tgoop.com/maktuob/3885
Last Update:
ج: وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا ﴿الإسراء: ٢٣﴾
و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر [خود] احسان کنید.
وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا ﴿الإسراء: ٢٤﴾
و از سر مهربانی، بالِ فروتنی بر آنان بگستر و بگو: «پروردگارا، آن دو را رحمت کن چنانکه مرا در خردی پروردند.»
در نسبت بین واژه « رَبّ» و « رَبَّيَانِي» لطافتی وجود دارد. همان اشاره به موقعیت خداگونگی مادر است. «نانا» که در «ننه» جلوه می کند.
چنین بود و چنین شد که عنوان « مادرم خدای کوچک خانه ما» برگزیده شد. مادرم جلوه خداوند در زندگی ما بود. همانگونه که آیات قرآن مجید جلوه الهی است. خداوند در مادر تجلی می کند، مهر مادری فروزنده می شود. ما برای تمام زندگی در شعاع شعشعه تابان مهر الهی مادرمان زندگی می کنیم.
اکنون که از فراز بام هفتاد و یک سالگی به گذار عمر می نگرم. باور دارم که مادرم، ننه ام، جلوه خدا و نانای زندگی ما بود. دریایی بود که در شمایل جویباری بهشتی ، زلال و معطر و آرام در زندگی ما جاری شده بود. جاری است. زنده است. لطف و صفایش باقی است. یادش روح انگیز و فرح بخش است. محمد بهمن بیگی می گفت: «مادرم سواد نداشت. من برده مادرم بودم!» بردگی همان نشانه عبودیت است. همانگونه که ما در برابر خدای سبحان به نماز می ایستیم. سر بر خاک می نهیم.سر بر آستان محراب وجود و حضور و گوهر یاد مادر خدای نانا ( ننه) می گذاریم. احساس عبودیت در برابر جلوه خداوند!
پی نوشت:
*
(1) The Encyclopedia of Religion, Mircea Eliade editor in chief, New York Macmillan, 1987, vol 9 p 951-955
(2) G. Azarpay, Nana the Summera Akkadian Goddess of Tranoxiana, Journal of the American Oriental Society, Vol. 96 No 4 Oct- Dec 1076
Pp 536-542
(۳). آقا جمال خوانساری، کلثوم ننه، با طرح های بیژن اسدی پور تهران، انتشارات مروارید، ۱۲۵۵۷ ص ۲۳
BY مكتوب
Share with your friend now:
tgoop.com/maktuob/3885
