KTABDANSH Telegram 4077
🔸🔶🔸 🔷🔹🔷

دایی محمود آدم جالبی بود.
هفتادُ چندسال پیش از دهات می‌آد
تهران و می‌ره سربازی ...

یه روز که قاطی باقی سربازا
وسط پادگان به‌خط شده بوده،
می‌شنوه که فرمانده داره از ساختن
یک دیوار بزرگی دور پادگان
صحبت می‌کنه.
می‌پره جلو و میگه قربان من بنایی
بلدم. فرمانده اول یه سیلی می‌زنه
تو گوشش و بعد می‌گه از امروز
شروع کن. هرچی کارگر و مصالح
خواستی بگو دستور بدم برات
حفظ کنند.
دایی محمود آستیناشو بالا میزنه
و شروع می‌کنه به کشیدن دیوار.
ولی چون خیلی رند و طمعکار بوده
از هر دوتا کامیون اجری که سفارش
می‌داده یکیشو شبونه رد می‌کرده
توی بازار و می‌فروخته.
همین می‌شه که بعد از سربازی
اون‌قدر پول داشته که می‌تونسته
تو بازار برای خودش حجره بخره.
ولی حجره نمی‌خره. به‌جاش پولهاشو
برمی‌داره می‌ره هند، پارچه گرون
قیمت زری و ترمه و حریر می‌خره
و میاره این‌جا. یک انباری اجاره
می‌کنه پارچه‌ها رو می‌ریزه اون‌جا.
بعدش می‌ره اداره بیمه که تازه
توی کشور تاسیس شده بود، همه
پارچه‌ها رو به بالاترین قیمت
بیمه می‌کنه.

دوهفته بعد انبار پارچه‌ها آتیش
می‌گیره و همه‌چیز اون میسوزه.
کارشناس‌های بیمه میان آتیش‌سوزی
رو تایید می‌کنند و خسارت کامل
می‌پردازند. حالا نگو دایی محمود
همهٔ پارچه‌های گرون قیمت رو
شبونه خارج کرده بود و به‌جاش
چیت و چلوار اون‌جا چیده بود.
این‌جوری ثروت دایی محمود دوبرابر
شد. اون در ادامهٔ زندگیش خیلی از
این کارها کرد ولی من هیچ‌وقت
ندیدم هیچ‌کس ازش بد بگه. همه
دایی محمود رو دوست داشتند و
توی این دنیای بزرگ حتی یک دشمن
هم نداشت.

به این ترتیب من از همون بچگی
فهمیدم که اگه توی این دنیا حق
یک‌نفر رو بخوری یک دشمن پیدا
می‌کنی... اگه حق پنج نفر رو بخوری
پنج تا دشمن پیدا می‌کنی.
ولی اگه حق همه رو به‌طور مساوی
بخوری هیچ دشمنی پیدا نمی‌کنی
و همه با احترام ازت یاد می‌کنند....

🖊 علیرضا میراسداله

کتابِ، ویزای کوه قاف


...📚

🔸🔷🔸 🔶🔹🔷
👍6



tgoop.com/ktabdansh/4077
Create:
Last Update:

🔸🔶🔸 🔷🔹🔷

دایی محمود آدم جالبی بود.
هفتادُ چندسال پیش از دهات می‌آد
تهران و می‌ره سربازی ...

یه روز که قاطی باقی سربازا
وسط پادگان به‌خط شده بوده،
می‌شنوه که فرمانده داره از ساختن
یک دیوار بزرگی دور پادگان
صحبت می‌کنه.
می‌پره جلو و میگه قربان من بنایی
بلدم. فرمانده اول یه سیلی می‌زنه
تو گوشش و بعد می‌گه از امروز
شروع کن. هرچی کارگر و مصالح
خواستی بگو دستور بدم برات
حفظ کنند.
دایی محمود آستیناشو بالا میزنه
و شروع می‌کنه به کشیدن دیوار.
ولی چون خیلی رند و طمعکار بوده
از هر دوتا کامیون اجری که سفارش
می‌داده یکیشو شبونه رد می‌کرده
توی بازار و می‌فروخته.
همین می‌شه که بعد از سربازی
اون‌قدر پول داشته که می‌تونسته
تو بازار برای خودش حجره بخره.
ولی حجره نمی‌خره. به‌جاش پولهاشو
برمی‌داره می‌ره هند، پارچه گرون
قیمت زری و ترمه و حریر می‌خره
و میاره این‌جا. یک انباری اجاره
می‌کنه پارچه‌ها رو می‌ریزه اون‌جا.
بعدش می‌ره اداره بیمه که تازه
توی کشور تاسیس شده بود، همه
پارچه‌ها رو به بالاترین قیمت
بیمه می‌کنه.

دوهفته بعد انبار پارچه‌ها آتیش
می‌گیره و همه‌چیز اون میسوزه.
کارشناس‌های بیمه میان آتیش‌سوزی
رو تایید می‌کنند و خسارت کامل
می‌پردازند. حالا نگو دایی محمود
همهٔ پارچه‌های گرون قیمت رو
شبونه خارج کرده بود و به‌جاش
چیت و چلوار اون‌جا چیده بود.
این‌جوری ثروت دایی محمود دوبرابر
شد. اون در ادامهٔ زندگیش خیلی از
این کارها کرد ولی من هیچ‌وقت
ندیدم هیچ‌کس ازش بد بگه. همه
دایی محمود رو دوست داشتند و
توی این دنیای بزرگ حتی یک دشمن
هم نداشت.

به این ترتیب من از همون بچگی
فهمیدم که اگه توی این دنیا حق
یک‌نفر رو بخوری یک دشمن پیدا
می‌کنی... اگه حق پنج نفر رو بخوری
پنج تا دشمن پیدا می‌کنی.
ولی اگه حق همه رو به‌طور مساوی
بخوری هیچ دشمنی پیدا نمی‌کنی
و همه با احترام ازت یاد می‌کنند....

🖊 علیرضا میراسداله

کتابِ، ویزای کوه قاف


...📚

🔸🔷🔸 🔶🔹🔷

BY کتاب دانش


Share with your friend now:
tgoop.com/ktabdansh/4077

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

The group’s featured image is of a Pepe frog yelling, often referred to as the “REEEEEEE” meme. Pepe the Frog was created back in 2005 by Matt Furie and has since become an internet symbol for meme culture and “degen” culture. Invite up to 200 users from your contacts to join your channel The optimal dimension of the avatar on Telegram is 512px by 512px, and it’s recommended to use PNG format to deliver an unpixelated avatar. The channel also called on people to turn out for illegal assemblies and listed the things that participants should bring along with them, showing prior planning was in the works for riots. The messages also incited people to hurl toxic gas bombs at police and MTR stations, he added. The group also hosted discussions on committing arson, Judge Hui said, including setting roadblocks on fire, hurling petrol bombs at police stations and teaching people to make such weapons. The conversation linked to arson went on for two to three months, Hui said.
from us


Telegram کتاب دانش
FROM American