ای خدا تا کجا قراره نشه؟
خاک، من رو به هیچ جا نرسوند
زلزله، هق هقِ بیاشکِ زمین
توی بیبادی برگهامو تکوند
یادمه چند بار گفتی سیب
قابو زندون چن تا عکس کنم؟
رفتی باعث شدی که تا زنده م
وسط خنده هام، مکث کنم
کاسه ی چشم من تو که رفتی
کاسه ای روی میز میخونه شد
بس که چش دوختم به در تا بیای
چشم من چشمیِ درِ خونه شد
لیلیِ من! توو چشمِ آبی تو
یه جزیره به اسم مجنون بود
لقمه ای چرب بود عشق، اما
غم، مثِ سنگ، زیر دندون بود
نشئگی با تو که خماری نداشت
میدونم درک میکنی من رو
دنیا برعکسه، تو مخدری و
تو داری ترک میکنی من رو
جواد افرا
@javadafranotebook
خاک، من رو به هیچ جا نرسوند
زلزله، هق هقِ بیاشکِ زمین
توی بیبادی برگهامو تکوند
یادمه چند بار گفتی سیب
قابو زندون چن تا عکس کنم؟
رفتی باعث شدی که تا زنده م
وسط خنده هام، مکث کنم
کاسه ی چشم من تو که رفتی
کاسه ای روی میز میخونه شد
بس که چش دوختم به در تا بیای
چشم من چشمیِ درِ خونه شد
لیلیِ من! توو چشمِ آبی تو
یه جزیره به اسم مجنون بود
لقمه ای چرب بود عشق، اما
غم، مثِ سنگ، زیر دندون بود
نشئگی با تو که خماری نداشت
میدونم درک میکنی من رو
دنیا برعکسه، تو مخدری و
تو داری ترک میکنی من رو
جواد افرا
@javadafranotebook
Forwarded from انتشارات ایهام
بخوانیم بخشی از یک شعر
از کتاب: "این ادامه، داستان دارد"
شاعر: جواد افرا
هر آن که بعد از من با تو آشنا بادا
شبیه ناخن از گوشتت جدا بادا
شبیه کوه به هر کس که پاسخی دادی
شبیه سنگ الهی که بیصدا بادا
عزیز! هرکه به جز من عصای دست تو شد
سرش همیشه سری خمتر از عصا بادا
شبان گلهی تو هر که هست خوش باشد
شبان گلهی تو گرگ ناشتا بادا
به امن آغوشت میروند و میآیند
تن تو بعد از من کاروانسرا بادا
اگر به جز تو بخواهم من از تو... خالیتر
قنوت دستم از کاسهی گدا بادا
لینک خرید از سایت سی بوک:
https://www.30book.com/book/104263/
لینک خرید از سایت نبض هنر:
http://nabzehonar.com/book/این-ادامه-داستان-دارد
#انتشارات_ایهام
#شعر_موزون
به کانال انتشارات ایهام بپیوندید:
@ihampub
از کتاب: "این ادامه، داستان دارد"
شاعر: جواد افرا
هر آن که بعد از من با تو آشنا بادا
شبیه ناخن از گوشتت جدا بادا
شبیه کوه به هر کس که پاسخی دادی
شبیه سنگ الهی که بیصدا بادا
عزیز! هرکه به جز من عصای دست تو شد
سرش همیشه سری خمتر از عصا بادا
شبان گلهی تو هر که هست خوش باشد
شبان گلهی تو گرگ ناشتا بادا
به امن آغوشت میروند و میآیند
تن تو بعد از من کاروانسرا بادا
اگر به جز تو بخواهم من از تو... خالیتر
قنوت دستم از کاسهی گدا بادا
لینک خرید از سایت سی بوک:
https://www.30book.com/book/104263/
لینک خرید از سایت نبض هنر:
http://nabzehonar.com/book/این-ادامه-داستان-دارد
#انتشارات_ایهام
#شعر_موزون
به کانال انتشارات ایهام بپیوندید:
@ihampub
پاییزه، عشق کیلویی چنده؟
برگا چشم انتظار یه بادن
شوهرم چند روزیه مُرده
من عزادارم و همه شادن
یکی شرعی و اون یکی فرعی
راهشونو درست میبینن
جامعه نیس که جنگله، اونا هم
از درختاش بیوه میچینن
ارتشی از تراش ها بودن
دیدن آرامگاه من شده کیف
توو یه تابوت که جامدادی بود
یه مدادم ولی بلاتکلیف
ذره ذره باید بمیرم و هی
فیلم، اکران بشه روی پردهم
کاشکی از خواب که پا میشم ببینم
مث خودکارها تموم کردهم
یکی فک کرد بعله دل باخته
اگه حتی بتونه دل ببره
به من اونقدرها بها داده
نتونه نازمو دیگه بخره
فک میکرد ابره و کویرم من
پیک، واسه چشای مستم ریخت
توو خیال خودش گرفت منو
آب پاکی رو روی دستم ریخت
اون منو با نگاش حامله کرد
کاش میشد بگم که گرگ منی
کاش میشد بهش بگم آقا
تو که جای پدربزرگ منی
شوهرم چند روزیه مُرده
دیگه دورم صدای هق هقی نیست
واسه من هم شبیه سوپورا
دیگه پاییز، فصل عاشقی نیست
مثِ زیرِ پتو نفس کشیدن
تا یه جایی آدم دووم میآره
شیر گازو یواش وا میکنم
با دو تا قرص خواب، اثر میذاره
جواد افرا
@javadafranotebook
برگا چشم انتظار یه بادن
شوهرم چند روزیه مُرده
من عزادارم و همه شادن
یکی شرعی و اون یکی فرعی
راهشونو درست میبینن
جامعه نیس که جنگله، اونا هم
از درختاش بیوه میچینن
ارتشی از تراش ها بودن
دیدن آرامگاه من شده کیف
توو یه تابوت که جامدادی بود
یه مدادم ولی بلاتکلیف
ذره ذره باید بمیرم و هی
فیلم، اکران بشه روی پردهم
کاشکی از خواب که پا میشم ببینم
مث خودکارها تموم کردهم
یکی فک کرد بعله دل باخته
اگه حتی بتونه دل ببره
به من اونقدرها بها داده
نتونه نازمو دیگه بخره
فک میکرد ابره و کویرم من
پیک، واسه چشای مستم ریخت
توو خیال خودش گرفت منو
آب پاکی رو روی دستم ریخت
اون منو با نگاش حامله کرد
کاش میشد بگم که گرگ منی
کاش میشد بهش بگم آقا
تو که جای پدربزرگ منی
شوهرم چند روزیه مُرده
دیگه دورم صدای هق هقی نیست
واسه من هم شبیه سوپورا
دیگه پاییز، فصل عاشقی نیست
مثِ زیرِ پتو نفس کشیدن
تا یه جایی آدم دووم میآره
شیر گازو یواش وا میکنم
با دو تا قرص خواب، اثر میذاره
جواد افرا
@javadafranotebook
یک نوع برای سایبان ساخته است
نوعی جهت میوهی آن ساخته است
انگار که باغبان عالم ما را
مختص زغالهایمان ساخته است
محمد طاهری
نوعی جهت میوهی آن ساخته است
انگار که باغبان عالم ما را
مختص زغالهایمان ساخته است
محمد طاهری
ای سیهکار اگر گریه نباشد، عرقی
آه از آن داغ که ابر آیی و باران نکنی
دوستان یک قلم آغوش وداعند اینجا
تکیه چون اشک به جمعیت مژگان نکنی
بیدل
آه از آن داغ که ابر آیی و باران نکنی
دوستان یک قلم آغوش وداعند اینجا
تکیه چون اشک به جمعیت مژگان نکنی
بیدل
ندید چشمِ تو آن کوهِ آهنین، مردت
بُرید از تو و بر بادها بُراده گذشت
حمید زارعی مرودشت
بُرید از تو و بر بادها بُراده گذشت
حمید زارعی مرودشت
با رفتن تو هنوز در میلرزد
هر پنجره با تو سر به سر میلرزد
تو بادی و هرچه تندتر دور شوی
من شاخه گلی که بیشتر میلرزد
مهدی طاهری
هر پنجره با تو سر به سر میلرزد
تو بادی و هرچه تندتر دور شوی
من شاخه گلی که بیشتر میلرزد
مهدی طاهری
بساط نیستی گرم است، کو شمع و چه پروانه؟
کفِ خاکستری در خود فرو بردهست محفل را
بیدل
کفِ خاکستری در خود فرو بردهست محفل را
بیدل
دیروز یکی در زده بود، نفهمیدیم
به باغچهمون سر زده بود، نفهمیدم
گلامونو آب داده بود، نفهمیدم
بچههارو تاب داده بود، نفهمیدیم
درارو وا گذاشته بود نفهمیدیم
سوسن و سبزه کاشته بود نفهمیدیم
پرنده هارو آب و دونه داده بود
به هرکی لونه ن... یه لونه داده بود
اومده بود باغچه رو آباد کنه
بادکنکارو واسمون باد کنه
ننجون میگفت بابا با چشم بسته
نه حتی با یه جملهی نخسته
زد اونو از تو باغچه بیرونش کرد
ندیده زد حیرون و ویرونش کرد
دیروز هوا خوب بود و ما خوااب بودیم
واس خودمون نوکر و ارباب بودیم
ننجون میگفت دنیامونو آب ببره
شمارو والا به خدا خواب میبره
حرف ننه راس بود و ما نفهمیدیم
تو خونه الماس بود و ما نفهمیدیم
ببین چطور سوزوندیمون بابایی
ما رو کجا کشوندیمون بابایی
بابا عمو محسن و یادت میاد
رفیق شده بدجوری با اعتیاد
زنش لباس مردمو میپوشه
دخترشو داده مواد فروشه
نازی همونکه همکلاس من بود
واسه باباش «دختر خاص من» بود
دنیای ما اونجوری که میگفتی
نشد بابا، قصه رو بد شنفتی
یه خاک خشک و بی علف مونده و
یه مشت جوون توی صف مونده و
یه مشت خیابونای سوت و کورو
یه مشتی خونههای شکل گور و
یه مشت خرابه و یه عالمه گنج
یه مشتی اژدها، یه عالمه رنج
نمیدونم کجا میریم بابایی
هر روز داریم به گا میریم بابایی
دیروز جوون بودی سرت داغ بود
یه پات تو سینما، یه پات باغ بود
مست بودی باغچهمونو سوزوندی
شیشهی عمرمون و بد شکوندی
بابا بهم جوونیمو پس بده
سرت رو دادی بیا و دس بده
دستای من جوونه و میلرزه
توی سرم فشارِ وام و قرضه
همین روزاس که دیگه بیدار نشم
بکارنم یه جایی تا خار نشم
بانک اومد و خونهشو با خودش برد
مشتی کل عباسو میگم، اونم مرد
همین شبا میاد واست یه مهمون
بهش میگن قاسم آهنین جون
شاعر بود و هوام بهش ندادن
مریض بود و دوام بهش ندادن
میخوام بگم از آهنم که باشی
یه کاری میکنن باهات بپاشی
یه کاری کردن باهامون بابا که
بزرگترین آرزومون خوراکه
بهشت و دوزخی که گفتن بابا
از این زمین خاکی نیستش جدا
دوزخ ما همینه که میبینی
اونم نه اورجینال، با مارک چینی
خداها خوابن رو پر فرشته
بچههاشونم تو دل بهشته
با خونه و ماشین و پول و داف و
با هر چی هس برای ما خلاف و
پیش چش حاکم شرع و قاضی
شو میذارن تو مرکز مجازی
ما تام شدیم و نون خودِ جریه
مرغ واسمون غذای لاکچریه
خودروی ملیشون شبیه بمبه
مسکن مهرشون که هی میرمبه
رفته توی خاک و غبارا اهواز
جهنمه اردیبهشت شیراز
طهرون آواز و ترانه و شور
مرده و زندهشو خوابوندن تو گور
رقص قشنگ آذری، نمیشه
لباس جیغ زر زری نمیشه
درس زبان مادری، نداریم
کرد یا لر یا آذری نداریم
قدم زدن تو سی سه پل، با چادر
هرجا میری دختر گل با چادر
میخوان بیان بگیرنم؟ به درک
خاکم کنن شبیه بم؟ به درک
زیر هزارتا کوه غم اسیریم
آخرش از کولهبری میمیریم
مرگ طبیعی دیگه مانداریم
باید بریم اونور آب بیاریم
هرکی به زندگی تو ماه دلخوشه
ما رو پراید و کرونا میکشه
گفتی تنت جواهره یادته؟
باید که سعی کنی چادر بپوشی
به جز جواهرم نمونده چیزی
چارهای هس به غیر تنفروشی
خوبه بازم شرف داره به اینکه
آدم میفته به وطن فروشی
نن جون بابا مرده و خاک گرونه
خوب نیس میگن مرده رو دس بمونه
فردا باید قبرتو وا کنیم باز
این زخمو یک جوری دوا کنیم باز
باید برم بابا، خراب شه خونه
که توش پر از حسرت آب و نونه
شنیدی حرفامو بابا؟ مهم نیست
میگی اینارو به خدا؟ مهم نیست
گوش ندادی به هیشکی تو جوونی
حالا که چنتا تیکه استخونی
پری چشمچتر
@javadafranotebook
به باغچهمون سر زده بود، نفهمیدم
گلامونو آب داده بود، نفهمیدم
بچههارو تاب داده بود، نفهمیدیم
درارو وا گذاشته بود نفهمیدیم
سوسن و سبزه کاشته بود نفهمیدیم
پرنده هارو آب و دونه داده بود
به هرکی لونه ن... یه لونه داده بود
اومده بود باغچه رو آباد کنه
بادکنکارو واسمون باد کنه
ننجون میگفت بابا با چشم بسته
نه حتی با یه جملهی نخسته
زد اونو از تو باغچه بیرونش کرد
ندیده زد حیرون و ویرونش کرد
دیروز هوا خوب بود و ما خوااب بودیم
واس خودمون نوکر و ارباب بودیم
ننجون میگفت دنیامونو آب ببره
شمارو والا به خدا خواب میبره
حرف ننه راس بود و ما نفهمیدیم
تو خونه الماس بود و ما نفهمیدیم
ببین چطور سوزوندیمون بابایی
ما رو کجا کشوندیمون بابایی
بابا عمو محسن و یادت میاد
رفیق شده بدجوری با اعتیاد
زنش لباس مردمو میپوشه
دخترشو داده مواد فروشه
نازی همونکه همکلاس من بود
واسه باباش «دختر خاص من» بود
دنیای ما اونجوری که میگفتی
نشد بابا، قصه رو بد شنفتی
یه خاک خشک و بی علف مونده و
یه مشت جوون توی صف مونده و
یه مشت خیابونای سوت و کورو
یه مشتی خونههای شکل گور و
یه مشت خرابه و یه عالمه گنج
یه مشتی اژدها، یه عالمه رنج
نمیدونم کجا میریم بابایی
هر روز داریم به گا میریم بابایی
دیروز جوون بودی سرت داغ بود
یه پات تو سینما، یه پات باغ بود
مست بودی باغچهمونو سوزوندی
شیشهی عمرمون و بد شکوندی
بابا بهم جوونیمو پس بده
سرت رو دادی بیا و دس بده
دستای من جوونه و میلرزه
توی سرم فشارِ وام و قرضه
همین روزاس که دیگه بیدار نشم
بکارنم یه جایی تا خار نشم
بانک اومد و خونهشو با خودش برد
مشتی کل عباسو میگم، اونم مرد
همین شبا میاد واست یه مهمون
بهش میگن قاسم آهنین جون
شاعر بود و هوام بهش ندادن
مریض بود و دوام بهش ندادن
میخوام بگم از آهنم که باشی
یه کاری میکنن باهات بپاشی
یه کاری کردن باهامون بابا که
بزرگترین آرزومون خوراکه
بهشت و دوزخی که گفتن بابا
از این زمین خاکی نیستش جدا
دوزخ ما همینه که میبینی
اونم نه اورجینال، با مارک چینی
خداها خوابن رو پر فرشته
بچههاشونم تو دل بهشته
با خونه و ماشین و پول و داف و
با هر چی هس برای ما خلاف و
پیش چش حاکم شرع و قاضی
شو میذارن تو مرکز مجازی
ما تام شدیم و نون خودِ جریه
مرغ واسمون غذای لاکچریه
خودروی ملیشون شبیه بمبه
مسکن مهرشون که هی میرمبه
رفته توی خاک و غبارا اهواز
جهنمه اردیبهشت شیراز
طهرون آواز و ترانه و شور
مرده و زندهشو خوابوندن تو گور
رقص قشنگ آذری، نمیشه
لباس جیغ زر زری نمیشه
درس زبان مادری، نداریم
کرد یا لر یا آذری نداریم
قدم زدن تو سی سه پل، با چادر
هرجا میری دختر گل با چادر
میخوان بیان بگیرنم؟ به درک
خاکم کنن شبیه بم؟ به درک
زیر هزارتا کوه غم اسیریم
آخرش از کولهبری میمیریم
مرگ طبیعی دیگه مانداریم
باید بریم اونور آب بیاریم
هرکی به زندگی تو ماه دلخوشه
ما رو پراید و کرونا میکشه
گفتی تنت جواهره یادته؟
باید که سعی کنی چادر بپوشی
به جز جواهرم نمونده چیزی
چارهای هس به غیر تنفروشی
خوبه بازم شرف داره به اینکه
آدم میفته به وطن فروشی
نن جون بابا مرده و خاک گرونه
خوب نیس میگن مرده رو دس بمونه
فردا باید قبرتو وا کنیم باز
این زخمو یک جوری دوا کنیم باز
باید برم بابا، خراب شه خونه
که توش پر از حسرت آب و نونه
شنیدی حرفامو بابا؟ مهم نیست
میگی اینارو به خدا؟ مهم نیست
گوش ندادی به هیشکی تو جوونی
حالا که چنتا تیکه استخونی
پری چشمچتر
@javadafranotebook
زندگی بر گردن افتادهست یاران چاره چیست؟
چند روزی هر چه بادادباد باید زیستن
بیدل دهلوی
چند روزی هر چه بادادباد باید زیستن
بیدل دهلوی
یک دره هم که فاصله باشد میانِ ما
پیچیده دورِ گردنِ تو دستِ جادهام
خشکیده بی تو شاخه و برگم ولی عزیز
جز تو به هیچ صاعقهای تن ندادهام
مرضیه احمدی
پیچیده دورِ گردنِ تو دستِ جادهام
خشکیده بی تو شاخه و برگم ولی عزیز
جز تو به هیچ صاعقهای تن ندادهام
مرضیه احمدی
amuzeshe vazn- mehdi moosavi - toghyan.com (1).pdf
3.7 MB
آموزش مقدماتی وزن به زبان ساده
سید مهدی موسوی
سید مهدی موسوی