tgoop.com/ktabdansh/4333
Last Update:
.
■ انسان کینهتوز یک سگ است،
نوعی سگ که فقط بر ردّپاها
نیروگذاری میکند:
برای او تحریک بهگونهای موضعی
با ردّپا درمیآمیزد،
انسان کینهتوز دیگر نمیتواند
واکنش خود را بهعمل درآورد...
انسان کینهتوز هر موجود یا ابژه را
دقیقا بهنسبت اثری که از آن میپذیرد
به منزلهی یک اهانت تجربه میکند.
زیبایی و نیکی از برای او ضرورتا
دشنامهاییاند به بزرگی درد یا
بدبختیای که تحمل میکند:
انسان کینهتوز به خودی خود
موجودی دردمند است:
تصلب یا سختشدگی آگاهیاش،
سرعت انجماد و یخبستن هر تحریک
در او و سنگینی ردپاهایی که
تسخیرش میکنند، جملگی
رنجهایی بس جانکاهاند. و بسی
ژرفتر از این، خاطرهٔ ردپاها به
خودی خود و درخود پر از کینه
است. این خاطره زهرآلود و افسرده
است، زیرا ابژه را مقصر میشناسد
تا ناتوانیاش را از خلاصکردن خود
از ردپاهای تحریک متناظر با این
ابژه جبران کند.
هم از اینروست که انتقام کینهتوزی،
حتی وقتی عملی میشود، دراصل
خود همچنان " روحانی "،
تخیلی و نمادین باقی میماند.
✍ #ژیل_دلوز
این متن از کتابِ؛ مادر
نوشتهٔ #ماکسیم_گورکی
رو میخوندم ضمیمه کنم که ؛
روی زمین مردمانی آزاد خواهند بود.
مردمانی که بهعلت آزادیشان بزرگند.
با قلبی عاری از کینه و حسد راه
خواهند رفت و دیگر در نهاد هيچکس
بدجنسی وجود نخواهد داشت.
آنوقت دیگر زندگی زندگی
نخواهد بود بلکه
نیایشی اَست نِسبَت به بَشَر..
...📚
BY کتاب دانش
Share with your friend now:
tgoop.com/ktabdansh/4333