MAKTUOB Telegram 3874
در مجلس اول از مجالس سبعه نیز مولانا جلال الدین به این آیه توجه روشنگرانه ای داشته است. در واقع به تفسیر آیه پرداخته است.
« در عالم، گوش کو تا آن شنود. در جهان هوش کو تا این نوش کند؟ به ذات ذوالجلال در این زمان که من این می گویم و شما این می شنوید بلند پرّان عالم غیب، از سُرادقات آسمان به گوشِ تیز شنوِ خود می شنوند که « كِرَامًا كَاتِبِينَ * يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ» ( سوره انفطار، ۱۱ و١٢)
و با همدیگر می گویند که ای عجب آن وجودی که این سخن می گوید و آن آدمی که این نَفَس می زند چگونه بر آسمان نمی پرد و چگونه پرده هستی بر نمی درد؟ چشم را می مالند که عجب این آدمیی است که این می گوید. چه جای آدمی که اگر نسیم این سخن بر کوه وزد همچو که پاره ها در باد شوق پرّان شود پاره های آن کوه در هوای ولاء همچون ذرّه ها معلق زنان شود که « لَوْ أَنزَلْنَا هَـٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ » این وجود دَکّ و پاره پاره نمی شود خداوندا چه چیز مانع دکّ است که این وجود آدمی که چنین عجایبی بر زبان و دل او می رود یا در گوش او می رود یا به قلم می نویسد چون می رود چون برقرار می ماند؟ خطاب عزت می آید که آنچه مانع دکّ است حجاب شک است
ای در میان جانم و جان از تو بی خبر
از تو جهان پر است و جهان از تو بی خبر
نقش تو در خیال و خیال از تو بی نصیب
نام تو بر زبان و زبان از تو بی خبر» (۱)
۲- آنچه به تصویر سازی فروپاشی کوه بر اثر نزول قرآن مجید معنای گستره تر و عمیق تری می بخشد، این است که چنین اتفاقی افتاده است! یعنی ما از قلمرو تمثیل و تخییل فراتر می رویم. در روایت تجلی خداوند بر کوه سینا و بر موسی علیه السلام شاهد متلاشی شدن کوه و بیهوش شدن موسی علیه السلام هستیم. قرآن تجلی خداوند است که به روایت سوره حشر کوه را پاره پاره می کند. تجلی خداوند بر طورسینا همین تصویر را در برابر ما قرار می دهد. مولانا جلال الدین بلخی گویی با استفاده از واژه « دکّ» که به معنای فروپاشی است؛ به همان آیات سوره حشر نظر داشته است.
وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَٰكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ( الاعراف، ١٤٣)
و چون موسی به میعاد ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: «پروردگارا، خود را به من بنمای تا بر تو بنگرم.» فرمود: «هرگز مرا نخواهی دید، لیکن به کوه بنگر؛ پس اگر بر جای خود قرار گرفت به زودی مرا خواهی دید. « پس چون پروردگارش به کوه جلوه نمود، آن را ریز ریز ساخت، و موسی بیهوش بر زمین افتاد، و چون به خود آمد، گفت: «تو منزهی! به درگاهت توبه کردم و من نخستین مؤمنانم.» ( فولادوند)
در واقع آیه ۱۴۳ سوره اعراف می تواند تبیین آیات سوره حشر در چگونگی انزال قرآن مجید بر کوه تلقی شود. در سوره حشر از یک جمله شرطی استفاده شده است. منتها شرطی که امکان وقوع دارد. در سوره اعراف امکان وقوع را مشاهده می کنیم. تصویر نخست در خیال ما اتفاق می افتد. تصویر دوم امر واقع است.
۳- تصویر سومی هم وجود دارد که به این منظومه جلوه ای دیگر می بخشد و آن را کامل می کند. نسبت بین انسان و سنگ! در ایه شماره ۷۴ سوره البقره، به روایت طبرسی در مجمع البیان: «اگر قرآن بر کوه با توجه به سختی و سنگینی اش، و بزرگی پیکره اش و سرشت زمختش نازل می شد.کوه در برابر قرآن از خشیت خداوند فرو می ریخت. در حالی که انسان شایسته تر است که در برابر قرآن مجید و احکام الهی تسلیم باشد.



tgoop.com/maktuob/3874
Create:
Last Update:

در مجلس اول از مجالس سبعه نیز مولانا جلال الدین به این آیه توجه روشنگرانه ای داشته است. در واقع به تفسیر آیه پرداخته است.
« در عالم، گوش کو تا آن شنود. در جهان هوش کو تا این نوش کند؟ به ذات ذوالجلال در این زمان که من این می گویم و شما این می شنوید بلند پرّان عالم غیب، از سُرادقات آسمان به گوشِ تیز شنوِ خود می شنوند که « كِرَامًا كَاتِبِينَ * يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ» ( سوره انفطار، ۱۱ و١٢)
و با همدیگر می گویند که ای عجب آن وجودی که این سخن می گوید و آن آدمی که این نَفَس می زند چگونه بر آسمان نمی پرد و چگونه پرده هستی بر نمی درد؟ چشم را می مالند که عجب این آدمیی است که این می گوید. چه جای آدمی که اگر نسیم این سخن بر کوه وزد همچو که پاره ها در باد شوق پرّان شود پاره های آن کوه در هوای ولاء همچون ذرّه ها معلق زنان شود که « لَوْ أَنزَلْنَا هَـٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ » این وجود دَکّ و پاره پاره نمی شود خداوندا چه چیز مانع دکّ است که این وجود آدمی که چنین عجایبی بر زبان و دل او می رود یا در گوش او می رود یا به قلم می نویسد چون می رود چون برقرار می ماند؟ خطاب عزت می آید که آنچه مانع دکّ است حجاب شک است
ای در میان جانم و جان از تو بی خبر
از تو جهان پر است و جهان از تو بی خبر
نقش تو در خیال و خیال از تو بی نصیب
نام تو بر زبان و زبان از تو بی خبر» (۱)
۲- آنچه به تصویر سازی فروپاشی کوه بر اثر نزول قرآن مجید معنای گستره تر و عمیق تری می بخشد، این است که چنین اتفاقی افتاده است! یعنی ما از قلمرو تمثیل و تخییل فراتر می رویم. در روایت تجلی خداوند بر کوه سینا و بر موسی علیه السلام شاهد متلاشی شدن کوه و بیهوش شدن موسی علیه السلام هستیم. قرآن تجلی خداوند است که به روایت سوره حشر کوه را پاره پاره می کند. تجلی خداوند بر طورسینا همین تصویر را در برابر ما قرار می دهد. مولانا جلال الدین بلخی گویی با استفاده از واژه « دکّ» که به معنای فروپاشی است؛ به همان آیات سوره حشر نظر داشته است.
وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَٰكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ( الاعراف، ١٤٣)
و چون موسی به میعاد ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: «پروردگارا، خود را به من بنمای تا بر تو بنگرم.» فرمود: «هرگز مرا نخواهی دید، لیکن به کوه بنگر؛ پس اگر بر جای خود قرار گرفت به زودی مرا خواهی دید. « پس چون پروردگارش به کوه جلوه نمود، آن را ریز ریز ساخت، و موسی بیهوش بر زمین افتاد، و چون به خود آمد، گفت: «تو منزهی! به درگاهت توبه کردم و من نخستین مؤمنانم.» ( فولادوند)
در واقع آیه ۱۴۳ سوره اعراف می تواند تبیین آیات سوره حشر در چگونگی انزال قرآن مجید بر کوه تلقی شود. در سوره حشر از یک جمله شرطی استفاده شده است. منتها شرطی که امکان وقوع دارد. در سوره اعراف امکان وقوع را مشاهده می کنیم. تصویر نخست در خیال ما اتفاق می افتد. تصویر دوم امر واقع است.
۳- تصویر سومی هم وجود دارد که به این منظومه جلوه ای دیگر می بخشد و آن را کامل می کند. نسبت بین انسان و سنگ! در ایه شماره ۷۴ سوره البقره، به روایت طبرسی در مجمع البیان: «اگر قرآن بر کوه با توجه به سختی و سنگینی اش، و بزرگی پیکره اش و سرشت زمختش نازل می شد.کوه در برابر قرآن از خشیت خداوند فرو می ریخت. در حالی که انسان شایسته تر است که در برابر قرآن مجید و احکام الهی تسلیم باشد.

BY مكتوب


Share with your friend now:
tgoop.com/maktuob/3874

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

How to Create a Private or Public Channel on Telegram? Image: Telegram. Add the logo from your device. Adjust the visible area of your image. Congratulations! Now your Telegram channel has a face Click “Save”.! Healing through screaming therapy
from us


Telegram مكتوب
FROM American