JAVADKASHI Telegram 894
درمیانِ خطابه و تحلیل: "بررسی انتقادی یک خوانش اخلاقی از بحران معاصر ایران"

نویسنده: احسان مزدخواه(دانشجوی دکتری علوم سیاسی)

متن جدیدا منتشر شده از استاد محترم جناب آقای دکتر کاشی
روایتی پرطنین از وضعیت بحرانی ایران ارائه می‌کند و می‌کوشد مجموعه پیچیده‌ای از فروبستگی‌های سیاسی، اقتصادی، زیست‌محیطی و اجتماعی را ذیل مفهومی واحد، یعنی «خودشیفتگی جمعی» تبیین کند. این روایت، از حیث زبان و سبک، تأثیری قوی بر خواننده می‌گذارد: نثر شاعرانه، تصاویر استعاری، و لحنی هشداردهنده که در فضای پرچالش امروز
ایران طبیعی است و مخاطب را درگیر می‌کند.
با این حال، همین ویژگی‌ها زمینه‌ای فراهم می‌کنند که متن از موضع تحلیل عقلانی فاصله بگیرد و در قلمرو خطابه، اندرز و یک روایت آرمان‌گرایانه باقی بماند.

در علوم سیاسی امروزین که باید در روایت جدید بازتولید شود، تبیین بحران‌ها نیازمند دقت مفهومی، تفکیک سطوح تحلیل و اتکا به شواهد تجربی است، اما متن با نادیده گرفتن این الزامات، یک روایت جذاب اما روش‌مندانه شکننده عرضه می‌کند.
نخستین محدودیت مهم دکتر کاشی تحویل‌گرایی فرهنگی است. نویسنده، تورم، فرونشست زمین، بحران انرژی، تخریب محیط‌زیست، شکاف اجتماعی و زوال سرمایه اجتماعی را ناشی از «خودشیفتگی ملی و دینی» می‌داند. گویی مسئله‌ای پیچیده و نهادی صرفاً از یک منش روانی-ایدئولوژیک سرچشمه گرفته است. این نوع روایت‌ها، اگرچه از نظر اخلاقی و فرهنگی قابل تأمل‌اند، اما در سطح علمی توان توضیح‌دهندگی ندارند. بحران محیط‌زیست محصول فرآیندهای سیاست‌گذاری و ضعف نهادهای تنظیم‌گر است؛ فروپاشی اعتماد اجتماعی نتیجه سیاست‌های هویتی، نحوه اعمال قدرت و فقدان سیاست‌ورزی کارآمد است؛ تورم و مشکلات اقتصادی، ساختارهای رانت‌محور و تصمیمات پولی و مالی را بازتاب می‌دهند. هیچ‌یک از این پدیده‌ها صرفاً با مفهومی چون خودشیفتگی قابل توضیح نیستند، مگر آن‌که این واژه تنها استعاره‌ای برای بیان نارضایتی کلی باشد. همین مسئله نشان می‌دهد که متن بیش از آنکه در حوزه تحلیل تجربی قرار گیرد، در سنت «نقد اخلاقی فرهنگ» جای می‌گیرد.

از سوی دیگر، متن با قرار دادن سیر متفاوت دو دوره تاریخی پهلوی و جمهوری اسلامی ذیل مفهوم واحد «خودشیفتگی» دچار همسان‌سازی تاریخی می‌شود. دو نظام سیاسی با مبانی مشروعیت، شیوه حکمرانی، سیاست‌گذاری اقتصادی و رویکرد فرهنگی متفاوت را نمی‌توان بدون تحلیل نهادی و داده‌محور، به یک بیماری روانی یا منش فرهنگی واحد نسبت داد. چنین هم‌ترازی‌ای، اگرچه از حیث روایی ممکن است به انسجام متن کمک کند، اما از منظر علوم سیاسی فاقد دقت نظری است. تحلیل تطبیقی نیازمند تمایزگذاری، برجسته‌سازی تفاوت‌ها و نشان دادن سازوکارهای مشخص است؛ چیزی که در این متن به دلیل غلبه لحن خطابی و آرمان‌گرایانه غایب است.

مسئله دیگر، وارد شدن نویسنده به قلمرو پیش‌گویی‌های غیرقابل آزمون است. متن مدعی است که پس از این «فاجعه»، نسل‌های آینده به‌طور قطع متواضع‌تر، معنوی‌تر و گشوده‌تر خواهند شد. چنین گزاره‌هایی بیشتر کارکرد تسلی‌بخش یا اخلاقی دارند تا تحلیلی. آینده‌باوری شاعرانه، به‌ویژه در متن‌هایی که از بحران سخن می‌گویند، گرچه برای مخاطب امیدبخش است، اما در چارچوب علمی صرفاً هنگامی معتبر می‌شود که بر داده‌ها، روندهای قابل مشاهده یا نظریه‌های جامعه‌شناختی درباره تغییرات نسلی استوار باشد. در غیاب این پشتوانه‌ها، چنین ادعاهایی صرفاً آرزوهایی با پوشش تحلیلی محسوب می‌شوند.

با این وجود متن نگارش یافته توسط استاد گرامی آقای دکتر کاشی مسئله‌ای مهم را برجسته می‌کند: خطر «خودمقدس‌پنداری سیاسی». این هشدار، در هر نظام سیاسی که قدرت در آن به نام حقیقت یا رسالت مطلق اعمال می‌شود، سهمی از واقعیت دارد. تاریخ نشان داده است که هرگاه دولت یا جریان سیاسی خود را حامل یگانه حقیقت بداند، امکان بروز خطاهای بزرگ، حذف مخالفان و بی‌توجهی به خواست جامعه افزایش می‌یابد. از این منظر، متن تلاشی ارزشمند برای نقد یک ذهنیت پرخطر در سیاست ایران است. با این حال، گستراندن این هشدار به «روح جمعی ملت» و نسبت دادن همه بحران‌ها به این ویژگی، مرز میان تحلیل علمی و نقد اخلاقی را مخدوش می‌کند.



tgoop.com/javadkashi/894
Create:
Last Update:

درمیانِ خطابه و تحلیل: "بررسی انتقادی یک خوانش اخلاقی از بحران معاصر ایران"

نویسنده: احسان مزدخواه(دانشجوی دکتری علوم سیاسی)

متن جدیدا منتشر شده از استاد محترم جناب آقای دکتر کاشی
روایتی پرطنین از وضعیت بحرانی ایران ارائه می‌کند و می‌کوشد مجموعه پیچیده‌ای از فروبستگی‌های سیاسی، اقتصادی، زیست‌محیطی و اجتماعی را ذیل مفهومی واحد، یعنی «خودشیفتگی جمعی» تبیین کند. این روایت، از حیث زبان و سبک، تأثیری قوی بر خواننده می‌گذارد: نثر شاعرانه، تصاویر استعاری، و لحنی هشداردهنده که در فضای پرچالش امروز
ایران طبیعی است و مخاطب را درگیر می‌کند.
با این حال، همین ویژگی‌ها زمینه‌ای فراهم می‌کنند که متن از موضع تحلیل عقلانی فاصله بگیرد و در قلمرو خطابه، اندرز و یک روایت آرمان‌گرایانه باقی بماند.

در علوم سیاسی امروزین که باید در روایت جدید بازتولید شود، تبیین بحران‌ها نیازمند دقت مفهومی، تفکیک سطوح تحلیل و اتکا به شواهد تجربی است، اما متن با نادیده گرفتن این الزامات، یک روایت جذاب اما روش‌مندانه شکننده عرضه می‌کند.
نخستین محدودیت مهم دکتر کاشی تحویل‌گرایی فرهنگی است. نویسنده، تورم، فرونشست زمین، بحران انرژی، تخریب محیط‌زیست، شکاف اجتماعی و زوال سرمایه اجتماعی را ناشی از «خودشیفتگی ملی و دینی» می‌داند. گویی مسئله‌ای پیچیده و نهادی صرفاً از یک منش روانی-ایدئولوژیک سرچشمه گرفته است. این نوع روایت‌ها، اگرچه از نظر اخلاقی و فرهنگی قابل تأمل‌اند، اما در سطح علمی توان توضیح‌دهندگی ندارند. بحران محیط‌زیست محصول فرآیندهای سیاست‌گذاری و ضعف نهادهای تنظیم‌گر است؛ فروپاشی اعتماد اجتماعی نتیجه سیاست‌های هویتی، نحوه اعمال قدرت و فقدان سیاست‌ورزی کارآمد است؛ تورم و مشکلات اقتصادی، ساختارهای رانت‌محور و تصمیمات پولی و مالی را بازتاب می‌دهند. هیچ‌یک از این پدیده‌ها صرفاً با مفهومی چون خودشیفتگی قابل توضیح نیستند، مگر آن‌که این واژه تنها استعاره‌ای برای بیان نارضایتی کلی باشد. همین مسئله نشان می‌دهد که متن بیش از آنکه در حوزه تحلیل تجربی قرار گیرد، در سنت «نقد اخلاقی فرهنگ» جای می‌گیرد.

از سوی دیگر، متن با قرار دادن سیر متفاوت دو دوره تاریخی پهلوی و جمهوری اسلامی ذیل مفهوم واحد «خودشیفتگی» دچار همسان‌سازی تاریخی می‌شود. دو نظام سیاسی با مبانی مشروعیت، شیوه حکمرانی، سیاست‌گذاری اقتصادی و رویکرد فرهنگی متفاوت را نمی‌توان بدون تحلیل نهادی و داده‌محور، به یک بیماری روانی یا منش فرهنگی واحد نسبت داد. چنین هم‌ترازی‌ای، اگرچه از حیث روایی ممکن است به انسجام متن کمک کند، اما از منظر علوم سیاسی فاقد دقت نظری است. تحلیل تطبیقی نیازمند تمایزگذاری، برجسته‌سازی تفاوت‌ها و نشان دادن سازوکارهای مشخص است؛ چیزی که در این متن به دلیل غلبه لحن خطابی و آرمان‌گرایانه غایب است.

مسئله دیگر، وارد شدن نویسنده به قلمرو پیش‌گویی‌های غیرقابل آزمون است. متن مدعی است که پس از این «فاجعه»، نسل‌های آینده به‌طور قطع متواضع‌تر، معنوی‌تر و گشوده‌تر خواهند شد. چنین گزاره‌هایی بیشتر کارکرد تسلی‌بخش یا اخلاقی دارند تا تحلیلی. آینده‌باوری شاعرانه، به‌ویژه در متن‌هایی که از بحران سخن می‌گویند، گرچه برای مخاطب امیدبخش است، اما در چارچوب علمی صرفاً هنگامی معتبر می‌شود که بر داده‌ها، روندهای قابل مشاهده یا نظریه‌های جامعه‌شناختی درباره تغییرات نسلی استوار باشد. در غیاب این پشتوانه‌ها، چنین ادعاهایی صرفاً آرزوهایی با پوشش تحلیلی محسوب می‌شوند.

با این وجود متن نگارش یافته توسط استاد گرامی آقای دکتر کاشی مسئله‌ای مهم را برجسته می‌کند: خطر «خودمقدس‌پنداری سیاسی». این هشدار، در هر نظام سیاسی که قدرت در آن به نام حقیقت یا رسالت مطلق اعمال می‌شود، سهمی از واقعیت دارد. تاریخ نشان داده است که هرگاه دولت یا جریان سیاسی خود را حامل یگانه حقیقت بداند، امکان بروز خطاهای بزرگ، حذف مخالفان و بی‌توجهی به خواست جامعه افزایش می‌یابد. از این منظر، متن تلاشی ارزشمند برای نقد یک ذهنیت پرخطر در سیاست ایران است. با این حال، گستراندن این هشدار به «روح جمعی ملت» و نسبت دادن همه بحران‌ها به این ویژگی، مرز میان تحلیل علمی و نقد اخلاقی را مخدوش می‌کند.

BY javad kashi


Share with your friend now:
tgoop.com/javadkashi/894

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

To view your bio, click the Menu icon and select “View channel info.” Hui said the time period and nature of some offences “overlapped” and thus their prison terms could be served concurrently. The judge ordered Ng to be jailed for a total of six years and six months. Members can post their voice notes of themselves screaming. Interestingly, the group doesn’t allow to post anything else which might lead to an instant ban. As of now, there are more than 330 members in the group. When choosing the right name for your Telegram channel, use the language of your target audience. The name must sum up the essence of your channel in 1-3 words. If you’re planning to expand your Telegram audience, it makes sense to incorporate keywords into your name. Today, we will address Telegram channels and how to use them for maximum benefit.
from us


Telegram javad kashi
FROM American