JELSASTORY300YEAR Telegram 17782
jᎬᏞsᎪ sᏆᎾᏒᎽ
#باهم پارت 12 جک هیچ استرسی نداشتم چون بار اولم نبود . تنها فکری که به ذهنم هجوم آورده بود اصرارش برای حضور السا بود . راس ساعت ۱۱ و ۴۵ دقیقه رفتم دنبالش دقیقا مثل همون شب مهمونی من آماده شده بود . به سرعت سمت هتل مد نظر راه افتادم و برای السا توضیح دادم…
#باهم
پارت 13

السا
حسابی خیس شده بودم بعداز یه دوش گرم روی مبل نشستم . فکرم مشغول بود و خوابم نمیبرد . تو فکر بودم که از زیر در پاکت نامه ای به داخل خونه فرستاده شد . با احتیاط به در نزدیک شدم و پاکتو برداشتم . شک داشتم بازش کنم یا نه . حس کنجکاویم مانع از احتیاط کردنم شد و بازش کردم . فقط یه آدرس توش بود . همون آدرسی که اون آدم‌قبل از مرگش گفت . پس چرا جک گفت آدرسش حقیقت نداره؟کی این آدرسو فرستاده؟هرجای پاکتو نگاه کردم اثری از هیچ فرستنده ای نبود . تو فکر بودم که با صدای زنگ گوشیم به خودم اومدم و جواب دادم:بله کریستف . کریستف:سلام السا باید ببینمت . من:باشه .میام همون جای همیشگی . بعداز چند دقیقه آماده شدم و با گوشی مخفیم به جک پیام دادم که دارم میرم کجا و رفتم همون کافه ای که اکثر اوقات میرفتیم . یکم منتظرش موندم تا اومد :سلام خیلی منتظرم موندی ؟ من :سلام .نه زیاد . تا نشست فوری پرسیدم:چیزی شده؟ کریستف:من باید از تو بپرسم،السا چیزی شده؟ فقط نگاهش کردم که ادامه داد:واقعا عجیب شدی . همه چیز عجیب شده توی پاسگاه کارت میزنی همیشه در صورتی که هیچ اثری ازت نیست و از همه جالب تر بایه خلافکار لعنتی زیادی رفیق شدی ..تو....تو واقعا داری چیکار میکنی السا ؟ تو واقعا ..جک:اگه باز جوییت تموم شده من با السا کار دارم . کریستف :چه خوب که خودت اومدی اتفاقا منم با تو کار دارم .جک سرتا پای کریستفو نگاهی انداخت و بی جواب گذاشتش و نگاه من کرد:پاشو بریم . کریستف عصبی نگاهشو به من دوخت:السا تو جایی نمیری ازت خواهش میکنم . بعد به جک خیر شده:من باید بفهمم چخبر شده و داری چه بلایی سر السا میاری . عصبی دستامو به شقیقه هام کشیدم و قبل از جواب دادن جک ،گفتم:کریستف نمیشه بعضی چیزا رو بگم لطفا انقدر اصرار نکن ،بدون که من حالم خوبه و دارم کار درستو انجام میدم ،باشه؟ بعد هر دو رو تو همون حالتشون تنها گذاشتم و از کافه بیرون زدم .

جک
خیره شدم بهش حسابی به همه چیز مشکوک شده و طوری وانمود میکرد انگار ای اوضاع پاسگاه بیخبره ،آروم بهش گفتم:حالا خیالت راحت شد؟خواستم برم که بازومو گرفت:شاید السا فکر کنه که دیگه الان دست از سرش بر میدارم اما هنوز کارم با تو تموم نشده . نیش خندی زدم و دستشو از روی بازوم کنار زدم که محکم تر از دفعه قبل گفت:میدونم هرچی که هست به تو ربط داره به آزاد شدن یهوییت باوجود اون پرونده سنگینت . سر تکون دادم:آفرین خوب نقش پلیس خوبه رو بازی میکنی منم دیگه داره باورم میشه که همدست بقیه همکارات نیستی . انگار جا خورده باشه سوالی نگام کرد که تو حال خودش گذاشتمش و رفتم .

کریستف
منظورش چیه ؟یعنی چی که همدست همکارام نیستم ؟!اوضاع پیچیده تر شده باید بفهمم چخبره .

السا
به محض اینکه با کلید درو باز کردم یه پاکت روی زمین افتاد . برش داشتم و رفتم داخل . چراغو روشن کردم و درو پشت سرم بستم و پشت نامه نوشته بود " مرد آزاد " یعنی از طرف جکه؟!بازش کردم که دقیقا همون آدرسی بود که توی نامه قبلی هم نوشته شده بود . یه لیوان آب خوردم . اما همچنان فکرم بهم ریخته بود . اگه جک فرستاده چرا پیام نداده بود؟شاید قبل از اینکه بیاد کافه اینو برام گذاشته ؟!

کریستف
تو ماشین نشسته بودم که زنگ زدم السا و بعداز چند دقیقه جواب داد: بله . من:السا من باید دوباره ببینمت و باهات حرف بزنم. لطفا به اون عوضی چیزی نگو . السا:متاسفم کریستف من الان فرودگاهم ،پرواز دارم باید برم جایی بعدا میبینمت . هنوز حرفمو به زبون نیاوردم که قطع کرد . بعداز اون هرچقدر زنگ زدم جواب نداد و گوشیش خاموش بود . خدای من واقعا چخبر شده السا داره چیکار میکنه .



tgoop.com/jelsastory300year/17782
Create:
Last Update:

#باهم
پارت 13

السا
حسابی خیس شده بودم بعداز یه دوش گرم روی مبل نشستم . فکرم مشغول بود و خوابم نمیبرد . تو فکر بودم که از زیر در پاکت نامه ای به داخل خونه فرستاده شد . با احتیاط به در نزدیک شدم و پاکتو برداشتم . شک داشتم بازش کنم یا نه . حس کنجکاویم مانع از احتیاط کردنم شد و بازش کردم . فقط یه آدرس توش بود . همون آدرسی که اون آدم‌قبل از مرگش گفت . پس چرا جک گفت آدرسش حقیقت نداره؟کی این آدرسو فرستاده؟هرجای پاکتو نگاه کردم اثری از هیچ فرستنده ای نبود . تو فکر بودم که با صدای زنگ گوشیم به خودم اومدم و جواب دادم:بله کریستف . کریستف:سلام السا باید ببینمت . من:باشه .میام همون جای همیشگی . بعداز چند دقیقه آماده شدم و با گوشی مخفیم به جک پیام دادم که دارم میرم کجا و رفتم همون کافه ای که اکثر اوقات میرفتیم . یکم منتظرش موندم تا اومد :سلام خیلی منتظرم موندی ؟ من :سلام .نه زیاد . تا نشست فوری پرسیدم:چیزی شده؟ کریستف:من باید از تو بپرسم،السا چیزی شده؟ فقط نگاهش کردم که ادامه داد:واقعا عجیب شدی . همه چیز عجیب شده توی پاسگاه کارت میزنی همیشه در صورتی که هیچ اثری ازت نیست و از همه جالب تر بایه خلافکار لعنتی زیادی رفیق شدی ..تو....تو واقعا داری چیکار میکنی السا ؟ تو واقعا ..جک:اگه باز جوییت تموم شده من با السا کار دارم . کریستف :چه خوب که خودت اومدی اتفاقا منم با تو کار دارم .جک سرتا پای کریستفو نگاهی انداخت و بی جواب گذاشتش و نگاه من کرد:پاشو بریم . کریستف عصبی نگاهشو به من دوخت:السا تو جایی نمیری ازت خواهش میکنم . بعد به جک خیر شده:من باید بفهمم چخبر شده و داری چه بلایی سر السا میاری . عصبی دستامو به شقیقه هام کشیدم و قبل از جواب دادن جک ،گفتم:کریستف نمیشه بعضی چیزا رو بگم لطفا انقدر اصرار نکن ،بدون که من حالم خوبه و دارم کار درستو انجام میدم ،باشه؟ بعد هر دو رو تو همون حالتشون تنها گذاشتم و از کافه بیرون زدم .

جک
خیره شدم بهش حسابی به همه چیز مشکوک شده و طوری وانمود میکرد انگار ای اوضاع پاسگاه بیخبره ،آروم بهش گفتم:حالا خیالت راحت شد؟خواستم برم که بازومو گرفت:شاید السا فکر کنه که دیگه الان دست از سرش بر میدارم اما هنوز کارم با تو تموم نشده . نیش خندی زدم و دستشو از روی بازوم کنار زدم که محکم تر از دفعه قبل گفت:میدونم هرچی که هست به تو ربط داره به آزاد شدن یهوییت باوجود اون پرونده سنگینت . سر تکون دادم:آفرین خوب نقش پلیس خوبه رو بازی میکنی منم دیگه داره باورم میشه که همدست بقیه همکارات نیستی . انگار جا خورده باشه سوالی نگام کرد که تو حال خودش گذاشتمش و رفتم .

کریستف
منظورش چیه ؟یعنی چی که همدست همکارام نیستم ؟!اوضاع پیچیده تر شده باید بفهمم چخبره .

السا
به محض اینکه با کلید درو باز کردم یه پاکت روی زمین افتاد . برش داشتم و رفتم داخل . چراغو روشن کردم و درو پشت سرم بستم و پشت نامه نوشته بود " مرد آزاد " یعنی از طرف جکه؟!بازش کردم که دقیقا همون آدرسی بود که توی نامه قبلی هم نوشته شده بود . یه لیوان آب خوردم . اما همچنان فکرم بهم ریخته بود . اگه جک فرستاده چرا پیام نداده بود؟شاید قبل از اینکه بیاد کافه اینو برام گذاشته ؟!

کریستف
تو ماشین نشسته بودم که زنگ زدم السا و بعداز چند دقیقه جواب داد: بله . من:السا من باید دوباره ببینمت و باهات حرف بزنم. لطفا به اون عوضی چیزی نگو . السا:متاسفم کریستف من الان فرودگاهم ،پرواز دارم باید برم جایی بعدا میبینمت . هنوز حرفمو به زبون نیاوردم که قطع کرد . بعداز اون هرچقدر زنگ زدم جواب نداد و گوشیش خاموش بود . خدای من واقعا چخبر شده السا داره چیکار میکنه .

BY ❄jᎬᏞsᎪ sᏆᎾᏒᎽ ❄


Share with your friend now:
tgoop.com/jelsastory300year/17782

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

For crypto enthusiasts, there was the “gm” app, a self-described “meme app” which only allowed users to greet each other with “gm,” or “good morning,” a common acronym thrown around on Crypto Twitter and Discord. But the gm app was shut down back in September after a hacker reportedly gained access to user data. Done! Now you’re the proud owner of a Telegram channel. The next step is to set up and customize your channel. Members can post their voice notes of themselves screaming. Interestingly, the group doesn’t allow to post anything else which might lead to an instant ban. As of now, there are more than 330 members in the group. best-secure-messaging-apps-shutterstock-1892950018.jpg Find your optimal posting schedule and stick to it. The peak posting times include 8 am, 6 pm, and 8 pm on social media. Try to publish serious stuff in the morning and leave less demanding content later in the day.
from us


Telegram ❄jᎬᏞsᎪ sᏆᎾᏒᎽ ❄
FROM American