههایی_از_پاریس
https://www.tgoop.com/LettresPersanes2019
ادامه⬇️
BY Nima Akbarpour🔥 نیما

Share with your friend now:
tgoop.com/nimaclick/2333