tgoop.com/mahk3/11659
Create:
Last Update:
Last Update:
💥به یاد کودکیها💥
از جعبهی شش رنگ
مدادرنگیِ سبز
زودتر از همه کوچک میشد
بس که برایم
درخت میآفرید.
آسمان آبیام
آن قدر بزرگ بود
که تمام گنجشکهایم را
در آغوش میکشید.
و خورشید
یک قرص ویتامین ث جوشان
زرد قناریها را گرم میکرد.
قرمز به داد گلها و لب بیرنگ دخترک نقاشی میرسید .
کلاغهایم حتی
قهوهای بودند
همهی رنگها در دفتر نقاشی
زنده میشدند
جز سیاه.
کنار نقاشی خوشرنگم
مدادرنگیهای چینی
از بس تراش میخوردند
میمردند
تنها سیاه میماند و
روسیاهیاش
دلم یک جعبه مدادرنگی دوازده رنگ میخواست
که تیره و روشنِ سبز و آبی را
داشته باشد .
دلم صورتی و نارنجیِ شاد شاد میخواست
که بتوانم با آنها
دنیای خاکستریام را
رنگینتر بغل کنم .
مهر ۱۴۰۳
#دلنوشت
✍️ #مهناز_محمودی
🎙 #حلما_عقیانی
https://www.tgoop.com/mahk3
@galleryebooseaftab
BY اشعار"مهنازمحمودی"🍁
Share with your friend now:
tgoop.com/mahk3/11659