tgoop.com/maktuob/4057
Last Update:
حسب حال. روزنامه ایران. سه شنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۴. جدایی زیبا!
سید عطاءالله مهاجرانی
شاید برایتان پیش آمده باشد؛ نسبت به کسی که با او سابقه دوستی طولانی یا حتی خویشاوندی داشتهاید؛ درگذار سالها و تطور زمانه و تحول احوال، احساس میکنید و درمییابید که آنچنان تغییر کردهاید که با یکدیگر تفاهم یا افق مشترک ندارید، نه افق مشترک اعتقادی و نه سیاسی و نه اجتماعی. چه باید کرد؟ بحث و مجادله و نکتهپرانی و خردهگیری و متلک یا طعنه و اهانت و کینهجویی!؟ قرآن مجید از تعبیر «هجر جمیل» استفاده کرده است؛ یعنی به زیبایی از او فاصله بگیریم یا فاصله زیبا! گواه شاهد صادق در آستین باشد. من از دوران دانشجویی دوستی داشتم-یعنی دیگر ندارم!- بیش از پنجاه سال از سابقه دوستی ما میگذشت! مارکسیست بود و هست! منتها نه مارکسیسم او و نه اسلام من سدّ راه دوستی ما نبود. بویژه هر دو از جوانی مخالف نظام پادشاهی بودیم. این دوستی و ارتباط تا انقلاب و پس از انقلاب تداوم یافت. دیدم به امام خمینی(ره) در اظهار نظری اهانت کرده بود. او خیال میکند که امام خمینی(ره) انقلاب مارکسیستی در ایران را نابود کرد. به قول او «خمینی نگذاشت بیژن جزنی لنین ایران بشود!» گفتم «رفیق! شاه نگذاشت!» جزنی و همراهان ۲۹ فروردین ۱۳۵۴ در تپههای اوین به دستور شاه و مدیریت پرویز ثابتی به قتل رسیدند. در خاطرات علم به این موضوع اشاره شده. در بین سطور یادداشتهای علم میتوان پشت پرده این فاجعه را شناسایی کرد. از سوی دیگر، من هم باور دارم که هویتم مدیون امام خمینی(ره) است. من با امام خمینی(ره) هویتم را یافته و شناختهام. اینجا دیگر زمان «هجر جمیل» است! بویژه او به نقد امام خمینی(ره) نپرداخته بود. ناسزا گفته بود، که بماند. چند باری به مناسبتهای مختلف تلفن زد. پاسخی ندادم و ننوشتم پیامی و سلامی نفرستادم. دیدم گفتوگوی بیشتر موجب کدورت افزونتر میشود. کاری با او ندارم. حتی او را ملامت هم نمیکنم. خب مارکسیست است و در آستانه هشتاد سالگی، میبیند که در یکی دو دهه پایانی عمر، پشیزی در جیب هویتش و پشمی به کلاه سیاستش نیست. رویای انقلاب مارکسیستی در ایران و البته در همه دنیا بر باد رفته است و خشکید و کویر لوت شد دنیاشان! «هجر» نشانه فاصله گرفتن است. «جمیل» که صفت مشبهه است برای وصف این جدایی است؛ جدایی زیبا. واژه جمیل در قرآن مجید در سه مورد دیگر نیز استفاده شده است. در هر کدام با منظومهای از روابط انسانی و اجتماعی روبهرو هستیم که ویژگیاش از نظر قرآن مجید «زیبایی» است. این چهار منظومه با هم نسبت دارند: «صبر جمیل» و «هجر جمیل» و «صفح جمیل» و «سراح جمیل.» در این «حسب حال» به دو مورد توجه دارم.
یکم: صبر جمیل. صبر جمیل در سوره یوسف در آیات شماره ۱۸ و ۸۳ از زبان یعقوب مطرح شده است. وقتی فرزندانش پیراهن خونی یوسف را به نشانه قتل یوسف توسط گرگ به او نشان میدهند و از شدت تأثر اشک میریختند! یعقوب به آنان میگوید در این فراق صبرم جمیل خواهد بود. صبر جمیل یعنی صبر کسی که در مقام صبوری و خویشتنداری مطلقاً شکوه و گلایهای نزد انسانها نمیبرد. اگر هم شکایتی دارد با خداوند سخن میگوید. صبر بدون شکایت زیباست! وقتی حافظ سروده است: «خون خور و خامش نشین که آن دل نازک طاقت فریاد دادخواه ندارد» مرادش صبر جمیل است. در سوره معارج، خداوند متعال به پیامبر اسلام توصیه میکند که صبرش جمیل باشد: «فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِیلًا.» ﴿المعارج: ٥﴾
دوم: هجر جمیل که موضوع این «حسب حال» است، روایت دیگری از صبر جمیل است. پیامبر(ص) در دوران زندگی در مکه با آزارهای گوناگون و سنگین مشرکان روبهرو بود. پیامبر(ص) را با کلام آزار میدادند و یارانش مانند بلال حبشی و خانواده عمار یاسر بسیار آزار میدیدند و شکنجه میشدند. خداوند به پیامبر(ص) توصیه میکند که: «وَاصْبِرْ عَلَىٰ مَا یقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِیلًا.» ﴿المزمل: ١٠﴾ یعنی «بر سخنانشان شکیبا باش و با زیبایی از آنان فاصله بگیر.» «فاصله» میتواند مصادیق گوناگونی داشته باشد. چنانکه یک مصداق مشهور و روشنش هجرت پیامبر(ص) از مکه به یثرب بود که مدینة النبی نامیده شد. امام فخر رازی در تفسیر کبیر، برای هجر جمیل چند مشخصه بیان کرده است: «انسان با قلب خود و حال و هوای خویش فاصله میگیرد. در روش و رویکرد، مخالفت خود را نشان میدهد. منتها با مدارا و چشمپوشی و دوری از واکنش.»
BY مكتوب
Share with your friend now:
tgoop.com/maktuob/4057