tgoop.com/ktabdansh/4017
Last Update:
📖 مطالعه قسمت دهم
جایی که همه خودشان را گم کردهاند،
هم نیکها و هم بدها،
کارهای مخترعان و گنجینههای
خردمندان را میدزدند، من نام آن
را دولت مینامم.
این مردم، ثروت فراهم میکنند و
بازهم فقیرتر میشوند.
مانند میمونهای چالاک میدوند،
همگی میخواهند به تاج و تخت
برسند.
- معمولا لجن بر تخت پادشاهی
مینشیند. - تخت پادشاهی بر
روی لجن است.
ای برادرانم از بوی بد دور شوید،
از بتپرستی دور شوید.
بسیاری از درهای خوشبو برای
افراد تنها و روحهای بزرگ باز است.
' آنجا که حکومت پایان گیرد،
نوع انسانی آغاز میشود.
انسان برتر. چنین گفت زرتشت
دربارهٔ مگسهای بازار
به درون تنهایی خودت فرار کن
دوست من. چوب و صخره میدانند
که چگونه ساکت بمانند.
جایی که تنهایی پایان یابد، بازار
شروع میشود. ( مگسهای سمی )
مردم درک اندکی از اخلاق دارند.
جهان به دور ارزشهای جدید
میگردد. ( شهرت حول بازیگران،
نفرین زمان همین است. ) هرروز
یک باور جدید، - احساسات با
عجله، پویایی بیثبات.
حقیقت را پوچ مینامند. ( تنها
خدایانی با سروصدای بزرگ را
باور دارند. )
تو ای دوستدار حقیقت! حسادت
نداشته باش، به منطقهٔ امن خودت
برگرد. - تجربهٔ همهٔ چاههای عمیق
آهسته است. مگسها تو را نیش
میزنند، به جایی فرار کن که
باد پاک و قوی میوزد.
قسمت تو نیست که یک مگسپران
باشی. - این علفهای هرز -
ساختمانهای غرورآفرین را به زیر
میکشانند. روح آنها تشنۀ خون
است.
اما تو ای عمیق، از زخمهای کوچک
هم عمیقا رنج میکشی.
اما اگاه باش، همهٔ بیعدالتیها را
تحمل کنی! ستایش آنها همهمه
است! مانند یک شیطان یا خدا
تو را تملق میگویند. اهل چاپلوسی
و گریه و زاریاند. تو را بهخاطر
فضیلتهایت تنبیه میکنند.
تو را هدر میدهند. لیاقت تو را
ندارند. - آنچه در تو مایهٔ بزرگی
است ، از آن متنفرند.
چنین گفت زرتشت
دربارهٔ پاکدامنی
من عاشق جنگل هستم. زندگی در
شهر بد است؛ به این مردان نگاه
کن؛ میگویند؛ چیزی بهتر از
خوابیدن با یک زن نیست،
لجن در روح آنها
خوابیده است. لجن آنها روح هم
دارد. یک حیوان بینقص اما
بیگناهی به حیوانات تعلق دارد.
- من نصیحت میکنم حواس خود
را بیگناه نگهداری.
روح هرزه. باید برای کسانیکه
پاکدامنی برای آنان دشوار است
نصیحت شود که از آن دور بمانند.
در شأن من نیست از چیزهای کثیف
صحبت کنم.
برخی افراد هستند که سراسر
پاکدامنیاند. قلب آنها ملایم است.
با خوشحالی بیشتری میخندند و
غنیتر از تو هستند.
جستجوگر دانش در آبها قدم
میگذارد. ما ميهمانان قلب خود را
ارائه کردهایم. چنین گفت زرتشت
دربارهٔ دوست
زاهد میاندیشد " حضور یکنفر برای
من زیاد است.
من و خودم بایکدیگر در گفتگو هستیم.
چگونه تحمل کنم اگر دوست وجود
نداشت؟ - دوست برای یک زاهد
در جایگاه سوم است؛ از فرورفتن
دونفر اول جلوگیری میکند.
اعتماد ما به دیگران افشا میکند
که در چه قسمتهایی دوست داریم
به خودمان اعتماد کنیم.دلتنگی ما
برای یک دوست، افشا کننده ما است.
اغلب انسانها از عشق برای حسادت
استفاده میکنند. کسیکه جرأت
درخواست برای دوستی را ندارد،
میگوید؛ دستکم دشمن من باش!
برای دوستت بجنگ. -" بهترین
دشمن انسان باید در درون دوستش
باشد. چنین گفت زرتشت
توضیحات خوانش کتاب؛
نیچه و ارادهٔ معطوف به
قدرت ؛ یعنی نیرویی درونی که هر
فرد را بهسمت رشد ، خلاقیت و
غلبه بر محدودیتها سوق میدهد
او از انسان میخواهد این اراده
را بپذیرد و با قدرت زندگی کند،
بهجای آنکه تسلیم ضعف، ترس
یا اخلاقیات سرکوبگر شود.
انسان برتر؛ انسان را موجودی
میداند که در مسیر تکامل، هنوز
به تمام ظرفیتهای خود نرسیده.
انسان برتر " نماد خلاقیت، شجاعت
و پذیرش زندگی است.
توضیحات ادامه داره..
📚 چنین گفت زرتشت - نیچه
● ادامه دارد
...📚
BY کتاب دانش
Share with your friend now:
tgoop.com/ktabdansh/4017