tgoop.com/maktuob/4049
Last Update:
میناگری های قرآنی (۶۱).
سیدعطاءالله مهاجرانی
مقدمه پانزدهم: صورتگری قرآن مجید (۱۶)
وجه انسان در جهان و قیامت
چنانکه اشاره شد، برخی مفسران آیه«أفَمَن یَتَّقِی بِوَجهِهِ سوءَ العَذابِ یَومَ القِیامَه»(زمر، ٢٤) را ناظر بر اهل ایمان و تکاپو و کوشش جهان پیش از قیامت تفسیر کردهاند؛ به گونهای در زندگی این جهانی، از خود مراقبت میکنند که در قیامت به ناگزیر روی خود را سپر آتش نکنند.
گروه دوم، آیه را متوجه گناهکاران و دوزخیان تفسیر کردهاند.
علامه طباطبایی(ره) هر دو برداشت را آوردهاند و تفسیر ناظر به اهل ایمان را تفسیری متکلّفانه دانستهاند.
در ترجمه محمدعلی کوشا(که ازجمله دقیقترین و زیباترین ترجمههای فارسی قرآن مجید است)، آیه با توجه به قیامت و مجازات گناهکاران روشن و رسا ترجمه شده است: «پس آیا کسی که روز قیامت چهرهاش را از عذاب سخت سپر قرار دهد(همچون کسی است که از عذاب در امان است؟) و به ستمکاران گفته شود: بچشید سزای آنچه میکردید!» در پینوشت هم اشاره کردهاند که وقتی بعد از فعل «اتقّی» حرف «ب» ذکر شود، به معنای محافظتکردن است.
بیشتر مفسران قرآن مجید همین استنباط یا برداشت را مطرح کردهاند:
الف) طبری در تفسیر «جامعالبیان»، آیه را به معنای با چهره در آتش کشیده شدن گناهکاران تفسیر کرده است: «یَخِرّ علی وجهه فی النار» این برداشت طبری با آیات دیگر قرآن مجید که از افعال «لا یَکُفّون» و «تقلب وجوههم» و «یُسحبون فی النار» و «کُبّت وجوههم فی النار» استفاده شده است، مشابهت دارد و آیات در یک سیاق و همنوایی قرار میگیرند.
قرائن دیگری در قرآن مجید وجود دارد که نظر علامه طباطبایی(ره) را تأیید یا تحکیم میکند؛ قرائنی که همگی صورتگری چگونگی مجازات کافران یا گناهکاران در قیامت است. کانون مجازات وجه یا چهره است.
میتوان گفت واژه وجه(چهره) مثل یک تصویر و آینه در قرآن با جلوههای گوناگون مطرح شده است. تعبیر «تصویر و آینه» را از داستایوسکی اقتباس کردم، او میگوید: «ادبیات تصویر است. یا اگر به والایی برسد، تصویر و آینه است.» وقتی تصویر آنچنان زلال و درخشنده است که آینه مینماید، تصویر دیگری از درون تصویر سرچشمه میگیرد.
ابوالفضل بیهقی سلطان تصویر و نثر پارسی در تاریخ بیهقی نوشته است: «و از حدیث، حدیث شکافد.»۱ میتوانیم بگوییم تصویرگری قرآن مجید به گونهای است که از تصویر، تصویر میشکافد.
تعابیر هفتگانه
واژه «وجوه» این تفاوت را با «وجه» دارد که منظومهای از تصاویر و آینهخانه است. هفت فعل متفاوت برای بیان چگونگی مواجهه چهرههای گناهکاران در آتش تصویر شده است. هر فعل صورتگری ویژهای به همراه دارد:
۱ـ «لَو یَعلَمُ الذِینَ کَفَروا حِینَ لا یَکُفّونَ عَن وُجوهِهِمُ النّارَ و لا عَن ظُهورِهِم و لا هُم یُنصَرون: کاش آنان که کافر شدهاند، میدانستند آنگاه که آتش را نه از چهره خود و نه از پشتشان بازنمیتوانند داشت، و خود مورد حمایت قرار نمیگیرند [چه حالی خواهند داشت].» (انبیاء، ٣٩).
طبیعی است که توضیح داخل دو کمان از مترجم مناسب است؛ اما ساحت معنای خیالانگیز آیه را محدود میکند. کافران هنگامی که آتش به سویشان یورش میآورد، نمیتوانند خود را از آن در امان نگاه دارند. آتش از روبه رو و پشت سر آنها را فرا میگیرد. در حالت طبیعی هنگامی که انسان با شعلههای آتش روبه رو میشود، دستش را سپر میکند تا چهرهاش نسوزد؛ اما در قیامت با دستان بسته یا بر گردن آویخته، نمیتواند برای چهره خود سپر و مانعی داشته باشد. شعلهها مستقیم به چهرهاش میزند و میسوزاند.
آیه لطافت غریبی هم دارد. به شکل پرسش و شرطی و آرزویی! مطرح میکند کاش کافران میدانستند که در چنان هنگامهای نمیتوانند آتش را از چهره خود دور نگه دارند. گویی آیه تفسیر آیه ۲۴ سوره زمر است. معنای «یتقی» و «یکف» مشابهت دارد.
۲ـ« یَومَ تُقَلَّبُ وُجوهُهُم فِی النّارِ یَقولونَ یا لَیتَنا أطَعنا الله و أطَعنا الرَّسولا: روزی که چهرهشان را در آتش زیر و رو میکنند، میگویند: ای کاش ما خدا را فرمان میبردیم و پیامبر را اطاعت میکردیم.» (احزاب،٦٦).
دگرگون شدن یا زیر و رو شدن چهره در آتش، نشانهای است که امکان محافظت از چهره خود را ندارند. در این آیه آرزوی گناهکاران مطرح میشود. «زیر و زبر شدن چهره در آتش»، فراتر از بیسپر بودن است. واژه «تقلب» (زیر و زبر شدن) میتواند تصویرهای گوناگونی را در ذهن شنونده پدیدار کند.
۳ـ« یَومَ یُسحَبونَ فِی النّارِ عَلَی وُجوهِهِم ذوقوا مَسَّ سَقَر: روزی که در آتش به رو کشیده میشوند و به آنان گفته میشود، لهیب آتش را بچشید!» (قمر،٤٨).
BY مكتوب
Share with your friend now:
tgoop.com/maktuob/4049