⭕️نحوه مسدود کردن وبسایتها برای استفاده کودکان در ویندوز
1️⃣ کلیک روی گزینه setting
2️⃣کلیک روی Accounts
3️⃣کلیک Family & other people
4️⃣در قسمت " Your family" ، بر روی گزینه " Manage family settings online" کلیک کنید.
5️⃣در قسمت حساب child ، بر روی منوی گزینه more options کلیک کنید.
6️⃣ گزینه Content restrictionsرا انتخاب کنید.
7️⃣ کلید جابجایی وبسایتهای نامناسب Block را فعال کنید.
8️⃣در قسمت "همیشه مجاز"، پیوندی را برای وبسایت موردنظر خود اضافه کنید. بهعنوانمثال، Disney.com.
9️⃣برای تأیید پیوند، روی دکمه + کلیک کنید.
🔟رای اضافه کردن وبسایتهای دیگر به لیست، مراحل شماره 8 و 9 را تکرار کنید.
1️⃣1️⃣- بررسی گزینه Only مجاز به این وبسایتها است تا بتوانند وبسایتهای دیگری را در اینترنت مسدود کنند.
2️⃣1️⃣- در قسمت "همیشه مسدود شده"، پیوندهایی را برای وبسایت موردنظر خود جهت اضافه کردن کودک دیگر اضافه نکنید.
بهعنوانمثال ، Facebook.com ، CNN.com ، Twitter.com و غیره.
3️⃣1️⃣-در قسمت "همیشه مسدود شده" ، پیوندهایی را برای موتورهای جستجو بهغیراز بینگ ، مانند Google.com ، Yahoo.com و DuckDuckGo.com اضافه کنید.
4️⃣1️⃣- برای تأیید پیوند، روی دکمه + کلیک کنید.
5️⃣1️⃣برای اضافه کردن وبسایتهای دیگر به لیست ، مراحل شماره 12 و 13 را تکرار کنید
❌فضای مجازی برای کودکانمان امن نیست
@media_managment
1️⃣ کلیک روی گزینه setting
2️⃣کلیک روی Accounts
3️⃣کلیک Family & other people
4️⃣در قسمت " Your family" ، بر روی گزینه " Manage family settings online" کلیک کنید.
5️⃣در قسمت حساب child ، بر روی منوی گزینه more options کلیک کنید.
6️⃣ گزینه Content restrictionsرا انتخاب کنید.
7️⃣ کلید جابجایی وبسایتهای نامناسب Block را فعال کنید.
8️⃣در قسمت "همیشه مجاز"، پیوندی را برای وبسایت موردنظر خود اضافه کنید. بهعنوانمثال، Disney.com.
9️⃣برای تأیید پیوند، روی دکمه + کلیک کنید.
🔟رای اضافه کردن وبسایتهای دیگر به لیست، مراحل شماره 8 و 9 را تکرار کنید.
1️⃣1️⃣- بررسی گزینه Only مجاز به این وبسایتها است تا بتوانند وبسایتهای دیگری را در اینترنت مسدود کنند.
2️⃣1️⃣- در قسمت "همیشه مسدود شده"، پیوندهایی را برای وبسایت موردنظر خود جهت اضافه کردن کودک دیگر اضافه نکنید.
بهعنوانمثال ، Facebook.com ، CNN.com ، Twitter.com و غیره.
3️⃣1️⃣-در قسمت "همیشه مسدود شده" ، پیوندهایی را برای موتورهای جستجو بهغیراز بینگ ، مانند Google.com ، Yahoo.com و DuckDuckGo.com اضافه کنید.
4️⃣1️⃣- برای تأیید پیوند، روی دکمه + کلیک کنید.
5️⃣1️⃣برای اضافه کردن وبسایتهای دیگر به لیست ، مراحل شماره 12 و 13 را تکرار کنید
❌فضای مجازی برای کودکانمان امن نیست
@media_managment
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺 بعضى اوقات لازم است #مخالف ديگران شنا كنيد
🔹 #آموزش ببينيد
🔸به دانسته هاى خود تكيه كنيد
🔹 اگر لازم بود #شجاع باشيد و خلاف جريان آب شنا كنید...
@media_managment
🔹 #آموزش ببينيد
🔸به دانسته هاى خود تكيه كنيد
🔹 اگر لازم بود #شجاع باشيد و خلاف جريان آب شنا كنید...
@media_managment
Forwarded from مطالعات فرهنگی و رسانه
سوالات متداول در جلسه دفاع از پایان نامه سوالاتی تقریبا فاش شده و روتین هستند چون اساتید داور اغلب به موضوع پایان نامه اشراف کامل ندارند و اشراف آنها بیشتر شامل روش شناسی و شناخت منابع تحقیق است به همین جهت سوالات اساتید بیشتر حول و حوش این مباحث و نکات نگارشی است
معمولا اولین سوالات داور درباره ماهیت مسئله و اهمیت و ضرورت آن است و مرحله بعد در مورد تدوین پرسش ها و فرضیه هاست
همچنی شما باید آماده باشید که به پرسش های داوران در مورد پژوهش خود پاسخ دهید : مثلا اینکه چرا این روش را در تحقیق خود انتخاب کردهاید؟ مزیت این روش نسبت به دیگر روشهای مشابه چه است؟ این روش را در عمل چگونه اجرا کردهاید؟ در اجرای آن با چه موانع و مشکلاتی مواجه بودهاید و چگونه از آنها عبور کردهاید؟
پرسش پرتکرار بعدی دربارهء یافتههای تحقیق و نتیجهگیری نهایی است. چگونگی ارائه یافتهها، چگونگی تنظیم جدولها و ترسیم نمودارها از جمله مباحث متداول در جلسههای دفاع است که باید برای آنها آماده باشید.
تقریبا هیشه داور دربارهء تفسیر نهایی شما از یافتههای تحقیق پرسش را از شما خواهد داشت . زیرا یافتههای هر تحقیق زمانی ارزشمند است که با تفسیر محقق همراه باشد. به بیانی سادهتر تفسیر شما همان پاسخی است که به پرسشهای پژوهش میدهید و باید مبتنی بر یافتههای عینی تحقیق باشد
@cultural_media_studies
معمولا اولین سوالات داور درباره ماهیت مسئله و اهمیت و ضرورت آن است و مرحله بعد در مورد تدوین پرسش ها و فرضیه هاست
همچنی شما باید آماده باشید که به پرسش های داوران در مورد پژوهش خود پاسخ دهید : مثلا اینکه چرا این روش را در تحقیق خود انتخاب کردهاید؟ مزیت این روش نسبت به دیگر روشهای مشابه چه است؟ این روش را در عمل چگونه اجرا کردهاید؟ در اجرای آن با چه موانع و مشکلاتی مواجه بودهاید و چگونه از آنها عبور کردهاید؟
پرسش پرتکرار بعدی دربارهء یافتههای تحقیق و نتیجهگیری نهایی است. چگونگی ارائه یافتهها، چگونگی تنظیم جدولها و ترسیم نمودارها از جمله مباحث متداول در جلسههای دفاع است که باید برای آنها آماده باشید.
تقریبا هیشه داور دربارهء تفسیر نهایی شما از یافتههای تحقیق پرسش را از شما خواهد داشت . زیرا یافتههای هر تحقیق زمانی ارزشمند است که با تفسیر محقق همراه باشد. به بیانی سادهتر تفسیر شما همان پاسخی است که به پرسشهای پژوهش میدهید و باید مبتنی بر یافتههای عینی تحقیق باشد
@cultural_media_studies
⭕️ آفت های یک مذاکره
1) پر چانه گی
2) عدم مدیریت زمان
3) عدم رعایت تن صدا
4) استفاده از کلمات و جملات سطح پایین
5) صدای تو دماغی داشتن
6) بیش از اندازه تند یا کند صحبت کردن
7) قطع کردن پی در پی کلام مخاطب
8) بیش از اندازه به حاشیه اشاره کردن
9) ارتباط چشمی ضعیف
10) گوش نکردن به سخنان مخاطب
11) بوی نامناسب دهان
12) استفاده از لباس نامناسب
13) بوی نامناسب بدن
14) بکار بردن جملات تکراری
15) عدم کنترل حرکات اضافی دست و پا
16) استیل نامناسب هنگام نشستن یا ایستادن
17) عدم یادداشت مطالب مهم در جلسه
18) سردی و خشکی کلام و عضلات صورت
19) استفاده از تلفن همراه حین صحبت مخاطب
20) قفل کردن ساعد و بازو های دست حین صحبت مخاطب
21) عدم جمع بندی مباحث طی شده برای ادامه جلسات آتی
22) ندانستن و یا بکار نبردن نام مخاطب
23) شوخی های نامناسب
@media_managment
1) پر چانه گی
2) عدم مدیریت زمان
3) عدم رعایت تن صدا
4) استفاده از کلمات و جملات سطح پایین
5) صدای تو دماغی داشتن
6) بیش از اندازه تند یا کند صحبت کردن
7) قطع کردن پی در پی کلام مخاطب
8) بیش از اندازه به حاشیه اشاره کردن
9) ارتباط چشمی ضعیف
10) گوش نکردن به سخنان مخاطب
11) بوی نامناسب دهان
12) استفاده از لباس نامناسب
13) بوی نامناسب بدن
14) بکار بردن جملات تکراری
15) عدم کنترل حرکات اضافی دست و پا
16) استیل نامناسب هنگام نشستن یا ایستادن
17) عدم یادداشت مطالب مهم در جلسه
18) سردی و خشکی کلام و عضلات صورت
19) استفاده از تلفن همراه حین صحبت مخاطب
20) قفل کردن ساعد و بازو های دست حین صحبت مخاطب
21) عدم جمع بندی مباحث طی شده برای ادامه جلسات آتی
22) ندانستن و یا بکار نبردن نام مخاطب
23) شوخی های نامناسب
@media_managment
🔘 چرا مردم از رسانه ها استفاده می کنند؟
🔻نظریه #استفاده_و_رضایتمندی ضمن فعال انگاشتن مخاطب، بر نیازها و انگیزه های وی در استفاده از #رسانه تأکید می کند و بر آن است که ارزش ها، علایق و نقش اجتماعی مخاطبان مهم است و مردم براساس این عوامل، آن چه را می خواهند ببینند و بشنوند، انتخاب می کنند.
🔻پرسش اساسی نظریه استفاده و رضایتمندی این است که چرا مردم از رسانه ها استفاده می کنند و آن ها را برای چه منظوری به کار می گیرند؟
@media_managment
🔻نظریه #استفاده_و_رضایتمندی ضمن فعال انگاشتن مخاطب، بر نیازها و انگیزه های وی در استفاده از #رسانه تأکید می کند و بر آن است که ارزش ها، علایق و نقش اجتماعی مخاطبان مهم است و مردم براساس این عوامل، آن چه را می خواهند ببینند و بشنوند، انتخاب می کنند.
🔻پرسش اساسی نظریه استفاده و رضایتمندی این است که چرا مردم از رسانه ها استفاده می کنند و آن ها را برای چه منظوری به کار می گیرند؟
@media_managment
Forwarded from مطالعات فرهنگی و رسانه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌀 سندرم اُردک چیست؟
🚫 ایا تابحال در شبکههای اجتماعی با این سندرم مواجه شدهاید؟
تماشا کنید..
✅ تهیه شده در #گویان_رسانه
@cultural_media_studies
🚫 ایا تابحال در شبکههای اجتماعی با این سندرم مواجه شدهاید؟
تماشا کنید..
✅ تهیه شده در #گویان_رسانه
@cultural_media_studies
Forwarded from مطالعات فرهنگی و رسانه
◻️چرا همه نگران گوگل و فیسبوک شدهاند؟
✍️اميلي استورات
▪️ريزهدفگيري ابزار تبليغاتي قدرتمندي است كه به سياستمداراني همچون دونالد ترامپ، رئيسجمهور امريكا، اجازه ميدهد آگهيهايشان را فقط براي عدهاي خاص از گروههاي اجتماعي، يا حتي تعدادي مشخص از افراد در فضاي اينترنت، منتشر كنند.
▪️در یک سال اخیر گوگل و توييتر پيشقدم شدهاند كه سياستهاي پذيرش آگهيهاي سياسي خود را تا حدي اصلاح كنند.
▪️نگراني اصلي كمپانيهاي فناوري اطلاعات اين است كه در نهايت چگونه بايد بر محتواي گمراهكننده و افراطي كه بهصورتی كاملاً طبیعی و بدون پرداخت پول در شبكههايشان منتشر شده است و تقريباً در اختيار كل مخاطبان قرار ميگيرد، نظارت كنند.
▪️با این حال هواداران سياست محدودسازي «ريزهدفگيري» معتقدند كه اقدام گوگل ميتواند تا حدي جلوي عملكردهاي بد برخي فعالان سياسي را در انتشار آگهيهاي سفارشي با محتواي فريبدهنده و گمراهكننده بگيرد.
▪️بر اساس اين ايده، اگر محدودۀ انتشار يك آگهي با محتواي گمراهكننده يا منفي گستردهتر شود، احتمال ديده شدن آن توسط افراد بيشتري ممكن ميشود و گروههاي مخالف و مستقل امكان بيشتري براي پيگيري و پاسخگويي به آن را پيدا ميكنند.
▪️اما همه از محدود كردن تكنيك «ريزهدفگيري» راضي نيستند؛ گروهي از منتقدان معتقدند كه اين اقدام ميتواند باعث شود گروههاي سياسي ثروتمندتر كه ميتوانند با خريد آگهيهاي تلويزيوني گرانقيمت پيام خود را به گروههاي بزرگتري از شهروندان برسانند، از طريق اين اقدام توان بيشتري پيدا كنند.
▪️مشكل عميقتر در مورد فيسبوك، توييتر و گوگل همچنان پابرجاست: محتواي رايگاني كه اطلاعات نادرست، تحريككننده، خشونتبار و آزاردهنده در اختيار كاربران قرار ميدهد و بدون هيچ نظارتي در سراسر بسترهاي اينترنت در حال نشر و بازنشر است.
▪️ گوگل هرچند حاضر است در مورد ريزهدفگيري و سفارشيسازي اگهيهاي سياسي اصلاحاتي انجام دهد، در مورد نحوۀ عملكرد يوتيوب در نمايش ويدئوهاي پيشنهادي و پخش خودكار ويدئوي بعدي كه خيلي اوقات ميتواند محتوايي افراطيتر و راديكالتر داشته باشد، توضيحي نميدهد.
▪️در شرايطي كه همۀ ما از اين صحبت ميكنيم كه آيا فيسبوك بايد به سياستمداران اجازه دهد كه در آگهيهايشان اظهارات كذب مطرح كنند يا نه، هيچكس صحبتي از اين نميكند كه چگونه ميتوان جلوي بازنشر اخبار جعلي، اطلاعات نادرست و تصويرنوشتههاي برانگيزاننده در اين شبكۀ اجتماعي را گرفت كه بدون هيچ نظارتي در حال پخش هستند.
▪️توييتر جلوي تبليغات سياسي را ميگيرد، اما مشكل بزرگ اين شبكۀ اجتماعي اين است كه چگونه جلوي انتشار نفرت را بگيرد، آن هم در حالي كه آزار و اذيت بهصورتی روزافزون دائماً در اين شبكۀ اجتماعي جريان دارد.
▪️ريزهدفگيري هميشه وجود داشته است، فقط كافي است به بروشورهاي تبليغاتي فيزيكي كه هنوز از طريق پست ارسال ميشوند دقت كنيد.
▪️آنچه اينترنت انجام داده است تقويت استفاده از اين ابزار است. تمركز بر آگهيهاي سياسي شايد بتواند يك مشكل را حل كند، اما نميتواند به حل مسئلۀ نقش كمپانيهاي معظم فناوري در گفتمان سياسي و دموكراسي جهان امروز كمكي كند.
🗞منبع: بخشی از مقالهای به نام «ریزهدفگیری خطرناک»، منتشر شده در شماره 117 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، بهمن 1398
@cultural_media_studies
✍️اميلي استورات
▪️ريزهدفگيري ابزار تبليغاتي قدرتمندي است كه به سياستمداراني همچون دونالد ترامپ، رئيسجمهور امريكا، اجازه ميدهد آگهيهايشان را فقط براي عدهاي خاص از گروههاي اجتماعي، يا حتي تعدادي مشخص از افراد در فضاي اينترنت، منتشر كنند.
▪️در یک سال اخیر گوگل و توييتر پيشقدم شدهاند كه سياستهاي پذيرش آگهيهاي سياسي خود را تا حدي اصلاح كنند.
▪️نگراني اصلي كمپانيهاي فناوري اطلاعات اين است كه در نهايت چگونه بايد بر محتواي گمراهكننده و افراطي كه بهصورتی كاملاً طبیعی و بدون پرداخت پول در شبكههايشان منتشر شده است و تقريباً در اختيار كل مخاطبان قرار ميگيرد، نظارت كنند.
▪️با این حال هواداران سياست محدودسازي «ريزهدفگيري» معتقدند كه اقدام گوگل ميتواند تا حدي جلوي عملكردهاي بد برخي فعالان سياسي را در انتشار آگهيهاي سفارشي با محتواي فريبدهنده و گمراهكننده بگيرد.
▪️بر اساس اين ايده، اگر محدودۀ انتشار يك آگهي با محتواي گمراهكننده يا منفي گستردهتر شود، احتمال ديده شدن آن توسط افراد بيشتري ممكن ميشود و گروههاي مخالف و مستقل امكان بيشتري براي پيگيري و پاسخگويي به آن را پيدا ميكنند.
▪️اما همه از محدود كردن تكنيك «ريزهدفگيري» راضي نيستند؛ گروهي از منتقدان معتقدند كه اين اقدام ميتواند باعث شود گروههاي سياسي ثروتمندتر كه ميتوانند با خريد آگهيهاي تلويزيوني گرانقيمت پيام خود را به گروههاي بزرگتري از شهروندان برسانند، از طريق اين اقدام توان بيشتري پيدا كنند.
▪️مشكل عميقتر در مورد فيسبوك، توييتر و گوگل همچنان پابرجاست: محتواي رايگاني كه اطلاعات نادرست، تحريككننده، خشونتبار و آزاردهنده در اختيار كاربران قرار ميدهد و بدون هيچ نظارتي در سراسر بسترهاي اينترنت در حال نشر و بازنشر است.
▪️ گوگل هرچند حاضر است در مورد ريزهدفگيري و سفارشيسازي اگهيهاي سياسي اصلاحاتي انجام دهد، در مورد نحوۀ عملكرد يوتيوب در نمايش ويدئوهاي پيشنهادي و پخش خودكار ويدئوي بعدي كه خيلي اوقات ميتواند محتوايي افراطيتر و راديكالتر داشته باشد، توضيحي نميدهد.
▪️در شرايطي كه همۀ ما از اين صحبت ميكنيم كه آيا فيسبوك بايد به سياستمداران اجازه دهد كه در آگهيهايشان اظهارات كذب مطرح كنند يا نه، هيچكس صحبتي از اين نميكند كه چگونه ميتوان جلوي بازنشر اخبار جعلي، اطلاعات نادرست و تصويرنوشتههاي برانگيزاننده در اين شبكۀ اجتماعي را گرفت كه بدون هيچ نظارتي در حال پخش هستند.
▪️توييتر جلوي تبليغات سياسي را ميگيرد، اما مشكل بزرگ اين شبكۀ اجتماعي اين است كه چگونه جلوي انتشار نفرت را بگيرد، آن هم در حالي كه آزار و اذيت بهصورتی روزافزون دائماً در اين شبكۀ اجتماعي جريان دارد.
▪️ريزهدفگيري هميشه وجود داشته است، فقط كافي است به بروشورهاي تبليغاتي فيزيكي كه هنوز از طريق پست ارسال ميشوند دقت كنيد.
▪️آنچه اينترنت انجام داده است تقويت استفاده از اين ابزار است. تمركز بر آگهيهاي سياسي شايد بتواند يك مشكل را حل كند، اما نميتواند به حل مسئلۀ نقش كمپانيهاي معظم فناوري در گفتمان سياسي و دموكراسي جهان امروز كمكي كند.
🗞منبع: بخشی از مقالهای به نام «ریزهدفگیری خطرناک»، منتشر شده در شماره 117 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، بهمن 1398
@cultural_media_studies
Telegram
کرونا و روزنامهنگاری
امید جهانشاهی
کرونا روح روزنامهنگاری را جان تازه ای بخشید. روزنامهنگاری امری عمیقاً انسانی و از جنس گفتگوست و دغدغه کشف و بیان حقیقت دارد و اخبار کرونا رویدادهایی عمیقا انسانی اند و جهانشمول با تبعات گستردهای در سیاست، اقتصاد و اجتماع. سازمان بهداشت جهانی دومین مساله جهانی بعد از کرونا را اینفودمیک (infodemic) نامیده است: انبوه درهمی از اطلاعاتی درست و دروغ که مردم را سردرگم می کنند؛ و اینجاست که روزنامهنگاری تنها پاسخ است. از همین روست که میزان مصرف خبری به طور قابل توجهی افزایش یافته است. ضرورت بهروز کردن اطلاعات موثق در مورد اخبار سلامت، مردم را بیش از گذشته برای گرفتن اخبار صحیح و رسمی به رسانه های خبری متوجه کرده است و لذا اعتماد به برندهای خبری رسمی افزایش یافته است. مخاطبی که برای گرفتن اخبار منتظر بخش های خبری نمی ماند و عمدتاً از تلویزیون برای برنامه های سرگرمی، گزارش رویدادهای ورزشی و سریالهای جذاب استفاده می کرد، حالا اخبار تلویزیون را نیز جدی می گیرد. به عبارت دیگر، روند تبدیل شدن تلویزیون به رسانه سرگرمی با انحرافی موقتی مواجه شده است. از آن سو، رسانه های اجتماعی بواسطه شیوع بی سابقه اخبار جعلی در مورد کرونا با چالش شکاف اعتماد مواجه شده اند. فیس بوک برای مقابله با اخبار جعلی سیستم «بررسی کننده صحت اطلاعات» را تقویت کرده است و تاکنون به هزاران منتشرکننده اطلاعات نادرست اخطار فرستاده است، همچنین برای حمایت از آنچه «سلامت جامعه جهانی» نامیده است «مرکز اطلاعات کوید19» را راهاندازی کرده است. فیس بوک برای حمایت از صنعت خبر و روزنامه نگاران 100 میلیون دلار اختصاص داده است. یوتیوب نیز هزاران ویدیوی حاوی اطلاعات جعلی را تاکنون حذف کرده است. برخی کشورها حتی مجازاتهایی را برای منتشرکنندگان اخبار جعلی وضع کرده اند.
اما این خبر خوب برای رسانه های رسمی، همه ماجرا نیست. گزارشهای روندپژوهی از سال 2005 به این سو حاکی از کاهش محسوس سهم رسانه های چاپی از سبد مصرف خبری مردم، کاهش تدریجی جایگاه تلویزیون و رشد انفجاری رسانه های اجتماعی بودند. به عبارت دیگر رسانه های جریان اصلی (روزنامه و تلویزیون) زیر فشار تغیر تدریجی الگوهای مصرف خبری قرار داشتند.
حالا به این فضای پیچیده، شیوع عالمگیر ویروس کرونا را اضافه کنید که با تهدیدی مرگبار، رونق از بازارها ربوده و کارکنان را به دورکاری واداشته و حتی تعدیل نیرو را به شرکتها تحمیل کرده و در یک نگاه کلیتر، کلان روند دیجیتالی شدن را تسریع و تشدید کرده است؛ یعنی مهمترین عاملی که صنایع را به تغییر وادار می کند.
روزنامهنگاری هم مثل بسیاری حرفه ها بواسطه این کلان روند در حال پوست اندازی است. روند کم شدن تدریجی تبلیغات و مدل های درآمدی تلویزیونهای خصوصی تشدید و تسریع خواهد شد. حکایت روزنامه ها البته تلختر است. آنها که بر مدار تیراژ و تبلیغات می چرخند، کرونا حالا روند تدریجی رو به افول هر دو را تشدید کرده است، بویژه تبلیغات. پیشبینی می شود ادامه این روند روزنامههای کوچک و مستقل بیشتری را به تعطیلی بکشاند. یکی از مدیران مطبوعات از آن به بزرگترین بحران تاریخ مطبوعات یاد کرده است.
در سالهای پس از کرونا الزامات دیجیتالی شدن، فشار را بر مدلهای کلاسیک کسب و کار رسانه های بزرگ و مبتنی بر پخش تلویزیونی و روزنامه ها بیشتر خواهد کرد. علاوه بر مصرف خبری که رشدی قابل توجه داشته است، با قرنطینه و افزایش ساعات خانه نشینی، در مجموع مصرف رسانهای بیشتر شده است از جمله مصرف رسانههای اجتماعی، گوش دادن به کتابهای صوتی، تلویزیون تعاملی (IP Tv)، مصاحبه های ویدیویی با متخصصان، و اکانت ها و صفحههای اجتماعی متعلق به رسانه های خبری و ... میزان هر کدام از اینها به الگوهای مصرف رسانهای در هر کشوری بستگی دارد اما به طور کلی این رشد ذیل روندهای دیجیتالیسم است. مورد آخر یعنی افزایش توجه به اکانتها و صفحههای اجتماعی رسانه های خبری باعث شده است برخی سازمانها از آن به عنوان فرصتی برای ایجاد مدلهای درآمدی تازه استفاده کنند، مثل «ثبت نام برای دریافت محتوا»، چیزی که توقع برای ارتقای کیفیت روزنامهنگاری را تشدید کرده است.
@media_managment
امید جهانشاهی
کرونا روح روزنامهنگاری را جان تازه ای بخشید. روزنامهنگاری امری عمیقاً انسانی و از جنس گفتگوست و دغدغه کشف و بیان حقیقت دارد و اخبار کرونا رویدادهایی عمیقا انسانی اند و جهانشمول با تبعات گستردهای در سیاست، اقتصاد و اجتماع. سازمان بهداشت جهانی دومین مساله جهانی بعد از کرونا را اینفودمیک (infodemic) نامیده است: انبوه درهمی از اطلاعاتی درست و دروغ که مردم را سردرگم می کنند؛ و اینجاست که روزنامهنگاری تنها پاسخ است. از همین روست که میزان مصرف خبری به طور قابل توجهی افزایش یافته است. ضرورت بهروز کردن اطلاعات موثق در مورد اخبار سلامت، مردم را بیش از گذشته برای گرفتن اخبار صحیح و رسمی به رسانه های خبری متوجه کرده است و لذا اعتماد به برندهای خبری رسمی افزایش یافته است. مخاطبی که برای گرفتن اخبار منتظر بخش های خبری نمی ماند و عمدتاً از تلویزیون برای برنامه های سرگرمی، گزارش رویدادهای ورزشی و سریالهای جذاب استفاده می کرد، حالا اخبار تلویزیون را نیز جدی می گیرد. به عبارت دیگر، روند تبدیل شدن تلویزیون به رسانه سرگرمی با انحرافی موقتی مواجه شده است. از آن سو، رسانه های اجتماعی بواسطه شیوع بی سابقه اخبار جعلی در مورد کرونا با چالش شکاف اعتماد مواجه شده اند. فیس بوک برای مقابله با اخبار جعلی سیستم «بررسی کننده صحت اطلاعات» را تقویت کرده است و تاکنون به هزاران منتشرکننده اطلاعات نادرست اخطار فرستاده است، همچنین برای حمایت از آنچه «سلامت جامعه جهانی» نامیده است «مرکز اطلاعات کوید19» را راهاندازی کرده است. فیس بوک برای حمایت از صنعت خبر و روزنامه نگاران 100 میلیون دلار اختصاص داده است. یوتیوب نیز هزاران ویدیوی حاوی اطلاعات جعلی را تاکنون حذف کرده است. برخی کشورها حتی مجازاتهایی را برای منتشرکنندگان اخبار جعلی وضع کرده اند.
اما این خبر خوب برای رسانه های رسمی، همه ماجرا نیست. گزارشهای روندپژوهی از سال 2005 به این سو حاکی از کاهش محسوس سهم رسانه های چاپی از سبد مصرف خبری مردم، کاهش تدریجی جایگاه تلویزیون و رشد انفجاری رسانه های اجتماعی بودند. به عبارت دیگر رسانه های جریان اصلی (روزنامه و تلویزیون) زیر فشار تغیر تدریجی الگوهای مصرف خبری قرار داشتند.
حالا به این فضای پیچیده، شیوع عالمگیر ویروس کرونا را اضافه کنید که با تهدیدی مرگبار، رونق از بازارها ربوده و کارکنان را به دورکاری واداشته و حتی تعدیل نیرو را به شرکتها تحمیل کرده و در یک نگاه کلیتر، کلان روند دیجیتالی شدن را تسریع و تشدید کرده است؛ یعنی مهمترین عاملی که صنایع را به تغییر وادار می کند.
روزنامهنگاری هم مثل بسیاری حرفه ها بواسطه این کلان روند در حال پوست اندازی است. روند کم شدن تدریجی تبلیغات و مدل های درآمدی تلویزیونهای خصوصی تشدید و تسریع خواهد شد. حکایت روزنامه ها البته تلختر است. آنها که بر مدار تیراژ و تبلیغات می چرخند، کرونا حالا روند تدریجی رو به افول هر دو را تشدید کرده است، بویژه تبلیغات. پیشبینی می شود ادامه این روند روزنامههای کوچک و مستقل بیشتری را به تعطیلی بکشاند. یکی از مدیران مطبوعات از آن به بزرگترین بحران تاریخ مطبوعات یاد کرده است.
در سالهای پس از کرونا الزامات دیجیتالی شدن، فشار را بر مدلهای کلاسیک کسب و کار رسانه های بزرگ و مبتنی بر پخش تلویزیونی و روزنامه ها بیشتر خواهد کرد. علاوه بر مصرف خبری که رشدی قابل توجه داشته است، با قرنطینه و افزایش ساعات خانه نشینی، در مجموع مصرف رسانهای بیشتر شده است از جمله مصرف رسانههای اجتماعی، گوش دادن به کتابهای صوتی، تلویزیون تعاملی (IP Tv)، مصاحبه های ویدیویی با متخصصان، و اکانت ها و صفحههای اجتماعی متعلق به رسانه های خبری و ... میزان هر کدام از اینها به الگوهای مصرف رسانهای در هر کشوری بستگی دارد اما به طور کلی این رشد ذیل روندهای دیجیتالیسم است. مورد آخر یعنی افزایش توجه به اکانتها و صفحههای اجتماعی رسانه های خبری باعث شده است برخی سازمانها از آن به عنوان فرصتی برای ایجاد مدلهای درآمدی تازه استفاده کنند، مثل «ثبت نام برای دریافت محتوا»، چیزی که توقع برای ارتقای کیفیت روزنامهنگاری را تشدید کرده است.
@media_managment
یکی از روندهایی که نقش جدی در آینده روزنامهنگاری دارد، روند افزایشی توجه به ویدیوهای مبتنی بر تقاضا و ویدیو آنلاین است. ویدیو محتوایی غنی و جذاب ارائه می کند. تولید گزارش های ویدیویی خبری و مستند در وبسایتهای رسانه های خبری یک روند رو به رشد است. تیم هایی از خبرنگاران چندمهارته، مدام ویدیوهای شهروند خبرنگاران را رصد می کنند و از آنها برای ساختن روایتهای حرفه ای تر استفاده می کنند. در رسانه های بزرگ روزانه ده ها ویدیو تولید و در وبسایت اصلی و صفحات اجتماعی منتشر می شود. برخی همچون تلویزیونهای خبری دارایی تصویری خود را مدام در قالب ویدیوهای کوتاه در رسانه های اجتماعی بازنشر می دهند. گرایش به ویدیو یکی از روندهای تعین کننده در آینده روزنامهنگاری خواهد بود.
رشد ویدیو به حدی است که به طعن گفتهاند آینده تلویزیون، اینترنت است و آینده اینترنت، تلویزیون؛ کنایه از اینکه اگرچه رسانه تلویزیون در حال افولی تدریجی در مقابل اینترنت است اما قدرت تصویر و رشد انفجاری محتوای ویدیویی چنان است که گویی اینترنت را کاملاً تصویری خواهد کرد.
طی 20 سال گذشته، هم سرعت تغییر و هم میزان فشار برای تغییرات سازمانهای رسانهای بیشتر شده است. مساله چندوجهی امروز روزنامهنگاری این است که مردم اطلاعات را با چه ابزارهایی، در چه شرایطی، در چه قالبهایی{فرمتهایی}، با چه نیازها و خصوصیات فرهنگی دریافت می کنند. از این رو، تبدیل شدن به جایی برای مدیریت محتوا در پلتفورم های مختلف تنها راه بقای سازمانهای رسانهای در آینده است. نوآوری؛ اگر تا حالا برگ برنده بود، فردا شرط بقاست. در عصر تازه رسانهها، نوآوری قانون کسب و کار است.
@media_managment
رشد ویدیو به حدی است که به طعن گفتهاند آینده تلویزیون، اینترنت است و آینده اینترنت، تلویزیون؛ کنایه از اینکه اگرچه رسانه تلویزیون در حال افولی تدریجی در مقابل اینترنت است اما قدرت تصویر و رشد انفجاری محتوای ویدیویی چنان است که گویی اینترنت را کاملاً تصویری خواهد کرد.
طی 20 سال گذشته، هم سرعت تغییر و هم میزان فشار برای تغییرات سازمانهای رسانهای بیشتر شده است. مساله چندوجهی امروز روزنامهنگاری این است که مردم اطلاعات را با چه ابزارهایی، در چه شرایطی، در چه قالبهایی{فرمتهایی}، با چه نیازها و خصوصیات فرهنگی دریافت می کنند. از این رو، تبدیل شدن به جایی برای مدیریت محتوا در پلتفورم های مختلف تنها راه بقای سازمانهای رسانهای در آینده است. نوآوری؛ اگر تا حالا برگ برنده بود، فردا شرط بقاست. در عصر تازه رسانهها، نوآوری قانون کسب و کار است.
@media_managment
مارها قورباغهها را می خوردند و قورباغهها از این نابسامانی بسیار غمگین بودند
تا اینکه قورباغهها علیه مارها به لک لکها شکایت کردند.
لک لکها تعدادی از مارها را خوردند و بقیه را هم تار و مار کردند و قورباغهها از این حمایت شادمان شدند.
طولی نکشید که لک لکها گرسنه ماندند و شروع کردند به خوردن قورباغهها !!!
قورباغهها ناگهان دچار اختلاف دیدگاه شدند! عده ای از آنها با لک لکها کنار آمدند و عدهای دیگر خواهان بازگشت مارها شدند.
مارها بازگشتند ولی این بار همپای لک لکها شروع به خوردن قورباغهها کردند! حالا دیگر قورباغهها متقاعد شدهاند که انگار برای خورده شدن به دنیا آمده اند. ولی تنها یک مشکل برای آنها حل نشده باقی مانده است ! اینکه نمی دانند توسط دوستانشان خورده می شوند یا دشمنانشان؟
رساله دلگشا – عبید زاكانی
@media_managment
تا اینکه قورباغهها علیه مارها به لک لکها شکایت کردند.
لک لکها تعدادی از مارها را خوردند و بقیه را هم تار و مار کردند و قورباغهها از این حمایت شادمان شدند.
طولی نکشید که لک لکها گرسنه ماندند و شروع کردند به خوردن قورباغهها !!!
قورباغهها ناگهان دچار اختلاف دیدگاه شدند! عده ای از آنها با لک لکها کنار آمدند و عدهای دیگر خواهان بازگشت مارها شدند.
مارها بازگشتند ولی این بار همپای لک لکها شروع به خوردن قورباغهها کردند! حالا دیگر قورباغهها متقاعد شدهاند که انگار برای خورده شدن به دنیا آمده اند. ولی تنها یک مشکل برای آنها حل نشده باقی مانده است ! اینکه نمی دانند توسط دوستانشان خورده می شوند یا دشمنانشان؟
رساله دلگشا – عبید زاكانی
@media_managment
سایت فرارو:پیله های اطلاعاتی رسانه های جدید
✍️دکتر حجت اله عباسی
✍️سیستم های توصیه گر رسانه های اجتماعی با داده کاوی اطلاعات کاربران و مدل سازی رفتار، مبادرت به شخصی سازی اطلاعات مورد نیاز آنها می کنند.
✍️کاربران رسانه های اجتماعی مانند گوگل، یوتیوب، توییتر، فیس بوک، اینستاگرام و دیگر رسانه ها در هر کنشگری در فضای وب، شاهد توصیه های شخصی سازی شده این رسانه ها برای فعالیت مورد نظر آنان هستند.
✍️سامانه های توصیه گر یا پیشنهادگر، با فیلترینگ داده های اطلاعاتی کاربران، از جمله شیوه های خرید محصولات، تماشای فیلم، انتخاب محتوا، بازانتشار مطالب، کامنت ها و و بطور کلی هر نوع کنش گری آنان را بطور دقیق رصد کرده و پس از گردآوری، تحلیل و مدل سازی می کنند.
✍️دادهکاوی اطلاعات کاربران، دوستان و نزدیکان آنها، با استفاده از "هوش مصنوعی" و "یادگیری ماشین" انجام می شود و سپس بر اساس تحلیل آنها، در بین حجم انبوه اطلاعات، مبادرت به پیش بینی متناسب با سلیقه و ارایه توصیه های لازم می کنند.
✍️سامانه های توصیه گر رسانه های اجتماعی در مراجعات کاربران متناسب با سطح علايق و سلایق، اطلاعات در اختيار آنها قرار مي دهند و پیله های اطلاعاتی شكل مي گيرد. فرایند فیلترینگ اطلاعات در این سامانه ها موجب شکل گیری پدیده "حباب فیلتر" شده و پیامد آن كاهش درك کاربران از پيچيدگي هاي جهان، ايده هاي جديد، كاناليزه شدن و انزواي اطلاعاتي است.
@media_managment
✍️دکتر حجت اله عباسی
✍️سیستم های توصیه گر رسانه های اجتماعی با داده کاوی اطلاعات کاربران و مدل سازی رفتار، مبادرت به شخصی سازی اطلاعات مورد نیاز آنها می کنند.
✍️کاربران رسانه های اجتماعی مانند گوگل، یوتیوب، توییتر، فیس بوک، اینستاگرام و دیگر رسانه ها در هر کنشگری در فضای وب، شاهد توصیه های شخصی سازی شده این رسانه ها برای فعالیت مورد نظر آنان هستند.
✍️سامانه های توصیه گر یا پیشنهادگر، با فیلترینگ داده های اطلاعاتی کاربران، از جمله شیوه های خرید محصولات، تماشای فیلم، انتخاب محتوا، بازانتشار مطالب، کامنت ها و و بطور کلی هر نوع کنش گری آنان را بطور دقیق رصد کرده و پس از گردآوری، تحلیل و مدل سازی می کنند.
✍️دادهکاوی اطلاعات کاربران، دوستان و نزدیکان آنها، با استفاده از "هوش مصنوعی" و "یادگیری ماشین" انجام می شود و سپس بر اساس تحلیل آنها، در بین حجم انبوه اطلاعات، مبادرت به پیش بینی متناسب با سلیقه و ارایه توصیه های لازم می کنند.
✍️سامانه های توصیه گر رسانه های اجتماعی در مراجعات کاربران متناسب با سطح علايق و سلایق، اطلاعات در اختيار آنها قرار مي دهند و پیله های اطلاعاتی شكل مي گيرد. فرایند فیلترینگ اطلاعات در این سامانه ها موجب شکل گیری پدیده "حباب فیلتر" شده و پیامد آن كاهش درك کاربران از پيچيدگي هاي جهان، ايده هاي جديد، كاناليزه شدن و انزواي اطلاعاتي است.
@media_managment
Forwarded from مطالعات فرهنگی و رسانه
"یادداشت شفاهی" درباره عکس سلفی
▫️یونس شکرخواه
داستان برمیگردد به #شبکههای_اجتماعی که پشت سر هم میآیند و میروند، مثلا #گوگل که تست کرد و موفق نبود و #فیسبوک که به موفقیت رسید یا همین #اینستاگرام که منبع انواع سلفیهاست با خرید فیسبوک آسیب دید و بسیاری با آن خداحافظی کردند. این نشان میدهد که این جنس بازارها ذائقهای است و زندگی حبابوار دارد. مثل حباب راحت شکل میگیرد، بزرگ میشود و همانقدر راحت میترکد. #عکس_سلفی هم از این ذائقهمحوری مستثنا نیست؛ از دید من یک تب است و ماندگار نخواهد بود. چرا که یک بازار اقتصادی را به طرف خود میکشد، مثل وسایلی که برای #سلفی گرفتن به فروش میروند که ساخت چین و آمریکا و کشورهای مختلف است. طبیعی است که همراه این تب و ذائقه همهگیر، صنعت هم وارد شود و بازارهای متعددی بهوجود آید ولی این، دلیلی بر ماندگاری این پدیده نیست. چراکه شبکههای اجتماعی مثل اتاقهای شیشهای شده که فروشندهها و بازاریابها را به دور خود جمع میکند.
- عکس سلفی یک تب است مانند تبهای دیگر که در فضاهای اجتماعی شکل میگیرد. مثلا در حال حاضر شما کمتر خاطرهنویسی و وبلاگنویسی میبینید. ما گورستان انبوهی از وبلاگهای مرده داریم، شما مطمئن باشید روزی خواهد آمد که گورستانی از اکانتهای بلااستفاده ا#ینستاگرام خواهیم داشت. شما اینها را تجربه میکنید و یکی از نمودهای این تجربه از بین رفتن تب عکس سلفی است.
- محدودیتهای شبکههای اجتماعی هرکدام بر اساس یک ایده است؛ شما در #توییتر به طرف نوشتن متنهای کوتاه و جملات قصار کشیده میشوید و از کاراکترهای محدودی فراتر نمیرود. در اینستاگرام بحث تصویر است و شما از طریق عکس حرف میزنید. اما میبینید به غلط در اینستاگرام کپشنهای طولانی مینویسند یا از دهها هشتگ استفاده میکنند؛ مثلا یک عکس از لیوان گرفتهاند و هشتگ ساختهاند به عنوان شبکه آبیاری! خب معلوم است که بیننده دیگر سراغ این فرد نمیآید.
- سلفی اصلی، سلفی #اسکار بود. یکسری سلبریتی دورهم جمع شدند و یکی از آنها آن عکس را ثبت کرد. آن اولین سلفی بود که ماندگار شد. به نظرم اگر عکس سلفی در این فضا موفق میشود به یک دلیل خاص است. ما همیشه یک فرد را از نگاه دوربینش دیدهایم و حالا دوست داریم خودش را ببینیم. آن تمبر کوچک اکانت، جوابگوی ما نیست. یعنی یک روز وقتی از آن فضا بیرون میآیید و حریم خصوصیتان را برای دیگران آشکار میکنید، برای یک بار جذاب است. اما وقتی با هویت واقعی در شبکههای مجازی اکانت دارید عکس سلفی چیز جذابی نیست.
- شاید اسم و اصطلاح سلفی که نو بود هم در فراگیر شدنش تاثیر گذاشت. مثلا اگر نامش سلفپرتره بود (چون از قبل یک صبغهای و سبکی در #عکاسی داشت) همهگیر نمیشد. آن نفر اولی که از خودش عکاسی کرد، شاید هیچ وقت فکر نمیکرد به یک اتفاق فراگیر تبدیل شود. اما اگر شما فکر کنید سلفی یک روند پایدار است، اصلا اینطور نیست و مثل هزار هزار اتفاق دیگر تبش سرد میشود.
- زمانی در گوگل، گذاشتن #آواتار مد شد و خیلی سر و صدا کرد، اما الان از آن خبری نیست و هیچ کس یادش نیست نام آن نرمافزار آواتارساز چه بود؟ سلفی هم مثل همان است. برای بعضی از پدیدهها، فراگیری الزاما به معنای پایداری نیست. مانند زندگی که خودش یک حباب است
▫️همشهری جوان - شماره ۴۵۵ - ۲۷ اردیبهشت ۹۳
@cultural_media_studies
▫️یونس شکرخواه
داستان برمیگردد به #شبکههای_اجتماعی که پشت سر هم میآیند و میروند، مثلا #گوگل که تست کرد و موفق نبود و #فیسبوک که به موفقیت رسید یا همین #اینستاگرام که منبع انواع سلفیهاست با خرید فیسبوک آسیب دید و بسیاری با آن خداحافظی کردند. این نشان میدهد که این جنس بازارها ذائقهای است و زندگی حبابوار دارد. مثل حباب راحت شکل میگیرد، بزرگ میشود و همانقدر راحت میترکد. #عکس_سلفی هم از این ذائقهمحوری مستثنا نیست؛ از دید من یک تب است و ماندگار نخواهد بود. چرا که یک بازار اقتصادی را به طرف خود میکشد، مثل وسایلی که برای #سلفی گرفتن به فروش میروند که ساخت چین و آمریکا و کشورهای مختلف است. طبیعی است که همراه این تب و ذائقه همهگیر، صنعت هم وارد شود و بازارهای متعددی بهوجود آید ولی این، دلیلی بر ماندگاری این پدیده نیست. چراکه شبکههای اجتماعی مثل اتاقهای شیشهای شده که فروشندهها و بازاریابها را به دور خود جمع میکند.
- عکس سلفی یک تب است مانند تبهای دیگر که در فضاهای اجتماعی شکل میگیرد. مثلا در حال حاضر شما کمتر خاطرهنویسی و وبلاگنویسی میبینید. ما گورستان انبوهی از وبلاگهای مرده داریم، شما مطمئن باشید روزی خواهد آمد که گورستانی از اکانتهای بلااستفاده ا#ینستاگرام خواهیم داشت. شما اینها را تجربه میکنید و یکی از نمودهای این تجربه از بین رفتن تب عکس سلفی است.
- محدودیتهای شبکههای اجتماعی هرکدام بر اساس یک ایده است؛ شما در #توییتر به طرف نوشتن متنهای کوتاه و جملات قصار کشیده میشوید و از کاراکترهای محدودی فراتر نمیرود. در اینستاگرام بحث تصویر است و شما از طریق عکس حرف میزنید. اما میبینید به غلط در اینستاگرام کپشنهای طولانی مینویسند یا از دهها هشتگ استفاده میکنند؛ مثلا یک عکس از لیوان گرفتهاند و هشتگ ساختهاند به عنوان شبکه آبیاری! خب معلوم است که بیننده دیگر سراغ این فرد نمیآید.
- سلفی اصلی، سلفی #اسکار بود. یکسری سلبریتی دورهم جمع شدند و یکی از آنها آن عکس را ثبت کرد. آن اولین سلفی بود که ماندگار شد. به نظرم اگر عکس سلفی در این فضا موفق میشود به یک دلیل خاص است. ما همیشه یک فرد را از نگاه دوربینش دیدهایم و حالا دوست داریم خودش را ببینیم. آن تمبر کوچک اکانت، جوابگوی ما نیست. یعنی یک روز وقتی از آن فضا بیرون میآیید و حریم خصوصیتان را برای دیگران آشکار میکنید، برای یک بار جذاب است. اما وقتی با هویت واقعی در شبکههای مجازی اکانت دارید عکس سلفی چیز جذابی نیست.
- شاید اسم و اصطلاح سلفی که نو بود هم در فراگیر شدنش تاثیر گذاشت. مثلا اگر نامش سلفپرتره بود (چون از قبل یک صبغهای و سبکی در #عکاسی داشت) همهگیر نمیشد. آن نفر اولی که از خودش عکاسی کرد، شاید هیچ وقت فکر نمیکرد به یک اتفاق فراگیر تبدیل شود. اما اگر شما فکر کنید سلفی یک روند پایدار است، اصلا اینطور نیست و مثل هزار هزار اتفاق دیگر تبش سرد میشود.
- زمانی در گوگل، گذاشتن #آواتار مد شد و خیلی سر و صدا کرد، اما الان از آن خبری نیست و هیچ کس یادش نیست نام آن نرمافزار آواتارساز چه بود؟ سلفی هم مثل همان است. برای بعضی از پدیدهها، فراگیری الزاما به معنای پایداری نیست. مانند زندگی که خودش یک حباب است
▫️همشهری جوان - شماره ۴۵۵ - ۲۷ اردیبهشت ۹۳
@cultural_media_studies
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🚦آیا کامنتهای ما در شبکههای اجتماعی میتواند زمینهساز برخورد قضایی با صاحب صفحه شود؟
📍در نشست نقد و اندیشه این سوال را از سرهنگ رجبی رئیس مرکز تشخیص و پیشگیری از جرایم سایبری پلیس #فتا پرسیدم.
🔸پ.ن ۱: وقتی دلخورید و شاکی و در صفحه دیگران اقدام به توهین و فحاشی به بعضی مقامات میکنید، بدانید و آگاه باشید که در صورت شکایت و تشخیص قاضی، صاحب صفحه میتواند احضار، بازداشت و زندانی شود.
🔸پ.ن۲: اینکه این شیوه درست است یا غلط، حتما جای بحث طولانی دارد اما پنهان شدن پشت نام و عکس ناشناس و فحاشی در صفحه دیگران نه اسمش شجاعت است، نه مبارزه. فقط ایجاد هزینه برای دیگران است.
✍️ احسان محمدی
@media_managment
📍در نشست نقد و اندیشه این سوال را از سرهنگ رجبی رئیس مرکز تشخیص و پیشگیری از جرایم سایبری پلیس #فتا پرسیدم.
🔸پ.ن ۱: وقتی دلخورید و شاکی و در صفحه دیگران اقدام به توهین و فحاشی به بعضی مقامات میکنید، بدانید و آگاه باشید که در صورت شکایت و تشخیص قاضی، صاحب صفحه میتواند احضار، بازداشت و زندانی شود.
🔸پ.ن۲: اینکه این شیوه درست است یا غلط، حتما جای بحث طولانی دارد اما پنهان شدن پشت نام و عکس ناشناس و فحاشی در صفحه دیگران نه اسمش شجاعت است، نه مبارزه. فقط ایجاد هزینه برای دیگران است.
✍️ احسان محمدی
@media_managment
🔸علوم اجتماعی چهگونه میتوند آموختههای خود را اشاعه دهد؟
بوردیو میگوید: جامعهشناسی حداقل از یک نظر با سایر علوم متفاوت است: از این علم انتظار میرود که از فیزیک، یا حتا از فلسفه و نشانهشناسی دردسترستر باشد. مردم از ابهام و پیچیدهگویی گریزاناند. بیشک در این حوزه، انحصار «صلاحیت» در اختیار متخصصان خطرناکتر از سایر حوزهها است. اگر جامعهشناسی میخواست دانشی تخصصی و مختص متخصصان باشد، ارزش یک ساعت وقت صرف کردن نداشت. ...
با این حال جامعهشناسی در تلاش خود برای اشاعهی آنچه آموخته نمیتواند چندان بر کسانی تکیه کند که شغلشان تولید روزانه و هفتگی مطالبِ روز، از قبیل «خشونت»، «جوانان»، «مواد مخدر»، «بازخیزش دین» و غیره است؛ مطالبی که البته غلط هم نیستاند و امروز دیگر تبدیل به موضوع انشاء دانشآموزان دبیرستانی شدهاند.
جامعهشناسی نیاز دارد تا در این راه یاری شود. زیرا اندیشههای واقعی از نیرویی ذاتی برخوردار نیستند. گفتار علمی خود گرفتار روابط قدرتی است که میخواهد افشایاش کند؛ چراکه گفتار علمی نیز تابع همان قوانین اشاعهی فرهنگی و بازنمای همان قوانین است. از سوی دیگر آنان که صلاحیت تملک چنین گفتاری را دارند، چندان علاقهای به این کار ندارند. خلاصه آن که در این مبارزه، همهی بلندگوها، مقالهنویسان، مردان سیاست، خبرنگاران، همهچیز علیه گفتار علمی است.
🖋بوردیو، «مسائل جامعهشناسی» ترجمه پیروز ایزدی، نشر نسل آفتاب، صص. ۷ و ۸ (با اندکی ویرایش و تلخیص)
🔰از کانال محمدرضا کلاهی
@media_managment
بوردیو میگوید: جامعهشناسی حداقل از یک نظر با سایر علوم متفاوت است: از این علم انتظار میرود که از فیزیک، یا حتا از فلسفه و نشانهشناسی دردسترستر باشد. مردم از ابهام و پیچیدهگویی گریزاناند. بیشک در این حوزه، انحصار «صلاحیت» در اختیار متخصصان خطرناکتر از سایر حوزهها است. اگر جامعهشناسی میخواست دانشی تخصصی و مختص متخصصان باشد، ارزش یک ساعت وقت صرف کردن نداشت. ...
با این حال جامعهشناسی در تلاش خود برای اشاعهی آنچه آموخته نمیتواند چندان بر کسانی تکیه کند که شغلشان تولید روزانه و هفتگی مطالبِ روز، از قبیل «خشونت»، «جوانان»، «مواد مخدر»، «بازخیزش دین» و غیره است؛ مطالبی که البته غلط هم نیستاند و امروز دیگر تبدیل به موضوع انشاء دانشآموزان دبیرستانی شدهاند.
جامعهشناسی نیاز دارد تا در این راه یاری شود. زیرا اندیشههای واقعی از نیرویی ذاتی برخوردار نیستند. گفتار علمی خود گرفتار روابط قدرتی است که میخواهد افشایاش کند؛ چراکه گفتار علمی نیز تابع همان قوانین اشاعهی فرهنگی و بازنمای همان قوانین است. از سوی دیگر آنان که صلاحیت تملک چنین گفتاری را دارند، چندان علاقهای به این کار ندارند. خلاصه آن که در این مبارزه، همهی بلندگوها، مقالهنویسان، مردان سیاست، خبرنگاران، همهچیز علیه گفتار علمی است.
🖋بوردیو، «مسائل جامعهشناسی» ترجمه پیروز ایزدی، نشر نسل آفتاب، صص. ۷ و ۸ (با اندکی ویرایش و تلخیص)
🔰از کانال محمدرضا کلاهی
@media_managment
Forwarded from مطالعات فرهنگی و رسانه
🚦 از پشت فیلتر زیباتر است: #اینستاگرام چگونه زندگیمان را دگرگون کرد؟
📍کارکنان اولیۀ اینستاگرام میخواستند چیزی شبیه یک گالری هنری آنلاین بسازند
🔸میشود به اینستاگرام همچون راهی برای گرامیداشتن زندگی نگاه کرد. اینستاگرام به ما میگوید زندگیِ همۀ ما ارزش تماشاکردن دارد و یادمان میاندازد به دنیای اطرافمان توجه کنیم؛ از ما میخواهد حواسمان به غروبی بینظیر باشد یا چشممان دنبال برگهای پاییزی بگردد که روی پیادهرو چیده شدهاند. درعینحال، اینستاگرام تجربۀ شخصی را خنثی و بیاهمیت میکند: لحظات خاص به شرطی ارزشمندند که بتوان آنها را به اشتراک گذاشت؛ صعود به قله ارزشی نخواهد داشت، مگر بتوانیم عکسی از بالای قله بگیریم. کتاب «بدون فیلتر» توضیح میدهد که اینستاگرام چطور نگاه ما را به زندگی دگرگون کرده است.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
http://tarjomaan.com/barresi_ketab/9886/
@cultural_media_studies
📍کارکنان اولیۀ اینستاگرام میخواستند چیزی شبیه یک گالری هنری آنلاین بسازند
🔸میشود به اینستاگرام همچون راهی برای گرامیداشتن زندگی نگاه کرد. اینستاگرام به ما میگوید زندگیِ همۀ ما ارزش تماشاکردن دارد و یادمان میاندازد به دنیای اطرافمان توجه کنیم؛ از ما میخواهد حواسمان به غروبی بینظیر باشد یا چشممان دنبال برگهای پاییزی بگردد که روی پیادهرو چیده شدهاند. درعینحال، اینستاگرام تجربۀ شخصی را خنثی و بیاهمیت میکند: لحظات خاص به شرطی ارزشمندند که بتوان آنها را به اشتراک گذاشت؛ صعود به قله ارزشی نخواهد داشت، مگر بتوانیم عکسی از بالای قله بگیریم. کتاب «بدون فیلتر» توضیح میدهد که اینستاگرام چطور نگاه ما را به زندگی دگرگون کرده است.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
http://tarjomaan.com/barresi_ketab/9886/
@cultural_media_studies
🔸وقتی مدرسه نابرابری را تثبیت می کند
🖋دکتر فردین علیخواه
از بعضی خانوادهها سؤال میکنم که برای تحصیل فرزندشان چقدر شهریه پرداخت میکنند، با شنیدن پاسخ بیاختیار سوت ممتدی میزنم! به زمین نگاه میکنم و سرم را به چپ و راست تکان میدهم. 5، 10، 15 ، 20 میلیون تومان برای یک سال! از کسانی که مبلغ بالاتری پرداخت کردهاند میپرسم که این پول را در ازای دریافت چه خدماتی پرداخت میکنید. میگویند: دو زبان خارجی یاد میدهند، معلم نقاشیشان فلانی است، موسیقی و حرکات موزون یاد میدهند، کلاسهای ورزششان در فلان باشگاه است، از انواع هنرها میتوانند یکی را انتخاب و فرد شناختهشدهای در آن هنر به آنها درس بدهد، غذایشان تحت نظر یک متخصص تغذیه است، آنها را به موزهها، گالریها و کتابفروشیها میبرند، وضعیت پزشکیشان مدام چک میشود، برنامههای مشترک هنری با حضور ما ترتیب میدهند، برایشان کلاس قصهگویی و شاهنامهخوانی برگزار میکنند و ...
بوردیو؛ جامعهشناس فرانسوی چند دهه قبل به نقد جدی نظام آموزشی فرانسه پرداخت. او معتقد بود که کارکرد نظام آموزشی آن است که دانش آموزان را برای زندگی پس از مدرسه یا دانشگاه توانمند کند و به آنها مهارتهای لازم برای فرهیخته بودن را بیاموزد. منظور او از فرهیختگی، کسب منشها و شیوههای درک جهان، و نیز مهارتهایی بود که با داشتن آنها افراد احساس نکنند که در مقایسه با سایرین چیزی کم دارند. مثلاً دانش آموزان پس از اتمام دوره تحصیل بتوانند به یک زبان خارجی حرف بزنند، وقتی یک تابلوی نقاشی دیدند بگویند که این تابلو در چه سبک نقاشی شده است، اگر به یک موسیقی گوش کردند بگویند که این موسیقی در چه سبکی است، نام سازهای موسیقی را بهدرستی بدانند، با مهارتهای اجتماعی نظیر ایجاد ارتباط اجتماعی و نیز رفتار در موقعیتهای اجتماعی مختلف نظیر رستوران یا گالریهای هنری آشنا باشند. درمجموع توانایی رمزگشایی از عرصه اجتماع و هنر را کسب کنند.
از نظر او همه دانش آموزان با توان و قابلیتهای یکسانی وارد نظام مدرسه نمیشوند. برخی از آنها از قبل دارای خانواده فرهیختهای هستند و روشن است که اگر در مدرسه چنین چیزهایی به دانش آموزان یاد داده شود تواناییها آنان صرفاً تکمیل خواهد شد چون از زمینههای لازم برخوردارند. ولی عدهای از دانش آموزان هم هستند که در خانواده اصلاً چنین چیزهایی را نیاموختهاند و به تعبیری خانواده فقیری داشتهاند. وظیفه نظام آموزشوپرورش آن است که روی این دانش آموزان بیشتر کار کند. به آنان بیشتر آموزش بدهد تا همپای دانش آموزان دسته اول شوند. امری که برخی آنرا تبعیض مثبت میدانند. نظام آموزشوپرورش باید وضعیت را عادلانه پیش ببرد تا درنهایت دانش آموزان با تواناییهای مشابهی دوره تحصیل را به اتمام برسانند.
نظر بوردیو آن بود که نظام آموزشی فرانسه چنین نیست. درواقع نابرابری موجود در نظام آموزشی باعث میشود تا فقرا، با فرهنگ حاکم بر خانوادههای فقیر وارد و با همان فرهنگ خارج شوند. خانوادههایی که پولدارترند یا به تعبیر بوردیو سرمایه اقتصادی و فرهنگی بیشتری دارند فرزندان خود را به مدارس درجهیک میفرستند و خانوادههای کمدرآمد به مدارس ضعیف تر. نتیجه آنکه وارثان اقتصاد، هنر و سیاست همچنان وارث و مدعی این عرصه میمانند و وارثان فقر هم همچنان فقر را به نسل بعد از خود منتقل میکنند. نابرابری از طریق مدرسه مدام بازتولید میشود. بوردیو این امر را خشونت نمادین میداند. یعنی نظام آموزشوپرورش به شکل سمبلیک عدهای را از گردونه فرهیخته شدن و کسب مهارتهای اجتماعی لازم برای زندگی امروزی کنار میگذارد.
آنچه بوردیو چند دهه قبل در خصوص نظام آموزشی کشور فرانسه گفت ظاهراً به شکل زیرپوستی در کشور ما در حال وقوع است. متأسفانه در کشوری که در قانون اساسیاش بر آموزش رایگان تأکید شده است روزبهروز شاهد طبقاتی شدن امر آموزش هستیم. نکته جالب آنکه در مدارس دولتی هم شاهد طبقاتی شدن هستیم و مسئله فقط مدارس خصوصی/دولتی نیست. برخی از مدارس دولتی هم که در مناطق مرفه نشین شهرها قرار دارند با دریافت مستمر هزینه از والدین تلاش میکنند خدمات ویژهای به دانش آموزان ارائه دهند. و دراینبین آنچه مشهود است :
مدرسه در ایران بهتدریج تبدیل به سیستم تثبیت نابرابریهای اجتماعی میشود. ژنهای مرغوب که در خانوادههایی با سرمایه فرهنگی و اقتصادی بالا رشد میکنند به مدارس مطلوب میروند و میشوند وارثان اقتصاد و هنر، و ژنهای نامرغوب که والدین مرغوبی ندارند به مدارس ضعیف میروند و میشوند وارثان فقر!
سخن پایانی: مراقب باشیم. برخی از این مدارس چنین به والدین القاء می کنند که پدر و مادر خوب بودن یعنی کسی که چنین خدمات گران قیمتی را برای فرزندانش فراهم کند. در نوشته دیگری به این موضوع خواهم پرداخت.
@media_managment
🖋دکتر فردین علیخواه
از بعضی خانوادهها سؤال میکنم که برای تحصیل فرزندشان چقدر شهریه پرداخت میکنند، با شنیدن پاسخ بیاختیار سوت ممتدی میزنم! به زمین نگاه میکنم و سرم را به چپ و راست تکان میدهم. 5، 10، 15 ، 20 میلیون تومان برای یک سال! از کسانی که مبلغ بالاتری پرداخت کردهاند میپرسم که این پول را در ازای دریافت چه خدماتی پرداخت میکنید. میگویند: دو زبان خارجی یاد میدهند، معلم نقاشیشان فلانی است، موسیقی و حرکات موزون یاد میدهند، کلاسهای ورزششان در فلان باشگاه است، از انواع هنرها میتوانند یکی را انتخاب و فرد شناختهشدهای در آن هنر به آنها درس بدهد، غذایشان تحت نظر یک متخصص تغذیه است، آنها را به موزهها، گالریها و کتابفروشیها میبرند، وضعیت پزشکیشان مدام چک میشود، برنامههای مشترک هنری با حضور ما ترتیب میدهند، برایشان کلاس قصهگویی و شاهنامهخوانی برگزار میکنند و ...
بوردیو؛ جامعهشناس فرانسوی چند دهه قبل به نقد جدی نظام آموزشی فرانسه پرداخت. او معتقد بود که کارکرد نظام آموزشی آن است که دانش آموزان را برای زندگی پس از مدرسه یا دانشگاه توانمند کند و به آنها مهارتهای لازم برای فرهیخته بودن را بیاموزد. منظور او از فرهیختگی، کسب منشها و شیوههای درک جهان، و نیز مهارتهایی بود که با داشتن آنها افراد احساس نکنند که در مقایسه با سایرین چیزی کم دارند. مثلاً دانش آموزان پس از اتمام دوره تحصیل بتوانند به یک زبان خارجی حرف بزنند، وقتی یک تابلوی نقاشی دیدند بگویند که این تابلو در چه سبک نقاشی شده است، اگر به یک موسیقی گوش کردند بگویند که این موسیقی در چه سبکی است، نام سازهای موسیقی را بهدرستی بدانند، با مهارتهای اجتماعی نظیر ایجاد ارتباط اجتماعی و نیز رفتار در موقعیتهای اجتماعی مختلف نظیر رستوران یا گالریهای هنری آشنا باشند. درمجموع توانایی رمزگشایی از عرصه اجتماع و هنر را کسب کنند.
از نظر او همه دانش آموزان با توان و قابلیتهای یکسانی وارد نظام مدرسه نمیشوند. برخی از آنها از قبل دارای خانواده فرهیختهای هستند و روشن است که اگر در مدرسه چنین چیزهایی به دانش آموزان یاد داده شود تواناییها آنان صرفاً تکمیل خواهد شد چون از زمینههای لازم برخوردارند. ولی عدهای از دانش آموزان هم هستند که در خانواده اصلاً چنین چیزهایی را نیاموختهاند و به تعبیری خانواده فقیری داشتهاند. وظیفه نظام آموزشوپرورش آن است که روی این دانش آموزان بیشتر کار کند. به آنان بیشتر آموزش بدهد تا همپای دانش آموزان دسته اول شوند. امری که برخی آنرا تبعیض مثبت میدانند. نظام آموزشوپرورش باید وضعیت را عادلانه پیش ببرد تا درنهایت دانش آموزان با تواناییهای مشابهی دوره تحصیل را به اتمام برسانند.
نظر بوردیو آن بود که نظام آموزشی فرانسه چنین نیست. درواقع نابرابری موجود در نظام آموزشی باعث میشود تا فقرا، با فرهنگ حاکم بر خانوادههای فقیر وارد و با همان فرهنگ خارج شوند. خانوادههایی که پولدارترند یا به تعبیر بوردیو سرمایه اقتصادی و فرهنگی بیشتری دارند فرزندان خود را به مدارس درجهیک میفرستند و خانوادههای کمدرآمد به مدارس ضعیف تر. نتیجه آنکه وارثان اقتصاد، هنر و سیاست همچنان وارث و مدعی این عرصه میمانند و وارثان فقر هم همچنان فقر را به نسل بعد از خود منتقل میکنند. نابرابری از طریق مدرسه مدام بازتولید میشود. بوردیو این امر را خشونت نمادین میداند. یعنی نظام آموزشوپرورش به شکل سمبلیک عدهای را از گردونه فرهیخته شدن و کسب مهارتهای اجتماعی لازم برای زندگی امروزی کنار میگذارد.
آنچه بوردیو چند دهه قبل در خصوص نظام آموزشی کشور فرانسه گفت ظاهراً به شکل زیرپوستی در کشور ما در حال وقوع است. متأسفانه در کشوری که در قانون اساسیاش بر آموزش رایگان تأکید شده است روزبهروز شاهد طبقاتی شدن امر آموزش هستیم. نکته جالب آنکه در مدارس دولتی هم شاهد طبقاتی شدن هستیم و مسئله فقط مدارس خصوصی/دولتی نیست. برخی از مدارس دولتی هم که در مناطق مرفه نشین شهرها قرار دارند با دریافت مستمر هزینه از والدین تلاش میکنند خدمات ویژهای به دانش آموزان ارائه دهند. و دراینبین آنچه مشهود است :
مدرسه در ایران بهتدریج تبدیل به سیستم تثبیت نابرابریهای اجتماعی میشود. ژنهای مرغوب که در خانوادههایی با سرمایه فرهنگی و اقتصادی بالا رشد میکنند به مدارس مطلوب میروند و میشوند وارثان اقتصاد و هنر، و ژنهای نامرغوب که والدین مرغوبی ندارند به مدارس ضعیف میروند و میشوند وارثان فقر!
سخن پایانی: مراقب باشیم. برخی از این مدارس چنین به والدین القاء می کنند که پدر و مادر خوب بودن یعنی کسی که چنین خدمات گران قیمتی را برای فرزندانش فراهم کند. در نوشته دیگری به این موضوع خواهم پرداخت.
@media_managment
ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم !
بگذار بگویند غیرمنطقی یا غیراجتماعی هستیم؛ اما به این میارزد که خودمان باشیم.
تا زمانی که رفتار ما و تصمیمهای ما به کسی آسیبی نمیزند، ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم؛ چقدر زندگی ها که با این توضیح خواستنها و تلاشهای بیهوده برای قانع کردنِ دیگران بر باد رفته اند ... (اریک فروم)
@media_managment
بگذار بگویند غیرمنطقی یا غیراجتماعی هستیم؛ اما به این میارزد که خودمان باشیم.
تا زمانی که رفتار ما و تصمیمهای ما به کسی آسیبی نمیزند، ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم؛ چقدر زندگی ها که با این توضیح خواستنها و تلاشهای بیهوده برای قانع کردنِ دیگران بر باد رفته اند ... (اریک فروم)
@media_managment
Forwarded from مطالعات فرهنگی و رسانه
اولین پیمایش و داده تجربی در مورد اربعین 99
از پیش از شروع محرم، بحث در مورد اربعین امسال امکان یا عدم امکان حضور ایرانیان در آن یا اساساً امکان برگزاری آن شروع و شدت گرفته است.
سوال این بود که اربعین امسال برگزار میشود یا نه؟
اگر در میان عراقیان برگزار شود، تکلیف ایرانیان چیست؟ چه تصمیمی باید در این مورد گرفت؟
هرچند روند شیوع و آمارهای ابتلای جدید در هفتههای آینده میتواند شرایط را مشخص کند،
اما پاسخ به نحوه تصمیم گیری و سیاستگذاری در این مورد بدون توجه به نظر مردم و زایرانی که هر سال بیش از سال قبل میل به قدم گذاشتن در مسیر پیاده روی دارند، غیر منطقی بوده است.
بنابراین پیمایشی به پیشنهاد من انجام شد تا قبل از هر تصمیم بدون شناخت از طرف نهادهای سیاستگذار یا هر اقدام نسنجیده از طرف گروه های غیر رسمی برای تحریک مردم به حضور در اربعین، نظر خود مردم بررسی شود.
این پیمایش به شیوه تلفنی در یک نمونه هفتصد نفری از زایران اربعین سال قبل انجام شده است. نمونه ها به طور تصادفی از بانک شماره های تلفن زایران انتخاب شده اند.
نتایج جالب توجهی به دست آمده که مهم ترین آنها در این جا ارایه شده است.
۲۰.۷درصد
گفته اند که در صورت ادامه شدت شیوع کرونا در ایران و عراق بازهم قطعا یا احتمالا در پیادهروی اربعین شرکت میکنند.
۲۰.۱ درصد
گفته اند که در صورت کم شدن شدت شیوع کرونا در ایران و ادامه شدت آن در عراق بازهم قطعا یا احتمالا در پیادهروی اربعین شرکت میکنند.
۲۶.۴ درصد
گفته اند که در صورت ادامه شدت شیوع کرونا در ایران و کم شدن شدت آن در عراق بازهم قطعا یا احتمالا در پیادهروی اربعین شرکت میکنند.
و اما
۴۲.۲درصد
گفته اند که در صورت کم شدن شدت شیوع کرونا هم در ایران و هم در عراق قطعا یا احتمالا در پیادهروی اربعین شرکت میکنند.
اما حتی در این شرایط هم بیش از نیمی از افراد در مورد حضور در اربعین به شدت تردید دارند.
در عین حال در شرایطی که احتمالا ستاد اربعین کشور رسماً اعلام کند که هیچ زایر ایرانی به طور رسمی به اربعین اعزام نخواهدشد، بازهم
۴.۶ درصد
گفته اند که حتی به صورت غیر قانونی و انفرادی هم در پیادهروی اربعین شرکت خواهند کرد.
این نتایج میتواند تلنگر مهمی به آنهایی باشد که بدون محاسبه پیامدهای گفتار و رفتار خود از جمله برنامههایی که در رسانه های خود پخش میکنند، مردم را تحریک به حضور در پیادهروی اربعین میکنند.
این پیامدها میتواند فراتر از پیامدهای سلامت مردم ایران و عراق، تا مسایل سیاسی و امنیتی نیز امتداد پیدا کند.
@cultural_media_managment
از پیش از شروع محرم، بحث در مورد اربعین امسال امکان یا عدم امکان حضور ایرانیان در آن یا اساساً امکان برگزاری آن شروع و شدت گرفته است.
سوال این بود که اربعین امسال برگزار میشود یا نه؟
اگر در میان عراقیان برگزار شود، تکلیف ایرانیان چیست؟ چه تصمیمی باید در این مورد گرفت؟
هرچند روند شیوع و آمارهای ابتلای جدید در هفتههای آینده میتواند شرایط را مشخص کند،
اما پاسخ به نحوه تصمیم گیری و سیاستگذاری در این مورد بدون توجه به نظر مردم و زایرانی که هر سال بیش از سال قبل میل به قدم گذاشتن در مسیر پیاده روی دارند، غیر منطقی بوده است.
بنابراین پیمایشی به پیشنهاد من انجام شد تا قبل از هر تصمیم بدون شناخت از طرف نهادهای سیاستگذار یا هر اقدام نسنجیده از طرف گروه های غیر رسمی برای تحریک مردم به حضور در اربعین، نظر خود مردم بررسی شود.
این پیمایش به شیوه تلفنی در یک نمونه هفتصد نفری از زایران اربعین سال قبل انجام شده است. نمونه ها به طور تصادفی از بانک شماره های تلفن زایران انتخاب شده اند.
نتایج جالب توجهی به دست آمده که مهم ترین آنها در این جا ارایه شده است.
۲۰.۷درصد
گفته اند که در صورت ادامه شدت شیوع کرونا در ایران و عراق بازهم قطعا یا احتمالا در پیادهروی اربعین شرکت میکنند.
۲۰.۱ درصد
گفته اند که در صورت کم شدن شدت شیوع کرونا در ایران و ادامه شدت آن در عراق بازهم قطعا یا احتمالا در پیادهروی اربعین شرکت میکنند.
۲۶.۴ درصد
گفته اند که در صورت ادامه شدت شیوع کرونا در ایران و کم شدن شدت آن در عراق بازهم قطعا یا احتمالا در پیادهروی اربعین شرکت میکنند.
و اما
۴۲.۲درصد
گفته اند که در صورت کم شدن شدت شیوع کرونا هم در ایران و هم در عراق قطعا یا احتمالا در پیادهروی اربعین شرکت میکنند.
اما حتی در این شرایط هم بیش از نیمی از افراد در مورد حضور در اربعین به شدت تردید دارند.
در عین حال در شرایطی که احتمالا ستاد اربعین کشور رسماً اعلام کند که هیچ زایر ایرانی به طور رسمی به اربعین اعزام نخواهدشد، بازهم
۴.۶ درصد
گفته اند که حتی به صورت غیر قانونی و انفرادی هم در پیادهروی اربعین شرکت خواهند کرد.
این نتایج میتواند تلنگر مهمی به آنهایی باشد که بدون محاسبه پیامدهای گفتار و رفتار خود از جمله برنامههایی که در رسانه های خود پخش میکنند، مردم را تحریک به حضور در پیادهروی اربعین میکنند.
این پیامدها میتواند فراتر از پیامدهای سلامت مردم ایران و عراق، تا مسایل سیاسی و امنیتی نیز امتداد پیدا کند.
@cultural_media_managment
از هر آدمی به اندازه شعورش انتظار داشته باشید!
حداقل اینطوری کمتر عذاب می کشید...!
میشل فوکو
@media_managment
حداقل اینطوری کمتر عذاب می کشید...!
میشل فوکو
@media_managment