This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📚پیام های رسول الله صلی الله علیه و سلم
📓 این قسمت: پاکیزگی
✅ برای پیدا کردن سایر کارتونهای این مجموعه روی عبارت #پیام_های_رسول_الله کلیک کنید.
https://www.tgoop.com/kodak_moslm
📓 این قسمت: پاکیزگی
✅ برای پیدا کردن سایر کارتونهای این مجموعه روی عبارت #پیام_های_رسول_الله کلیک کنید.
https://www.tgoop.com/kodak_moslm
❤1
کفتارها دریدند، روباهها خندیدند... و ما هنوز خواب ماندهایم!
دشمنان اسلام از هر سو به مانند کفتاری درنده و وحشی تکهای از تنِ خستۀ امت اسلام را میدرند و روباهها نیز، زیر سایۀ درختِ انسانیت و حقوقِ بشر لم داده و با شادمانی به این صحنهها مینگرند... همان درختی که سایهاش بر مسلمانان حرام است. وقتی کفتارها روی خونِ زنان و کودکان مسلمان راه میروند و پایشان میلغزد، سگها و روباهها یکصدا برای کفتارها اشک میریزند و لاشۀ گندیدۀ حقوق بشر و انسانیت را دوباره عَلَم میکنند و ضجههای ظلمستیزی سر میدهند.
تا بوده، کفتارها دریدند و روبَهان و سگان بر این پیکرها رقصیدند و شن و خاکِ پر از سُرب و خونِ غزه، میانمار، بوسنی و هرزگوین، ترکستان، افغانستان، عراق و... گواهِ این جنایات است. خون شیرخوارگانِ رفح، تهران، بغداد و سویدا گلوی چرکین و حاقدِ یهـودیزادگان و یهـودیپرستان را تَر کرده است و تشنگی زبانِ متعفنشان تا آخرین قطرۀ خون این امت رفع نمیشود.
با تویی هستم که استخوان در گلو، اشک در چشم و خشم در دل به این صحنهها مینگری و نمیتوانی مُشت غضب و انتقام را در صورت این سفاکان بکوبی!
گمان مبر که یهود و غرب پشت مرزهای ما نشستند و سلاحشان توپ و تانک است و بس!
سلاحشان همان شبهات و شهواتیست که هربار بر دهانِ یکی از نوکران و کاسهلیسانِ سخیفشان استفراغ میشود... همان لیبرالها، سکولارها، فمنیستها، آتئیستها و دیگر ویروس و میکروبهاییست که مانند سلولهای سرطانی هربار در جایی رشد میکنند و دستمالِ اربابشان هستند تا هم آنان را سفیدشویی کنند، هم افکار این امت را با ترهاتی مانند: جدایی دین از سیاست، سکولاریسم و حکومت دموکراتیک، قبیلهگرایی و ناسیونالیسمِ دروغین، آزادی حجاب و آزادی زنا و لواط، تبدیل زندگی زن به آزادی هرزگی به عنوان پایۀ خانواده و... سیاه و متعفّن کنند.
برای این دشمنان که با زور و زَر و زِر اربابشان به جان فکر و عقیدۀ این امت افتادهاند چکار کردهای؟
برنامهای برای اینکه قرآن بخوانی و یاد بگیری و به آن عمل کنی داری؟
دینت را به اندازهای یاد گرفتهای که بتوانی از آن در برابر آنها دفاع کنی؟
چه مدت از وقتت را برای تقویت ذهن (مطالعه) و تقویت جسم (ورزش) صرف کردی که در برابر دشمنان امت قوی باشی؟
همچنان که آنان زبان تو را یاد میگیرند تا بهتر به جنگ روانی-رسانهای تو بیایند، زبانشان را یاد گرفتهای؟
اصلا خودت را در یک جنگ تمام عیار تصور کردهای یا تنها اسیر قابِ موبایلت شدهای و اخبار و چتهای فضای مجازی را ورق میزنی؟
واقعا وقت آن نرسیده که خودت را یکی از کمانداران کوه أحد فرض کنی که پیامبر صلی الله علیه وسلم به آنها دستور داده بود ایستادگی کنند؟
خواهران و برادرانت به دست دشمن در حال تکهتکه شدن هستند... وقتت را تلف نکن! مبادا ناامید شوی و دست برداری...
نوشته: أبو مرصاد
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 | رد شبهات ملحدین
دشمنان اسلام از هر سو به مانند کفتاری درنده و وحشی تکهای از تنِ خستۀ امت اسلام را میدرند و روباهها نیز، زیر سایۀ درختِ انسانیت و حقوقِ بشر لم داده و با شادمانی به این صحنهها مینگرند... همان درختی که سایهاش بر مسلمانان حرام است. وقتی کفتارها روی خونِ زنان و کودکان مسلمان راه میروند و پایشان میلغزد، سگها و روباهها یکصدا برای کفتارها اشک میریزند و لاشۀ گندیدۀ حقوق بشر و انسانیت را دوباره عَلَم میکنند و ضجههای ظلمستیزی سر میدهند.
تا بوده، کفتارها دریدند و روبَهان و سگان بر این پیکرها رقصیدند و شن و خاکِ پر از سُرب و خونِ غزه، میانمار، بوسنی و هرزگوین، ترکستان، افغانستان، عراق و... گواهِ این جنایات است. خون شیرخوارگانِ رفح، تهران، بغداد و سویدا گلوی چرکین و حاقدِ یهـودیزادگان و یهـودیپرستان را تَر کرده است و تشنگی زبانِ متعفنشان تا آخرین قطرۀ خون این امت رفع نمیشود.
با تویی هستم که استخوان در گلو، اشک در چشم و خشم در دل به این صحنهها مینگری و نمیتوانی مُشت غضب و انتقام را در صورت این سفاکان بکوبی!
گمان مبر که یهود و غرب پشت مرزهای ما نشستند و سلاحشان توپ و تانک است و بس!
سلاحشان همان شبهات و شهواتیست که هربار بر دهانِ یکی از نوکران و کاسهلیسانِ سخیفشان استفراغ میشود... همان لیبرالها، سکولارها، فمنیستها، آتئیستها و دیگر ویروس و میکروبهاییست که مانند سلولهای سرطانی هربار در جایی رشد میکنند و دستمالِ اربابشان هستند تا هم آنان را سفیدشویی کنند، هم افکار این امت را با ترهاتی مانند: جدایی دین از سیاست، سکولاریسم و حکومت دموکراتیک، قبیلهگرایی و ناسیونالیسمِ دروغین، آزادی حجاب و آزادی زنا و لواط، تبدیل زندگی زن به آزادی هرزگی به عنوان پایۀ خانواده و... سیاه و متعفّن کنند.
برای این دشمنان که با زور و زَر و زِر اربابشان به جان فکر و عقیدۀ این امت افتادهاند چکار کردهای؟
برنامهای برای اینکه قرآن بخوانی و یاد بگیری و به آن عمل کنی داری؟
دینت را به اندازهای یاد گرفتهای که بتوانی از آن در برابر آنها دفاع کنی؟
چه مدت از وقتت را برای تقویت ذهن (مطالعه) و تقویت جسم (ورزش) صرف کردی که در برابر دشمنان امت قوی باشی؟
همچنان که آنان زبان تو را یاد میگیرند تا بهتر به جنگ روانی-رسانهای تو بیایند، زبانشان را یاد گرفتهای؟
اصلا خودت را در یک جنگ تمام عیار تصور کردهای یا تنها اسیر قابِ موبایلت شدهای و اخبار و چتهای فضای مجازی را ورق میزنی؟
واقعا وقت آن نرسیده که خودت را یکی از کمانداران کوه أحد فرض کنی که پیامبر صلی الله علیه وسلم به آنها دستور داده بود ایستادگی کنند؟
خواهران و برادرانت به دست دشمن در حال تکهتکه شدن هستند... وقتت را تلف نکن! مبادا ناامید شوی و دست برداری...
نوشته: أبو مرصاد
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 | رد شبهات ملحدین
👍6😢2❤1
.#۳۶۵_روز_با_پیامبر
روز ۲۰۷ - لحظهای پرهیجان برای تصمیمی سرنوشت ساز
مشرکان مکه شکست بدر را فراموش نکرده بودند. غرورشان این شکست را نمیپذیرفت. همه دار و ندارشان را جمع کرده بودند و برای حمله به اهالیِ مدینه سپاهی فراهم دیدند. اعراب بادیهنشین را با پول به سربازی گرفتند، قویترین جنگجویان را آماده کردند، مشهورترین شاعران را برای روحیه دادن به سربازان با خود همراه، و سرانجام با سپاهی سه هزار نفره به راه افتادند.
پیامبر عزیزمان ﷺ به وسیله نامهای که عمویش عباس، فرستاده بود از نزدیک شدن مشرکان به مدینه آگاه شد. فوراً اصحاب را جمع کرد. با هم درباره چگونگیِ رویارویی با دشمن مشورت کردند. اصحاب نظرات متفاوتی داشتند. نظر برخی این بود که در بیرون مدینه با مشرکان روبرو شوند و برخی دیگر معتقد بودند باید در داخل مدینه با آنها بجنگند. جوانان پرهیجان گفتند:
"ای پیامبر خدا! به خدا سوگند اجازه نخواهیم داد پایشان را به مدینه بگذارند. اگر بیرون از مدینه با آنها روبرو نشویم، غرور برشان میدارد و خیال میکنند از آنها ترسیده ایم."
عموی شجاع و جوانمرد پیامبر ﷺ، حمزه، هم میگفت:
"ای پیامبر خدا! اگر با همین شمشیرم بیرون از مدینه با آنها نجنگم، لب به غذا نخواهم زد."
پیامبر عزیزمان ﷺ فهمید که بیشتر اصحاب، خواهان جنگ با مشرکان در بیرون از مدینه هستند، پس تصمیمش را گرفت:
"اگر با صبر و استقامت ایستادگی کنید، الله یک بار دیگر ما را یاری خواهد کرد. وظیفه ما آن است که عزم و اراده و جسارت خود را نشان دهیم. ثابت قدم باشید. اگر چنین کنید؛ مدد و ياري الله با شماست."
تصمیم گرفته شد. مسلمانان در بیرون از مدینه با سپاه سه هزار نفری مشرکان روبرو میشدند.
🌸#ویژه_کودکان_و_نوجوانان
✅«الْحَمْدُ لله عَلَى نعمة الإِسْلام
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸
روز ۲۰۷ - لحظهای پرهیجان برای تصمیمی سرنوشت ساز
مشرکان مکه شکست بدر را فراموش نکرده بودند. غرورشان این شکست را نمیپذیرفت. همه دار و ندارشان را جمع کرده بودند و برای حمله به اهالیِ مدینه سپاهی فراهم دیدند. اعراب بادیهنشین را با پول به سربازی گرفتند، قویترین جنگجویان را آماده کردند، مشهورترین شاعران را برای روحیه دادن به سربازان با خود همراه، و سرانجام با سپاهی سه هزار نفره به راه افتادند.
پیامبر عزیزمان ﷺ به وسیله نامهای که عمویش عباس، فرستاده بود از نزدیک شدن مشرکان به مدینه آگاه شد. فوراً اصحاب را جمع کرد. با هم درباره چگونگیِ رویارویی با دشمن مشورت کردند. اصحاب نظرات متفاوتی داشتند. نظر برخی این بود که در بیرون مدینه با مشرکان روبرو شوند و برخی دیگر معتقد بودند باید در داخل مدینه با آنها بجنگند. جوانان پرهیجان گفتند:
"ای پیامبر خدا! به خدا سوگند اجازه نخواهیم داد پایشان را به مدینه بگذارند. اگر بیرون از مدینه با آنها روبرو نشویم، غرور برشان میدارد و خیال میکنند از آنها ترسیده ایم."
عموی شجاع و جوانمرد پیامبر ﷺ، حمزه، هم میگفت:
"ای پیامبر خدا! اگر با همین شمشیرم بیرون از مدینه با آنها نجنگم، لب به غذا نخواهم زد."
پیامبر عزیزمان ﷺ فهمید که بیشتر اصحاب، خواهان جنگ با مشرکان در بیرون از مدینه هستند، پس تصمیمش را گرفت:
"اگر با صبر و استقامت ایستادگی کنید، الله یک بار دیگر ما را یاری خواهد کرد. وظیفه ما آن است که عزم و اراده و جسارت خود را نشان دهیم. ثابت قدم باشید. اگر چنین کنید؛ مدد و ياري الله با شماست."
تصمیم گرفته شد. مسلمانان در بیرون از مدینه با سپاه سه هزار نفری مشرکان روبرو میشدند.
🌸#ویژه_کودکان_و_نوجوانان
✅«الْحَمْدُ لله عَلَى نعمة الإِسْلام
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸
❤3
#روانشناسی_کودکانگی
✔️والدین موفق معمولا بهترین شنوندگان حرفهای فرزند خود هستند، با دقت و با تمام وجود به سخنان فرزند خود گوش میدهند، حرف او را قطع نمیکنند، در مقابل او حالت تهاجمی و پرخاشگرانه نمیگیرند، مدام طعنه نمیزنند و یکسره نصیحت نمیکنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
❤️پروردگارا، ما را زنان و فرزندانی مرحمت فرما که مایه چشم روشنی ما باشند، و ما را (سر خیل پاکان و) پیشوای اهل تقوا قرار ده.
ـ آمین یاربً العالمین
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
https://www.tgoop.com/kodak_moslm
✔️والدین موفق معمولا بهترین شنوندگان حرفهای فرزند خود هستند، با دقت و با تمام وجود به سخنان فرزند خود گوش میدهند، حرف او را قطع نمیکنند، در مقابل او حالت تهاجمی و پرخاشگرانه نمیگیرند، مدام طعنه نمیزنند و یکسره نصیحت نمیکنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
❤️پروردگارا، ما را زنان و فرزندانی مرحمت فرما که مایه چشم روشنی ما باشند، و ما را (سر خیل پاکان و) پیشوای اهل تقوا قرار ده.
ـ آمین یاربً العالمین
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
https://www.tgoop.com/kodak_moslm
❤5
سروودی_خودا_فێری_کردم_کەناڵی_ئافەرین_afarin_kids360P.mp4
9.6 MB
📢 مجموعه سرودهای کوردی
🔰قسمت ٦۹
👈 سروودی خوا فێری کردم
🌾کاری از ئافەرین کیدز
✅برای پیدا کردن سایر کارتون های این مجموعه روی عبارت #سرود_کوردی یا #کارتون_کوردی کلیک کنید
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🌷 ما را به سایر ایمان داران معرفی کنید 🌷
💭 https://www.tgoop.com/kodak_moslm
🔰قسمت ٦۹
👈 سروودی خوا فێری کردم
🌾کاری از ئافەرین کیدز
✅برای پیدا کردن سایر کارتون های این مجموعه روی عبارت #سرود_کوردی یا #کارتون_کوردی کلیک کنید
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🌷 ما را به سایر ایمان داران معرفی کنید 🌷
💭 https://www.tgoop.com/kodak_moslm
خولی «هۆنین» - وانەی یەکەم: گرنگترین پرۆژەی ژیان | م. ڕەوەند هۆشمەند
Astana - ئاستانە
دوره تربیت اسلامی فرزند هۆنین
بسیار عالی به زبان کوردی
وانەی یەکەم (بەشێوەی فایلی دەنگی)
م. ڕەوەند هۆشمەند
#هۆنین
کارتونهای اسلامی و مطالب تربیتی برای کودکانمان
https://www.tgoop.com/kodak_moslm
بسیار عالی به زبان کوردی
وانەی یەکەم (بەشێوەی فایلی دەنگی)
گرنگترین پرۆژەی ژیان!
م. ڕەوەند هۆشمەند
#هۆنین
کارتونهای اسلامی و مطالب تربیتی برای کودکانمان
https://www.tgoop.com/kodak_moslm
❤2
#۳۶۵_روز_با_پیامبر
روز ۲۰۸ - سربازانِ كوچك
مسلمانان برای رویارویی با سپاه مشرکان - که رهسپار مدینه بودند - به راه افتادند.
در دلهایشان هیجان و بر زبانشان بانگِ تکبیر بود. پیامبر زیبایمان ﷺ پیوسته سپاه را زیر نظر داشت و بیدرنگ بینظمیها را اصلاح میفرمود. وقتی به عقب برگشت و به انتهای سپاه نگاهی انداخت، متوجه شد که ده پانزده نفر بچه به اردو پیوسته اند. او کودکان را بسیار دوست داشت. حتی راضی نبود مویی از سرشان کم شود. حال آنکه میدان جنگ جایی خطرناک بود. که شمشیرها در هوا به حرکت در میآمد و خونها ریخته میشد. چنین جایی اصلاً مناسب کودکان نبود. به همین سبب، پیامبر عزیزمان ﷺ از ایشان خواست که فوراً به مدینه برگردند.
کودکی به اسم رافع خیلی دوست داشت همراه سپاه در جنگ شرکت کند. روی پنجه پا ایستاد و تلاش کرد خودش را بلندقد نشان دهد، به امید آنکه پیامبرمان ﷺ متوجه بچه بودن او نشده و اجازه حضور در جنگ را به او بدهد. این حالتِ شیرین او، توجه سربازان را به خود جلب کرد. یکی از آنها گفت:
"ای پیامبر خدا! رافع تیرانداز خوبیست. فکر کنم میتواند برای ما مفید باشد. اگر اجازه بدهید او هم همراه ما باشد."
پیامبر عزیزمان ﷺ درخشش چشمهای رافع را دیده و دریافته بود که چقدر مشتاقِ حضور در جنگ است. برای همین اجازه داد که بماند.
ماندنِ رافع در سپاه، بر دوستش، سموره، گران آمد. در حالی که اشکهایش را پاک میکرد به پدرش گفت:
"پدرجان! رسولالله ﷺ به رافع اجازه داد، که به جهاد بیاید؛ اما من را قبول نکرد، در حالی که من در کُشتی رافع را زمین میزنم."
پدر حرفهای پسر و خواسته او را با رسولالله ﷺ و در میان گذاشت. پیامبر عزیزمان ﷺ نمیخواست دلِ کسی را بشکند. از رافع و سموره خواست همان جا کشتی بگیرند. دو دوست کشتی گرفتند و سموره پشت رافع را به خاک مالید. بعد از آن، پیامبر محبوبمان ﷺ اجازه داد که سموره هم در سپاه بماند. سموره پانزده ساله بود. دو دوست خوشحال بودند که در سپاهِ پیامبرمان ﷺ حضور دارند. بقیه بچهها به حرف پیامبرمان ﷺ گوش داده و به مدینه برگشتند. پیامبرمان ﷺ وظیفهٔ مراقبت از مادران و خانودههایشان را به ایشان سپرد، و به این ترتیب دلشان را به دست آورد. بچهها در راه بازگشت به مدینه، از اطمینان و اعتماد پیامبرمان ﷺ به ایشان، خوشحال و خشنود بودند.
🌸#ویژه_کودکان_و_نوجوانان
✅«الْحَمْدُ لله عَلَى نعمة الإِسْلام
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸
روز ۲۰۸ - سربازانِ كوچك
مسلمانان برای رویارویی با سپاه مشرکان - که رهسپار مدینه بودند - به راه افتادند.
در دلهایشان هیجان و بر زبانشان بانگِ تکبیر بود. پیامبر زیبایمان ﷺ پیوسته سپاه را زیر نظر داشت و بیدرنگ بینظمیها را اصلاح میفرمود. وقتی به عقب برگشت و به انتهای سپاه نگاهی انداخت، متوجه شد که ده پانزده نفر بچه به اردو پیوسته اند. او کودکان را بسیار دوست داشت. حتی راضی نبود مویی از سرشان کم شود. حال آنکه میدان جنگ جایی خطرناک بود. که شمشیرها در هوا به حرکت در میآمد و خونها ریخته میشد. چنین جایی اصلاً مناسب کودکان نبود. به همین سبب، پیامبر عزیزمان ﷺ از ایشان خواست که فوراً به مدینه برگردند.
کودکی به اسم رافع خیلی دوست داشت همراه سپاه در جنگ شرکت کند. روی پنجه پا ایستاد و تلاش کرد خودش را بلندقد نشان دهد، به امید آنکه پیامبرمان ﷺ متوجه بچه بودن او نشده و اجازه حضور در جنگ را به او بدهد. این حالتِ شیرین او، توجه سربازان را به خود جلب کرد. یکی از آنها گفت:
"ای پیامبر خدا! رافع تیرانداز خوبیست. فکر کنم میتواند برای ما مفید باشد. اگر اجازه بدهید او هم همراه ما باشد."
پیامبر عزیزمان ﷺ درخشش چشمهای رافع را دیده و دریافته بود که چقدر مشتاقِ حضور در جنگ است. برای همین اجازه داد که بماند.
ماندنِ رافع در سپاه، بر دوستش، سموره، گران آمد. در حالی که اشکهایش را پاک میکرد به پدرش گفت:
"پدرجان! رسولالله ﷺ به رافع اجازه داد، که به جهاد بیاید؛ اما من را قبول نکرد، در حالی که من در کُشتی رافع را زمین میزنم."
پدر حرفهای پسر و خواسته او را با رسولالله ﷺ و در میان گذاشت. پیامبر عزیزمان ﷺ نمیخواست دلِ کسی را بشکند. از رافع و سموره خواست همان جا کشتی بگیرند. دو دوست کشتی گرفتند و سموره پشت رافع را به خاک مالید. بعد از آن، پیامبر محبوبمان ﷺ اجازه داد که سموره هم در سپاه بماند. سموره پانزده ساله بود. دو دوست خوشحال بودند که در سپاهِ پیامبرمان ﷺ حضور دارند. بقیه بچهها به حرف پیامبرمان ﷺ گوش داده و به مدینه برگشتند. پیامبرمان ﷺ وظیفهٔ مراقبت از مادران و خانودههایشان را به ایشان سپرد، و به این ترتیب دلشان را به دست آورد. بچهها در راه بازگشت به مدینه، از اطمینان و اعتماد پیامبرمان ﷺ به ایشان، خوشحال و خشنود بودند.
🌸#ویژه_کودکان_و_نوجوانان
✅«الْحَمْدُ لله عَلَى نعمة الإِسْلام
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸
❤3
آموزش کودکان مسلمان
سريال_حبيب_الله_صلى_الله_عليه_وسلم_فصل_اول_قسمت _3360P.mp4
دوستان عزیزم
در این قسمت از سریال حبیب الله
ابرهه رو به صورت انیمیشن مشاهده میکنید
که مشاورش در حین حمله به خانه کعبه به ابرهه میگه که قبایل عرب از پشت سر به ما حمله نکنن
ابرهه در جوابش میگه نه از پشت سر ونه از روبرو به ما از جانب عربها زیانی نمیرسه
چون عربها در غفلتند
.
دقیقأ در ۱۴۰۰سال پیش خداوند خودش از خانه خودش توسط پرندگان ابابیل محافظت کرد چون عربها در غفلت بودند
.
امروز هم عربها در غفلتند،،، چون برادر ابرهه(نتانیاهو) به ارتشش اعلام کرده که تیری از جانب عربها به آنها اصابت نخواهد کرد
عربها در غفلتند
واسه همینه اینقدر راحت ملت مظلوم غزه رو لتوپار میکنن
در این قسمت از سریال حبیب الله
ابرهه رو به صورت انیمیشن مشاهده میکنید
که مشاورش در حین حمله به خانه کعبه به ابرهه میگه که قبایل عرب از پشت سر به ما حمله نکنن
ابرهه در جوابش میگه نه از پشت سر ونه از روبرو به ما از جانب عربها زیانی نمیرسه
چون عربها در غفلتند
.
دقیقأ در ۱۴۰۰سال پیش خداوند خودش از خانه خودش توسط پرندگان ابابیل محافظت کرد چون عربها در غفلت بودند
.
امروز هم عربها در غفلتند،،، چون برادر ابرهه(نتانیاهو) به ارتشش اعلام کرده که تیری از جانب عربها به آنها اصابت نخواهد کرد
عربها در غفلتند
واسه همینه اینقدر راحت ملت مظلوم غزه رو لتوپار میکنن
💔6❤1😢1
Forwarded from آموزش کودکان مسلمان
سريال_حبيب_الله_صلى_الله_عليه_وسلم_فصل_اول_قسمت _3360P.mp4
77.8 MB
📢 انیمیشن سریالی حبیب الله ﷺ
🔰 قسمت ۳
✔️ دوبله فارسی
🌾 این سریال تاریخی به زندگی نامه نبی مکرم اسلامﷺ پرداخته است.
@kodak_moslm
🔰 قسمت ۳
✔️ دوبله فارسی
🌾 این سریال تاریخی به زندگی نامه نبی مکرم اسلامﷺ پرداخته است.
@kodak_moslm
ارسال مستقیم کمک مالی به مردم مظلوم غزه
"ماموستا: عبدالجبارلطفی
بانک تجارت ۵۸۵۹۸۳۱۱۳۹۷۰۹۶۵۲"
شبا IR410180000000149099138084
" ماموستا: فواد محمدی
بانک ملی ۶۰۳۷۹۹۷۳۹۶۱۱۵۳۶۳"
شبا
IR680170000000338441599001
لینک کانال کمپین
https://www.tgoop.com/kkomkG
"ماموستا: عبدالجبارلطفی
بانک تجارت ۵۸۵۹۸۳۱۱۳۹۷۰۹۶۵۲"
شبا IR410180000000149099138084
" ماموستا: فواد محمدی
بانک ملی ۶۰۳۷۹۹۷۳۹۶۱۱۵۳۶۳"
شبا
IR680170000000338441599001
لینک کانال کمپین
https://www.tgoop.com/kkomkG
Telegram
꧁ کمپین جمع آوری کمکهای مردمی برای غزه ꧂
✅ شماره کارت جهت واریز کمک های شما عزیزان به مسلمانان غزه:
فوادمحمدی ۶۰۳۷۹۹۷۳۹۶۱۱۵۳۶۳
عبدالجبارلطفی ۵۸۵۹۸۳۱۱۳۹۷۰۹۶۵۲
جهت ارتباط
@mamostalotfi
✨️ڪەناڵێك تایبەت بە یارمەتی بۆ غزة
♦️کانالی مختص برای جمع آوری کمکهای مردمی برای غزه
فوادمحمدی ۶۰۳۷۹۹۷۳۹۶۱۱۵۳۶۳
عبدالجبارلطفی ۵۸۵۹۸۳۱۱۳۹۷۰۹۶۵۲
جهت ارتباط
@mamostalotfi
✨️ڪەناڵێك تایبەت بە یارمەتی بۆ غزة
♦️کانالی مختص برای جمع آوری کمکهای مردمی برای غزه
👍3
آموزش کودکان مسلمان pinned «ارسال مستقیم کمک مالی به مردم مظلوم غزه "ماموستا: عبدالجبارلطفی بانک تجارت ۵۸۵۹۸۳۱۱۳۹۷۰۹۶۵۲" شبا IR410180000000149099138084 " ماموستا: فواد محمدی بانک ملی ۶۰۳۷۹۹۷۳۹۶۱۱۵۳۶۳" شبا IR680170000000338441599001 لینک کانال کمپین htt…»
#۳۶۵_روز_با_پیامبر
روز ۲۰۹ - انتظارِ هیجانانگیز
پیامبر عزیزمان ﷺ شب هنگام، به همراه سپاه خود در نزدیکیهای اُحُد، اتراق کردند. صبحِ روزِ بعد، با روشن شدن هوا، دو سپاه در دامنههای اُحُد با هم روبرو شدند. پیامبر عزیزمان ﷺ از اسبش پیاده شد. سربازان کمشمار اما با ایمان خود را به صف کرد. پیامبر ﷺ همواره و در همه جا با دقت و تدبیر رفتار میکرد. به همین منظور، تیراندازان ماهری را در تپه کناری مستقر کرد؛ تا بر گذرگاه اُحید تسلط داشته باشند. پیامبر ﷺ به این میاندیشید که دشمن اگر فرصت بیابد از آن تپه از پشت به مسلمانان حمله خواهد کرد. به کمانداران هشدار داد:
"حتی اگر دشمن را شکست بدهیم، تا زمانی که به شما خبر ندادیم، محل خود را ترک نکنید. حتی اگر دیدید شکست میخوریم؛ جایگاه خود را ترک نکنید که به یاری ما بیایید."
از جبهه دشمن صداهای عجیب و غریبی به گوش میرسید. زنهایی با سینههایی آکنده از کینه، دفزنان و با خواندن ترانه و سرود به سربازان روحیه میدادند.
از سپاه پیامبرمان ﷺ هم صدای تکبیرهای قوی بلند بود. اُحُد لبریز از صدای دعای مسلمانان شده بود. پیامبر عزیزمان ﷺ به سربازانش قوت قلب و وعده پیروزی به یاریِ الله را میداد. طولی نکشید که سربازان دشمن حمله کردند و جنگی برق آسا آغاز شد. صدای شمشیرها و شیهه اسبان و فریاد شتران کوه اُحُد را آزار میداد. لحظاتی سخت فرا رسیده بود. مشرکان که به سلاحهای خود مینازیدند، فریاد میزدند:
"چه کسی میتواند با ما بجنگد؟"
حضرت علی (رض) با شهامت با آنها روبرو میشد و با نیروی برآمده از ایمان به آنها درس خوبی میداد. یک طرف او و طرف دیگر هم عموی قهرمان پیامبرمان ﷺ، حمزه، و دیگر مسلمانان هم به خاطر الله با تمام توانشان میجنگیدند. هیچ کدام ترسی از دشمن در دل نداشتند. سربازانِ مهاجمِ دشمن از کرده خود سخت پشیمان بودند. در ساعات درگیری توانشان را از دست داده بودند. با وجود آنکه
هم از نظر تعداد و هم از لحاظ مهمات بر مسلمانان برتری داشتند؛ اما مسلمانان آنان را شکست میدادند. آشفته و پریشان شده بودند. غرقِ ترس و پریشانی از میدان جنگ پا به فرار گذاشتند. آنها که میخواستند جانشان را نجات دهند، اسلحه، اسب و وسایلشان را میگذاشتند و فرار میکردند.
پیامبر عزیزمان ﷺ با دقت اطراف را کنترل میکرد، و نظم جنگی به سپاهش میداد. روی شمشیری که در دست داشت، چنین نوشته بود:
"در ترس، شرم وجود دارد و در پیشروی شرف و اعتبار. با ترس، نمیتوان از تقدیر گریخت."
گویی این سخنان خطاب به سربازان دشمن بود. در حالی که آنها میدان را از ترس ترک میکردند؛ مسلمانان در انتظار پیروزیِ کامل بودند.
🌸#ویژه_کودکان_و_نوجوانان
✅«الْحَمْدُ لله عَلَى نعمة الإِسْلام
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸
روز ۲۰۹ - انتظارِ هیجانانگیز
پیامبر عزیزمان ﷺ شب هنگام، به همراه سپاه خود در نزدیکیهای اُحُد، اتراق کردند. صبحِ روزِ بعد، با روشن شدن هوا، دو سپاه در دامنههای اُحُد با هم روبرو شدند. پیامبر عزیزمان ﷺ از اسبش پیاده شد. سربازان کمشمار اما با ایمان خود را به صف کرد. پیامبر ﷺ همواره و در همه جا با دقت و تدبیر رفتار میکرد. به همین منظور، تیراندازان ماهری را در تپه کناری مستقر کرد؛ تا بر گذرگاه اُحید تسلط داشته باشند. پیامبر ﷺ به این میاندیشید که دشمن اگر فرصت بیابد از آن تپه از پشت به مسلمانان حمله خواهد کرد. به کمانداران هشدار داد:
"حتی اگر دشمن را شکست بدهیم، تا زمانی که به شما خبر ندادیم، محل خود را ترک نکنید. حتی اگر دیدید شکست میخوریم؛ جایگاه خود را ترک نکنید که به یاری ما بیایید."
از جبهه دشمن صداهای عجیب و غریبی به گوش میرسید. زنهایی با سینههایی آکنده از کینه، دفزنان و با خواندن ترانه و سرود به سربازان روحیه میدادند.
از سپاه پیامبرمان ﷺ هم صدای تکبیرهای قوی بلند بود. اُحُد لبریز از صدای دعای مسلمانان شده بود. پیامبر عزیزمان ﷺ به سربازانش قوت قلب و وعده پیروزی به یاریِ الله را میداد. طولی نکشید که سربازان دشمن حمله کردند و جنگی برق آسا آغاز شد. صدای شمشیرها و شیهه اسبان و فریاد شتران کوه اُحُد را آزار میداد. لحظاتی سخت فرا رسیده بود. مشرکان که به سلاحهای خود مینازیدند، فریاد میزدند:
"چه کسی میتواند با ما بجنگد؟"
حضرت علی (رض) با شهامت با آنها روبرو میشد و با نیروی برآمده از ایمان به آنها درس خوبی میداد. یک طرف او و طرف دیگر هم عموی قهرمان پیامبرمان ﷺ، حمزه، و دیگر مسلمانان هم به خاطر الله با تمام توانشان میجنگیدند. هیچ کدام ترسی از دشمن در دل نداشتند. سربازانِ مهاجمِ دشمن از کرده خود سخت پشیمان بودند. در ساعات درگیری توانشان را از دست داده بودند. با وجود آنکه
هم از نظر تعداد و هم از لحاظ مهمات بر مسلمانان برتری داشتند؛ اما مسلمانان آنان را شکست میدادند. آشفته و پریشان شده بودند. غرقِ ترس و پریشانی از میدان جنگ پا به فرار گذاشتند. آنها که میخواستند جانشان را نجات دهند، اسلحه، اسب و وسایلشان را میگذاشتند و فرار میکردند.
پیامبر عزیزمان ﷺ با دقت اطراف را کنترل میکرد، و نظم جنگی به سپاهش میداد. روی شمشیری که در دست داشت، چنین نوشته بود:
"در ترس، شرم وجود دارد و در پیشروی شرف و اعتبار. با ترس، نمیتوان از تقدیر گریخت."
گویی این سخنان خطاب به سربازان دشمن بود. در حالی که آنها میدان را از ترس ترک میکردند؛ مسلمانان در انتظار پیروزیِ کامل بودند.
🌸#ویژه_کودکان_و_نوجوانان
✅«الْحَمْدُ لله عَلَى نعمة الإِسْلام
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸
❤1
#روانشناسی_کودکانگی
✔️چرایی قوانین و مقرراتی را که در خانه وضع میکنید را برای کودک توضیح دهید. برای مثال به کودکمان یاد دهیم که حتما باید اتاقش را مرتب کند چون در خانه هر کسی وظیفهای دارد و هر کس باید کارها و وظایف خودش را انجام دهد. این کار سبب تقویت رفتارهای مثبت در کودک خواهد شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
❤️پروردگارا، ما را زنان و فرزندانی مرحمت فرما که مایه چشم روشنی ما باشند، و ما را (سر خیل پاکان و) پیشوای اهل تقوا قرار ده.
ـ آمین یاربً العالمین
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
https://www.tgoop.com/kodak_moslm
✔️چرایی قوانین و مقرراتی را که در خانه وضع میکنید را برای کودک توضیح دهید. برای مثال به کودکمان یاد دهیم که حتما باید اتاقش را مرتب کند چون در خانه هر کسی وظیفهای دارد و هر کس باید کارها و وظایف خودش را انجام دهد. این کار سبب تقویت رفتارهای مثبت در کودک خواهد شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
❤️پروردگارا، ما را زنان و فرزندانی مرحمت فرما که مایه چشم روشنی ما باشند، و ما را (سر خیل پاکان و) پیشوای اهل تقوا قرار ده.
ـ آمین یاربً العالمین
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
https://www.tgoop.com/kodak_moslm
❤5
هر روز خود را با❁﷽❁شروع کنیم.
🌹 ڕۆژباش هاوڕێیانی خۆشەویست
🗓 ئەمڕۆ سێ شەممە
🌾۳۱ی پوشپەڕ ٢٧٢٥ی کوردی
🌾۳۱ی تیری١٤٠٤ی کۆچی هەتاوی
🌾۲۲ی ژوئیه٢٠٢٥ی زایینی
🌾۲۶ی موحه ره م ۱۴۴۶ مانگی
"بەهیوای رۆژانێکی خۆش بۆ هەموولایەک"
پرورگارا
بین ما را اصلاح
دلهاى ما را متفق
ما را به آرامش هدایت
از تاریکى ها به سوى روشنى رهائى
از زشتى هاى آشکار و نهان دور
خدایا گوشها و چشمها و دلها و زنها و فرزندان ما را مبارک
و توبه ما را بپذیر زیرا تو توبه پذیر و مهربانی.
آمين یا ارحم الراحمین
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
🌹 ڕۆژباش هاوڕێیانی خۆشەویست
🗓 ئەمڕۆ سێ شەممە
🌾۳۱ی پوشپەڕ ٢٧٢٥ی کوردی
🌾۳۱ی تیری١٤٠٤ی کۆچی هەتاوی
🌾۲۲ی ژوئیه٢٠٢٥ی زایینی
🌾۲۶ی موحه ره م ۱۴۴۶ مانگی
"بەهیوای رۆژانێکی خۆش بۆ هەموولایەک"
پرورگارا
بین ما را اصلاح
دلهاى ما را متفق
ما را به آرامش هدایت
از تاریکى ها به سوى روشنى رهائى
از زشتى هاى آشکار و نهان دور
خدایا گوشها و چشمها و دلها و زنها و فرزندان ما را مبارک
و توبه ما را بپذیر زیرا تو توبه پذیر و مهربانی.
آمين یا ارحم الراحمین
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
#۳۶۵_روز_با_پیامبر
روز ۲۱۰ - انسانهای خوشدل
محیرق دانشمند یهودی خوشقلبی بود. مردم او را دوست داشتند و به او احترام میگذاشتند. او فردی ثروتمند بود، که زیباترین باغهای مدینه را داشت.
محیرق عاشق مطالعه و تحقیق بود، و ایمان داشت که حضرت محمد ﷺ - همچنان که در تورات آمده - آخرین پیامبر است. برای همین، نسبت به او محبتی عمیق و بیپایان داشت؛ اما از بیان افکارش با سایر یهودیان واهمه داشت.
هنگام آغاز جنگ اُحُد، محیرق سخت ناراحت بود. درحالیکه پیامبر عزیزمان ﷺ در سختی گرفتار شده بود، او چگونه میتوانست بیکار بنشیند و کاری نکند. در یکی از روزهای شنبه مردمش را که جمع شده بودند، چنین مورد خطاب قرار داد:
"ای جماعت یهودی! به خدا سوگند که شما کاملاً مطمئن هستید که محمد، پیامبر خداست. خوب میدانید که یاری رساندن به او هم وظیفه ای است بر عهده شما."
یهودیان نخواستند به حرفهای او گوش بدهند و بیدرنگ آنجا را ترک کردند. محیـرق نتوانست بیش از آن تحمل کند. شمشیرش را برداشت و برای پیوستن به اردوی پیامبرمان ﷺ حاضر شد. او به اُحُد میرفت که پیامبرمان ﷺ را یاری دهد. پیش از ترکِ شهر، یکی از بستگان قابل
اعتمادش را صدا زد و به او گفت:
"اگر اتفاقی برای من افتاد، همه ثروتم مال محمد است. همه ثروتم را برای او میگذارم. هر طور که بخواهد میتواند استفاده کند."
سپس به سوی اُحُد به راه افتاد. وقتی به اُحُد رسید، دید که جنگ آغاز شده است. او حالا به عنوان مسلمان واقعی بیدرنگ به جنگ پیوست، و در راه دین خدا عاشقانه جانش را به کف دستش گذاشته بود. محیرق در جنگ به شهادت رسید. پس از جنگ، پیامبر ﷺ همه اموالی را محیرق به او بخشیده بود، بین نیازمندان تقسیم کرد.
🌸#ویژه_کودکان_و_نوجوانان
✅«الْحَمْدُ لله عَلَى نعمة الإِسْلام
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸
روز ۲۱۰ - انسانهای خوشدل
محیرق دانشمند یهودی خوشقلبی بود. مردم او را دوست داشتند و به او احترام میگذاشتند. او فردی ثروتمند بود، که زیباترین باغهای مدینه را داشت.
محیرق عاشق مطالعه و تحقیق بود، و ایمان داشت که حضرت محمد ﷺ - همچنان که در تورات آمده - آخرین پیامبر است. برای همین، نسبت به او محبتی عمیق و بیپایان داشت؛ اما از بیان افکارش با سایر یهودیان واهمه داشت.
هنگام آغاز جنگ اُحُد، محیرق سخت ناراحت بود. درحالیکه پیامبر عزیزمان ﷺ در سختی گرفتار شده بود، او چگونه میتوانست بیکار بنشیند و کاری نکند. در یکی از روزهای شنبه مردمش را که جمع شده بودند، چنین مورد خطاب قرار داد:
"ای جماعت یهودی! به خدا سوگند که شما کاملاً مطمئن هستید که محمد، پیامبر خداست. خوب میدانید که یاری رساندن به او هم وظیفه ای است بر عهده شما."
یهودیان نخواستند به حرفهای او گوش بدهند و بیدرنگ آنجا را ترک کردند. محیـرق نتوانست بیش از آن تحمل کند. شمشیرش را برداشت و برای پیوستن به اردوی پیامبرمان ﷺ حاضر شد. او به اُحُد میرفت که پیامبرمان ﷺ را یاری دهد. پیش از ترکِ شهر، یکی از بستگان قابل
اعتمادش را صدا زد و به او گفت:
"اگر اتفاقی برای من افتاد، همه ثروتم مال محمد است. همه ثروتم را برای او میگذارم. هر طور که بخواهد میتواند استفاده کند."
سپس به سوی اُحُد به راه افتاد. وقتی به اُحُد رسید، دید که جنگ آغاز شده است. او حالا به عنوان مسلمان واقعی بیدرنگ به جنگ پیوست، و در راه دین خدا عاشقانه جانش را به کف دستش گذاشته بود. محیرق در جنگ به شهادت رسید. پس از جنگ، پیامبر ﷺ همه اموالی را محیرق به او بخشیده بود، بین نیازمندان تقسیم کرد.
🌸#ویژه_کودکان_و_نوجوانان
✅«الْحَمْدُ لله عَلَى نعمة الإِسْلام
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸
❤5
#روانشناسی_کودکانگی
✔️از خبرچینی کودکتان استقبال نکنید.
این امر در بلندمدت، تاثیر بدی در روابط بین فردی او خواهد داشت، به او بیاموزید که فقط موارد خطرناک را به شما گزارش بدهد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
❤️پروردگارا، ما را زنان و فرزندانی مرحمت فرما که مایه چشم روشنی ما باشند، و ما را (سر خیل پاکان و) پیشوای اهل تقوا قرار ده.
ـ آمین یاربً العالمین
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
https://www.tgoop.com/kodak_moslm
✔️از خبرچینی کودکتان استقبال نکنید.
این امر در بلندمدت، تاثیر بدی در روابط بین فردی او خواهد داشت، به او بیاموزید که فقط موارد خطرناک را به شما گزارش بدهد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
❤️پروردگارا، ما را زنان و فرزندانی مرحمت فرما که مایه چشم روشنی ما باشند، و ما را (سر خیل پاکان و) پیشوای اهل تقوا قرار ده.
ـ آمین یاربً العالمین
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
https://www.tgoop.com/kodak_moslm
❤3😢1
2_BoBoiBoy_Galaxy_SORI_EP02_ENG_DUB_The_Secret_of_King_Balakung360P.mp4
94.4 MB
📢 مجموعه کارتونی
boboiboy
🔰 قسمت 2
👈 ساخت اندونزی
مناسب برای آموزش زبان انگلیسی
✅برای پیدا کردن سایر آموزش ها این مجموعه روی عبارت #boboiboy کلیک کنید
🌷 کارتونهای اسلامی ، آموزش قرآن و مطالب آموزنده برای کودکان مسلمانان 🌷
💭https://www.tgoop.com/kodak_moslm
boboiboy
🔰 قسمت 2
👈 ساخت اندونزی
مناسب برای آموزش زبان انگلیسی
✅برای پیدا کردن سایر آموزش ها این مجموعه روی عبارت #boboiboy کلیک کنید
🌷 کارتونهای اسلامی ، آموزش قرآن و مطالب آموزنده برای کودکان مسلمانان 🌷
💭https://www.tgoop.com/kodak_moslm
9e4057d6572245eb5321e7e6f5bdc6bb21912835-360p.mp4
25.1 MB
📢 مجموعه کارتون منصور
🔰 قسمت ۳
👈 گمان بد
✔️ دوبله فارسی
🕌 کاری از روضة التحفیظ للقرآن الکریم
✅ برای پیدا کردن سایر کارتونهای این مجموعه روی عبارت #منصور_فارسی یا #فارسی کلیک کنید
حتمأ دانلود کنید
☑️ نشر دهید صدقه جاریه است 🌹
💭https://www.tgoop.com/kodak_moslm
🔰 قسمت ۳
👈 گمان بد
✔️ دوبله فارسی
🕌 کاری از روضة التحفیظ للقرآن الکریم
✅ برای پیدا کردن سایر کارتونهای این مجموعه روی عبارت #منصور_فارسی یا #فارسی کلیک کنید
حتمأ دانلود کنید
☑️ نشر دهید صدقه جاریه است 🌹
💭https://www.tgoop.com/kodak_moslm
👏3