MOHSENPOURMOKHTAR Telegram 63
بر این افسانه شرط است اشک راندن ۲
( شاهنامه خوانی در بویر احمد)

در پایان داستان جگرسوز فرود سیاوش، بهرامِ گودرز- که تعدادی از برادرانش کشته و همچنان در میدان افکنده‌اند- متوجه می‌شود که تازیانه‌اش در میان کشتگان افتاده است. بهرام قصد می‌کند برود و تازیانه را که نامش بر آن نوشته شده بردارد و بیاورد تا به دست تورانیان نیفتد که مسخره‌اش کنند. ایرانیان او را از چنین اقدام بسیار خطرناکی منع می‌کنند و برادرش گیو برای منصرف کردن بهرام از تازیانه‌های شاهانه‌ای که یادگار دلاوری‌هایش است و هدیه بزرگان ایران به او می‌گوید و اینکه آنها را به بهرام می‌دهد تا به میدان نرود. بهرام اما می‌رود... شب است و ماه میدان نبرد- قتلگاه ایرانیان- را روشن کرده:

...فرنگیس چون گنج بگشاد در
مرا داد چندان سلیح و کمر
من این درع و تازانه برداشتم
بتوران دگر خوار بگذاشتم
یکی نیز بخشید کاوس شاه
ز گوهر بسان فروزنده ماه
دگر پنج دارم همه زرنگار
برو بافته گوهر شاهوار
ترا بخشم این هفت از ایدر مرو
یکی جنگ خیره میارای نو

چنین گفت با گیو بهرام گرد
که این ننگ را خوار نتوان شمرد
شما را ز رنگ و نگارست گفت
مرا آنکه شد نام با ننگ جفت
گر ایدون که تازانه بازآورم
و یا سر ز کوشش به گاز آورم
سترگی و بی‌باکی و پر دلی
به هم ناید این هر سه با عاقلی
بر او رای یزدان دگرگونه بود
همه گردش بخت وارونه بود
همانگه که بخت اندر آمد به خواب
سر مرد بیهوده گیرد شتاب

بزد اسب و آمد بران رزمگاه
درخشان شده روی گیتی ز ماه
همی زار بگریست بر کشتگان
بران داغ دل بخت‌برگشتگان
تن ‹ریونیز› اندران خون و خاک
شده غرق و خفتان برو چاک چاک
بر او زار بگریست بهرام شیر
که زار ای سوار جوان دلیر
چه تو کشته اکنون چه یک مشت خاک
بزرگان به ایوان تو اندر مغاک
همه دشت پر خسته و کشته بود
جهانی به خون اندر آغشته بود
به گرد برادر یکایک بگشت
که بودند افگنده بر پهن‌دشت
ازان نامداران یکی خسته بود
به شمشیر ازیشان به جان رسته بود
همی بازدانست بهرام را
بنالید و پرسید ازو نام را
همی ریخت خون از بر و چهر اوی
پر از خون تن و دیده از مهر اوی
منم گفت بهرام ای سرفراز
بگو این این زمان تا چه آیدت راز
بدو گفت کای شیر من زنده‌ام
بر کشتگان اندر افگنده‌ام
دو روزست تا نان و آب آرزوست
مرا بر یکی جامه خواب آرزوست
بشد تیز بهرام تا پیش اوی
به جان مهربان و به دل خویش اوی
برو گشت گریان.....


@mohsenpourmokhtar



tgoop.com/mohsenpourmokhtar/63
Create:
Last Update:

بر این افسانه شرط است اشک راندن ۲
( شاهنامه خوانی در بویر احمد)

در پایان داستان جگرسوز فرود سیاوش، بهرامِ گودرز- که تعدادی از برادرانش کشته و همچنان در میدان افکنده‌اند- متوجه می‌شود که تازیانه‌اش در میان کشتگان افتاده است. بهرام قصد می‌کند برود و تازیانه را که نامش بر آن نوشته شده بردارد و بیاورد تا به دست تورانیان نیفتد که مسخره‌اش کنند. ایرانیان او را از چنین اقدام بسیار خطرناکی منع می‌کنند و برادرش گیو برای منصرف کردن بهرام از تازیانه‌های شاهانه‌ای که یادگار دلاوری‌هایش است و هدیه بزرگان ایران به او می‌گوید و اینکه آنها را به بهرام می‌دهد تا به میدان نرود. بهرام اما می‌رود... شب است و ماه میدان نبرد- قتلگاه ایرانیان- را روشن کرده:

...فرنگیس چون گنج بگشاد در
مرا داد چندان سلیح و کمر
من این درع و تازانه برداشتم
بتوران دگر خوار بگذاشتم
یکی نیز بخشید کاوس شاه
ز گوهر بسان فروزنده ماه
دگر پنج دارم همه زرنگار
برو بافته گوهر شاهوار
ترا بخشم این هفت از ایدر مرو
یکی جنگ خیره میارای نو

چنین گفت با گیو بهرام گرد
که این ننگ را خوار نتوان شمرد
شما را ز رنگ و نگارست گفت
مرا آنکه شد نام با ننگ جفت
گر ایدون که تازانه بازآورم
و یا سر ز کوشش به گاز آورم
سترگی و بی‌باکی و پر دلی
به هم ناید این هر سه با عاقلی
بر او رای یزدان دگرگونه بود
همه گردش بخت وارونه بود
همانگه که بخت اندر آمد به خواب
سر مرد بیهوده گیرد شتاب

بزد اسب و آمد بران رزمگاه
درخشان شده روی گیتی ز ماه
همی زار بگریست بر کشتگان
بران داغ دل بخت‌برگشتگان
تن ‹ریونیز› اندران خون و خاک
شده غرق و خفتان برو چاک چاک
بر او زار بگریست بهرام شیر
که زار ای سوار جوان دلیر
چه تو کشته اکنون چه یک مشت خاک
بزرگان به ایوان تو اندر مغاک
همه دشت پر خسته و کشته بود
جهانی به خون اندر آغشته بود
به گرد برادر یکایک بگشت
که بودند افگنده بر پهن‌دشت
ازان نامداران یکی خسته بود
به شمشیر ازیشان به جان رسته بود
همی بازدانست بهرام را
بنالید و پرسید ازو نام را
همی ریخت خون از بر و چهر اوی
پر از خون تن و دیده از مهر اوی
منم گفت بهرام ای سرفراز
بگو این این زمان تا چه آیدت راز
بدو گفت کای شیر من زنده‌ام
بر کشتگان اندر افگنده‌ام
دو روزست تا نان و آب آرزوست
مرا بر یکی جامه خواب آرزوست
بشد تیز بهرام تا پیش اوی
به جان مهربان و به دل خویش اوی
برو گشت گریان.....


@mohsenpourmokhtar

BY نشان


Share with your friend now:
tgoop.com/mohsenpourmokhtar/63

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Don’t publish new content at nighttime. Since not all users disable notifications for the night, you risk inadvertently disturbing them. Telegram channels enable users to broadcast messages to multiple users simultaneously. Like on social media, users need to subscribe to your channel to get access to your content published by one or more administrators. Ng, who had pleaded not guilty to all charges, had been detained for more than 20 months. His channel was said to have contained around 120 messages and photos that incited others to vandalise pro-government shops and commit criminal damage targeting police stations. Private channels are only accessible to subscribers and don’t appear in public searches. To join a private channel, you need to receive a link from the owner (administrator). A private channel is an excellent solution for companies and teams. You can also use this type of channel to write down personal notes, reflections, etc. By the way, you can make your private channel public at any moment. How to Create a Private or Public Channel on Telegram?
from us


Telegram نشان
FROM American