tgoop.com/marzockacademy/21364
Last Update:
با این حال، دیجیتالیشدن ادبیات خطرهایی نیز دارد. از یک سو، حجم بیسابقهٔ اطلاعات میتواند باعث پراکندگی توجه شود؛ از سوی دیگر، دولتها ابزارهای جدیدی برای نظارت و کنترل دارند. سانسور دیگر صرفا به شکل قیچیکردن صفحات کتاب نیست؛ بلکه در قالب فیلترینگ، الگوریتمهای پنهان یا حتی حملات سایبری عمل میکند. بنابراین، مقاومت ادبی در عصر دیجیتال نیازمند شیوههای تازهای از خلاقیت است.
کتابها همیشه نقش کلیدی در ساخت و حفظ حافظهٔ جمعی داشتهاند. جنبشهای اجتماعی اگر میخواهند ماندگار شوند، نیاز به روایتهایی دارند که بتوانند از نسلی به نسل دیگر منتقل شوند. اینجاست که کتابها از یک ابزار مبارزهٔ آنی به سرمایهای برای آینده بدل میشوند. خاطرات زندانیان سیاسی، شرحهای تاریخی از جنبشها و حتی شعرهایی که در زیرزمینها زمزمه شدهاند، بعدها به بخشی از تاریخ رسمی و غیررسمی ملتها بدل میشوند.
خاطرات زندانیان آپارتاید در آفریقای جنوبی، از جمله کتاب «راه طولانی به سوی آزادی» نوشتهٔ نلسون ماندلا، نهفقط سندی تاریخی که الهامبخش مبارزات عدالتخواهانه در سراسر جهان شد. همین الگو را میتوان در خاطرات تبعیدیان ایرانی، یا اسناد ادبی جنگ و مقاومت در بوسنی دید.
خواندن، هرچند در ظاهر فعالیتی فردی است، اما در بطن خود میتواند به کنشی جمعی تبدیل شود. حلقههای مطالعه، باشگاههای کتابخوانی و کارزارهای جمعخوانی نشان دادهاند که کتاب میتواند بستری برای ایجاد اجتماع باشد. در جنبشهای فمینیستی، جلسات جمعخوانی متنهای کلاسیک مانند آثار وولف یا سیمون دو بووار، به محلی برای گفتوگو و سازماندهی بدل شدهاند.
در عصر امروز نیز، کتاب همچنان میتواند هستهای برای اجتماعات دیجیتال باشد. صفحات مجازی که بر محور کتابها شکل میگیرند، نوعی از جمعخوانی آنلاین را به وجود آوردهاند که فراتر از مرزهای جغرافیایی میرود. این پدیده، ظرفیت تازهای برای مقاومت جهانی و همبستگی میان جنبشها فراهم آورده است.
مقاومت فقط در سطح محتوای کتابها رخ نمیدهد، بلکه در سطح زبان نیز جریان دارد. نویسندگان بسیاری آگاهانه از زبان مادری یا گویشهای محلی استفاده کردهاند تا در برابر هژمونی زبانهای رسمی یا استعماری بایستند. مثلا نویسندگان آمریکای لاتین با واردکردن اصطلاحات بومی به ادبیات اسپانیایی، شکاف فرهنگی میان استعمار و مردم بومی را برجسته میکنند.
در ایران نیز، تلاش برای حفظ و بازآفرینی زبانهای محلی مانند کردی، ترکی و بلوچی در آثار ادبی، بخشی از مقاومت فرهنگی محسوب میشود. زبان در اینجا فقط ابزار بیان نیست، بلکه خودِ میدان مقاومت است؛ چراکه هر زبان حامل فرهنگ خاصی است و خاموشی آن به معنای خاموشی یک فرهنگ است.
شاید مهمترین نقش کتاب در مقاومت، ایجاد و حفظ امید باشد. رژیمهای سرکوبگر معمولا میکوشند انسانها را به یأس و تسلیم بکشانند. اما کتابها میتوانند روزنهای از نجات را نشان دهند؛ تصویری از جهانی دیگر، عادلانهتر و انسانیتر. رمانهای اتوپیایی یا حتی روایتهای شخصی از ایستادگی، برای نسلهای بعدی همچون چراغی باقی میمانند.
از این منظر، ادبیات مقاومت فقط دربارهٔ نقد وضع موجود نیست، بلکه دربارهٔ تصور آیندهای بهتر است. وقتی مردم میخوانند که دیگرانی در شرایطی دشوار ایستادهاند، باور میکنند که خود نیز قادر به ایستادگیاند. این همان میراث ماندگار کتاب است: الهام، امید و امکان تغییر.
از دوران باستان تا عصر دیجیتال، از اسطورههای قهرمانی تا رمانهای معاصر، کتابها همواره نقشی اساسی در شکلدهی و تقویت روحیهٔ مقاومت ایفا کردهاند. هم تاریخ را ثبت کردهاند و هم خود بخشی از تاریخ بودهاند. شعرهای زمزمهشده در تبعید، رمانهای افشاگرانه، خاطرات زندانیان سیاسی و حتی متنهای دیجیتالی، همه در یک چیز مشترکاند: تبدیل واژه به سلاحی علیه فراموشی، ظلم و بیعدالتی.
در جهان امروز که با بحرانهای نوین از جمله نواقتدارگرایی، نابرابری و تهدیدات زیستمحیطی روبهروست، نقش کتابها همچنان حیاتی است. شاید فرم آنها تغییر کند، اما جوهرشان همان است: کلمه، همچنان توانایی آن را دارد که در برابر قدرت بایستد و افقهای تازهای برای آزادی بگشاید.
https://www.tgoop.com/marzockacademy
BY آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

Share with your friend now:
tgoop.com/marzockacademy/21364