MAKTUOB Telegram 3959
ملک و مال و اطلس این مرحله
هست بر جان سبک رو سلسله
اگر می خواهیم سبک رو باشیم؛ بایست سلسله را از دست و پا و بال هایمان باز کنیم.
از سلمان فارسی روایت شده است که گفته است: «نجی المخففّون» سبکباران یا سبک بالان نجات پیدا می کنند. به روایت حافظ؛ « کاندرین دیر کهن کار سبکباران خوش است!» ذهن و زبان انسان همین طوراست. داستان و شعر نیز همین است. ایتالو کالوینو رمان نویس متفکر و آفریننده ایتالیایی در کتاب « شش یادداشت برای هزاره بعدی»‌ این مفهوم را تبیین کرده است. چهل سال پیش این کتاب را که در واقع پیشنویس شش سخنرانی او برای دانشگاه هاروارد بود، تنظیم کرده بود. مرگ گریبانش را گرفت.
می خواست به هاروارد برود و:
مرگ بر ره ایستاده منتظر
خواجه از بهر تماشا می رود!
یادداشت ها را همسرش استر کالوینو منتشر کرد. در سخنرانی نخست در باره «سبکی» و نیز «سنگینی» سخن گفته است. نتیجه و ثمره چهل سال داستان نویسی اش را چنین تعریف کرده است: « اکنون دنبال زدودن وزن هستم! وزن از شعر از داستان از موسیقی…» مثال روشنی برایتان بزنم. شیوه گفتار و محاوره در بین خواص و دانشگاهیان وعالمان دینی در دوره قاجاریه با روزگار ما متفاوت است. کتاب ها هم همینطور. دیگرکسی کتابی مثل « درّه نادره» میرزا مهدی خان استرابادی نمی نویسد. کسی هم نمی خواند. نمی تواند بخواند! این سطر نشانه از همان نثر سنگین سنگواره است. فقط یک سطر!
« در اصابل و مرابط، صهیل خیول و اطیط حمال…»
( دره نادره، تصحیح دکتر سید جعفر شهیدی تهران ، ۱۳۴۱ ج اول ص ۹)
از این نثر سنگین درمانده در خویش تا نثر شتابانده و سبک دهخدا و شعر نیما ما از سنگینی به سوی سبکی پرواز کرده ایم. مصادیق گونه گون این پرواز یا هجرت را در زمینه ها و ساحت های مختلف می توان مشاهده کرد. به عنوان نمونه بوروکراسی و یا دیوانسالاری و سرگردان کردن مردم نشانه ای از سنگینی سازمان اداری است. جهان به سوی سبک کردن مسیر شگفت انگیزی را طی کرده است. شما در زندگی مدل امروزی در جهان پیشرفته سروکارتان به ادارات نمی افتد! اصلا میزی نمی بینید که ناگزیر شوید زیر میزی بدهید. کارها روان و سبک و شتابان انجام می شود. وقتی رمان قصر نوشته فرانتس کافکار را می خوانیم. به تعبیر طیب صالح رمان نویس بزرگ سودانی. در باره قصر می گفت: « قصر لعنتی. من هنوز گریبانم را از دست قصر آزاد نکرده ام! نمی توانم آزاد کنم.» وقتی قصر را می خوانیم مانند تاریکی سنگین سرب گونه ای بر سرمان آوار می شود. نمی توانیم نفس تازه کنیم. هر سطری و صفحه ای گریبانمان را می گیرد. هیبت سنگینی رمان را با تمام وجود خود حس می کنیم. اما وقتی رمان پیرمرد و دریای همینگوی را می خوانیم. با رمان پرواز می کنیم. سانتیاگو پیرمرد ماهیگیر رمان همینگوی را مقایسه کنیید با پیرمرد خنزر پنزری رمان بوف کور صادق هدایت! از پیرمرد حنزر پنزری می گریزیم چون بوی مرگ و نابودی می دهد. به سانتیاگو دل می بندیم چون با روح با صفای او پرواز می کنیم. دیباچه به طول انجامید! خواستم بگویم سفر از سنگینی به سبکی سفر پرماچرایی است که در ساحت های مختلف اتفاق می افتد یا بایست اتفاق بیفتد. از جمله در سیاست.
وزن سنگین سیاست
واقعیت این است که سیاست از انجا که نسبت و ملازمه وجودی با قدرت پیدا می کند. اگر قدرت با دو مقوله عدالت و آزادی مهار نشود، سایه اش سنگین و هولناک می شود. از آنجا که قدرت نهاد های تبلیغات و اسلحه و زندان و محکمه را نیز در اختیار دارد. می تواند آنچنان سنگین وزن شود که ما غیر از حضور سنگین سیاست چیز دیگری نمی بینیم. شوروی سابق چنین بود. من در دوران برژنف و بعد در دوران گورباچف و سومین بار در دوران یلتسین شوروی و بعد روسیه را دیده ام. در دوره برژنف احساس می کردید که به جای فضا سرب تنفس می کنید. فروشندگان در فروشگاه ها و مردم در خیابان ها و مترو چهره هاشان گرفته و در خود فرورفته بود. شاید بهتر از همه میخائیل بولگاکف در رمان مرشد و مارگریتا که یکی از زیباترین و پیچیده ترین رمان های ادبیات جهان است؛ این فضای سرد و سربی و کشاکش این زنجیرهای زمخت برون و درون راتصویر کرده است. با دو پرسش بنیادین روبرو می شویم؟‌چرا سیاست در شوروی و یا حاکمیت های استبدادی سنگین وزن می شود. به نحوی که همه می خواهند از حیطه اعمال اراده و قدرت چنان سیاستی بگریزند؟ دوم برای سبک کردن سیاست چه بایست کرد؟ نیاز به سبکی هم در ساحت اندیشه و نظر داریم و هم در ساحت عمل. تا شاهد اعتلا و سبکبالی باشیم. قران مجید این سبک بالی و اعتلاء را با بیانی شگفت انگیز تبیین کرده است:
مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا ۚ إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ ۚ ( سوره فاطر، ۱۰)
18👍1🥰1👏1



tgoop.com/maktuob/3959
Create:
Last Update:

ملک و مال و اطلس این مرحله
هست بر جان سبک رو سلسله
اگر می خواهیم سبک رو باشیم؛ بایست سلسله را از دست و پا و بال هایمان باز کنیم.
از سلمان فارسی روایت شده است که گفته است: «نجی المخففّون» سبکباران یا سبک بالان نجات پیدا می کنند. به روایت حافظ؛ « کاندرین دیر کهن کار سبکباران خوش است!» ذهن و زبان انسان همین طوراست. داستان و شعر نیز همین است. ایتالو کالوینو رمان نویس متفکر و آفریننده ایتالیایی در کتاب « شش یادداشت برای هزاره بعدی»‌ این مفهوم را تبیین کرده است. چهل سال پیش این کتاب را که در واقع پیشنویس شش سخنرانی او برای دانشگاه هاروارد بود، تنظیم کرده بود. مرگ گریبانش را گرفت.
می خواست به هاروارد برود و:
مرگ بر ره ایستاده منتظر
خواجه از بهر تماشا می رود!
یادداشت ها را همسرش استر کالوینو منتشر کرد. در سخنرانی نخست در باره «سبکی» و نیز «سنگینی» سخن گفته است. نتیجه و ثمره چهل سال داستان نویسی اش را چنین تعریف کرده است: « اکنون دنبال زدودن وزن هستم! وزن از شعر از داستان از موسیقی…» مثال روشنی برایتان بزنم. شیوه گفتار و محاوره در بین خواص و دانشگاهیان وعالمان دینی در دوره قاجاریه با روزگار ما متفاوت است. کتاب ها هم همینطور. دیگرکسی کتابی مثل « درّه نادره» میرزا مهدی خان استرابادی نمی نویسد. کسی هم نمی خواند. نمی تواند بخواند! این سطر نشانه از همان نثر سنگین سنگواره است. فقط یک سطر!
« در اصابل و مرابط، صهیل خیول و اطیط حمال…»
( دره نادره، تصحیح دکتر سید جعفر شهیدی تهران ، ۱۳۴۱ ج اول ص ۹)
از این نثر سنگین درمانده در خویش تا نثر شتابانده و سبک دهخدا و شعر نیما ما از سنگینی به سوی سبکی پرواز کرده ایم. مصادیق گونه گون این پرواز یا هجرت را در زمینه ها و ساحت های مختلف می توان مشاهده کرد. به عنوان نمونه بوروکراسی و یا دیوانسالاری و سرگردان کردن مردم نشانه ای از سنگینی سازمان اداری است. جهان به سوی سبک کردن مسیر شگفت انگیزی را طی کرده است. شما در زندگی مدل امروزی در جهان پیشرفته سروکارتان به ادارات نمی افتد! اصلا میزی نمی بینید که ناگزیر شوید زیر میزی بدهید. کارها روان و سبک و شتابان انجام می شود. وقتی رمان قصر نوشته فرانتس کافکار را می خوانیم. به تعبیر طیب صالح رمان نویس بزرگ سودانی. در باره قصر می گفت: « قصر لعنتی. من هنوز گریبانم را از دست قصر آزاد نکرده ام! نمی توانم آزاد کنم.» وقتی قصر را می خوانیم مانند تاریکی سنگین سرب گونه ای بر سرمان آوار می شود. نمی توانیم نفس تازه کنیم. هر سطری و صفحه ای گریبانمان را می گیرد. هیبت سنگینی رمان را با تمام وجود خود حس می کنیم. اما وقتی رمان پیرمرد و دریای همینگوی را می خوانیم. با رمان پرواز می کنیم. سانتیاگو پیرمرد ماهیگیر رمان همینگوی را مقایسه کنیید با پیرمرد خنزر پنزری رمان بوف کور صادق هدایت! از پیرمرد حنزر پنزری می گریزیم چون بوی مرگ و نابودی می دهد. به سانتیاگو دل می بندیم چون با روح با صفای او پرواز می کنیم. دیباچه به طول انجامید! خواستم بگویم سفر از سنگینی به سبکی سفر پرماچرایی است که در ساحت های مختلف اتفاق می افتد یا بایست اتفاق بیفتد. از جمله در سیاست.
وزن سنگین سیاست
واقعیت این است که سیاست از انجا که نسبت و ملازمه وجودی با قدرت پیدا می کند. اگر قدرت با دو مقوله عدالت و آزادی مهار نشود، سایه اش سنگین و هولناک می شود. از آنجا که قدرت نهاد های تبلیغات و اسلحه و زندان و محکمه را نیز در اختیار دارد. می تواند آنچنان سنگین وزن شود که ما غیر از حضور سنگین سیاست چیز دیگری نمی بینیم. شوروی سابق چنین بود. من در دوران برژنف و بعد در دوران گورباچف و سومین بار در دوران یلتسین شوروی و بعد روسیه را دیده ام. در دوره برژنف احساس می کردید که به جای فضا سرب تنفس می کنید. فروشندگان در فروشگاه ها و مردم در خیابان ها و مترو چهره هاشان گرفته و در خود فرورفته بود. شاید بهتر از همه میخائیل بولگاکف در رمان مرشد و مارگریتا که یکی از زیباترین و پیچیده ترین رمان های ادبیات جهان است؛ این فضای سرد و سربی و کشاکش این زنجیرهای زمخت برون و درون راتصویر کرده است. با دو پرسش بنیادین روبرو می شویم؟‌چرا سیاست در شوروی و یا حاکمیت های استبدادی سنگین وزن می شود. به نحوی که همه می خواهند از حیطه اعمال اراده و قدرت چنان سیاستی بگریزند؟ دوم برای سبک کردن سیاست چه بایست کرد؟ نیاز به سبکی هم در ساحت اندیشه و نظر داریم و هم در ساحت عمل. تا شاهد اعتلا و سبکبالی باشیم. قران مجید این سبک بالی و اعتلاء را با بیانی شگفت انگیز تبیین کرده است:
مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا ۚ إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ ۚ ( سوره فاطر، ۱۰)

BY مكتوب


Share with your friend now:
tgoop.com/maktuob/3959

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Choose quality over quantity. Remember that one high-quality post is better than five short publications of questionable value. To view your bio, click the Menu icon and select “View channel info.” When choosing the right name for your Telegram channel, use the language of your target audience. The name must sum up the essence of your channel in 1-3 words. If you’re planning to expand your Telegram audience, it makes sense to incorporate keywords into your name. Just as the Bitcoin turmoil continues, crypto traders have taken to Telegram to voice their feelings. Crypto investors can reduce their anxiety about losses by joining the “Bear Market Screaming Therapy Group” on Telegram. Step-by-step tutorial on desktop:
from us


Telegram مكتوب
FROM American