tgoop.com/maktuob/3994
Last Update:
حسب حال. روزنامه ایران سه شنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۴ ملکوتِ محمود فرشچیان
سید عطاءالله مهاجرانی
دیباچه
آیا میتوان به مقام ملکوت راه یافت!؟ ملکوت چیست و کجاست یا کجایی است؟ قرآن مجید از ملکوت به عنوان گوهر و باطن هستی و نیز از ملکوت به عنوان مقام والای ابراهیم خلیل علیهالسلام یاد کرده است. از سوی دیگر قرآن مجید بشارت داده است که همه انسانها میتوانند به ملکوت نظر کنند. در چهار آیه در قرآن مجید منظومه ملکوت سامان داده شده است. آیات از آنچنان لطافت و تجلی الهی بهرهورند، که در چنان حریم نمیتوان دم زد و: «جمله اعضا چشم باید بود و گوش»
یکم: در بیان و ستایش مقام ابراهیم علیهالسلام
وَکذَالک نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیکونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ ﴿الأنعام: ٧٥﴾
و این گونه، ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله یقینکنندگان باشد.
مقام ملکوت ابراهیم را به سرچشمه یقین رهنمون شده بود.
۲- ملکوت گوهر هستی است. همان نقطه پیوند هستی هر پدیده با خداوند سبحان است.
فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیدِهِ مَلَکوتُ کلِّ شَیءٍ وَإِلَیهِ تُرْجَعُونَ ﴿یس: ٨٣﴾
پس [شکوهمند و] پاک است آن کسی که ملکوت هر چیزی در دست اوست، و به سوی اوست که بازگردانیده میشوید. در آیه شماره ۸۸ سوره المؤمنون همین مضمون از جهتی دیگر مطرح شده است.
۳- بشارتی شگفت انگیز و شوق آفرین برای همه انسان هاست. خداوند میپرسد که چرا به ملکوت نظر نمیکنند!؟ (سوره اعراف، آیه ۱۸۵) یعنی میتوانند نظر کنند. اگر انسان بتواند تجلی خداوند را در آینه فطرت الهی و خرد ناب خویش ببیند؛ به ملکوت راه یافته است.
آیات سیاق هماهنگی دارند. هارمونی الهی، گوهر هستی ملکوت است. ابراهیم به شناخت، درک و دیدار ملکوت آسمانها و زمین راه یافت. انسان میتواند به ملکوت نظر کند. هنرمندان این بخت خوش را داشتهاند که زیباترین و والاترین امکان دریافت ملکوت را در زندگی و هنر خویش شاهد باشند. در منزلت والای ملکوت بین هنر هنرمند و روح او دوگانگی و بیگانگی وجود ندارد. زیباترین غزل حافظ، غزل جان اوست. دیوان غزلیات او همه جلوههایی از غزلِ غزلها یعنی جان رنگین پرتلألو و متعالی حافظ است. هنرمند آفریننده است. با زبان رنگ در نگارگری مانند محمود فرشچیان یا داوینچی، با زبان سنگ در آثار میکل آنژ، با زبان آهنگ مانند چهارفصل آنتونیو ویوالدی، با زبان واژگان مانند فردوسی و حافظ. همگی خواستهاند نشانی از زیبایی حقیقت و حقیقت زیبایی را بیابند.
***
استاد محمود فرشچیان به والایی و فرزانگی در هنر و گوهر ایمان و انسانیت دست یافته بود که با بضاعتی که من دارم و بر بساطی که بساطی نیست! نمیتوان از او سخن گفت. میبایست او را میدیدید و در چشمانش که مثل دریا موج میزد و گوهر اشک در آن میتابید مینگریستید. به سخنانش که آرام و مخملین با نوایی بهشتی بر زبانش جاری میشد، گوش دل میسپردید. سخن گفتن از استاد فرشچیان- البته واژه استاد برای ایشان کوچک و نارساست شاید هم این واژه یا عنوان آنقدر دست مالی و حتی پامالی شده است که دیگر اعتباری و جذابیتی ندارد ـ کسانی که محمود فرشچیان را میشناختند و با او مؤانست داشتند، دشوار میتوانند درباره او سخنی بگویند. اما برای اینکه نشان دهیم قدر سرمایههای ملی و ایمانی کشور و مکتب خود را میدانیم، بایست سخن گفت.
از جمله عاشقان محمود فرشچیان بوده و هستم. در اصفهان و تهران و نیوجرسی (نیویورک) بارها او را دیدهام. با او هم سخن شدهام. در کارگاه نقاشی و صورتگریاش در خانهاش در نیوجرسی تابلو ضامن آهو را به من نشان داد. پرسید نظری داری؟ تابلو هنوز تکمیل نشده بود. چشمان آهو را که دیدم، برقی در ذهنم زد. نکته را دریافتم. گفتم: «عجب چشمانی، سرشار از زیبایی و مظلومیت!» چشمان آهو را از چشمان دخترش وام گرفته بود. نفستان میگرفت و قلبتان میایستاد. واژهها دیگر در به در و درمانده شده بودند…
هنرمند اگر بتواند به نقطه یا منزلت التقای حقیقت و زیبایی برسد به سرچشمه والای هنر دست یافته است. حافظ در غزلهای عرشی، جلالالدین بلخی در مثنوی، داستایوسکی در برادران کارامازوف، میکل آنژ در آفرینش مجسمه موسی علیهالسلام، داوینچی در آفرینش تابلو «شام آخر» (در کلیسای سانتا ماریا در میلان) ارنست همینگوی در پیرمرد و دریا، استادرضای بنای اصفهانی در معماری معجزهآسای محراب مسجد شیخ لطفالله در اصفهان به چنین اوجی دست یافتهاند. فرشچیان در صورتگری توانست در قلمروی قرار بگیرد که التقای حقیقت و زیبایی است. این گوهر قدسی بیعنایت به دست نمیآید. به روایت حافظ:
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
راهش از آسمان جان انسان میگذرد. همان که قرآن مجید به عنوان «ملکوت» از آن یاد کرده است. مقام ملکوت!
BY مكتوب
Share with your friend now:
tgoop.com/maktuob/3994