tgoop.com/lBOOKl/63816
Create:
Last Update:
Last Update:
یادبان روزهای خوب!
آیا آن گلدان کوچک سفال لعاب خوردهی آبی که از لالجین خریدیم -و چه سفری بود واقعاً- و آن گل بسیار نادر پُرخاری که من از آن سوی قلهی توچال برایت آورده بودم و شباهتهایی به خود من داشت -با آن زخم زبانهایی که گهگاه میزنم- به یادت هست؟
گلدان، یک روز به ناگهان شکست و گلها که خشک خشک شده بودند، مثل غبار پراکنده شدند و از میان رفتند.
چه عیب دارد؟
مگر خاطرهی یک گلدان سفال آبی لالجین با گلی نادر و پُرخار، به قدر خود آن گل و گلدان، دوست داشتنی نیست؟
تازه، گمان میکنم که گلِ خاطره، خار هم ندارد، همانگونه که گلدان خاطره، ناشکستنیست.
عزیز من!
بیا خاطرات مشترکمان را هرگز به دست باد نسپریم!
📘 چهل نامه کوتاه به همسرم
👤 #نادر_ابراهیمی
《📚 @lBOOKl 》
BY BOOK™
Share with your friend now:
tgoop.com/lBOOKl/63816