Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
روستای حیرت انگیز و باستانی کوبلان "کهنبان" در شهرستان میانه که در منطقه حفاظت شده دربند مشکول قرار گرفته ولی در بخش آذربایجان شرقی هست و در نزدیکیش هم پل تاریخی پردلیس قرار داره و یکجای فوق العاده زیباست و از تبریز 3 ساعت راهه و ورودی روستا دو تونل عجیب و زیبا وجود داره که برای سد شهریار در نظر گرفته شده و خود روستا هم به مرمت و استحکام سازی نیاز داره تا از بین نره، خانه های تاریخی عجیب در بالای پرتگاهها، واقعا حیرت انگیزه!👌
این روستا به روستای پلکانی نیز معروف است و در دل یک دره بزرگ که از کنار آن رود قزل اوزن و رود زلالی که از خلخال عبور میکند بنا شده است. خانه هایی که دربالای تکه سنگ های بزرگ ساخته شده از عوامل حیرت گردشگران است.
فیلم: بهزاد قانونی
💎
🆔 @maneshparsi
این روستا به روستای پلکانی نیز معروف است و در دل یک دره بزرگ که از کنار آن رود قزل اوزن و رود زلالی که از خلخال عبور میکند بنا شده است. خانه هایی که دربالای تکه سنگ های بزرگ ساخته شده از عوامل حیرت گردشگران است.
فیلم: بهزاد قانونی
💎
🆔 @maneshparsi
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سخن چون برابر شود با خِرد
روان سراینده رامِش برد
کسی را که اندیشه ناخوش بُود
بدان ناخوشی رای او گَش بود
همی خویشتن را چلیپا کند
به پیش خردمند رسوا کند
ولیکن نبیند کس آهوی خویش
تو را روشن آید همی خوی خویش
اگر دادْ باید که آید به جای
بیارای و زان پس به دانا نمای
چو دانا پسندد، پسندیده شد
به جوی تو در، آب چون دیده شد
#شاهنامه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
معنی:
هنگامی که سخن با خرد و منطق همراه باشد، گوینده آن آرامش روحی پیدا میکند.
کسی که اندیشهاش نادرست و ناپاک باشد، تصمیمهایش نیز نابخردانه و گمراهکننده خواهد شد. آن فرد نادان در اصل، خودش را فریب میدهد اما در برابر خردمندان رسوا و شرمسار خواهد شد.
معمولا هیچ کس عیب خودش را نمیبیند ، اما تو باید خوی و رفتار خودت را به خوبی بشناسی و از این رو اگر واقعا پیرو عدالت و راستی هستی، نخست سخن و رفتار خودت را به نیکی سامان داده و سپس برای سنجش درستی آن، به دانایان نشان بده.
وقتی مرد دانا و خردمند رفتار و گفتار تو را تایید کرده و پسندید، آن اثر ارزشمند میشود؛ گویی آبی که در رودخانه زندگی تو جاریست مانند اشک چشم زلال خواهد شد.
💎
🆔 @maneshparsi
سخن چون برابر شود با خِرد
روان سراینده رامِش برد
کسی را که اندیشه ناخوش بُود
بدان ناخوشی رای او گَش بود
همی خویشتن را چلیپا کند
به پیش خردمند رسوا کند
ولیکن نبیند کس آهوی خویش
تو را روشن آید همی خوی خویش
اگر دادْ باید که آید به جای
بیارای و زان پس به دانا نمای
چو دانا پسندد، پسندیده شد
به جوی تو در، آب چون دیده شد
#شاهنامه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
معنی:
هنگامی که سخن با خرد و منطق همراه باشد، گوینده آن آرامش روحی پیدا میکند.
کسی که اندیشهاش نادرست و ناپاک باشد، تصمیمهایش نیز نابخردانه و گمراهکننده خواهد شد. آن فرد نادان در اصل، خودش را فریب میدهد اما در برابر خردمندان رسوا و شرمسار خواهد شد.
معمولا هیچ کس عیب خودش را نمیبیند ، اما تو باید خوی و رفتار خودت را به خوبی بشناسی و از این رو اگر واقعا پیرو عدالت و راستی هستی، نخست سخن و رفتار خودت را به نیکی سامان داده و سپس برای سنجش درستی آن، به دانایان نشان بده.
وقتی مرد دانا و خردمند رفتار و گفتار تو را تایید کرده و پسندید، آن اثر ارزشمند میشود؛ گویی آبی که در رودخانه زندگی تو جاریست مانند اشک چشم زلال خواهد شد.
💎
🆔 @maneshparsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅دروازه ملت ها در پارسه شهری که سازمان ملل آن زمان خودش در دوره پادشاهی داریوش شاه هخامنشی بوده است
💎
🆔 @maneshparsi
💎
🆔 @maneshparsi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دژ بیاضه، روستای بیاضه، خور و بیابانک
قدمت آن به دوران ساسانیان میرسد، تا قرنها کارکردهای دفاعی و مسکونی داشته.
هر خانوار در درون دژ برای خود اتاقی میساخته و از این رو، دژ، چند طبقه شده است و قنات آن هنوز هم آب دارد.
در سفرنامهی ناصرخسرو (۴۴۴ ه.ق) نام بیاضه بهصورت «پیاده» نوشته شده است.
🎥 ویدیو از حسین احمدی
💎
🆔 @maneshparsi
قدمت آن به دوران ساسانیان میرسد، تا قرنها کارکردهای دفاعی و مسکونی داشته.
هر خانوار در درون دژ برای خود اتاقی میساخته و از این رو، دژ، چند طبقه شده است و قنات آن هنوز هم آب دارد.
در سفرنامهی ناصرخسرو (۴۴۴ ه.ق) نام بیاضه بهصورت «پیاده» نوشته شده است.
🎥 ویدیو از حسین احمدی
💎
🆔 @maneshparsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۲ دقیقه حرف زد حتی یک کلمه عربی هم توش نبود! زنده باد استاد کزازی و پاینده زبان بیهمتای پارسی❤️
💎
🆔 @maneshparsi
💎
🆔 @maneshparsi
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۱۴ اردیبهشت زادروز علیمحمد حقشناس
(زاده ۱۴ اردیبهشت ۱۳۱۹ جهرم – درگذشته ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۹ تهران) شاعر، مترجم و زبانشناس
او استاد گروه زبانشناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران بود و آثار متعددی در زمینه ادبیات، زبانشناسی، تاریخ زبانشناسی و فرهنگهای انگلیسی بهفارسی و از اعضای شورای بازنگری در شیوه نگارش و خط فارسی بود.
وی از دانشسرای عالی تهران در رشته زبان و ادبیات فارسی لیسانس گرفت و از دانشگاه لندن در رشته زبانشناسی و آواشناسی همگانی دکتری دریافت کرد. در سال ۱۳۵۲ به ایران بازگشت، نخست در دانشگاه ملی "دانشگاه شهید بهشتی" و بعد در دانشگاه تهران بهتدریس پرداخت. او در سال ۱۳۸۵ به عنوان چهره ماندگار معرفی شد.
کتابشناسی
تألیف:
آواشناسی، تهران: انتشارات آگاه ۱۳۵۶
فرهنگ انگلیسی به فارسی هزاره، تهران: انتشارات فرهنگ معاصر ۱۳۷۹
این کتاب، در دوره بیستم انتخاب کتاب سال، از طرف وزارت ارشاد بهعنوان کتاب سال معرفی و برگزیده شد.
زبان و ادب فارسی در گذرگاه سنت و مدرنیته، تهران: انتشارات آگاه ۱۳۸۲
مجموعه مقالات ادبی زبانشناختی، تهران: انتشارات نیلوفر ۱۳۷۰
بازگشت دیالکتیک، تهران: انتشارات آگاه ۱۳۵۸
دستور زبان فارسی (ویژه دورههای کاردانی و کارشناسی پیوسته و ناپیوسته آموزش زبان و ادبیات فارسی تربیت معلم) (تألیف گروهی) علیمحمد حقشناس، حسین سامعی، مهدی سمائی و علاءالدین طباطبایی، تهران: انتشارات مدرسه ۱۳۸۷
بودن در شعر و آینه (مجموعه شعر)
زبان فارسی (۱) (۲) و (۳): سال اول، دوم و سوم دبیرستان (تألیف گروهی) بههمراه احمد سمیعی گیلانی، حسین داوودی، محمدرضا سنگری، تقی وحیدیان کامیار و حسن ذوالفقاری.
ترجمه:
تاریخ مختصر زبانشناسی (ترجمه) نوشته آر. اچ. روبینز، نشر مرکز ۱۳۷۰
تاریخ زبانشناسی (ترجمه) نوشته پیتر سورن، انتشارات سمت ۱۳۸۷
مکاتب زبانشناسی نوین در غرب (ترجمه) نوشته پیتر سورن، انتشارات سمت ۱۳۸۸
بودا (ترجمه) نوشته مایکل کریدرز، تهران: انتشارات طرح نو ۱۳۸۳
تولستوی (ترجمه) تهران: انتشارات طرح نو ۱۳۷۱
رمان بهروایت رماننویسان (ترجمه) تهران: نشر مرکز ۱۳۷۰
زبان (ترجمه) اثر ادوارد ساپیر، تهران: انتشارات سروش ۱۳۷۶
زبان (ترجمه) اثر لئونارد بلومفیلد، تهران: مرکز نشر دانشگاهی ۱۳۷۹
سروانتس (ترجمه) تهران: انتشارات طرح نو ۱۳۷۳
وطنفروش (ترجمه) تهران: نشر مرکز ۱۳۷۴
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#علی_محمد_حق_شناس، ز
۱۴ اردیبهشت زادروز علیمحمد حقشناس
(زاده ۱۴ اردیبهشت ۱۳۱۹ جهرم – درگذشته ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۹ تهران) شاعر، مترجم و زبانشناس
او استاد گروه زبانشناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران بود و آثار متعددی در زمینه ادبیات، زبانشناسی، تاریخ زبانشناسی و فرهنگهای انگلیسی بهفارسی و از اعضای شورای بازنگری در شیوه نگارش و خط فارسی بود.
وی از دانشسرای عالی تهران در رشته زبان و ادبیات فارسی لیسانس گرفت و از دانشگاه لندن در رشته زبانشناسی و آواشناسی همگانی دکتری دریافت کرد. در سال ۱۳۵۲ به ایران بازگشت، نخست در دانشگاه ملی "دانشگاه شهید بهشتی" و بعد در دانشگاه تهران بهتدریس پرداخت. او در سال ۱۳۸۵ به عنوان چهره ماندگار معرفی شد.
کتابشناسی
تألیف:
آواشناسی، تهران: انتشارات آگاه ۱۳۵۶
فرهنگ انگلیسی به فارسی هزاره، تهران: انتشارات فرهنگ معاصر ۱۳۷۹
این کتاب، در دوره بیستم انتخاب کتاب سال، از طرف وزارت ارشاد بهعنوان کتاب سال معرفی و برگزیده شد.
زبان و ادب فارسی در گذرگاه سنت و مدرنیته، تهران: انتشارات آگاه ۱۳۸۲
مجموعه مقالات ادبی زبانشناختی، تهران: انتشارات نیلوفر ۱۳۷۰
بازگشت دیالکتیک، تهران: انتشارات آگاه ۱۳۵۸
دستور زبان فارسی (ویژه دورههای کاردانی و کارشناسی پیوسته و ناپیوسته آموزش زبان و ادبیات فارسی تربیت معلم) (تألیف گروهی) علیمحمد حقشناس، حسین سامعی، مهدی سمائی و علاءالدین طباطبایی، تهران: انتشارات مدرسه ۱۳۸۷
بودن در شعر و آینه (مجموعه شعر)
زبان فارسی (۱) (۲) و (۳): سال اول، دوم و سوم دبیرستان (تألیف گروهی) بههمراه احمد سمیعی گیلانی، حسین داوودی، محمدرضا سنگری، تقی وحیدیان کامیار و حسن ذوالفقاری.
ترجمه:
تاریخ مختصر زبانشناسی (ترجمه) نوشته آر. اچ. روبینز، نشر مرکز ۱۳۷۰
تاریخ زبانشناسی (ترجمه) نوشته پیتر سورن، انتشارات سمت ۱۳۸۷
مکاتب زبانشناسی نوین در غرب (ترجمه) نوشته پیتر سورن، انتشارات سمت ۱۳۸۸
بودا (ترجمه) نوشته مایکل کریدرز، تهران: انتشارات طرح نو ۱۳۸۳
تولستوی (ترجمه) تهران: انتشارات طرح نو ۱۳۷۱
رمان بهروایت رماننویسان (ترجمه) تهران: نشر مرکز ۱۳۷۰
زبان (ترجمه) اثر ادوارد ساپیر، تهران: انتشارات سروش ۱۳۷۶
زبان (ترجمه) اثر لئونارد بلومفیلد، تهران: مرکز نشر دانشگاهی ۱۳۷۹
سروانتس (ترجمه) تهران: انتشارات طرح نو ۱۳۷۳
وطنفروش (ترجمه) تهران: نشر مرکز ۱۳۷۴
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#علی_محمد_حق_شناس، ز
Telegram
attach 📎
چهاردهم اردیبهشتماه زادروز علیمحمّد حقشناس
فارسی، زبان فرهنگ مشترک اقوام ایرانی
زبان فارسی زبان هیچیک از مردمی نیست که با قید «قوم فارس» از دیگر اقوام ایرانی، یعنی از ترک و ترکمن و گیل و دیلم و کرد و لر و بلوچ و عرب و دیگران بازشناخته میشوند. بلکه زبانی است که به فرهنگ ایران و به تاریخ آن متعلق است و مثل خود آن فرهنگ و تاریخ، مشترک میان همۀ اقوام ایرانی است. این زبان اساساً در مکتب و مدرسه آموخته میشود و عمدتاً سرشتی نوشتاری دارد.
در کنار این زبان مشترک فرهنگی، همۀ اقوام ایرانی، چه فارس و چه غیر آن، زبانهای قومی خود را نیز دارند، این زبانهای قومی عموماً به طور طبیعی و بی زحمت مدرسه و معلّم آموخته میشوند و خود سرشتی عمدتاً گفتاری دارند. با این حساب همۀ اقوام ایرانی در عین حال که در امور روزمرّۀ زندگی از زبانهای مختص به خودشان بهره میگیرند در بسیاری از زمینهها فقط از زبان فارسی استفاده میکنند و این هیچ ربطی به آن ندارد که زبان فارسی در عصر جدید به عنوان زبان رسمی کشور برگزیده شده است، بلکه سنتی است که ریشه در تاریخ پر طول و تفصیل این مرز و بوم دارد. اگر زبان عربی را با قبول نقش بسیار مهمی که در فرهنگ و تمدن اسلامی به عهده داشته است کنار بگذاریم، میتوانیم بگوییم که همۀ اقوام ایرانی از بدو تأسیس نخستین دولت ایرانی پس از سلطۀ اعراب، عمدتاً سواد به زبان فارسی میآموختهاند. کتاب و رساله و نامه به زبان فارسی مینوشتهاند. شعر به فارسی میسرودهاند. قصّه به فارسی میپرداختهاند. قباله و سند و قرارداد و مانند اینها را به فارسی تهیه میکردهاند و از اینها مهمتر اسطوره و حماسه و دین و مذهبشان به فارسی ثبت میشده است. پس فارسی همان قدر زبان تکتک این اقوام است که زبانهای قومی آنها. منتها فارسی و زبانهای قومی هریک به سطح و ساحتی خاص از حیات این اقوام متعلق است.
«زبان فارسی از سنّت تا تجدّد»، علیمحمّد حقشناس، کلک، بهمن و اسفند ۱۳۴۷، شمارۀ ۷۱ و ۷۲، ص ۱۲-۱۴.
💎
🆔 @maneshparsi
فارسی، زبان فرهنگ مشترک اقوام ایرانی
زبان فارسی زبان هیچیک از مردمی نیست که با قید «قوم فارس» از دیگر اقوام ایرانی، یعنی از ترک و ترکمن و گیل و دیلم و کرد و لر و بلوچ و عرب و دیگران بازشناخته میشوند. بلکه زبانی است که به فرهنگ ایران و به تاریخ آن متعلق است و مثل خود آن فرهنگ و تاریخ، مشترک میان همۀ اقوام ایرانی است. این زبان اساساً در مکتب و مدرسه آموخته میشود و عمدتاً سرشتی نوشتاری دارد.
در کنار این زبان مشترک فرهنگی، همۀ اقوام ایرانی، چه فارس و چه غیر آن، زبانهای قومی خود را نیز دارند، این زبانهای قومی عموماً به طور طبیعی و بی زحمت مدرسه و معلّم آموخته میشوند و خود سرشتی عمدتاً گفتاری دارند. با این حساب همۀ اقوام ایرانی در عین حال که در امور روزمرّۀ زندگی از زبانهای مختص به خودشان بهره میگیرند در بسیاری از زمینهها فقط از زبان فارسی استفاده میکنند و این هیچ ربطی به آن ندارد که زبان فارسی در عصر جدید به عنوان زبان رسمی کشور برگزیده شده است، بلکه سنتی است که ریشه در تاریخ پر طول و تفصیل این مرز و بوم دارد. اگر زبان عربی را با قبول نقش بسیار مهمی که در فرهنگ و تمدن اسلامی به عهده داشته است کنار بگذاریم، میتوانیم بگوییم که همۀ اقوام ایرانی از بدو تأسیس نخستین دولت ایرانی پس از سلطۀ اعراب، عمدتاً سواد به زبان فارسی میآموختهاند. کتاب و رساله و نامه به زبان فارسی مینوشتهاند. شعر به فارسی میسرودهاند. قصّه به فارسی میپرداختهاند. قباله و سند و قرارداد و مانند اینها را به فارسی تهیه میکردهاند و از اینها مهمتر اسطوره و حماسه و دین و مذهبشان به فارسی ثبت میشده است. پس فارسی همان قدر زبان تکتک این اقوام است که زبانهای قومی آنها. منتها فارسی و زبانهای قومی هریک به سطح و ساحتی خاص از حیات این اقوام متعلق است.
«زبان فارسی از سنّت تا تجدّد»، علیمحمّد حقشناس، کلک، بهمن و اسفند ۱۳۴۷، شمارۀ ۷۱ و ۷۲، ص ۱۲-۱۴.
💎
🆔 @maneshparsi
☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️
۱۵ اردیبهشت زادروز جمال انصاری
(زاده ۱۵ اردیبهشت ۱۳۲۷ تهران) دکترای تخصصی ایران باستان، استاد باستانشناسی و تاریخ هنر
او در دانشگاه تهران در رشتههای باستانشناسی، باستانشناسی هنر و تاریخ هنر و تاریخ ایران باستان نزد آقایان:
دکتر عزتاله نگهبان
دکتر پرویز ورجاوندناصری
دکترعباس زمانی
دکتر رضا مستوفیراد
و خانم دکتر سیمین دانشور
تحصیل کرد و عنوان رساله و پایاننامهاش، تاریخ هنر گچبری دوره ساسانی و تاثیر آن در هنرهای اسلامی بود.
وی ۳۵ سال سابقه تدریس در این دانشگاهها دارد:
دانشگاه علامه طباطبایی
دانشگاه آزاد واحدهای:
علوم و تحقیقات، شمال، مرکز و غرب.
دانشگاه مازندران.
دانشگاه علوم و فنون فارابی.
دانشگاه نیروی انتظامی.
دانشگاه میراث فرهنگی.
دانشگاه ناصرخسرو.
دانشگاه بندرعباس.
دانشگاههای علمی- کاربردی
واحدهای ۳-۱۰-۲۶ پارسه، ایفاچیکار،
و قبل از انقلاب، از سال ۱۳۶۹ تا سالهای اخیر.
* گروه تاریخ و باستانشناسی:
۱- تاریخ تمدن ایران قبل از اسلام
۲- تاریخ تمدن ایران بعد از اسلام
۳- تاریخ فرهنگ ایران از آغاز تا پایان
سلسله پهلوی
۴- باستانشناسی ایران
۵- باستانشناسی جهان
* گروه هنر و معماری
۱- تاریخ هنرهای تزیینی ایران و جهان
۲- هنرهای تزیینی معاصر
۳- آشنایی با هنرهای سنتی ایران
۴- شناخت صنایع دستی ایران
۵- هنر و معماری ایران پیش از تاریخ
۶- هنر و معماری ایران دوران اسلامی
۷- زیباییشناسی، هنر و معماری جهان
* گروه فرهنگ و ملل
۱- آشنایی با فرهنگ عامه
۲- شناخت اقوام ایرانی
۳- شناخت فرهنگ عمومی
۴- مبانی مردم شناسی ایران
۵- آشنایی با میراث فرهنگی
۶- آشنایی با موزهها و کاخ موزه.های ایران
* گروه گردشگری و هتلداری
۱- مدیریت برنامهریزی در
سازمانها، شرکتها و آژانسهای مسافرتی
۲- مدیریت فنی خدمات مسافرتی
۳- مدیریت تور و تورگردانی ... و ...که برای هرکدام ازاین دروس کتابها و جزوات ویژه برای دانشجویان ارائه و تدریس شده است و هم.اکنون در بسیاری از دانشگاههای ایران استادان محترم آن رشتهها تدریس میکنند.
سوابق و خدمات اداری:
کارشناس ارشد گروه تعیین جرایم آثار تاریخی و بافت قدیمی شهرها.
معاونت فنی و هنری و سرپرست ادارهکل موزهها و کاخها.
معاونت حفاظت آثار باستانی و تاریخی ایران.
مشاور معاونت امور گردشگری و امورهنری وزارت ارشاد.
مدیریت ثبت آثار تاریخی در فهرست میراث آثار فرهنگی.
آخرین سمت تاسال ۱۳۸۰ در سازمان میراث فرهنگی معاونت معرفی و آموزش.
عضویت در شوراها و مجامع:
عضو شورایعالی برنامهریزی و تهیه طرح جامع آمارگیری فرهنگی ایران.
عضو شورای مرکزی آموزش و پژوهش و هیئت علمی گردشگری و نماینده منتخب استادان رتبه علمی، استادیار باستانشناسی پایه ۲۳ از پژوهشگاه میراث فرهنگی.
عضویت و دبیر کمیته غارشناسی و نیز عضو فعلی انجمن علمی غارشناسی و غارنوردی کشور.
ریاست کمیته عالی انتشارات سیر و سیاحت و سردبیری ماهانه تخصصی گردشگری و مجله و روزنامه سیر و سیاحت.
عضویت در کمیسیون پژوهشی گردشگری حوزه معاونت پژوهشی وزارت ارشاد.
همکاری با سازمان صداوسیما، در مورد اماکن تاریخی و موزهها، آثار تاریخی و آداب و رسوم.
سفرها و مطالعات فرهنگی
خارج از کشور:
شرکت در کنفرانسهای خارجی.
راهاندازی دورههای کوتاه مدت آموزشهای گردشگری و هتلداری.
دورههای کاردانی، کارشناسی و ارشد این رشتهها.
چاپ و نشر و تدریس کتب زیر:
تاریخ فرهنگ ایران.
هنر و معماری ایران.
زیباشناسی هنر و معماری جهان.
باستانشناسی ایران و جهان.
فرهنگ عامه و اقوام ایران.
بیرجند، شهری در حاشیه کویر.
تزئینات در معماری ایران.
بناهای برجیشکل آرامگاهی.
هنر گچبری ساسانی و تاثیر آن در هنرهای اسلامی ایران.
هنر مقرنسکاری در معماری ایران.
آشنایی با موزهها و کاخموزههای ایران.
و نوشتن حدود ۱۱۰ مقاله ایرانشناسی و هنر و فرهنگ.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#جمال_انصاری، ز
۱۵ اردیبهشت زادروز جمال انصاری
(زاده ۱۵ اردیبهشت ۱۳۲۷ تهران) دکترای تخصصی ایران باستان، استاد باستانشناسی و تاریخ هنر
او در دانشگاه تهران در رشتههای باستانشناسی، باستانشناسی هنر و تاریخ هنر و تاریخ ایران باستان نزد آقایان:
دکتر عزتاله نگهبان
دکتر پرویز ورجاوندناصری
دکترعباس زمانی
دکتر رضا مستوفیراد
و خانم دکتر سیمین دانشور
تحصیل کرد و عنوان رساله و پایاننامهاش، تاریخ هنر گچبری دوره ساسانی و تاثیر آن در هنرهای اسلامی بود.
وی ۳۵ سال سابقه تدریس در این دانشگاهها دارد:
دانشگاه علامه طباطبایی
دانشگاه آزاد واحدهای:
علوم و تحقیقات، شمال، مرکز و غرب.
دانشگاه مازندران.
دانشگاه علوم و فنون فارابی.
دانشگاه نیروی انتظامی.
دانشگاه میراث فرهنگی.
دانشگاه ناصرخسرو.
دانشگاه بندرعباس.
دانشگاههای علمی- کاربردی
واحدهای ۳-۱۰-۲۶ پارسه، ایفاچیکار،
و قبل از انقلاب، از سال ۱۳۶۹ تا سالهای اخیر.
* گروه تاریخ و باستانشناسی:
۱- تاریخ تمدن ایران قبل از اسلام
۲- تاریخ تمدن ایران بعد از اسلام
۳- تاریخ فرهنگ ایران از آغاز تا پایان
سلسله پهلوی
۴- باستانشناسی ایران
۵- باستانشناسی جهان
* گروه هنر و معماری
۱- تاریخ هنرهای تزیینی ایران و جهان
۲- هنرهای تزیینی معاصر
۳- آشنایی با هنرهای سنتی ایران
۴- شناخت صنایع دستی ایران
۵- هنر و معماری ایران پیش از تاریخ
۶- هنر و معماری ایران دوران اسلامی
۷- زیباییشناسی، هنر و معماری جهان
* گروه فرهنگ و ملل
۱- آشنایی با فرهنگ عامه
۲- شناخت اقوام ایرانی
۳- شناخت فرهنگ عمومی
۴- مبانی مردم شناسی ایران
۵- آشنایی با میراث فرهنگی
۶- آشنایی با موزهها و کاخ موزه.های ایران
* گروه گردشگری و هتلداری
۱- مدیریت برنامهریزی در
سازمانها، شرکتها و آژانسهای مسافرتی
۲- مدیریت فنی خدمات مسافرتی
۳- مدیریت تور و تورگردانی ... و ...که برای هرکدام ازاین دروس کتابها و جزوات ویژه برای دانشجویان ارائه و تدریس شده است و هم.اکنون در بسیاری از دانشگاههای ایران استادان محترم آن رشتهها تدریس میکنند.
سوابق و خدمات اداری:
کارشناس ارشد گروه تعیین جرایم آثار تاریخی و بافت قدیمی شهرها.
معاونت فنی و هنری و سرپرست ادارهکل موزهها و کاخها.
معاونت حفاظت آثار باستانی و تاریخی ایران.
مشاور معاونت امور گردشگری و امورهنری وزارت ارشاد.
مدیریت ثبت آثار تاریخی در فهرست میراث آثار فرهنگی.
آخرین سمت تاسال ۱۳۸۰ در سازمان میراث فرهنگی معاونت معرفی و آموزش.
عضویت در شوراها و مجامع:
عضو شورایعالی برنامهریزی و تهیه طرح جامع آمارگیری فرهنگی ایران.
عضو شورای مرکزی آموزش و پژوهش و هیئت علمی گردشگری و نماینده منتخب استادان رتبه علمی، استادیار باستانشناسی پایه ۲۳ از پژوهشگاه میراث فرهنگی.
عضویت و دبیر کمیته غارشناسی و نیز عضو فعلی انجمن علمی غارشناسی و غارنوردی کشور.
ریاست کمیته عالی انتشارات سیر و سیاحت و سردبیری ماهانه تخصصی گردشگری و مجله و روزنامه سیر و سیاحت.
عضویت در کمیسیون پژوهشی گردشگری حوزه معاونت پژوهشی وزارت ارشاد.
همکاری با سازمان صداوسیما، در مورد اماکن تاریخی و موزهها، آثار تاریخی و آداب و رسوم.
سفرها و مطالعات فرهنگی
خارج از کشور:
شرکت در کنفرانسهای خارجی.
راهاندازی دورههای کوتاه مدت آموزشهای گردشگری و هتلداری.
دورههای کاردانی، کارشناسی و ارشد این رشتهها.
چاپ و نشر و تدریس کتب زیر:
تاریخ فرهنگ ایران.
هنر و معماری ایران.
زیباشناسی هنر و معماری جهان.
باستانشناسی ایران و جهان.
فرهنگ عامه و اقوام ایران.
بیرجند، شهری در حاشیه کویر.
تزئینات در معماری ایران.
بناهای برجیشکل آرامگاهی.
هنر گچبری ساسانی و تاثیر آن در هنرهای اسلامی ایران.
هنر مقرنسکاری در معماری ایران.
آشنایی با موزهها و کاخموزههای ایران.
و نوشتن حدود ۱۱۰ مقاله ایرانشناسی و هنر و فرهنگ.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#جمال_انصاری، ز
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شیراز و آب رکنی و این باد خوش نسیم
عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است
15اردیبهشت روز شیراز خجسته باد❤️🌹
آهنگ شیرازی به مناسب روز شیراز 🌹
💎
🆔 @maneshparsi
عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است
15اردیبهشت روز شیراز خجسته باد❤️🌹
آهنگ شیرازی به مناسب روز شیراز 🌹
💎
🆔 @maneshparsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من در بهار نارنج، غرقم بهار گونه
شیراز شهر عشق است، بی حرف و آزمودن
یارا بیا و بنگر ، حیف است گر نبینی
اردیبهشتِ شیراز، حافظ، غزل سرودن
۱۵ اردیبهشت ،روز شیراز گرامی باد❤️
💎
🆔 @maneshparsi
شیراز شهر عشق است، بی حرف و آزمودن
یارا بیا و بنگر ، حیف است گر نبینی
اردیبهشتِ شیراز، حافظ، غزل سرودن
۱۵ اردیبهشت ،روز شیراز گرامی باد❤️
💎
🆔 @maneshparsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خوشا شیراز و وضع بی مثالش
خداوندا نگه دار از زوالش
☘ ۱۵ اردیبهشت روز شیراز ،
شهر شعر و ادب و تاریخ ایران زمین گرامی باد
💎
🆔 @maneshparsi
خداوندا نگه دار از زوالش
☘ ۱۵ اردیبهشت روز شیراز ،
شهر شعر و ادب و تاریخ ایران زمین گرامی باد
💎
🆔 @maneshparsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خوشا شیراز و وضع بی مثالش،
خداوندا نگه دار از زوالش ...
۱۵ اردیبهشت روز شیراز ،شهر ادب و تاریخ ایران زمین گرامی باد 🌹
داشته های فرهنگی ،هنری و تاریخی شیراز در کنار طبیعت زیبای اردیبهشتی این شهر سبب شده که روز میانی 🌱بهار را به نام "روز شیراز 🌱" نام گذاری کنند.
💎
🆔 @maneshparsi
خداوندا نگه دار از زوالش ...
۱۵ اردیبهشت روز شیراز ،شهر ادب و تاریخ ایران زمین گرامی باد 🌹
داشته های فرهنگی ،هنری و تاریخی شیراز در کنار طبیعت زیبای اردیبهشتی این شهر سبب شده که روز میانی 🌱بهار را به نام "روز شیراز 🌱" نام گذاری کنند.
💎
🆔 @maneshparsi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شیراز ....شهر راز
سرایش و گویش : #هما_ارژنگی
ان دم که رو کنی به تماشای " بوستان"
یا بنگری جمال دل آرای " گل ستان"
سعدی خدای معرفت و حکمت و بیان
گنجی ز شعر و شور و ادب سازدت عیان
🌲🌹🌲
💎
🆔 @maneshparsi
سرایش و گویش : #هما_ارژنگی
ان دم که رو کنی به تماشای " بوستان"
یا بنگری جمال دل آرای " گل ستان"
سعدی خدای معرفت و حکمت و بیان
گنجی ز شعر و شور و ادب سازدت عیان
🌲🌹🌲
💎
🆔 @maneshparsi
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۱۶ اردیبهشت سالروز درگذشت بدیعالزمان فروزانفر
(زاده ۱۴ شهریور ۱۲۸۳ بُشرویه -- درگذشته ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۹ تهران) استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی
او از استادان ادبِ حوزه خراسان، ادیب نیشابوری و ادیب پیشاوری بهره برد و در سال ۱۳۰۰ تحصیلاتش را در مدرسه سپهسالار تهران ادامه داد. سپس به تدریس پرداخت و در سال ۱۳۰۵ معلم دارالفنون و دارالمعلمین عالی شد و در سال ۱۳۱۳ بهمعاونت دانشکده معقول و منقول "الهیات" دانشگاه تهران منصوب شد.
در سال ۱۳۱۴ هیئت ممیزه دانشگاه تهران، مرکب از نصراله تقوی، علیاکبر دهخدا و ولیاله نصر، تألیف ارزنده او بهنام تحقیق در زندگانی مولانا جلالالدین بلخی را ارزیابی و به او گواهینامه دکتری اعطا کرد. به استناد این گواهینامه در همان سال استاد دانشسرای عالی و دانشکدههای ادبیات و معقول و منقولِ دانشگاه تهران شد. در سال ۱۳۲۳ بر اساس رأی شورای استادان به ریاست دانشکده معقول و منقول برگزیده شد و تا سال ۱۳۴۶ در این سِمَت باقی بود. از ابتدای تأسیس دوره دکتریِ ادبیات فارسی در دانشگاه تهران تدریس در دوره دکتری را بهعهده گرفت و برنامه این دوره را پایهگذاری کرد. وی استادِ راهنمای جمعی از دانشجویان مبرّز دوره دکتری در دانشکدههای ادبیات و الهیات بود که اغلبِ آنان استادان برجسته ادب پارسی و مطالعات فرهنگ ایران شدند. که از آن جمله: ناتل خانلری، ذبیحاله صفا، حمیدی شیرازی، عبدالحسین زرینکوب، غلامحسین یوسفی، محمدامین ریاحی، محمد دبیرسیاقی، شفیعی کدکنی، سیمین دانشور، ضیاءالدین سجادی، جلال متینی، صادق گوهرین، منوچهر ستوده، منوچهر مرتضوی و بسیاری دیگر هستند.
در سال ۱۳۴۶ از استادی دانشگاه بازنشسته شد، اما همکاریاش را در تدریس در دوره دکتری ادبیات فارسی تا روزهای پایانی زندگی ادامه داد. در همین زمان، عضویت مجلس سنا را یافت و مدتی نیز ریاست کتابخانه سلطنتی را نیز بهعهده گرفت.
آرامگاه وی در آرامستان باغ طوطی شهرری است.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#بدیع_الزمان_فروزانفر، د
۱۶ اردیبهشت سالروز درگذشت بدیعالزمان فروزانفر
(زاده ۱۴ شهریور ۱۲۸۳ بُشرویه -- درگذشته ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۹ تهران) استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی
او از استادان ادبِ حوزه خراسان، ادیب نیشابوری و ادیب پیشاوری بهره برد و در سال ۱۳۰۰ تحصیلاتش را در مدرسه سپهسالار تهران ادامه داد. سپس به تدریس پرداخت و در سال ۱۳۰۵ معلم دارالفنون و دارالمعلمین عالی شد و در سال ۱۳۱۳ بهمعاونت دانشکده معقول و منقول "الهیات" دانشگاه تهران منصوب شد.
در سال ۱۳۱۴ هیئت ممیزه دانشگاه تهران، مرکب از نصراله تقوی، علیاکبر دهخدا و ولیاله نصر، تألیف ارزنده او بهنام تحقیق در زندگانی مولانا جلالالدین بلخی را ارزیابی و به او گواهینامه دکتری اعطا کرد. به استناد این گواهینامه در همان سال استاد دانشسرای عالی و دانشکدههای ادبیات و معقول و منقولِ دانشگاه تهران شد. در سال ۱۳۲۳ بر اساس رأی شورای استادان به ریاست دانشکده معقول و منقول برگزیده شد و تا سال ۱۳۴۶ در این سِمَت باقی بود. از ابتدای تأسیس دوره دکتریِ ادبیات فارسی در دانشگاه تهران تدریس در دوره دکتری را بهعهده گرفت و برنامه این دوره را پایهگذاری کرد. وی استادِ راهنمای جمعی از دانشجویان مبرّز دوره دکتری در دانشکدههای ادبیات و الهیات بود که اغلبِ آنان استادان برجسته ادب پارسی و مطالعات فرهنگ ایران شدند. که از آن جمله: ناتل خانلری، ذبیحاله صفا، حمیدی شیرازی، عبدالحسین زرینکوب، غلامحسین یوسفی، محمدامین ریاحی، محمد دبیرسیاقی، شفیعی کدکنی، سیمین دانشور، ضیاءالدین سجادی، جلال متینی، صادق گوهرین، منوچهر ستوده، منوچهر مرتضوی و بسیاری دیگر هستند.
در سال ۱۳۴۶ از استادی دانشگاه بازنشسته شد، اما همکاریاش را در تدریس در دوره دکتری ادبیات فارسی تا روزهای پایانی زندگی ادامه داد. در همین زمان، عضویت مجلس سنا را یافت و مدتی نیز ریاست کتابخانه سلطنتی را نیز بهعهده گرفت.
آرامگاه وی در آرامستان باغ طوطی شهرری است.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#بدیع_الزمان_فروزانفر، د
Telegram
attach 📎
☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘
۱۶ اردیبهشت زادروز ذبیحاله صفا
(زاده ۱۶ اردیبهشت ۱۲۹۰ شهمیرزاد -- درگذشته ۹ اردیبهشت آلمان) استاد ادبیات، پژوهشگر و مترجم
او ملقب به پدر تاریخ ادبیات ایران و از جمله نویسندگان اصلی دانشنامه ایرانیکا بود که در دانشسرای عالی و دانشکده ادبیات تحصیل کرد و در رشتههای ادبیات و تعلیم و تربیت لیسانس گرفت و در سال ۱۳۲۱ با دفاع از رسالهاش با عنوان «حماسهسرایی در ایران» مدرک دکترا دریافت کرد..
وی خدمات آموزشیاش را از سال ۱۳۱۶ با دبیری ادبیات فارسی در دبیرستانهای تهران آغاز کرد و از سال ۱۳۲۱ به درجه دانشیاری کرسی تاریخ ادبیات دانشگاه تهران ارتقا یافت. در سال ۱۳۲۷ در همان کرسی استاد شد؛ تا اینکه در سال ۱۳۴۰ به بالاترین رتبه استادی "رتبه ده" دست یافت. وی در سالهای ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲ با سمت استاد مهمان در دانشگاه هامبورگ بهتدریس پرداخت و در بازگشت از آلمان بهمدیریت گروه زبان و ادبیات فارسی و سپس ریاست دانشکده ادبیات دانشگاه تهران منصوب شد. سپس برای بار دوم به آلمان رفت و یک سال دیگر در دانشگاه هامبورگ بهتدریس پرداخت و پس از بازگشت بهتهران عنوان استادی ممتاز دانشگاه تهران را یافت. او در سالهایی که در تهران اقامت داشت بهتدریس ادبیات حماسی، غنایی و دراماتیک در دوره دکتری ادبیات فارسی ادامه داد.
سالشمار مشاغل:
از ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ ریاست اداره دانشسرای مقدماتی در وزارت فرهنگ را بهعهده داشت.
از ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ ریاست تعلیمات عالیه در وزارت فرهنگ را داشت.
از ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۱ بنیانگذار و مدیر مجله سخن بود.
از ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۱ ریاست اداره کل انتشارات و روابط دانشگاهی در دانشگاه تهران را بهعهده داشت.
از ۱۳۲۵ تا ۱۳۴۷ مدیر مجله دانشکده ادبیات تهران بود.
از ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۶ عضو هیئت مدیره جمعیت شیروخورشید سرخ ایران بود.
از ۱۳۲۵ تا ۱۳۴۳ دبیر کمیسیون ملی یونسکو در ایران بود.
از ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۷ نایب رئیس کمیسیون ملی یونسکو در ایران بود.
از ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۵ عضویت در کنفرانسهای عمومی یونسکو را در بیروت، پاریس، فلورانس، مونتهویدئو، دهلینو و چندین محل دیگر را برعهده داشت.
از ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷ عضویت شورای عالی فرهنگ و هنر را داشت.
از ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ دبیر شورای عالی فرهنگ و هنر بود.
آثار:
گاهشماری و جشنهای ملی ایرانیان، ۱۳۵۵–۱۳۱۲
آموزشگاهها و آموزشها در ایران، ۱۳۱۵–۱۳۵۴
حماسهسرایی در ایران ۱۳۲۴
دانشهای یونانی در شاهنشاهی ساسانی ۱۳۳۱
تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی تا اواسط قرن پنجم ۱۳۳۱
آیین سخن در معانی و بیان ۱۳۳۱
تاریخ تحول نظم و نثر فارسی ۱۳۳۱
تاریخ ادبیات در ایران (۵ جلد در ۸ مجلد) ۱۳۳۲–۱۳۶۲
آیین شاهنشاهی ایران ۱۳۴۶
نثر فارسی از آغاز تا عهد نظامالملک ۱۳۴۷
گنج سخن، شاعران پارسیگوی و منتخب آثار آنان (از رودکی تا بهار) ۳ جلد، ۱۳۳۹
گنجینه سخن، پارسینویسان بزرگ و منتخب آثار آنان ۶ جلد ۱۳۴۸–۱۳۶۳
دورنمایی از فرهنگ ایرانی و عصر جهانی آن ۱۳۵۰
نیکینامه ۱۳۵۰
تاریخ ادبیات ایران ۱۳۵۵
تاریخ علوم و ادبیات ایرانی ۱۳۴۷
مقدمهای بر تصوف ۱۳۵۴
سیری در تاریخ زبانها و ادب ایرانی ۱۳۵۵
نظری به تاریخ حکمت و علوم در ایران ۱۳۵۵
تصحیح دیوان سیفالدین محمد فرغانی در ۳ جلد ۱۳۴۱–۱۳۴۴
بختیارنامه دقایقی مروزی ۱۳۴۵
دارابنامه بیغمی (فیروزشاهنامه) ۱۳۳۹–۱۳۴۱
دارابنامه طرسوسی ۱۳۴۴–۱۳۴۶
دیوان عبدالواسع جبلی
ترجمه کتابهای: مرگ سقراط، لامارتین (ترجمه) ۱۳۱۴
رافائل، لامارتین (ترجمه) ۱۳۱۷
مزداپرستی در ایران قدیم، نوشته کریستینسن (ترجمه) ۱۳۳۶
کیانیان (نوشته کریستینسن) ۱۳۴۳.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
# ذبیح_اله_صفا، ز
۱۶ اردیبهشت زادروز ذبیحاله صفا
(زاده ۱۶ اردیبهشت ۱۲۹۰ شهمیرزاد -- درگذشته ۹ اردیبهشت آلمان) استاد ادبیات، پژوهشگر و مترجم
او ملقب به پدر تاریخ ادبیات ایران و از جمله نویسندگان اصلی دانشنامه ایرانیکا بود که در دانشسرای عالی و دانشکده ادبیات تحصیل کرد و در رشتههای ادبیات و تعلیم و تربیت لیسانس گرفت و در سال ۱۳۲۱ با دفاع از رسالهاش با عنوان «حماسهسرایی در ایران» مدرک دکترا دریافت کرد..
وی خدمات آموزشیاش را از سال ۱۳۱۶ با دبیری ادبیات فارسی در دبیرستانهای تهران آغاز کرد و از سال ۱۳۲۱ به درجه دانشیاری کرسی تاریخ ادبیات دانشگاه تهران ارتقا یافت. در سال ۱۳۲۷ در همان کرسی استاد شد؛ تا اینکه در سال ۱۳۴۰ به بالاترین رتبه استادی "رتبه ده" دست یافت. وی در سالهای ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲ با سمت استاد مهمان در دانشگاه هامبورگ بهتدریس پرداخت و در بازگشت از آلمان بهمدیریت گروه زبان و ادبیات فارسی و سپس ریاست دانشکده ادبیات دانشگاه تهران منصوب شد. سپس برای بار دوم به آلمان رفت و یک سال دیگر در دانشگاه هامبورگ بهتدریس پرداخت و پس از بازگشت بهتهران عنوان استادی ممتاز دانشگاه تهران را یافت. او در سالهایی که در تهران اقامت داشت بهتدریس ادبیات حماسی، غنایی و دراماتیک در دوره دکتری ادبیات فارسی ادامه داد.
سالشمار مشاغل:
از ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ ریاست اداره دانشسرای مقدماتی در وزارت فرهنگ را بهعهده داشت.
از ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ ریاست تعلیمات عالیه در وزارت فرهنگ را داشت.
از ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۱ بنیانگذار و مدیر مجله سخن بود.
از ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۱ ریاست اداره کل انتشارات و روابط دانشگاهی در دانشگاه تهران را بهعهده داشت.
از ۱۳۲۵ تا ۱۳۴۷ مدیر مجله دانشکده ادبیات تهران بود.
از ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۶ عضو هیئت مدیره جمعیت شیروخورشید سرخ ایران بود.
از ۱۳۲۵ تا ۱۳۴۳ دبیر کمیسیون ملی یونسکو در ایران بود.
از ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۷ نایب رئیس کمیسیون ملی یونسکو در ایران بود.
از ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۵ عضویت در کنفرانسهای عمومی یونسکو را در بیروت، پاریس، فلورانس، مونتهویدئو، دهلینو و چندین محل دیگر را برعهده داشت.
از ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷ عضویت شورای عالی فرهنگ و هنر را داشت.
از ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ دبیر شورای عالی فرهنگ و هنر بود.
آثار:
گاهشماری و جشنهای ملی ایرانیان، ۱۳۵۵–۱۳۱۲
آموزشگاهها و آموزشها در ایران، ۱۳۱۵–۱۳۵۴
حماسهسرایی در ایران ۱۳۲۴
دانشهای یونانی در شاهنشاهی ساسانی ۱۳۳۱
تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی تا اواسط قرن پنجم ۱۳۳۱
آیین سخن در معانی و بیان ۱۳۳۱
تاریخ تحول نظم و نثر فارسی ۱۳۳۱
تاریخ ادبیات در ایران (۵ جلد در ۸ مجلد) ۱۳۳۲–۱۳۶۲
آیین شاهنشاهی ایران ۱۳۴۶
نثر فارسی از آغاز تا عهد نظامالملک ۱۳۴۷
گنج سخن، شاعران پارسیگوی و منتخب آثار آنان (از رودکی تا بهار) ۳ جلد، ۱۳۳۹
گنجینه سخن، پارسینویسان بزرگ و منتخب آثار آنان ۶ جلد ۱۳۴۸–۱۳۶۳
دورنمایی از فرهنگ ایرانی و عصر جهانی آن ۱۳۵۰
نیکینامه ۱۳۵۰
تاریخ ادبیات ایران ۱۳۵۵
تاریخ علوم و ادبیات ایرانی ۱۳۴۷
مقدمهای بر تصوف ۱۳۵۴
سیری در تاریخ زبانها و ادب ایرانی ۱۳۵۵
نظری به تاریخ حکمت و علوم در ایران ۱۳۵۵
تصحیح دیوان سیفالدین محمد فرغانی در ۳ جلد ۱۳۴۱–۱۳۴۴
بختیارنامه دقایقی مروزی ۱۳۴۵
دارابنامه بیغمی (فیروزشاهنامه) ۱۳۳۹–۱۳۴۱
دارابنامه طرسوسی ۱۳۴۴–۱۳۴۶
دیوان عبدالواسع جبلی
ترجمه کتابهای: مرگ سقراط، لامارتین (ترجمه) ۱۳۱۴
رافائل، لامارتین (ترجمه) ۱۳۱۷
مزداپرستی در ایران قدیم، نوشته کریستینسن (ترجمه) ۱۳۳۶
کیانیان (نوشته کریستینسن) ۱۳۴۳.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
# ذبیح_اله_صفا، ز
Telegram
attach 📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۱۶ اردیبهشت سالروز درگذشت حسین منزوی
(زاده ۱ مهر ۱۳۲۵ زنجان -- درگذشته ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳ تهران) شاعرغزلسرا و ترانهسرا
او که بیشتر بهعنوان شاعری غزلسرا شناخته شده است، شعر نیمایی و شعر سپید هم میسرود و نیز به آذری هم شعر میگفت. در سال ۱۳۴۴ وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد؛ اما این رشته را رها کرد و به جامعهشناسی روی آورد و این رشته را نیز ناتمام گذاشت و بعدها در سال ۱۳۵۸ با گذراندن واحدهای باقیمانده توانست مدرک کارشناسی بگیرد.
نخستین دفتر شعرش "حنجره زخمی" در سال ۱۳۵۰ با همکاری انتشارات بامداد بهچاپ رسید و با این مجموعه به عنوان بهترین شاعر جوان دوره شعر فروغ برگزیده شد. سپس وارد رادیوتلویزیون شد و در گروه ادب امروز در کنار نادر نادرپور شروع به فعالیت کرد. در زمان فعالیتش در رادیو، مسئولیت نویسندگی و اجرای برنامههای کتاب روز، یک شعر و یک شاعر، شعر ما و شاعران ما، آیینه و ترازو، کمربند سبز و آیینه آدینه را بهعهده داشت. وی چندی نیز مسئول صفحه شعر مجله ادبی رودکی بود.
او ترانهسرا هم بود و در ترانههایش نیز به مانند اشعارش عاشقانه میسرود و بهقول خودش "عشق هویت اصلی آثارش است".
وی پس از انقلاب در سال نخست انتشار مجله سروش، به عنوان مسئول صفحه شعر همکاری داشت.
مهمترین منبع موجود درباره زندگی او کتاب از عشق تا عشق است که شامل گفتوگوی بلند ابراهیم اسماعیلی اراضی "یکی از نزدیکترین شاگردانش در سالهای پایان عمر" با اوست. او در این کتاب، به تفصیل درباره خانواده، سالهای کودکی و زندگی در روستا، سالهای مدرسه، دوران دانشگاه، انجمنهای ادبی تهران و... سخن گفتهاست.
در کتابی با نام "از ترانه و تندر" به اهتمام مهدی فیروزیان "انتشارات سخن ۱۳۹۰" نیز مقالاتی درباره این شاعر منتشر شده است.
محمدعلی بهمنی درباره منزوی گفته است: «اگر بخواهیم غزل بعد از نیما را بررسی کنیم باید بگوییم که هوشنگ ابتهاج در غزل پلی میزند و منوچهر نیستانی از این پل عبور میکند و ادامهدهنده این راه منزوی است که طیف وسیعی را به دنبال خود میکشد.»
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#حسین_منزوی، د
۱۶ اردیبهشت سالروز درگذشت حسین منزوی
(زاده ۱ مهر ۱۳۲۵ زنجان -- درگذشته ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳ تهران) شاعرغزلسرا و ترانهسرا
او که بیشتر بهعنوان شاعری غزلسرا شناخته شده است، شعر نیمایی و شعر سپید هم میسرود و نیز به آذری هم شعر میگفت. در سال ۱۳۴۴ وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد؛ اما این رشته را رها کرد و به جامعهشناسی روی آورد و این رشته را نیز ناتمام گذاشت و بعدها در سال ۱۳۵۸ با گذراندن واحدهای باقیمانده توانست مدرک کارشناسی بگیرد.
نخستین دفتر شعرش "حنجره زخمی" در سال ۱۳۵۰ با همکاری انتشارات بامداد بهچاپ رسید و با این مجموعه به عنوان بهترین شاعر جوان دوره شعر فروغ برگزیده شد. سپس وارد رادیوتلویزیون شد و در گروه ادب امروز در کنار نادر نادرپور شروع به فعالیت کرد. در زمان فعالیتش در رادیو، مسئولیت نویسندگی و اجرای برنامههای کتاب روز، یک شعر و یک شاعر، شعر ما و شاعران ما، آیینه و ترازو، کمربند سبز و آیینه آدینه را بهعهده داشت. وی چندی نیز مسئول صفحه شعر مجله ادبی رودکی بود.
او ترانهسرا هم بود و در ترانههایش نیز به مانند اشعارش عاشقانه میسرود و بهقول خودش "عشق هویت اصلی آثارش است".
وی پس از انقلاب در سال نخست انتشار مجله سروش، به عنوان مسئول صفحه شعر همکاری داشت.
مهمترین منبع موجود درباره زندگی او کتاب از عشق تا عشق است که شامل گفتوگوی بلند ابراهیم اسماعیلی اراضی "یکی از نزدیکترین شاگردانش در سالهای پایان عمر" با اوست. او در این کتاب، به تفصیل درباره خانواده، سالهای کودکی و زندگی در روستا، سالهای مدرسه، دوران دانشگاه، انجمنهای ادبی تهران و... سخن گفتهاست.
در کتابی با نام "از ترانه و تندر" به اهتمام مهدی فیروزیان "انتشارات سخن ۱۳۹۰" نیز مقالاتی درباره این شاعر منتشر شده است.
محمدعلی بهمنی درباره منزوی گفته است: «اگر بخواهیم غزل بعد از نیما را بررسی کنیم باید بگوییم که هوشنگ ابتهاج در غزل پلی میزند و منوچهر نیستانی از این پل عبور میکند و ادامهدهنده این راه منزوی است که طیف وسیعی را به دنبال خود میکشد.»
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#حسین_منزوی، د
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شانزدهم اردیبهشت، روز ملی مراغه؛ شهرِ تاریخی و کهن و باغشهر زیبای ایران
شانزدهم اردیبهشت سال ۶۳۸ خورشیدی که آغاز ساخت رصدخانه مراغه است در تقویم ایران به عنوان روز مراغه نامگذاری شده است.
هدف از نامگذاری این روز به نام روز مراغه، شناساندن فرهنگ، تاریخ و تمدن این شهر کهن است.
مراغه، دومین شهر بزرگ استان آذربایجانشرقی است. این شهر در کنار رودخانۀ صوفیچای در دامنۀ جنوبی کوه سهند و در ۱۳۰ کیلومتری جنوب تبریز واقع شده است.
🔹مراغه که به باغشهر ایران و پایتخت نجوم ایران شهرت دارد، با ۳۰۰ اثر ثبت شدۀ ملی، جزو ۱۰ شهر تاریخی ایران میباشد که سالانه هزاران گردشگر خارجی و ایرانی از این شهر دیدن میکنند.
🔹رصدخانۀ مراغه تحت نظارت خواجه نصیرالدین توسی، دانشمند بزرگ ایرانی در زمان فرمانروایی هلاکوخان ایلخانی ساخته شد. این رصدخانه، فقط رصدخانه ستارگان نبود بلکه یک سازمان علمی گسترده بود که بیشتر شاخههای دانش در آن تدریس میشد و بزرگترین دانشمندان ایرانی و تعدادی از دانشمندان چینی و یونانی در آن جمع شده بودند و هدف از آن پیشبرد علمی کشور پس از حملات اعراب و مغولان به ایران بود.
💎
🆔 @maneshparsi
شانزدهم اردیبهشت سال ۶۳۸ خورشیدی که آغاز ساخت رصدخانه مراغه است در تقویم ایران به عنوان روز مراغه نامگذاری شده است.
هدف از نامگذاری این روز به نام روز مراغه، شناساندن فرهنگ، تاریخ و تمدن این شهر کهن است.
مراغه، دومین شهر بزرگ استان آذربایجانشرقی است. این شهر در کنار رودخانۀ صوفیچای در دامنۀ جنوبی کوه سهند و در ۱۳۰ کیلومتری جنوب تبریز واقع شده است.
🔹مراغه که به باغشهر ایران و پایتخت نجوم ایران شهرت دارد، با ۳۰۰ اثر ثبت شدۀ ملی، جزو ۱۰ شهر تاریخی ایران میباشد که سالانه هزاران گردشگر خارجی و ایرانی از این شهر دیدن میکنند.
🔹رصدخانۀ مراغه تحت نظارت خواجه نصیرالدین توسی، دانشمند بزرگ ایرانی در زمان فرمانروایی هلاکوخان ایلخانی ساخته شد. این رصدخانه، فقط رصدخانه ستارگان نبود بلکه یک سازمان علمی گسترده بود که بیشتر شاخههای دانش در آن تدریس میشد و بزرگترین دانشمندان ایرانی و تعدادی از دانشمندان چینی و یونانی در آن جمع شده بودند و هدف از آن پیشبرد علمی کشور پس از حملات اعراب و مغولان به ایران بود.
💎
🆔 @maneshparsi
شانزدهم اردیبهشتماه، سالروز درگذشت بدیعالزمان فروزانفر (۱۲۷۶-۱۳۴۹)
#فردوسی بزرگترین شاعر و نامیترین سخنوران ایران و استاد همۀ گویندگان و سخنسرایان پارسی است و به گردن کلیۀ شعرای متأخرین یا پارسیگویان حقی عظیم دارد... حس وطنخواهی او نمیگذارد که زبان ملی خود را با مفردات زبان اجنبی آمیخته یا مانند بعضی از شعرای عربدوست، فارسی را در عربی تباه کند و میخواهد به نویسندگان و شعرا بیاموزد که زبان شیرین فارسی از دیگر زبانها کم نیست.
(سخن و سخنوران، بدیعالزمان فروزانفر، صص ۴۵-۴۸)
بیگمان بالاترین پایگاه #فروزانفر در قلمرو تحقیقات ادبی و عرفانی است و در این پهنه، هیچکسی را همتای او نداشتهایم. شاید کسانی بودهاند که بیش از او کتاب خواندهاند، یا بیشتر از او نسخۀ خطی و عکسی دیدهاند؛ اما او در روشنای هوش سرشار خویش، در حوزۀ تحقیقات، توانست به آفاقی دست یابد که دیگران یکسره از آن محروم بودهاند. به همین دلیل، تحقیقات فروزانفر در زبان فارسی، هیچگاه کهنه نخواهد شد. سخن و سخنوران او هنوز هم بزرگترین تاریخ انتقادی شعر فارسی است که معاصران ما، از نوشتن یک فصل مانند آن هنوز عاجزند.
(«فروزانفر و شعر»، محمدرضا شفیعی کدکنی، صص ۴۳۸-۴۵۰).
#بدیع_الزمان_فروزانفر
#فردوسی
#زبان_فارسی
#تقویم_فرهنگی
.
💎
🆔 @maneshparsi
#فردوسی بزرگترین شاعر و نامیترین سخنوران ایران و استاد همۀ گویندگان و سخنسرایان پارسی است و به گردن کلیۀ شعرای متأخرین یا پارسیگویان حقی عظیم دارد... حس وطنخواهی او نمیگذارد که زبان ملی خود را با مفردات زبان اجنبی آمیخته یا مانند بعضی از شعرای عربدوست، فارسی را در عربی تباه کند و میخواهد به نویسندگان و شعرا بیاموزد که زبان شیرین فارسی از دیگر زبانها کم نیست.
(سخن و سخنوران، بدیعالزمان فروزانفر، صص ۴۵-۴۸)
بیگمان بالاترین پایگاه #فروزانفر در قلمرو تحقیقات ادبی و عرفانی است و در این پهنه، هیچکسی را همتای او نداشتهایم. شاید کسانی بودهاند که بیش از او کتاب خواندهاند، یا بیشتر از او نسخۀ خطی و عکسی دیدهاند؛ اما او در روشنای هوش سرشار خویش، در حوزۀ تحقیقات، توانست به آفاقی دست یابد که دیگران یکسره از آن محروم بودهاند. به همین دلیل، تحقیقات فروزانفر در زبان فارسی، هیچگاه کهنه نخواهد شد. سخن و سخنوران او هنوز هم بزرگترین تاریخ انتقادی شعر فارسی است که معاصران ما، از نوشتن یک فصل مانند آن هنوز عاجزند.
(«فروزانفر و شعر»، محمدرضا شفیعی کدکنی، صص ۴۳۸-۴۵۰).
#بدیع_الزمان_فروزانفر
#فردوسی
#زبان_فارسی
#تقویم_فرهنگی
.
💎
🆔 @maneshparsi
🔻کشف کتیبه پهلوی ساسانی وابسته به
«گور هاونی» در فارس
این کتیبه ۱۶۰۰ ساله مرتبط با تدفینی از دوره ساسانی است که در مرز بین مرودشت و اقلید کشف شده است.
🔸به گزارش میراثباشی، ابوالحسن اتابکی، دکتری تاریخ، از کشف یک کتیبه ساسانی با قدمت حدود ۱۶۰۰ سال خبر داد که به تدفینی از اواخر دوره ساسانی مربوط میشود. این کتیبه در شمال دشت مرودشت و جنوب شهرستان اقلید واقع شده است؛ جایی که چشمهسارهای زیبای «غوره دان» و «تیره باغ»، دره سرسبز امامزاده اسماعیل و منطقه ابرج مرودشت را به بهشتی خاطرهانگیز تبدیل کرده است.
🔸اتابکی گفت: «این سنگنوشته دوره ساسانی در شش سطر به «خط پهلوی کتابی» و در قابی سنگی نگارش شده و در کنار آن یک هاون سنگی (به زبان محلی جوغن) نیز تراشیده شده است.»
🔸وی افزود: «مردم عام بر این باورند که هاونهای سنگی تراشیده شده در دامنه کوهها دارای دو کاربرد هستند: نخست «سنگاب» یا ذخیره آب و دیگری جایگاه آسیاب کردن غلات. اما هنگامی که دیوید استروناخ در شمال «تل تخت پاسارگاد» چند کتیبه سنگ گور به خط پهلوی دوره ساسانی را در کنار این هاونهای سنگی مشاهده کرد، بر همگان ثابت گردید که این هاونهای سنگی (جوغنها) یکی از شیوههای تدفین در دوره ساسانی بودهاند که به دلیل هزینه اندک، اغلب برای مردم عادی ایجاد میشدند.»
🔸نجمه ابراهیمی (کارشناس ارشد ایرانشناسی) نیز در این باره گفت: «از آنجا که اجساد بهدینان زرتشتی ناپاک (نسو) شمرده میشدند، آنها را در خاک دفن نمیکردند بلکه بر روی بلندای کوهها (درون دخمههای آفتاب) قرار میدادند. هنگامی که پرندگان و حیوانات لاشهخوار، استخوان مردگان را از گوشت تهی میکردند، این استخوانهای آفتابخورده یا پاک شده به یکی از شیوههای تدفین دوره ساسانی منتقل میشدند.»
🔸ابراهیمی ادامه داد: «در تدفین هاونی، ابتدا استخوانها را در خمرهای قرار میدادند و انتهای آن را در درون هاون سنگی (جوغن) میگذاشتند که به اشکال مختلف (دایرهمانند، قیفیشکل و...) در درون سنگ تراشیده شدهاند. سپس درپوش خمره را بسته و بر روی درپوش جهت ایستایی خمره، سنگی بزرگی قرار میدادند. این کار باعث میشد که عناصر مقدس دیانت زرتشتی همچون خاک، آب و گیاه آلوده نشوند.»
🔸اتابکی افزود: «کتیبهای که ما در اینجا کشف کردهایم مربوط به همین گور هاونی است که در کنار آن ایجاد شده است.
متن سنگنوشته نشان میدهد که یکی از بهدینان زرتشتی فرمان داده که این گور هاونی برای او ساخته شود که ترجمه آن چنین است:
۱. این دخمک از آن
۲. پسگوگ خورشید
۳. پسر نیکداد؟؟
۴. (برای) خویش ساخت
۵. بهشت جاودان
۶. بهر او باد
‼به گفته دکتر اتابکی «پس از کتیبههای شمال تل تخت پاسارگاد که برای گورهای هاونی نگارش یافتهاند، این دومین بار است که ما با چنین ساختاری در منابع باستانشناسی روبرو میشویم. اغلب گورهای هاونی در دامنه کوهها ایجاد شدند و چون هزینه زیادی را در بر نمیگرفت، کاربرد آن برای مردم عادی بوده است. البته برخی از این هاونهای سنگی که در دهانه اشکفتها یا غارها ایجاد شدند، مربوط به اواخر دوره «فرا پارینه سنگی» همزمان با دوره «زارزیان» در بینالنهرین هستند که قدمتی حدود ۱۲۰۰۰ سال پیش از میلاد را شامل میشوند.»
https://s6.uupload.ir/files/img-20250504-wa0002(1)_0hok.jpg
.
💎
🆔 @maneshparsi
«گور هاونی» در فارس
این کتیبه ۱۶۰۰ ساله مرتبط با تدفینی از دوره ساسانی است که در مرز بین مرودشت و اقلید کشف شده است.
🔸به گزارش میراثباشی، ابوالحسن اتابکی، دکتری تاریخ، از کشف یک کتیبه ساسانی با قدمت حدود ۱۶۰۰ سال خبر داد که به تدفینی از اواخر دوره ساسانی مربوط میشود. این کتیبه در شمال دشت مرودشت و جنوب شهرستان اقلید واقع شده است؛ جایی که چشمهسارهای زیبای «غوره دان» و «تیره باغ»، دره سرسبز امامزاده اسماعیل و منطقه ابرج مرودشت را به بهشتی خاطرهانگیز تبدیل کرده است.
🔸اتابکی گفت: «این سنگنوشته دوره ساسانی در شش سطر به «خط پهلوی کتابی» و در قابی سنگی نگارش شده و در کنار آن یک هاون سنگی (به زبان محلی جوغن) نیز تراشیده شده است.»
🔸وی افزود: «مردم عام بر این باورند که هاونهای سنگی تراشیده شده در دامنه کوهها دارای دو کاربرد هستند: نخست «سنگاب» یا ذخیره آب و دیگری جایگاه آسیاب کردن غلات. اما هنگامی که دیوید استروناخ در شمال «تل تخت پاسارگاد» چند کتیبه سنگ گور به خط پهلوی دوره ساسانی را در کنار این هاونهای سنگی مشاهده کرد، بر همگان ثابت گردید که این هاونهای سنگی (جوغنها) یکی از شیوههای تدفین در دوره ساسانی بودهاند که به دلیل هزینه اندک، اغلب برای مردم عادی ایجاد میشدند.»
🔸نجمه ابراهیمی (کارشناس ارشد ایرانشناسی) نیز در این باره گفت: «از آنجا که اجساد بهدینان زرتشتی ناپاک (نسو) شمرده میشدند، آنها را در خاک دفن نمیکردند بلکه بر روی بلندای کوهها (درون دخمههای آفتاب) قرار میدادند. هنگامی که پرندگان و حیوانات لاشهخوار، استخوان مردگان را از گوشت تهی میکردند، این استخوانهای آفتابخورده یا پاک شده به یکی از شیوههای تدفین دوره ساسانی منتقل میشدند.»
🔸ابراهیمی ادامه داد: «در تدفین هاونی، ابتدا استخوانها را در خمرهای قرار میدادند و انتهای آن را در درون هاون سنگی (جوغن) میگذاشتند که به اشکال مختلف (دایرهمانند، قیفیشکل و...) در درون سنگ تراشیده شدهاند. سپس درپوش خمره را بسته و بر روی درپوش جهت ایستایی خمره، سنگی بزرگی قرار میدادند. این کار باعث میشد که عناصر مقدس دیانت زرتشتی همچون خاک، آب و گیاه آلوده نشوند.»
🔸اتابکی افزود: «کتیبهای که ما در اینجا کشف کردهایم مربوط به همین گور هاونی است که در کنار آن ایجاد شده است.
متن سنگنوشته نشان میدهد که یکی از بهدینان زرتشتی فرمان داده که این گور هاونی برای او ساخته شود که ترجمه آن چنین است:
۱. این دخمک از آن
۲. پسگوگ خورشید
۳. پسر نیکداد؟؟
۴. (برای) خویش ساخت
۵. بهشت جاودان
۶. بهر او باد
‼به گفته دکتر اتابکی «پس از کتیبههای شمال تل تخت پاسارگاد که برای گورهای هاونی نگارش یافتهاند، این دومین بار است که ما با چنین ساختاری در منابع باستانشناسی روبرو میشویم. اغلب گورهای هاونی در دامنه کوهها ایجاد شدند و چون هزینه زیادی را در بر نمیگرفت، کاربرد آن برای مردم عادی بوده است. البته برخی از این هاونهای سنگی که در دهانه اشکفتها یا غارها ایجاد شدند، مربوط به اواخر دوره «فرا پارینه سنگی» همزمان با دوره «زارزیان» در بینالنهرین هستند که قدمتی حدود ۱۲۰۰۰ سال پیش از میلاد را شامل میشوند.»
https://s6.uupload.ir/files/img-20250504-wa0002(1)_0hok.jpg
.
💎
🆔 @maneshparsi
🔸چرا شاهنامه حماسۀ ملی همۀ ایرانیان است؟
🔹سجاد آیدنلو میگوید: شاهنامه همیشه حماسۀ ملی همۀ ایرانیان است، بوده و خواهد بود.
▫️به گزارش ایسنا، این شاهنامهشناس در پاسخ به این پرسش که چرا شاهنامه حماسۀ ملی همۀ ایرانیان است؟ در مطلبی که خردسرای فردوسی منتشر کرده است مینویسد: شاهنامه همیشه حماسۀ ملی همۀ ایرانیان است، بوده و خواهد بود.
🔹شاهنامه به زبان ملی فارسی نوشته است. بهنادرست میگویند فارسی زبان «رسمی» ایرانیان است نه ملی. صفت «رسمی» یک صفت قانونی برای فارسی است، فراتر از رسمی، فارسی، زبان ملی همۀ ایرانیان است؛ چون همۀ ایرانیان در همۀ نواحی استانها، با هر زبان مادری و گویشی، مهمترین و اصلیترین آثار ادبی و فکری خودشان را به فارسی آفریدهاند و این نشاندهندۀ این است که وجه ملی برای زبان فارسی از عملکرد و رویکرد همۀ ایرانیان در طول تاریخ اخذ شده است. این یک مسئلۀ دستوری یا قانونی نیست.
✅شاهنامه، گزارش منسجم، متوالی و وحدتمند تاریخ ملی یا داستانی ایران و در بخشی دیگر تاریخ واقعی ایران است. در این تاریخ ملی یا روایی یا واقعی، همۀ ایرانیان با هر لهجه و منطقهای مشترک هستند. شما در طول تاریخ اهالی کدام شهرها را میتوانید بیابید که رستم در نظر او نمونۀ اعلای جهانپهلوانی نبوده است یا در سوگ سیاوش نگریسته باشد.
همۀ ایرانیان در هر کجای دنیا که بوده باشند و هستند، شاهنامه را بهنوعی ایراننامه میبینند. فردوسی از بسیاری از شهرها و روستاها و نواحی ایران در شاهنامه نام برده است و برخی از این نواحی نقش تعیینکنندهای در داستانها دارند.
🔹بخشی از آداب و آیینها و بهاصطلاح اجتماعیات ایران پیش از اسلام که برخی از آنها امروز هم بین ایرانیان محترم است و اجرا میشود، مثلاً جشن نوروز، در شاهنامه به یادگار مانده است. همچنین درخصوص تأثیر بسیاربسیار گستردۀ شاهنامه در استانهای و نواحی مختلف ایران، خارج از خراسان است؛ آن هم نه در بین قشری خاص، بلکه اصناف مختلف مردم.
اگر بنا بر مدعا، چنانکه عدهای میگویند ایرانیان دیگر، غیر از آنهایی که زبانشان هم پارسی است، حماسههای دیگری دارند، قاعدتاً باید بتوانند یکهزارم تأثیر کمّی و کیفی مواردی را که عرض کردم در منطقۀ خودشان نشان دهند؛ چنین چیزی نداریم.
💎
🆔 @maneshparsi
🔹سجاد آیدنلو میگوید: شاهنامه همیشه حماسۀ ملی همۀ ایرانیان است، بوده و خواهد بود.
▫️به گزارش ایسنا، این شاهنامهشناس در پاسخ به این پرسش که چرا شاهنامه حماسۀ ملی همۀ ایرانیان است؟ در مطلبی که خردسرای فردوسی منتشر کرده است مینویسد: شاهنامه همیشه حماسۀ ملی همۀ ایرانیان است، بوده و خواهد بود.
🔹شاهنامه به زبان ملی فارسی نوشته است. بهنادرست میگویند فارسی زبان «رسمی» ایرانیان است نه ملی. صفت «رسمی» یک صفت قانونی برای فارسی است، فراتر از رسمی، فارسی، زبان ملی همۀ ایرانیان است؛ چون همۀ ایرانیان در همۀ نواحی استانها، با هر زبان مادری و گویشی، مهمترین و اصلیترین آثار ادبی و فکری خودشان را به فارسی آفریدهاند و این نشاندهندۀ این است که وجه ملی برای زبان فارسی از عملکرد و رویکرد همۀ ایرانیان در طول تاریخ اخذ شده است. این یک مسئلۀ دستوری یا قانونی نیست.
✅شاهنامه، گزارش منسجم، متوالی و وحدتمند تاریخ ملی یا داستانی ایران و در بخشی دیگر تاریخ واقعی ایران است. در این تاریخ ملی یا روایی یا واقعی، همۀ ایرانیان با هر لهجه و منطقهای مشترک هستند. شما در طول تاریخ اهالی کدام شهرها را میتوانید بیابید که رستم در نظر او نمونۀ اعلای جهانپهلوانی نبوده است یا در سوگ سیاوش نگریسته باشد.
همۀ ایرانیان در هر کجای دنیا که بوده باشند و هستند، شاهنامه را بهنوعی ایراننامه میبینند. فردوسی از بسیاری از شهرها و روستاها و نواحی ایران در شاهنامه نام برده است و برخی از این نواحی نقش تعیینکنندهای در داستانها دارند.
🔹بخشی از آداب و آیینها و بهاصطلاح اجتماعیات ایران پیش از اسلام که برخی از آنها امروز هم بین ایرانیان محترم است و اجرا میشود، مثلاً جشن نوروز، در شاهنامه به یادگار مانده است. همچنین درخصوص تأثیر بسیاربسیار گستردۀ شاهنامه در استانهای و نواحی مختلف ایران، خارج از خراسان است؛ آن هم نه در بین قشری خاص، بلکه اصناف مختلف مردم.
اگر بنا بر مدعا، چنانکه عدهای میگویند ایرانیان دیگر، غیر از آنهایی که زبانشان هم پارسی است، حماسههای دیگری دارند، قاعدتاً باید بتوانند یکهزارم تأثیر کمّی و کیفی مواردی را که عرض کردم در منطقۀ خودشان نشان دهند؛ چنین چیزی نداریم.
💎
🆔 @maneshparsi