tgoop.com/maktuob/4038
Last Update:
مقاله: رنگ و بوی محمدی. روزنامه ایران سه شنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۴. رنگ و بوی محمدی
سید عطاءالله مهاجرانی
بیش از پنجاه سال است، هفتهای نمیگذرد که این شعر اقبال را زمزمه نکنم:
چون به نام مصطفی خوانم درود
از خجالت آب میگردد وجود
حق همی گوید کهای مغرور غیر
در درون سینهات بتها چو دیر
تا نداری از محمد رنگ و بو
از درود خود میالا نام آو.
شعر عجیبی است. اقبال لاهوری همین است. او چنین دانایی و توانایی و سوز و شوری را داراست تا در اعماق کوچهباغهای روح انسان نفوذ کند. سرانگشت آفرینندگی خود را بر تار روح انسان بنهد و نغمه توحیدی و محمدی بنوازد.
پرسشی که میتوان در روز خجسته میلاد رسول اکرم و امام صادق علیهمالسلام به آن اندیشید؛ همین است که چرا ما، چنان که شایسته است رنگ و روی نبوی و محمدی نداریم! حتماً در گوشه و کنار در زوایای کشور بزرگ و ملت سربلند ایران میتوان چنین رنگی را دید و بویی را استشمام کرد. اما در ساحت گسترده اجتماعی در ایران و فراتر در جهان مسلمانان، اگر ما رنگ و بوی محمدی داشتیم وضعیتمان این نبود که هست. همان سخن اقبال است. اگر پذیرفتیم که چنین است، بایست به این پرسش پاسخ گفت که ویژگیهای رنگ و بوی و خلق و خوی نبوی چیست؟ همان که قرآن مجید از خلق و خوی او با تعبیر و وصف شگفت «عظیم» یاد کرده است. آیه سرشار از نکته است: «وَإِنَّک لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ.» (القلم: ٤) در ترجمه قرآن فولادوند، «عظیم»، «والایی» ترجمه شده است. برخی مترجمان به همان واژه عظیم یا بزرگ اکتفا کردهاند. «والایی» ترجمه بسیار شیوایی است! عظمت را در ابعاد مختلف نشان میدهد. امام فخر رازی در تفسیر آیه به نکتهای ادبی اشاره کرده است. او به واژه «علی» توجه دارد. علی بر استعلاء همان «والایی» دلالت میکند. به نظرم با توجه به اینکه صفت عظیم، از جمله برای «الله» و «ربّ» و «قرآن» و «قیامت» به کار رفته است. روایت طبری درباره سخن عایشه همسر پیامبر(ص) که گفته است: «خلق و خوی پیامبر صلواتاللهعلیه قرآن بود» میتواند تفسیری شایسته برای پیامبر باشد. ما شخصیت و منش پیامبر را در قرآن میبینیم و تفسیر قرآن را در سبک زندگی و سلوک پیامبر جستوجو میکنیم و بهتر میشناسیم.
«والایی» آمیزهای از صفات و ویژگیهای مختلف است که با هم، انسان را به مقام «احسان» میرساند. سه ویژگی پیامبر را میتوان با توجه به موقعیت زمانه و نیاز ما، چه از حیث نظری و فکری، و چه از بُعد عملی و کارکردی مطرح کرد. این سه ویژگی با هم منظومهای هماهنگ میسازند. حکومت، عقلانیت، مدارا و محبت، ارکان شناخت سبک و سنت نبوی است. ما دچار نگاه شکسته شدهایم. به همین دلیل رنگ و بوی نبوی نداریم.
در واقع اسلام آیینی جامع است که بُعد اجتماعی و سیاسی بسیار چشمگیر و ماهوی دارد. این نکته از این جهت اهمیت دارد که در سالهای اخیر برخی دانشمندان مسلمان ایرانی یا غیرایرانی که مدعی طرح، ایده یا نظریهپردازی هم هستند، مدام بر سکولاریسم اصرار و تأکید دارند. گاه متناقض هم سخن گفتهاند. از سویی میگویند تنها راه نجات سکولاریسم است، از سویی دیگر پیامبر اسلام را اقتدارگرا معرفی میکنند. اگر پیامبر اسلام اقتدارگراست، پس سکولار نیست! در قرآن مجید به این نکته توجه داده شده است که پیامبر(ص) «اسوة حسنة» است: «لَّقَدْ کانَ لَکمْ فِی رَسُولِالله أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ.» (احزاب، ۲۱) یعنی برای شما پیامبر رهنمون و سرمشقی نیکو و پیشوایی والاست. این پیشوایی در آداب فردی و زندگی شخصی یا خانوادگی پیامبر خلاصه نمیشود. مهمترین وجه اجتماعی او تشکیل حکومت بوده است. در کتابهایی که درباره اخلاق و سیره پیامبر با عنوان «سنن النبی(ص)» نوشته شده است، تمام توجه به آداب و اخلاق فردی و خانوادگی است. علامه طباطبایی در حدود 100 سال پیش کتاب «سنن النبی» را در 9 باب تنطیم کردهاند.https://www.tgoop.com/maktuob
BY مكتوب

Share with your friend now:
tgoop.com/maktuob/4038