MAKTUOB Telegram 3971
به گمانم سرانجام صدام حسین در عراق و قذافی در لیبی و خاندان اسد در سوریه و خاندان پهلوی در ایران و نظام شوروی، به دلیل سنگین بودن وزن سیاست در جامعه و زندگی مردم بود. مردم در دفاع به خیابان نیامدند. به تعبیر پابلو نرودا «از پشت پنجره به خیابان نگاه کردند!» در روز مبادا به خیابان نیامدند. گفته شده است که «القَسْرُ لا یدوم» حرکت یا رفتار مبتنی بر فشار و اجبار ماندگار نیست. ما در ایران و در نظام جمهوری اسلامی می‌بایست از این پنج سرنوشت عبرت بگیریم. مردم ایران به رغم همه نارسایی‌ها، ناترازی‌ها، آزردگی‌ها و توطئه بسیار سنگین سالیان متمادی جنگ روانی برای جدا کردن آنان از نظام، جدا کردن جمهوری اسلامی از ایران، جدا کردن ایران از اسلام، جدا کردن شیعه از سنی، جدا کردن اقوام ایرانی فارس و ترک و کرد و بلوچ و عرب و… از یکدیگر، که به عنوان استراتژی آمریکا و اسرائیل و اروپا و هم‌پیمانان، سال‌هاست پیگیری می‌شود، به گونه‌ای در میدان دفاع از کشور و بالطبع نظام حضور پیدا کردند که حیرت همگان از دوست و دشمن و تحسین ناظران را بر انگیخت. آیت‌الله خامنه‌ای در سپاسگزاری از مردم ایران از تعبیر «هزار بار تشکر» استفاده کردند.
بسیار خب، این حضور بایست یکی از دستاوردهایش تجدید نظر منطقی و اندیشیده و سنجیده در برخی راهبردها، سیاست‌ها و کاهش وزن سنگین سیاست باشد. مردم بایستی نشانه‌هایی را ببینند که مطلقاً برای نظام هزینه‌ای در بر ندارد. بلکه برعکس تداوم آن شیوه‌ها خسارت‌بار و هزینه‌افزاست. به دو مورد مشخص در کاهش سنگینی وزن سیاست اشاره می‌کنم.
یکم: نظارت استصوابی شورای نگهبان در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و خبرگان، به گونه‌ای که اعمال شده است؛ قابل دفاع نیست. نخبگان و مردم را به حاشیه رانده است. در انتخابات مجلس به گونه‌ای رفتار شده است که افراد با صلاحیت که لزوماً دغدغه حفظ اعتبار و آبرویشان را هم دارند، جریده می‌روند و کناره می‌گیرند و نامزد نمی‌شوند. مردم حضورشان در انتخابات در ‌گذار سال‌ها کاهش یافت و به زیر 50 درصد رسید. شما درصد آرای نامزدهای دوره اول مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۵۸ را مقایسه کنید با دوره فعلی مجلس. ببینید تعداد رأی 
10 نفر اول دوره اول مجلس با 10 نفر دوره فعلی، با توجه به جمعیت ایران در هر دو زمان، چه تفاوت دهشتناکی دارد! البته به لحاظ شخصیت سیاسی و فکری و علمی، که داستان دیگری است و اصلاً قابل قیاس نیستند؛ چیز دیگری است! این هم دستاورد نظارت استصوابی که در مجلس پنجم به ابتکار همانانی که اکنون پشیمانند؛ بعد از ۳۰ سال چه دستاوردی داشته است.
افرادی انتخاب می‌شوند که تماشایی‌اند. در انتخابات ریاست جمهوری و حتی خبرگان، چهره‌هایی صلاحیت‌شان احراز نمی‌شود یا مردود می‌شوند که از مهم‌ترین شخصیت‌های انقلاب بوده و هستند. اگر این شیوه اصلاح شود شاهد تشکیل مجالسی با کیفیت مطلوب خواهیم بود، همان که گفته شده است «مجلس عصاره فضایل ملت است»؛ مجلسی که بایست بیشترین نسبت را با ملت ایران داشته باشد.
دوم: برخی منتقدان، حتی اگر زبان تیز و تندی هم داشته باشند، که دارند، اما می‌دانیم که افراد مستقل و دلسوزی هستند. جای اینان در زندان نیست. آنان که به هر ترتیب حرفشان را می‌زنند. چرا با نگه‌داشتن آنان در زندان برایشان اعتبار و مشروعیت اضافی و ناخواسته ایجاد کنیم که نتوان به نقد نظر و آرای آنان پرداخت!؟
درباره مبانی فکری، نظری و سیاسی اصلاحات ساختارشکن که با احتیاط اصلاحات ساختاری بیان می‌شود، نقد جدی وجود دارد. اما به دلیل اینکه مطرح‌کنندگان در حبس یا حصرند، فضای مناسب و منطقی برای نقد و بررسی چنان‌که شایسته است فراهم نیست. نمی‌توان سخنی گفت. این افراد بایست آزادانه در منظر عمومی نظریات‌شان را مطرح کنند. طرفداران‌شان و منتقدان سخن بگویند. این شیوه حتماً به خیر و مصلحت کشور و ملت و نظام و نیز خود همان افراد است.
 بایزید در بسطام بر منبر نشسته بود. مسجد سرشار از جمعیت بود. فردی برخاست و گفت: «خداوند رحمت کند کسی را که برخیزد و گامی جلو بیاید!» بایزید سکوت کرده بود. گفت: «تمام سخن همین بود که این مرد گفت!» و از منبر پایین آمد.
  برخیزیم و گامی فراپیش نهیم!
👍2519👏7👌2🔥1🙏1



tgoop.com/maktuob/3971
Create:
Last Update:

به گمانم سرانجام صدام حسین در عراق و قذافی در لیبی و خاندان اسد در سوریه و خاندان پهلوی در ایران و نظام شوروی، به دلیل سنگین بودن وزن سیاست در جامعه و زندگی مردم بود. مردم در دفاع به خیابان نیامدند. به تعبیر پابلو نرودا «از پشت پنجره به خیابان نگاه کردند!» در روز مبادا به خیابان نیامدند. گفته شده است که «القَسْرُ لا یدوم» حرکت یا رفتار مبتنی بر فشار و اجبار ماندگار نیست. ما در ایران و در نظام جمهوری اسلامی می‌بایست از این پنج سرنوشت عبرت بگیریم. مردم ایران به رغم همه نارسایی‌ها، ناترازی‌ها، آزردگی‌ها و توطئه بسیار سنگین سالیان متمادی جنگ روانی برای جدا کردن آنان از نظام، جدا کردن جمهوری اسلامی از ایران، جدا کردن ایران از اسلام، جدا کردن شیعه از سنی، جدا کردن اقوام ایرانی فارس و ترک و کرد و بلوچ و عرب و… از یکدیگر، که به عنوان استراتژی آمریکا و اسرائیل و اروپا و هم‌پیمانان، سال‌هاست پیگیری می‌شود، به گونه‌ای در میدان دفاع از کشور و بالطبع نظام حضور پیدا کردند که حیرت همگان از دوست و دشمن و تحسین ناظران را بر انگیخت. آیت‌الله خامنه‌ای در سپاسگزاری از مردم ایران از تعبیر «هزار بار تشکر» استفاده کردند.
بسیار خب، این حضور بایست یکی از دستاوردهایش تجدید نظر منطقی و اندیشیده و سنجیده در برخی راهبردها، سیاست‌ها و کاهش وزن سنگین سیاست باشد. مردم بایستی نشانه‌هایی را ببینند که مطلقاً برای نظام هزینه‌ای در بر ندارد. بلکه برعکس تداوم آن شیوه‌ها خسارت‌بار و هزینه‌افزاست. به دو مورد مشخص در کاهش سنگینی وزن سیاست اشاره می‌کنم.
یکم: نظارت استصوابی شورای نگهبان در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و خبرگان، به گونه‌ای که اعمال شده است؛ قابل دفاع نیست. نخبگان و مردم را به حاشیه رانده است. در انتخابات مجلس به گونه‌ای رفتار شده است که افراد با صلاحیت که لزوماً دغدغه حفظ اعتبار و آبرویشان را هم دارند، جریده می‌روند و کناره می‌گیرند و نامزد نمی‌شوند. مردم حضورشان در انتخابات در ‌گذار سال‌ها کاهش یافت و به زیر 50 درصد رسید. شما درصد آرای نامزدهای دوره اول مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۵۸ را مقایسه کنید با دوره فعلی مجلس. ببینید تعداد رأی 
10 نفر اول دوره اول مجلس با 10 نفر دوره فعلی، با توجه به جمعیت ایران در هر دو زمان، چه تفاوت دهشتناکی دارد! البته به لحاظ شخصیت سیاسی و فکری و علمی، که داستان دیگری است و اصلاً قابل قیاس نیستند؛ چیز دیگری است! این هم دستاورد نظارت استصوابی که در مجلس پنجم به ابتکار همانانی که اکنون پشیمانند؛ بعد از ۳۰ سال چه دستاوردی داشته است.
افرادی انتخاب می‌شوند که تماشایی‌اند. در انتخابات ریاست جمهوری و حتی خبرگان، چهره‌هایی صلاحیت‌شان احراز نمی‌شود یا مردود می‌شوند که از مهم‌ترین شخصیت‌های انقلاب بوده و هستند. اگر این شیوه اصلاح شود شاهد تشکیل مجالسی با کیفیت مطلوب خواهیم بود، همان که گفته شده است «مجلس عصاره فضایل ملت است»؛ مجلسی که بایست بیشترین نسبت را با ملت ایران داشته باشد.
دوم: برخی منتقدان، حتی اگر زبان تیز و تندی هم داشته باشند، که دارند، اما می‌دانیم که افراد مستقل و دلسوزی هستند. جای اینان در زندان نیست. آنان که به هر ترتیب حرفشان را می‌زنند. چرا با نگه‌داشتن آنان در زندان برایشان اعتبار و مشروعیت اضافی و ناخواسته ایجاد کنیم که نتوان به نقد نظر و آرای آنان پرداخت!؟
درباره مبانی فکری، نظری و سیاسی اصلاحات ساختارشکن که با احتیاط اصلاحات ساختاری بیان می‌شود، نقد جدی وجود دارد. اما به دلیل اینکه مطرح‌کنندگان در حبس یا حصرند، فضای مناسب و منطقی برای نقد و بررسی چنان‌که شایسته است فراهم نیست. نمی‌توان سخنی گفت. این افراد بایست آزادانه در منظر عمومی نظریات‌شان را مطرح کنند. طرفداران‌شان و منتقدان سخن بگویند. این شیوه حتماً به خیر و مصلحت کشور و ملت و نظام و نیز خود همان افراد است.
 بایزید در بسطام بر منبر نشسته بود. مسجد سرشار از جمعیت بود. فردی برخاست و گفت: «خداوند رحمت کند کسی را که برخیزد و گامی جلو بیاید!» بایزید سکوت کرده بود. گفت: «تمام سخن همین بود که این مرد گفت!» و از منبر پایین آمد.
  برخیزیم و گامی فراپیش نهیم!

BY مكتوب


Share with your friend now:
tgoop.com/maktuob/3971

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

The Channel name and bio must be no more than 255 characters long Telegram message that reads: "Bear Market Screaming Therapy Group. You are only allowed to send screaming voice notes. Everything else = BAN. Text pics, videos, stickers, gif = BAN. Anything other than screaming = BAN. You think you are smart = BAN. Matt Hussey, editorial director of NEAR Protocol (and former editor-in-chief of Decrypt) responded to the news of the Telegram group with “#meIRL.” Hui said the messages, which included urging the disruption of airport operations, were attempts to incite followers to make use of poisonous, corrosive or flammable substances to vandalize police vehicles, and also called on others to make weapons to harm police. Channel login must contain 5-32 characters
from us


Telegram مكتوب
FROM American