MADRASEFALSAFE Telegram 5411
دلیل، در خود مفهوم «آزادی» نهفته است، ما «آزادی سلب آزادی» را نداریم. خیلی خیلی قبل از اینکه نیچه‌ها و فوکوها از مادر زاده شوند امانوئل کانت گوش‌شان را پیچاند و به آنها اخطار داد که «می‌دانم ای کسانی که می‌آیید دردتان چه خواهد بود! دوست دارید با به پرسش کشیدن خود آزادی، دایره‌ی آزادی را گسترش دهید اما ارواح عمه‌ی‌تان آن یک ذره آزادی را نیز از دست خواهید داد. من هم بلد بودم از جایی که ایستاده‌ام بپرسم اما نه عزیزان دل، این عین خریت است» (کانت، ص 5). برای شیرفهم شدن بیایید استدلال مصطفی ملکیان را مرور کنیم ببینیم چرا کانت حواس‌اش به همه جا بوده است. ملکیان در پاسخ به اینکه «سکولاریسم چیست؟» فرموده است که اولا علم ناظر به هست‌ها یعنی فاکت‌هاست مثل فیزیک و شیمی پس امور انسانی ناظر به «باورها» هستند، نتیجه اینکه درست است که محض تعارف به علوم انسانی می‌گوییم "علم" اما اینها واقعا که علم نیستند چون باورمندند. حالا باور هم دیگر طبق اصل حداکثر سود، در سیاست همینکه اکثر مردم رأی بدهند کفایت می‌کند که سوکلاریسم باشد! اگر اکثر مردم رأی دادند ولو به حکومت دینی پس عین سکولاریسم است (حالا تعریف سکولاریسم هم در علم سیاست «جدایی دین از سیاست» بود هم بنداز دور!). اینجا ملکیان دارد چَکار می‌کند؟ دارد دقیقاً حرف انقلابیون بالفعل اول انقلاب و انقلابیون بالقوه‌ی آخر انقلاب و انقلاب بعدی را می‌زند که «رأی می‌گیریم اگر مردم رأی دادند به حکومت استبدادی دینی/حکومت استبدادی سلطنتی، کاملاً مطیع‌ایم و این عین آزادی، دموکراسی و سکولاریسم است!». درواقع ملکیان هیچ فرقی – مطلقاً هیچ و فقط هیچ فرقی – با اول انقلابیون و آخر انقلابیون ندارد. زیرا او نمی‌تواند بفهمد سیاست یک علم است و این تمایز هست و باید یک تمایز جعلی است و فاکت‌هایی سیاسی همچون «جدایی دین از سیاست» همان‌قدر بدیهی‌اند که فاکت‌های فیزیک و شیمی و حتی بدیهی‌تر از فاکتی همچون کرویت زمین زیرا بستر هر دوی باید و هست تجربه‌ی زیسته است. کانت در پاسخ به ملکیان در همان صفحه پنج می‌گوید: «پُرِ توی نقد عقل محض من شکر خوردی! این تسری آزادی به خود آزادی است، مگر می‌شود کسی آزادی داشته باشد که آزادی خودش را سلب کند! مگر می‌شود دموکراسی را همینجوری طوری تعریف کرد که در آن بتوانی رأی به فسخ دموکراسی بدهی! انسان ملکف به آزادی خودش است، آزادی وظیفه‌ی ماست نه حق ما در سطوح حقوقی-سیاسی».
اگرچه کانت در سطح "اخلاق" اشتباه می‌کند چراکه آزادی اخلاقی قابل فسخ هست چون تمام اصول اخلاقی در همین قدرت فسخ آزادی ریشه دارند. اخلاق ربطی به تکلیف ندارد بلکه دقیقاً ضد آن است، ما به دلیل اخلاقی از آزادی خود و حق‌هایی که حقوق و سیاست به ما می‌دهند صرف نظر می‌توانیم بکنیم. اما نفس این صرف نظر کردن از آزادی به خود حقوق و سیاست تسری بیابد بحران ایجاد می‌شود. من می‌توانم ولو هر قانونی به من حق مجازات تو را بدهد "بخشش کنم" و از مجازات تو صرف نظر کنم و اینجا قانون و سیاست تابع اخلاق‌اند اما اگر اخلاق قانون شود و چنین حقی نداشته باشم جامعه دچار شبح قانون کافکایی خواهد شد. اما من نمی‌توانم رأی بدهم همین‌طوری مرامی که دیگر رأی در سپهر حقوق و سیاست ندهم!
بر همین قیاس خودکشی ما اهل قلم چیزی دقیقاً مشابه آزادیِ سلب آزادی است. ما چنین آزادی‌ای نداریم که خود سوژه‌ی‌مان را حذف کنیم که عامل آزادی است. اگرچه باید به جامعه احترام بگذاریم که برای حفظ بقاء مجبور به داون‌گرید موقت یا طولانی تمدنی و فرهنگی است و ناگزیر است ما را کنار بگذارد تا به بقای زیستی بپردازد، ما نیز سعی می‌کنیم مطیع باشیم اگر اکنون که فاجعه به حدی کشنده بوده است که جامعه چنین تصمیمی گرفته است ما نیز در سطح همان زیستی از آن متوقع خواهیم بود. ما هم می‌رویم کارگری‌ای واکسی‌ای چیزی. اما حق نداریم خودکشی کنیم.
با این همه آخرین نکته‌ی نویدبخش آزادی این است که آزادی از "درونِ انسان" یعنی از «انسانِ درون» آغاز می‌شود که قبل از حصار جهان محصور در تعارض‌های خویش است؛ پس در هر اسارتی می‌توان چراغ درون را زنده نگاه داشت – من که خودم با همین متن از چند زنجیر دیگر آزاد شدم شما چطور؟! پس تاریکی هرگز نمی‌تواند به اوج برسد زیرا قطعاً حداقل یک نفر باقی می‌ماند که اوج تاریکی را تشخیص دهد و چراغی روشن شود که برای به آتش کشیدن هر بهشت خواب‌زده‌ای کافی باشد.


(آن صفحه پنج هم خیلی اصرار به رفرنس دارید پاراگراف‌های آخر مقاله "جهت‌یابی در تفکر" از کانت را بخوانید)

علی‌نجات غلامی



tgoop.com/madrasefalsafe/5411
Create:
Last Update:

دلیل، در خود مفهوم «آزادی» نهفته است، ما «آزادی سلب آزادی» را نداریم. خیلی خیلی قبل از اینکه نیچه‌ها و فوکوها از مادر زاده شوند امانوئل کانت گوش‌شان را پیچاند و به آنها اخطار داد که «می‌دانم ای کسانی که می‌آیید دردتان چه خواهد بود! دوست دارید با به پرسش کشیدن خود آزادی، دایره‌ی آزادی را گسترش دهید اما ارواح عمه‌ی‌تان آن یک ذره آزادی را نیز از دست خواهید داد. من هم بلد بودم از جایی که ایستاده‌ام بپرسم اما نه عزیزان دل، این عین خریت است» (کانت، ص 5). برای شیرفهم شدن بیایید استدلال مصطفی ملکیان را مرور کنیم ببینیم چرا کانت حواس‌اش به همه جا بوده است. ملکیان در پاسخ به اینکه «سکولاریسم چیست؟» فرموده است که اولا علم ناظر به هست‌ها یعنی فاکت‌هاست مثل فیزیک و شیمی پس امور انسانی ناظر به «باورها» هستند، نتیجه اینکه درست است که محض تعارف به علوم انسانی می‌گوییم "علم" اما اینها واقعا که علم نیستند چون باورمندند. حالا باور هم دیگر طبق اصل حداکثر سود، در سیاست همینکه اکثر مردم رأی بدهند کفایت می‌کند که سوکلاریسم باشد! اگر اکثر مردم رأی دادند ولو به حکومت دینی پس عین سکولاریسم است (حالا تعریف سکولاریسم هم در علم سیاست «جدایی دین از سیاست» بود هم بنداز دور!). اینجا ملکیان دارد چَکار می‌کند؟ دارد دقیقاً حرف انقلابیون بالفعل اول انقلاب و انقلابیون بالقوه‌ی آخر انقلاب و انقلاب بعدی را می‌زند که «رأی می‌گیریم اگر مردم رأی دادند به حکومت استبدادی دینی/حکومت استبدادی سلطنتی، کاملاً مطیع‌ایم و این عین آزادی، دموکراسی و سکولاریسم است!». درواقع ملکیان هیچ فرقی – مطلقاً هیچ و فقط هیچ فرقی – با اول انقلابیون و آخر انقلابیون ندارد. زیرا او نمی‌تواند بفهمد سیاست یک علم است و این تمایز هست و باید یک تمایز جعلی است و فاکت‌هایی سیاسی همچون «جدایی دین از سیاست» همان‌قدر بدیهی‌اند که فاکت‌های فیزیک و شیمی و حتی بدیهی‌تر از فاکتی همچون کرویت زمین زیرا بستر هر دوی باید و هست تجربه‌ی زیسته است. کانت در پاسخ به ملکیان در همان صفحه پنج می‌گوید: «پُرِ توی نقد عقل محض من شکر خوردی! این تسری آزادی به خود آزادی است، مگر می‌شود کسی آزادی داشته باشد که آزادی خودش را سلب کند! مگر می‌شود دموکراسی را همینجوری طوری تعریف کرد که در آن بتوانی رأی به فسخ دموکراسی بدهی! انسان ملکف به آزادی خودش است، آزادی وظیفه‌ی ماست نه حق ما در سطوح حقوقی-سیاسی».
اگرچه کانت در سطح "اخلاق" اشتباه می‌کند چراکه آزادی اخلاقی قابل فسخ هست چون تمام اصول اخلاقی در همین قدرت فسخ آزادی ریشه دارند. اخلاق ربطی به تکلیف ندارد بلکه دقیقاً ضد آن است، ما به دلیل اخلاقی از آزادی خود و حق‌هایی که حقوق و سیاست به ما می‌دهند صرف نظر می‌توانیم بکنیم. اما نفس این صرف نظر کردن از آزادی به خود حقوق و سیاست تسری بیابد بحران ایجاد می‌شود. من می‌توانم ولو هر قانونی به من حق مجازات تو را بدهد "بخشش کنم" و از مجازات تو صرف نظر کنم و اینجا قانون و سیاست تابع اخلاق‌اند اما اگر اخلاق قانون شود و چنین حقی نداشته باشم جامعه دچار شبح قانون کافکایی خواهد شد. اما من نمی‌توانم رأی بدهم همین‌طوری مرامی که دیگر رأی در سپهر حقوق و سیاست ندهم!
بر همین قیاس خودکشی ما اهل قلم چیزی دقیقاً مشابه آزادیِ سلب آزادی است. ما چنین آزادی‌ای نداریم که خود سوژه‌ی‌مان را حذف کنیم که عامل آزادی است. اگرچه باید به جامعه احترام بگذاریم که برای حفظ بقاء مجبور به داون‌گرید موقت یا طولانی تمدنی و فرهنگی است و ناگزیر است ما را کنار بگذارد تا به بقای زیستی بپردازد، ما نیز سعی می‌کنیم مطیع باشیم اگر اکنون که فاجعه به حدی کشنده بوده است که جامعه چنین تصمیمی گرفته است ما نیز در سطح همان زیستی از آن متوقع خواهیم بود. ما هم می‌رویم کارگری‌ای واکسی‌ای چیزی. اما حق نداریم خودکشی کنیم.
با این همه آخرین نکته‌ی نویدبخش آزادی این است که آزادی از "درونِ انسان" یعنی از «انسانِ درون» آغاز می‌شود که قبل از حصار جهان محصور در تعارض‌های خویش است؛ پس در هر اسارتی می‌توان چراغ درون را زنده نگاه داشت – من که خودم با همین متن از چند زنجیر دیگر آزاد شدم شما چطور؟! پس تاریکی هرگز نمی‌تواند به اوج برسد زیرا قطعاً حداقل یک نفر باقی می‌ماند که اوج تاریکی را تشخیص دهد و چراغی روشن شود که برای به آتش کشیدن هر بهشت خواب‌زده‌ای کافی باشد.


(آن صفحه پنج هم خیلی اصرار به رفرنس دارید پاراگراف‌های آخر مقاله "جهت‌یابی در تفکر" از کانت را بخوانید)

علی‌نجات غلامی

BY مدرسه


Share with your friend now:
tgoop.com/madrasefalsafe/5411

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Done! Now you’re the proud owner of a Telegram channel. The next step is to set up and customize your channel. Among the requests, the Brazilian electoral Court wanted to know if they could obtain data on the origins of malicious content posted on the platform. According to the TSE, this would enable the authorities to track false content and identify the user responsible for publishing it in the first place. How to Create a Private or Public Channel on Telegram? Some Telegram Channels content management tips How to build a private or public channel on Telegram?
from us


Telegram مدرسه
FROM American