tgoop.com/ktabdansh/3931
Last Update:
داستانهای کوتاه
نویسنده؛ کریستین بوبن
📝دوره گرد
در کامروایی یک تنهایی،
دنیا پست
و تو سرافراز میشوی.
این اولین دایرهٔ بسته است.
روزی باید جانت را به روح آتش ،
پیوند بزنی و این دایره را ترک کنی.
چیرگی بر جهان پیرامون،
پیروزیِ ناچیزی است و سختترین
تلاش در پیشروست.
واژههای عطش،
در سکوتهایی یکسان ، در برابرت
چیده شده است، واژههایی یگانه،
سیراب کننده.
از همهمه ای که انسان خیالپرداز را
فرا میگیرد.
برحذر باش :
دنیا هرآنچه را که باز میشناسد،
بیدرنگ به فساد میکشد.
از آنها که تو را به کنار پنجره
فرامیخوانند تا ستایش کنند ،
بترس :
آنکسی که همه از عزلتش آگاهند ،
گوشهنشین نیست.
از مهربانان و خیرخواهان بیمناک
باش :
یک مشاور از هزاران لشکر دشمن
برای شاهزاده منحوس تر است.
دور شو. دور و دورتر. پیاپی دورتر.
به آنجا میروی که دیگر آینهای بر
صفحه و هیچ نامی بر جلد کتاب
نیست.
بسان نوآموزی که به خانهٔ سوختهٔ
عشق وارد شدی. برای ورود باید
از همه چیز دل میگسستی و نخست
از آرزوی بیثمر روزی برای خود
زیستن.
در این خانه از تو انتظاری جز این
نیست که روز و شب آتشی را
فروزان نگه داری ،
آتشی که رؤیاهایت در آن غوطه
میخورند.
در بطالتِ انتظاری بیپایان،
کتابی باز میکنی،
چشمهایت را ضعیف میکنی و
اندک اندک درسی دشوار میآموزی :
هیچکس شایستهٔ تنهایی نیست.
هیچکس به لطف و مهربانی
تقرب نمیجوید.
پرهیزت را با سوهان سکوت بُرا کن.
از پریشان حالیات چیزی نگو.
سخن گفتن ، سخن گفتن چرا ؟
تبادل کلمهها،
سودای سنگهاست. آنچه برای
بر زبان آمدن، به زمان و اندیشهای
چنین اندک نیاز دارد،
نمیتواند ارزشمند باشد.
بر زبانت سرب و جوهر بریز :
اگر رفتی با لبانی بسته برو ،
در آذرخشی که در رؤیاهایت
ادامه میدهی..
ادامه دارد
...📚✨🖊
BY کتاب دانش
Share with your friend now:
tgoop.com/ktabdansh/3931